بومی سازی یکی از مسائل پیچیده در علوم انسانی است. گاهی ممکن است متفکر و اندیشمند علوم انسانی جهانی بیندیشد ولی در واقع دیدگاههای او انعکاسی از فرهنگ بومی خود باشد.
ماهیت علوم انسانی در قرن 19 و اوایل قرن بیستم معطوف به مسائل جهان گستر بوده است. در این دوران شاهد دوران آغازین جامعه شناسی و روانشناسی به عنوان رشتهها و حوزههای مستقل و مشخص هستیم.
در این دوران شاهد هستیم که تمرکز مطالعاتی و تحقیقاتی امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی بر روی جامعه فرانسه نیست.
همچنین جامعه شناسی آلمانی ویلهلم دیلتای نیز بر جامعه آلمان متمرکز نبود و هر دوی این اندیشمندان جهانی میاندیشیدند.
اما نکته خیلی جالبی که رخ میدهد این است که به رغم جهانی اندیشیدن این اندیشمندان و متفکران، شاهد حضور فرهنگ کشور میزبان در اندیشه و آرای آنها هستیم.
بر این اساس قابل قبول است که متفکر و اندیشمند علوم انسانی متوجه مسائل کشور و جامعه خود باشد، اما از سوی دیگر اندیشمند علوم انسانی متعلق به جامعه بزرگتر بینالمللی نیز هست که باید مسائل و مشکلات آنرا نیز مورد توجه داشته باشد.
در واقع آنچه به دنبال انقلاب علمی و به ویژه در روش پوزیتیویستی مورد تأکید است یگانه کردن روش و متدولوژی علوم است. در واقع کار یکسان سازی روشی دلالتهای معرفتی و هستی شناختی خاص خود را نیر به دنبال دارد.
وقتی به دنبال این روش باشیم در واقع از دخالت دادن ارزشها در موضوع مورد پژوهش باید بپرهیزیم. در واقع آنچه علمی است که با متر علمی سنجش شود و با متد علمی انجام شده باشد. بر این اساس جدایی سوژه از ابژه، عدم دخالت ارزشها در موضوع مورد شناسایی و اصالت تجربه و مشاهده جای ارزشها، سنتها، بافت و ساختار و برساخته بودن مفاهیم اجتماعی و غیره را می گیرد.
رویکردهای پسامدرنیستی و بازاندیش گرا در واقع انتقاد به چنین رویکردی بودند. این رویکردها نه تنها ابژه و سوژه را جدا از یکدیگر نمی بیند بلکه ابژه را به عنوان بخشی از موضوع تحقیقاتی مورد توجه قرار می دهند. تا جایی که رویکرد انتقادی و مکتب فرانکفورت نوعی رسالت نیز برای پژوهشگر قائل است.
ابتدا باید توجه داشت که علوم انسانی درصدد کشف و شناخت شرایط بشری است. همچنین این علوم درصدد شناسایی این موضوع است که چگونه افراد سعی میکنند تا شرایط بشری را بفهمند و درک کنند.
در واقع علوم انسانی هم ابعاد محلی و هم ابعاد جهانی دارد. در برخی مواقع علوم انسانی توجه و تمرکز خود را معطوف به مسائل جوامع میزبان میکند.
از سوی دیگر این علوم بعد جهانی نیز دارند و در این بعد به مقایسه تطبیقی و قضاوت تطبیقی با سایر حوزهها و سایر تمدنها میپردازند.بر این اساس در مطالعه تاریخ، طبیعی است بر تاریخ بومی تأکید کنیم. این موضوع در مورد مطالعه موسیقی، شعر، هنر و معماری نیز صادق است.
در علوم انسانی اصلی که باید مورد توجه و مطالعه قرار گیرد این است که محقق علوم انسانی بتواند دنیای خود را بشناسد و بسازد. از سوی دیگر عالم علوم انسانی باید قادر باشد تا خود را از کلیشهها و الگوهای ثابت برهاند. برخی از این الگوهای تثبیت شده چیزهایی را به او تحمیل میکنند.
همچنین عالم علوم انسانی باید به تاریخ توجه کند و اینکه در پشت هر موضوع علوم انسانی تاریخ و پیشینهای نهفته است. دیدن "حال" در آینه "دیروز" بهترین شیوه و راه برای فهم و درک "حال" و "گذشته" است.
در کشور ما از بدو انقلاب اسلامی موضوع علوم انسانی و ضرورت بومی سازی و اسلامی سازی آن به انحای مختلف مطرح بوده و هست. تلاشهایی هم در این خصوص انجام شده است.
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که علوم و جریان علمی روند خود را دارد. البته می توان در این مورد مشوقهایی را نیز لحاظ داشت. برای نمونه نظریه پردازی در علوم انسانی از رهگذر آیین نامه حاصل نمی شود و در سطح جامعه نیز تسری نمی یابد.
چه در مقام طرح و چه در مقام تسری یک نظریه در جامعه علل و عوامل خاصی دخالت دارند که در عالم علم روندی طبیعی برای آن وجود دارد.
تلاشهای صورت گرفته برای بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی در کشور به گونهای است که کارهای نمایشی و غیرتخصصی در آن رواج دارد. برگزاری سمینارهای مختلف، ایجاد کمیتههایی غیر کارآمد، گرته برداری غیراصولی از کشورهای دیگر و غیره را می توان از جمله اقدامات نامناسب برای این مهم دانست.
بر همین اساس شاهد هستیم در تولید کتابهای علوم انسانی متناسب با بافت و ساختار جامعه خود هنوز راه زیادی داریم. نگارنده منکر مطالعه منابع غیر بومی در حوزه علوم انسانی نیست. بحث این است که به چه میزان انرژی و وقت دانشجویان، اساتید، دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز مختلف علمی، پژوهشی و تحقیقاتی صرف تولید، تحقیق، مطالعه و نگارش منابع غیر بومی می شود؟ به چه میزان در راستای علوم انسانی بومی خود توانسته ایم تولید کنیم؟ اینها پرسشهایی هستند که متولیان واقعی عرصه علم و دانش باید به آنها پاسخگو باشند.
نظر شما