تحركات پشت پرده سرويس هاي اطلاعاتي و رسانه هاي بيگانه در حوادث اهواز

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري "مهر" ، با نگاهي دقيق به جايگاه و اهميت استان خوزستان در ايران و منطقه، به وضوح مي توان به جايگاه استراتژيك و اقتصادي اين منطقه پي برد، چرا كه خوزستان بزرگترين منطقه نفت خيز و شاهراه ارتباط ايران با اروند رود و خليج فارس است كه رودهاي مهم آن همچون كارون، كرخه و اروند نگاههاي هر بيننده اي را خيره كرده و باعث بركات فراواني در اين استان شده است و همچنين سدهاي عظيمي كه با دستان توانمند ايراني در مقابل بعضي از اين رودها ساخته شده، بر اهميت اين رودها افزوده است.

از ديدگاهي ديگر خوزستان يك استان مرزي است كه مرز مشترك طولاني با كشور بحران خيز عراق دارد و مي توان گفت كه تحولات و حوادث استان خوزستان و كشور عراق با يكديگر رابطه اي دوجانبه و متقابل داشته و همواره تحولات هر كدام از اين دو بر روي ديگري اثر گذاشته است.

جنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز از جمله مواردي است كه نقطه ثقل آن،خوزستان بوده و با طولاني شدن 8 ساله اين جنگ، استان خوزستان با تقديم دهها هزار شهيد در نزد هر ايراني جايگاه ويژه و ارزشمندي يافته است.

خاك جلگه اي و حاصلخيز خوزستان نيز از ديگر مزيت ها و شاخصه هاي خوزستان به شمار مي رود كه آن را در ميان ساير استان ها شاخص مي سازد و در عين حال منابع غني نفت و گاز كه از ديرباز چشم طمع ساير كشورها را به اين منطقه مهم و استراتژيك خيره كرده نيز از نكات برجسته خوزستان است. 

گذشته از عوامل داخلي همچون فقر و محروميت خوزستان و عدم به كارگيري مسئولان بومي كه در حوادث فروردين ماه در استان خوزستان و شهر اهواز نقش داشت، برجستگي هاي خاص استان خوزستان و اهميت استراتژيك آن، چشم طمع كينه ورزان و سودجويان را به اين استان دوخته است.

در ارتباط با بسترهاي خارجي حادثه اهواز بايد به گوشه هايي از تحركات رسانه اي و حمايتي نيروهاي خارجي حاضر در منطقه و نيز قدرت هاي بزرگ اشاره كرد كه مي توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد : گروهها يا افرادي كه زمينه ساز اين حوادث بودند و يا كساني كه از اين حوادث سود برده و بر موج به وجود آمده سوار شدند كه بخش هايي از آن به قرار ذيل مي باشد:

1- يكي از برنامه هاي نيروهاي اشغالگر در عراق، بازسازي و تقويت نيروهاي وابسته به رژيم بعث خصوصا استخبارات صدام است كه در اين ميان بايد به راه اندازي جيش محمد و مهدي توسط حازم شعلان، وزير دفاع سابق عراق اشاره كرد كه در ماه هاي اخير نيروهاي آن فعاليت گسترده اي را در حاشيه هاي مرزي و هورهاي خوزستان انجام داده اند. در اين ميان مي توان به دستگيري عناصري از نيروهاي وابسته به حازم شعلان در آشوب هاي اخير اهواز كه نقش ارتباطي و سازماندهي آشوبگران را بر عهده داشتند، اشاره كرد.

2- در ماه هاي اخير، مقادير فراواني پول و اسلحه توسط جبهه دموكراتيك خلق عرب كه دفتر اصلي آن در لندن مي باشد، در ميان برخي از عناصر و سرپل هاي اصلي آشوب هاي اخير توزيع شده است كه شاهدان بومي نيز از توزيع پول و اسلحه در ميان افراد خبر داده اند.

3- انگليس كه از قديم با استفاده از افرادي خودفروخته در فكر استيلا بر منابع نفت خوزستان و سركوب عشاير عرب اين خطه بود اكنون در طرح استعماري فرانو به نظر مي رسد به بهانه حمايت از حقوق بشر برنامه ريز اصلي جريانات اخير مي باشد.جك استراو در تاريخ 11 مارس 2005 (22/1/84) طي ديدار با منصور اهوازي ضمن تائيد خواسته هاي اين فرد درباره دموكراسي و آزادي و حاكميت سكولار بر لزوم حفظ حقوق بشر در اهواز تاكيد كرد.

در ادامه گزارش خبرنگار"مهر" مي خوانيم: منصوراهوازي فرزند عبدويس سيلاوي است كه در اوايل انقلاب اسلامي براي فرار از خدمت سربازي از كشور خارج و پس از مدتي به انگلستان سفر كرد. وي براي اينكه بتواند در آن كشور مقيم شود خود را فردي سياسي مطرح نمود. از همان زمان به عنوان يكي از مدافعين تفكرات قومي به همراه عده ديگري از همفكرانش كه داراي سوء سابقه بودند براي فعاليت ضد انقلاب دور هم جمع شدند. اين افراد در زمان حكومت صدام ارتباطي نزديك با رژيم بعث و سرويسهاي اطلاعاتي عراق به منظور جاسوسي براي اقدامات خراب كارانه برقرار كرده بودند.

اهوازي وهمدستانش ضمن اينكه اعتقادي به مسائل ديني ندارند زندگي روزمره آنها نيز سراسر آغشته به فساد، مشروب خواري و عياشي است. ضمنا اين افراد خواستار حاكميت يك نظام لائيك در كشور مي باشند. اين مجموعه در ارتباط با سرويس جاسوسي انگليس تلاش خود را براي ايجاد اغتشاش و اخلال و در نهايت تجزيه خوزستان بنا نهاد و در اين زمان بود كه وي با كمك همفكرانش با ايجاد تشكل تضامن (همبستگي) موضوع جداسازي خوزستان و تشكيل كشوري به اصطلاح عربي را دنبال كردند.

سرويسهاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس با در اختيار گذاشتن شبكه (بت نهرين) به اين افراد و پرداخت ميليون ها دلار در صدد ايجاد تفرقه بين مردم عرب و غير عرب خوزستان برآمد و در همين راستا برنامه تلويزيوني بنام الاحواز (Al-Ahwaz TV) را بمدت 4 ساعت در هفته تهيه و پخش گرديد. افرادي مانند عدنان طرفي ، جليل شرهاني ، رسول طرفي ، منصور شريفي و منصور اهوازي ازگردانندگان اين برنامه تلويزيوني هستند . 

در تاريخ 14/12/83 برنامه تلويزيوني مزبور از همكاري افرادي انگليسي با اين جريان و راه اندازي تشكلي تحت عنوان ( الصداقه الاحوازيه - البريطانيه) يعني انجمن دوستي اهواز و انگليس با مسئوليت يك خبرنگار انگليسي خبر داد.

همين جريان بود كه نامه جعلي منسوب به ابطحي را از شبكه (بت نهرين) به نمايش گذاشت و نيز در شبكه هاي اينترنتي وابسته منتشر كرد.

4 - علاوه بر نقش مستقيم سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس در حوادث اهواز كه به قسمت هايي از آن اشاره شد، موضع گيري آمريكا در قبال اغتشاشات اهواز نيز قابل توجه به نظر مي رسد.

به گزارش خبرگزاري مهر، آدام ارلي معاون سخنگوي وزير امور خارجه آمريكا در همان روزهايي كه حوادث اهواز اتفاق افتاد، در يك جلسه مطبوعاتي ضمن حمايت از نا آرامي هاي اخير در شهر اهواز مدعي از بين رفتن حقوق بشر در اين شهر شد و گفت : واشنگتن به شدت نگران اوضاع خوزستان است . وي از از مقام هاي ايران خواست بارعايت حقوق دموكراتيك شهروندان كشورو از جمله حق برگزاري تظاهرات و اجتماعات، در برابر اعتراض ها خويشتن دار باشند.

ارلي افزود : به باور ما اين نا آرامي و بازداشت ها يعني انكار حقوق گروه هاي اقليت عرب در ايران و تا آنجا كه من مي دانم سركوب حقوق اقليت ها آشكارا محكوم است و اولين بار هم نيست كه ايران به اين شكل حقوق بشر را زير پا مي گذارد و در گزارش حقوق بشر ما در مورد ايران هم اين نكته خواهد آمد.  

5- نا آرامي هاي اهواز در اواسط فروردين ماه امسال موجب شد تا رسانه هاي بيگانه همچون روال هميشگي خود با بزرگ جلوه دادن اين حادثه نه تنها جمهوري اسلامي را نا امن و بي ثبات جلوه دهند، بلكه تاكيد كنند كه سياست جمهوري اسلامي ايران در قبال قوميت ها تبعيض آميز و خلاف عدالت است و بر اين اساس ادعا شد كه اغتشاشات استان خوزستان نشانه اي از وجود نا آرامي در سراسر كشور است.رسانه هاي بيگانه با تجزيه و تحليل عوامل زمينه ساز حوادث اهواز، همواره تاكيد مي كردند كه نا آرامي ها در اين منطقه تداوم خواهد يافت و با تبليغات خود همواره سعي در القاء اين نگاه به افكار عمومي داشتند.

شبكه تلويزيوني الجزيره و العربيه و برخي ديگر از شبكه هاي تلويزيوني كشورهاي حاشيه خليج فارس، تاثير بسزايي در تحريك افراد در وقوع اين حوادث داشته اند. در اين ميان نبايد از امواج رسانه اي راديو فردا، بي بي سي ، اسرائيل، صداي آمريكا، صداي فرانسه و نيز سايت هاي اينترنتي ايلاف، الاحواز و غيره غافل بود.

با پيگيري سرنخ هاي وقوع حوادث اهواز، به نظر مي رسد شبكه الجزيره در تحريك قوميت گرايي در خوزستان و به وجود آمدن اغتشاشات در اين استان نقش اساسي را بازي كرده و با نگاهي به سير اخبار اين شبكه مي توان به آساني دريافت كه تحريك قوميت عربي در ايران يكي از اهداف مهم سياستگذاران اين شبكه است.

با اعلام خبر واگذاري سهام شبكه الجزيره قطر به يك شركت آمريكايي، حجم گسترده اي از اخبار، گزارش ها و تحليل هاي اين شبكه تلويزيوني معطوف به مسائل قومي ايران خصوصا اعراب خوزستان شد. اين شبكه در اخبار خود به كرات از واژگان مجعولي چون "الاحواز" و "محمره" و همچنين تصرف استان خوزستان در سال 1925 توسط ايران استفاده كرده و مي نمايد.

با مروري بر اخبار و برنامه هاي پخش شده توسط الجزيره مي توان نتيجه گرفت كه اين شبكه تبليغات دامنه دار و مستمري را براي تحريك قوميت گرايي عربي در خوزستان ايران دنبال مي كرد. گزارش هاي اين شبكه حاكي از نژادپرستي و ملي گرايي عربي دست اندركاران آن است.

به گزارش مهر، نكته جالب ديگر اين كه همزماني انتشار گزارش هاي شبكه الجزيره درباره وضعيت ساكنان عرب خوزستان، با انتخابات عراق، نشان مي دهد كه اين شبكه در تلاش است تا از اوضاع عراق براي ضربه زدن به تماميت ارضي ايران استفاده نمايد. همچنين گزارش هاي الجزيره مي تواند ناشي از نگراني ها درباره نفوذ ايران در عراق باشد و اين موضوع كه كشورهاي عربي مي خواهند از اوضاع منطقه خوزستان براي مهار كردن جمهوري اسلامي استفاده كنند. لذا شايد بتوان گفت كه گزارش هاي شبكه الجزيره نوعي جبهه گيري عربي در برابر جمهوري اسلامي ايران است و گويا سياستگذاران اين شبكه عربي مي خواهند از اين رسانه به مثابه يك ابزار قدرت عليه ايران استفاده نمايند.

در هرحال اگر چه حادثه خوزستان، دل بسياري از دوستداران نظام و انقلاب اسلامي ايران را به درد آورد، اما با نگاهي هوشمندانه به اين حادثه تلخ مي توان ظرفيت ها و فرصت هاي جديدي را جهت تقويت مباني نظام اسلامي خلق و توليد كرد. با هوشياري و دقت عمل مسئولان و رسانه ها مي توان از اين تهديد به عنوان فرصتي جهت تحكيم مباني همبستگي ملي و در راستاي مشاركت عمومي بهره جست.