به گزارش خبرگزاری مهر، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در آغاز سال تحصیلی دانشگاهها بیانیه ای تحلیلی صادر کرد که متن کامل آن به شرح زیر است:
با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) فصل جدیدی در تاریخ رقم خورد، انقلابی که چهارمین دهه از رشد و بالندگی خود را سپری میکند.
وقتی از مشروعیت این نظام سؤال میپرسیم و شاخصِ حقانیتِ نظامِ اسلامی و ملاکِ کارآمدی آن را میسنجیم، در مییابیم که در فقه شیعه اصل مشروعیت و ملاکِ کارآمدی نظام اسلامی با مقوله عدالت سنجیده میشود.
جای تأکید است که از ابتدای انقلاب، "عدالت" مسئله اصلی بوده و در گفتمان انقلاب و در شعارهای امام(ره) با مفاهیمی چون "فقر و غنا"، "مستضعف و مستکبر"، "کوخ نشینان و کاخ نشینان" تفاوتهای اسلام ناب و اسلام آمریکایی نهادینه شده است.
اما پس از جنگ تحمیلی، اتفاق ناگواری رخ داد که اتفاقات دیگر از آن منبعث شد. ارزش و گفتمان عدالت به گوشهای خزید و ارزشهایی مثل "ثروت و قدرت" به عنوان ارزش عمومی جامعه جایگزیده شد. پس از دولت سازندگی 2 دهه از انقلاب اسلامی گذشته بود و مقام معظم رهبری شعار دهه سوم انقلاب را "نوسازی معنوی با استقرار کامل عدالت" نامیدند که این نامگذاری در حقیقت 2 انتقاد نسبت به شرایط گذشته را در دل خود داشت و این یعنی اینکه انقلاب از 2 نقطه آسیب دید؛ یکی از لحاظ معنوی و دیگری به لحاظ عدالت. و در دوران اصلاحات نیز شیب گرایش به ارزشهای غربی و سرمایهداری همچنان قوت گرفت؛ اما جبهه انقلاب اسلامی به خصوص جبهه فعال در دانشگاه به پیشتازی دانشجویان و البته با رهنمودهای امام خود، توانستند بستر لازم برای ایجاد تغییر در گفتمانِ حاکم را فراهم آورده و گفتمانِ انقلاب را زنده نگه دارند چه اینکه بزرگترین کار را در این زمینه مقام معظم رهبری انجام دادند و بار اصلی این مسئله را ایشان بر دوش کشیدند. تا اینکه دهه چهارم انقلاب از سوی مقام معظم رهبری به عنوان دهه "پیشرفت و عدالت" نامیده شد.
اول : عدالت و نقد واقع بینانه
جنبش دانشجویی مفتخر است که در طول این سالها پرچم عدالت و عدالتخواهی را هیچگاه زمین نگذارده است چه اینکه گفتمان عدالت، به عنوان گفتمانی مادر و فرادستی برای ما دانشجویان ارزشی "برتر" است و این گفتمان در شرایط اجتماعی و سیاسی امروز توانسته است از طرف جامعه رأی بگیرد و اقبال عمومی را با خود همراه سازد و میتوان گفت اکنون عدالت یک "ارزش گفتمانی" است که هر چقدر از این میزان و سنجه فاصله بگیریم به همان میزان غیراسلامی و غیر انقلابی خواهیم شد. این گفتمان امروز ارزش مقبول و فراگیر جامعه شده است و جامعه دغدغهها و مطالباتش را با این ارزش محک میزند و اکنون گفتمان عدالت در مرحله اثبات کارآمدی خود رسیده است.
جریان دانشجویی از پایگاههای اجتماعی فعالی است که با استفاده از ابزار نقد و نقادی و به دلیل برخورداری از ظرفیت های اجتماعی در فضای عمومی ظهور و بروز دارد و توانایی تولید گفتمان را نیز دارا است. عطف به این ملاک و سنجه، همانگونه که به شدت باید با هر پدیده "ضدعدالت" مقابله کرد، هر پدیدهای که تبلوریافتهی آرمانِ عدالت باشد، شایستهی تقدیر و تشکر است؛ بنابراین ضمن رعایت عقلانیت در عدالت و لزوم نقد واقعبینانه، خطاب به مجموعههای حکومتی مواردی را در خور توجه میدانیم:
الف) مسأله عدالت یک آرمان انقلابی است و عدالت محدود به افراد و اشخاص یا یک گروه سیاسی یا جریان سیاسی نیست چه اینکه ارزش عدالت یک ارزش اصیل است به این معنا که تمام حوادث و وقایع براساس آن تنظیم میشود.
ب)مسئله اصلی کشور در عرصه سیاستورزی را امروز عدم نگاه دقیق سیاسیون به وضعیت کشور میدانیم معتقدیم امروز 2 گروهند که نگاهشان نسبت به مسائل کشور غیر واقعی است. نخست گروهی که همه شرایط کشور را سفید و منزه از ایراد میدانند و دسته دیگر کسانی که همه شرایط را سیاه مطلق میدانند که سر دسته گروه اول آقای رئیس جمهور و سردسته گروه دوم آقای هاشمی است.
ج) اولین ویژگی در سنت نقادی، جامعنگری و پرهیز از یک سونگری است. نقد باید تلاش کند تصویری واقعی را ترسیم کند. اگر نقاط مثبت و منفی، فرصتها و تهدیدها، ضعفها و قوتها در آن دیده نشود آن نقد، تصویر واقعی را نخواهد داد. از آفتهای یک سونگری این است که فردی که تمام شرایط را مثبت میبیند به شرایط موجود راضی میشود و حرکتی را صورت نمیدهد. از آن طرف وقتی فردی تمام شرایط را منفی دید این نگاه موجب توقف و رکود خواهد شد. اکنون جریانی فضای کشور را مثبت تلقی کرده و به گونهای تصویر می کنند که همه چیز خوب و مثبت است و جریانی فضای کشور را فقط منفی میدانند. این دو طیف در نقد و سنت نقادی دچار چالش و مشکل هستند و هر 2 آنها با اصلاحطلبی و تحولخواهی مخالفند.
د)دومین ویژگی در نقد به اندازه دیدن مسائل است. باید واقعیات را چه مثبت چه منفی آنگونه که هستند دید و بدان پرداخت. بنابراین اگر به این نکته توجه نشود، حساسیتهای اجتماعی و عمومی وجه کاریکاتوری پیدا میکنند. آنجا که باید حساسیت نسبت به موضوعی کم باشد بالا میرود و آنجا که باید آن موضوع به عنوان اصل در نظر گرفته شود به حاشیه میرود. در این وضعیت است که جامعه یک وضعیت نامتعادل در مقابل چالشها پیدا میکند.
ه) آنچه که در حوزههایی غیر از حوزه "نقد واقعبینانه" سبب مخدوش شدن انصاف میشود غلبه انگیزههای سیاسی، گروهی و جناحی است که نقد را از انصاف دور میکند چیزی که مقام معظم رهبری به "قبیلهگرایی در روابط سیاسی" از آن تعبیر کردند. اثر اجتماعی که این مورد دارد این است که چون جریانهای سیاسی با هم مشکل دارند و در رقابتند برای بالا رفتن خودشان محیطی غیر متعادل پدید میآورند که آثار سوء آن متوجه فضای عمومی کشور است.
و) تحقق عدالت یک موضوع نسبی و تدریجی است. یعنی تحقق عدالت امری مطلق نیست و صبر و استقامت برای استقرار کامل آن نیازی حتمی است؛ مردم و مسئولان کشور بایستی در طرحهای عدالت خواهانهای چون اجرای طرح بزرگ تحول اقتصادی یکدیگر را یاری کنند چه اینکه همین صبر و استقامت ملت است که اکنون مؤسسات بزرگ و عظیم استکبار از موفقیت جمهوری اسلامی ایران در اجرای این طرح عظیم، انگشت حیرت به دهان گزیدهاند.
ز) گفتمان عدالت که در کشور بیشتر در 2 حوزه سیاسی و اقتصادی مطرح شده است بایستی با تلاش سه حوزهی هنر، رسانه و برخورد اندیشهای یعنی فکر در مرحله اثبات کارآمدی خود به مرحله بلوغ و فعلیت برسد. از این جهت صدا و سیما و وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متولیان استقرار گفتمان، باید در این سه حوزه به شدت فعال شوند تا اولاً فکر و اندیشه و هنر در قالبهای سینمایی در خدمت عدالت قرار گیرند و ثانیاً متولیان رسانهها از موضع عدالت به مسائل نگاه کنند و در قبال مسائل سیاسی اجتماعی و در مواجه با تهدیدها و فرصتها از دریچه عدالت ضریب رسانهای بدهند چیزی که متأسفانه امروز نه از متولیان سینمایی و اندیشهای در قالب فکر و فیلم دیده میشود و نه از رسانههای عمومی و مجازی!
دوم: در حوزه دانشگاه
1) ما اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور به عنوان نماینده دانشجویان اعلام میکنیم قدرتهاى مثلاً اول دنیا، قدرتهاى نظامى و امنیتى ردیف اول دنیا که امروز یک جبههى وسیعى را در مقابل این ملت تشکیل دادهاند اگرچه تهدید امنیتى، تهدید اجتماعى، تهدید سیاسى کنند، دانشمندان ما را ترور کنند، تحریم و تهدید دائم به تحرک نظامى کنند، اما ما دانشجویان با کمال قدرت و استقامت در مقابل همهى اینها میایستیم و در برابر سلطهطلبى و زیادهخواهى و استعباد و نقشه شوم آنها برای دانشگاه یعنی علم زدایی و دین زدایی کوتاه نخواهیم آمد. چرا که قطعاً این دانشگاه بود که به ملت ایران کمک کرد تا بتواند عزت نفس خودش و آبروى خودش را حفظ کند و در مقابل زیادهخواهى دشمنان سینه سپر کند.
2) و اما پیش بینی ما دانشجویان از برنامه دشمنان ملت ایران در آغاز سال تحصیلی این است که یکی از کارهاى دشمن در دانشگاهها سوق دادن دانشجویان به بىایمانى و ولنگارى عقیدتى و هرزهپوئى ذهنى است لذا دستگاههای ذیربط ضمن فراهم کردن ساختارهای علمی، آموزشی، پژوهشی زمینه را برای ارتباط سریع فارغ التحصیلان با محیط کار و تسهیل ازدواج آنان فراهم آورد.
3) آمارها حاکی از آن است که تنها 16 درصد داوطلبان کنکور در دانشگاههای غیر پولی تحصیل میکنند و ظرفیتها برای پذیرش دانشجو در دانشگاههای پولی همچنان موجود است و با این وجود اصرار برخی برای پولی کردن بیشتر دانشجویان غیرقابل توجیه است.
چه اصراری است وقتی 300 هزار صندلی خالی در دانشگاههای پولی موجود است، ظرفیت دانشگاههای غیرپولی را محدود کنیم؟! لذا از نظر ما دانشجویان، پولی شدن بیشتر دانشگاهها خلاف اصول عدالت است.
4) از سال 85 مطالبه دانشجویان از مفسده مدیریتی در دانشگاه آزاد آغاز شد، مفسدهای که میرفت تا در سکوت سیاسیون و لابیگری کانونهای قدرت و ثروت حتی پایههای انقلاب را سست گرداند چه اینکه گوشهای از آن با دخالت دانشگاه آزاد در فتنه 88 نشان داده شد.
ما دانشجویان اعلام میکنیم با رفتن آقای جاسبی، رئیسی که ریاستش به طول عمر دانشگاه آزاد است، تنها بخشی از مشکلات این دانشگاه رفع و رجوع میشود. مسئله اصلی بنای کج و معوجی است که باید با تغییر اساسنامه و نظارتپذیری دانشگاه آزاد با هر مدیریتی اصلاح و تکمیل گردد.
سوم: در حوزه فرهنگ
معتقدیم که انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی بوده است و اساس انقلابی که حضرت امام خمینی(ره) بنا نهاده است درون مایه فرهنگی داشته است و لذا اعتقاد داریم اگر در زمینه مدیریت فرهنگی کشور، موفق شویم، انقلاب موفق شده است و اگر در این زمینه موفق نشویم انقلاب شکست خورده است حتی اگر در زمینههای اقتصادی، تکنولوژیکی پیشرفت کنیم اما در عرصه فرهنگ تحرکی نداشته باشیم، شکست خوردهایم یعنی اگر چنانچه از لحاظ فرهنگی کشور را مقتدر و قوی نکنیم، مقاصد و آرمانهای انقلاب تحقق پیدا نخواهد کرد، لذا در این خصوص چند نکته را متذکر میشویم:
1) نگاه ما به مقوله فرهنگ "نگاه جبههای" است و دستگاههای فرهنگی و حتی حکومتی تا زمانی که به مقوله فرهنگ "نگاه جبههای" نداشته باشند، پس رفت و رکود همچنان در این عرصه حاکم خواهد بود. فضای فرهنگی فضای منفعلی نیست که اگر کاری نکنیم اتفاقی نیافتد چه اینکه انقلاب اسلامی در مقابل جبههای قرار گرفته است که پیوسته در حال هجمه و حمله به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. بنابراین تعبیرهایی نظیر "تعامل و تأسی فرهنگی"، "گفتوگوی فرهنگی" در خوشبینانهترین حالت جهل و در بدبینانهترین حالت تیشه به ریشه انقلاب است البته طرح این مسائل از سوی کسانی که مدیریت کلان فرهنگی کشور را بر عهده دارند، حالت دوم را به ذهن متبادر میسازد.
2) "وجود رهبری عادل، عالم، با تقوا، آگاه در رأس فرماندهی جبهه انقلاب"؛ "غنای مبانی فکری نظری منبعث از فرهنگ ناب شیعه"؛ "وجود نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان سخت افزار" و "وجود جهان اسلام به عنوان عقبه اجتماعی" از جمله نقاط قوتی است که نباید به دلیل "عدم پایبندی به کار جبههای" و "حساس نبودن به نفوذ عناصر جبهه معارض انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگی کشور" توسط مدیران کلان فرهنگی نادیده گرفته شود.
3) دستگاههای فرهنگی اعم از "صدا وسیما"، "سازمانهای تبلیغاتی"، "شورای عالی انقلاب فرهنگی"، "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی"، "وزارت علوم تحقیقات و فناوری"، "وزارت آموزش و پرورش"، بایستی ضمن "خروج از انفعال" و "عمق بخشی و ارتقای کیفیت" با "تکیه بر کارهای ایجابی"، "حذف موازی کاری"، "بهره برداری حداکثری از دیگر ظرفیت های اجزای جبهه انقلاب"، "توجه به جذب عناصر میانه به جای جذب عناصر معارض" به عنوان "سیاست های کلان فرهنگی" راهبردهای فرهنگی خود را عملیاتی کنند.
4) ترویج سبک زندگی غربی در بنیادیترین نهاد جامعه یعنی خانواده که این روزها با در اختیار دادن امکانات و ساعات پخش به برنامههای کم محتوا و آنتن پرکن، بیشتر از سوی صدا و سیما دنبال میشود نتیجهای جز سست شدن پایههای فرهنگی اعتقادی این ملت ندارد که کوچکترین اثر آن با خودکشی یک نوجوان پس از تصویری که سریالهای ماه رمضان ساخته بود، اثبات شد! که این نتیجه همان نگاه به اصطلاح مخاطب محور رؤسای سازمان و مرعوب بودن در مقابل جریان شبه روشنفکری در عرصهی هنر و به تبع آن، عدم اعتماد به نیروهای انقلابی است که و سبب شده بدنه میانی سازمان از نگاه انقلابی به شدت تهی شود.
5) نبش قبر چهرههای فسیل شده توسط وزارت ارشاد و معاونت سینمایی که به گونهای تعجب آور، مورد افتخار مدیران آن است و اسطورهسازی از آنها که منششان لگد کوب کردن آرمانهای این ملت است از دیگر مصادیق خطاهای غیر قابل گذشت این دستگاههای عریض و طویل است.
چهارم) در حوزه معیشت و اقتصاد
1) با توجه به آنکه رهبر انقلاب اصطلاحاتی را که برای سالها انتخاب میکنند بر اساس شرایط زمانی و عموماً تأسیسی است و فراتر از معنای لفظی، معنای دایره المعارفی آنها منظور است، آن چیزی که در این نامگذاریها و این نوع ادبیاتِ هدایتگر رهبری مشهود است، اینست که ایشان تکه هایی از یک پازل را در این نامگذاریها ساخته و در جای مناسب قرار میدهند. در نظر ایشان یک نمای کلی از نظام اسلامی و وضع مطلوب وجود دارد تا وضع موجود را به سمت وضع مطلوب پیش ببرند.
2) در نگاه ما دانشجویان مفاهیمی مثل کار مضاعف، اصلاح الگوی مصرف و جهاد اقتصادی تنها در مبانی معرفتی و اندیشهای نظام اقتصادی اسلامی میگنجد و این که رهبر انقلاب این دهه را دهه عدالت و پیشرفت نامگذاری میکنند دقیقاً به این دلیل است که هدفشان ایجاد نظام اقتصادی اسلامی در جامعه است. در حال حاضر ضعف کشور در نظام اقتصادی است و آنقدر این نکته در زندگی و پیشرفت مردم اهمیت دارد که بیش از 15 سال است که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در بحثهایشان تأکید فراوانی بر معیشت مردم داشته و به زیر ساختهای نظام اقتصادی پرداختهاند.
3) به نظر میرسد آنچه که از نظر متولیان امر مغفول مانده است این است که در جهاد کردن همیشه باید از یک چیزهایی گذشت تا جهاد شکل بگیرد. لذا باید یک چاشنی "ایثار" در این حرکت اقتصادی وجود داشته باشد و همین جاست که تفاوت حرکت جهادگونه با حرکتهای عادی و مستمر مشخص میشود. یعنی آن چیزی که فرد جهادگر را با یک فرد عادی متمایز میکند همان عنصر ایثار است.
در جامعه ما هنوز بعد از گذشت 6 ماه از نامگذاری سال این خلط مبحث در میان مردم و مسئولین وجود دارد. مثلاً وقتی از تشکل های صنعتی پرسیده میشود که اعضاء و نیروهای شما برای جهاد کردن چه باید بکنند، میگویند که صنعتگران دارند کار و جهاد خودشان را انجام میدهند، یعنی دارند مانند گذشته سرمایهگذاری و تولید میکنند؛ و یا وقتی سیاستمداران جلسه میگذارند در ظن خود احساس میکنند که دارند جهاد انجام میدهند و به همین ترتیب هر کس هر کاری را که تا به امروز انجام میداده است را انجام میدهد و ادعا میکند که دارد جهاد میکند؛ یعنی همان "قائدون" شدهاند "مجاهدون" !
توجه به این نکته ضروری است که در هر جایگاهی اگر بخواهیم جهاد کنیم، باید عنصر "ایثار" را در فعالیتها وارد کنیم؛ به این ترتیب که یک مصرفکننده در سبد مصرفی خود بایستی به خاطر خدا یک تغییری ایجاد کند که این تغییر صرفاً به خاطر سود و منفعت نیست. در اقتصاد موجود که نوع رفتارها، از اصول اقتصاد لیبرال است مصرفکنندهها صرفاً براساس 2 عامل قدرت خرید و ترجیحات، سبد مصرفی خود را انتخاب و خریداری میکند. حال اگر در این شرایط کسی بخواهد جهاد کند باید یک عنصر دیگری را هم به ملاک انتخاب کالای خود اضافه کند و آن "رضای خداوند" است، مقوله ای که در 16 سال مدیریت تکنوکراتها فراموش شد در حالی که این موضوع اقتضای رشد معنوی فرد و جامعه است.
کسی که در کار و تلاش اقتصادیاش حاضر نشود قاعده ایثار را بگنجاند، در اصل از این حرکت جا مانده و نتوانسته است به عرصه جهاد اقتصادی وارد شود. این قاعده در مورد تولید کننده، کارگر، کارمند، بازاری، سیاستمدار، خانهدار و ... معیار حرکت اقتصادی جهادی است؛ یعنی هر کسی در عرصهای که فعالیت میکند، حاضر باشد قدری از منافع خود کوتاه بیاید و از بخشی از منافع خود در راه خدا و برای بهبود وضعیت معنوی خودش و جامعه بگذرد.
در حال حاضر جامعه درگیر یک اندیشه لیبرالی است، تفکری که در آن فقط و فقط نفع و سود شخصی مطرح است و عنصر خدا در آن دیده نمیشود این در حالی است که در اسلام و اندیشه اسلامی مفاهیمی مانند "نفع دیگران" مطرح است مفاهیمی همچون اینکه اگر مسلمانی سیر بخوابد در حالی که همسایه او گرسنه است، این فرد از جرگه مسلمانی خارج شده است.
تفکر لیبرالی حاکم که کارگر و کارفرما، صنعتگر، تولید کننده و مصرف کننده هر کدام به فکر نفع و سود شخصی خود هستند ؛و البته اندیشه اسلامیای داریم که میگوید برای رضای خدا از بخشی از منافع به ظاهر دنیایی خود بگذرید؛ لذا برای پیشرفت اقتصادی و حاکم کردن اندیشه اسلامی در این سیستم باید این تناقض را برطرف کرد.
بنابراین ابتدا باید جبهههای این جهاد اقتصادی را برای هر فرد و گروهی از جامعه مشخص کرد یعنی جبههها و سنگرهای جهاد اقتصادی را معلوم کرد. کار بعدی ترویج فرهنگ جهاد اقتصادی است یعنی عدهای باید افراد را برای حضور و نقش مؤثر در این جبههها آماده کنند؛ و کار آخر انجام اصلاحات سازمانی است یعنی باید سیستم سازمانی را تغییر داد به گونهای که قابلیت تحمل جریانات اقتصادی جهادی در آن گنجانده شود.
در حالی که حکم جهاد توسط ولی فقیه صادر شده است مسئولان به جای چند سمینار نمایشی، "فرهنگ اقتصادی" مردم را تغییر دهند.
نظامِ جمهوری اسلامی از بدو شکلگیری تاکنون همواره دغدغهی کارآمدی در حوزه اقتصاد و معیشت مردم را داشته و تلاش نموده شعارها و برنامههای خود را در این خصوص مبتنی بر عدالت اعلام و اعمال نماید. نامگذاری بجا و شایستهی امسال با عنوان جهاد اقتصادی ازیک سو و بررسی اجمالی اقداماتِ انجامشده در کشور از سوی دیگر گویای این موضوع است که پیشرفتهای صورت گرفته در حوزهی اقتصاد به هیچ وجه متناسب با حوزههای مختلف علمی، سیاسی، نظامی و امنیتی نیست.
قریب به 6 ماه از سال جهاد اقتصادی گذشت نه تنها شاهدِ دستاوردِ قابلِ توجهی در این حوزه نبودهایم بلکه نحوهی ادغام هفت وزارتخانهی مهم اقتصادی و مختل شدنِ روندِ کار در بخشهای قابل توجهی از این وزارتخانهها به علاوه عدمِ تمرکزِ کافیِ مجلس بر مقولهی جهاد اقتصادی و کلید خوردنِ زود هنگامِ مباحثِ انتخاباتی در مجلس موجبِ از دست رفتنِ فرصتهای بسیاری گشته است.
از سوی دیگر به نظر میرسد اکتفا به توزیع در هدفمندیِ یارانهها و حمایت نکردن از تولیدکنندگان و عدم اجرای شش بندِ دیگرِ طرحِ تحولِ اقتصادی روندِ دستیابی به شاخصِ توسعهی هشت درصدیِ اقتصاد را مختل نموده است. تا آنجا که مجموع شرایط مذکور مشکلاتی را در وضع معیشت مردم به ویژه در شهرهای بزرگ به وجود آورده که به نقطهی امیدی برای دشمنان انقلاب و فرصت طلبان داخلی بدل گشته است.
اجرای درست هدفمندی یارانه و توزیع کارتهای سوخت نشان داد که برخلاف آنچه که بدخواهان ترسیم کرده بودند و آنچه که جبهه معارض با تحریمها و تهدیدها دنبال میکرد، دولت توانایی اجرای درست این طرح کلان ملی را دارد لذا آنچه دولت و در رأس آن رئیس جمهور هر از چند گاهی در سخنرانیهای خود از سه برابر شدن یارانههای نقدی به مردم میگوید در حالی است که خود او هم میداند این وعدهها همان مَثَل وعدههای سرخرمن است که بیشتر بوی انتخابات میدهد تا بتوان در لحظه موعود از آن بهرهبرداری سیاسی کرد.
پنجم) در حوزه سیاست خارجی و تحولات منطقه:
1) بیداری اسلامی:
اولین ملت و کشوری که توانست نظام مبتنی بر اسلام و قرآن را بهوجود آورد، یک ملت و کشور پیرو اهل بیت علیهم السلام بود و امروز جوانان کشورهای اسلامی برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود، بجای مکاتب مادی متوجه تعالیم اسلامی شدهاند و این افتخار به برکت حرکت ملت ایران بهوجود آمده است. حرکتهای عظیم اسلامی اخیر در دنیای اسلام، مقدمه تحولی بزرگتر و حاکمیت اسلام است و موضع ما دانشجویان همانند موضع پیروان اهل بیت علیهم السلام حمایت از این حرکتهای اسلامی و تقویت آنهاست و امیدواریم این حرکتهای اسلامی منجر به قطع کامل سلطه دشمنان اصلی یعنی صهیونیستها و آمریکا شود.
در کنار این ظرفیتها باید مراقب تهدیدها و آسیبها نیز بود که از جمله آنها ایجاد اختلاف میان مذاهب گوناگون اسلامی بویژه شیعه و سنی است.
در این موج بیداری بسیاری از کشورهای عربی چون خود با سیستم دیکتاتوری گردانده می شوند، در تلاش اند که در کشور دیگری پایه های حکومت خود را محکم نگه دارند. نمونه ملموس این دیدگاه در حکومت عربستان و امارات تبلور یافته که با لشکر کشی به بحرین تا کنون از سقوط آل خلیفه جلوگیری کرده است.
اما در طرف دیگر این ماجرا ترکیهای قرار دارد که تا چند سال پیش کوچکترین موضع اسلامی در سیاست داخلی و خارجیاش به چشم نمیخورد اما تا جائی پیش رفت که در قبال حوادث بحرین موضع گرفت که «ما خواهان کربلای دیگری در منطقه نیستیم».
هر چند که پیش از این نیز با روی کار آمدن دولت اسلامگرا در این کشور، رجب طیب اردوغان نخست وزیر این کشور در اجلاس اقتصاد جهانی داووس توانست موضع اسلامی ترکیه را به جهانیان نشان دهد. این مواضع ترکیه در آن زمان در حالی اتخاذ میشد که آنکارا همچنان با اسرائیل به مراوده و تجارت و فعالیتهای اقتصادی میپرداخت و حتی یکی از مهمترین احتیاجات اسرائیل را که نیاز به آب شیرین بود، تأمین میکرد.
در آن زمان مواضع 2 پهلوی آنکارا ماهیت ترکیه را هویدا نکرد ولی پس از موج بیداری اسلامی در منطقه و همپایی ترکیه با غرب در برابر سوریه، استقرار سپر موشکی ناتو در این کشور و...، هویت واقعی ترکیه برای ملتهای منطقه به نمایش درآمد. موضع ترکیه در تحولات منطقه از اساس، خارج کردن تهران از محوریت جهان اسلام و جانشینی آنکارا بر این مسند است اما باید بداند کسانی که عروسک دست آمریکا در منطقه شوند، نخواهند توانست در منطقه جای پایی برای خود بیابند.
2) ارتباط با آمریکا:
سخنرانی رئیسجمهور در سازمان ملل رویه روشنی بود که وی به طور مستند و با توجه به موارد غیر قابل انکار نقش کشورهای غرب را در راهاندازی جنگ و حمایت از تروریسم نشان داد و در واقع یک کیفرخواست روشن علیه 200 سال سلطه غرب برکشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین بود.
عصبانیت سران کشورهایی که سالها از خوردن خون کودکان فلسطینی لذت میبرند از سخنان رئیس جمهور کشورمان و پس از آن عصبانیت شدید نتانیاهو جانی صهیونیستی دلیل روشنی بر درستی سخنانی است که در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد شد چرا که آنهایی که پاسخی برای چنین موارد روشنی ندارند سالن راترک میکنند، در حالی که اعمال این شیوه توسط آنها فقط نابردباری غرب دربرابر سخنان مخالف را به اثبات میرساند، درواقع خروج از سالن غربیها نشان دهنده آن است که سخنران مواضع مهمی را اتخاذ کرده و این مسئله موجب توجه بیشتر به اظهارات سخنران خواهد شد.
پیش بینی ما آن است که چشمانداز آینده مابین جهان غرب و اسلام و نیز جهان غرب و ایران منفیتر خواهد بود و تلاشهایی که برخیها درجهت تلطیف مواضع انجام میدهند به دلیل استراتژیک بودن جنبههای اختلافی اسلام و غرب این روند را پیچیدهتر خواهد کرد.
3) ایجاد محدودیت برای مسلمانان در کشورهایی که ادعای آزادیخواهیشان گوش فلک را کر کرده است حاکی از موج اسلامخواهی در جهان است بنابراین دستگاه دیپلماسی بایستی در جهت تأمین منافع مسلمانان به خصوص دختران محجبه گرجستانی که از ادامه تحصیل محروم شدهاند به طور فعال وارد شوند.
ششم) در حوزه سیاست داخلی
1) رئیس جمهور و مسئولان قوه مجریه؛ دولت نهم و دهم که با شعار "عدالت محوری" اجرای امور را در دست گرفتهاند، همچنان از نگاه دانشجویان با محک "عدالت" سنجیده میشود.
2) رئیس مجلس و مسئولان قوه مقننه؛
الف) مجلس شورای اسلامی همواره به عنوان بازوی محرک پیشبرد طرحهای کلان ملی محسوب میشود لذا از نمایندگان محترم مجلس و به خصوص رئیس مجلس میخواهیم تا از برخوردهای سیاسی با قوه مجریه دست برداشته و عینک انتخاباتی خود را از روی صورت بردارند چه اینکه دانشجویان در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی از زاویهی میزانِ سنخیت با گفتمانِ عدالتطلبی، به کاندیداهای انتخابی نگاه خواهند کرد، بالتبع رفتارهای مغایر با عدالت در خاطره دانشجویان خواهد ماند.
ب) بالآخره تنها یک بند از طرح نظارت بر نماینگان مجلس به تصویب حدود نیمی از نمایندگان رسید؛ هر چند امیدی نیست که این طرح در مجلس هشتم اجرایی شود چرا که در طرح فعلی در خصوص تخلفات و جرائم کلیگویی شده است و پتانسیل سوء استفاده از آن وجود دارد. بنابراین نمایندگان مجلس هرچه سریعتر ابهامات موجود را رفع کنند.
ج) با اعلام اینکه محافظه کاری قتلگاه انقلاب است و با توجه به حماسه مردم در 9دی 88 در مواجهه با فتنهای که با اصل انقلاب اسلامی درافتاده بود. صریحا اعلام میکنیم که با توجه به اقبالِ جامعه به سمت گفتمان عدالتخواهی مجلس نهم باید انقلابیتر و تشکیل شده از نیروهایی باشد که خلوص خود در همراهی با ملت و انقلاب را در آزمونهای کشور اثبات کرده باشند نه مجلسی که برخلاف عدالت و پیشرفت طرحِ دانشجوی پولی را تصویب کند، نه مجلسی که یک ساعته وقفِ دانشگاهِ آزاد را با بیش از 250 هزار میلیارد تومان سرمایه عمومی به تصویب برساند اما طرح نظارت بر خود را پس از یک سال و نیم مطالبه رهبری و در شرایطی که بیش از نصف نمایندگان در جلسه رأیگیری یا حاضر نیستند و یا غائباند با ایرادات و کاستیهای فراوان تصویب کند.
هنوز از خاطر ما دانشجویان نرفته است در حالی که رهبری نظام حتی از جان خود مایه میگذاشت برخی سیاسیون حاضر نبودند از جایگاه خود بگذرند بنابراین با توجه به اینکه پس از 2 سال از فتنه ابلیس رجیم هم میتواند از فتنه اعلام برائت کند لذا شرط ادامه حیات عمر سیاسیون، با هر عنوانی، کارنامه آنان در فتنه 88 است و وحدتی که بوی ائتلاف و زد و بند سیاسی داشته باشد از نگاه ما مذموم است چرا که وحدت باید بر سر اصول اساسی و شرط پذیرش خط قرمزهای انقلاب شکل بگیرد.
3) رئیس قوه قضا و مسئولان قوه قضائیه؛ قوه قضائیه به عنوان حافظ و نگهبان گفتمان عدالت همواره در سیبل توجه دانشجویان است. با اینکه سالهای متمادی است که فریاد مبارزه با مفسدان اقتصادی از گلوی دانشجویان برخواسته است اما اقدام شایستهای دیده نمیشود، از این جهت به مسئولان قوه قضائیه متذکر میشویم، وظیفه شما چیزی جز صیانت از گفتمان اصیل انقلاب نیست و در برخورد با این مفسدان، حضور در کانونهای قدرت و ثروت حتی حضور در مجلس و دولت هم نباید مانع اقدام انقلابی شما گردد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور
نظر شما