به گزارش خبرنگار سياسي "مهر"، گزيده هايي از سخنان نامزد انتخابات رياست جمهوري به همراه پرسشها و پاسخهاي وي به شرح زير تهيه و تنظيم شده است.
• مسووليت تاريخي ما آن است كه در سرزمين ايران عزيز يك جامعه پيشرفته ، مرفه ، مقتدر و نمونه اسلامي برپا كنيم .
• امروز ملت ايران ، شجاع ترين ، عاطفي ترين ، مردمي ترين ، دلسوزترين و آرمانگراترين ملت دنيا است .
• ملت ايران شايسته پرچمداري تمدن بشري است و مي تواند باشد زيرا سرزمين ايران در طول تاريخ صيقل خورده است . آب و هواي چهار فصل دارد، در دو سمت خود دريا داريم و از كوه و دشت وسيع و صحرا و جنگل برخورداريم. همزمان با كوهستانهاي پر برف، گرماي جنوب را داريم. آبهاي روان و رودخانه ها تمام مناطق جمعيت پذير كشور را تحت پوشش دارد و بهترين مناظر طبيعي و معادن طبيعي را همراه با بهترين نيروي انساني و بهترين جوانان دانشمند و متخصصان و كامل ترين فرهنگ، آداب، رسوم و بهترين دين و رهبري را در اختيار داريم. امروز ما در مقابل بشريت و تاريخ مسووليم تا اين رسالت تاريخي را انجام دهيم .
• ما نيازمند يك تحول بنيادين در روشها و منشها هستيم.
• ملت بزرگ و برجسته ما در طول هزاران سال با هم زندگي كردند و به هم جوش خوردند. ما امروز داراي يك روح جمعي هستيم . اين روح جمعي، آرمانگرا، صميمي، خودباور تمدن ساز است .
• ملت ما هويت خود و ويژگيها و برجستگيهاي خود را در طول تاريخ و در فراز ونشيبها حفظ كرده و نسل به نسل منتقل كرده است.
• ملت ما يك ملت شديدا اجتماعي است . آداب و رسوم و سنتها همه اش اجتماعي است . فداكاري در راه تعالي جامعه ، از خودگذشتگي ، لطافت ، عقلانيت و آينده نگري از ويژگيهاي ملت ايران است .
• ملت و كشور ما يك گلستان بزرگ است كه در گوشه گوشه آن گلهاي رنگانگ و متنوع وجود دارد.
• كشور ما از اقوام و زبانهاي گوناگون تشكيل شده است اما تاريخ مكتوب هزار سال گذشته ما حتي يك درگيري قومي را در خودش ثبت و ضبط نكرده است اما در اروپا در همين قرن بيستم، دو جنگ خانمانسوز با بيش از 60 ميليون كشته برجاي گذاشته است و همين الان هم اگر سلطه غرب بر دنيا كاهش پيدا كند و اين مسير چپاول سرمايه آسيب ببيند، خواهيد ديد كه خانمانسوز ترين جنگهاي قومي و قبيله اي در اروپا اتفاق خواهد افتاد.
• خدماتي كه ايرانيان طي 700 سال به بشريت عرضه كردند در هيچ ملتي نظير ندارد و من اين را قاطعانه و با سند عرض مي كنم. ايرانيها پايه گذار تمام علوم رايج دنيا بودند و آن را رشد دادند و نگاهشان سود محور نبود بلكه دنبال تعالي بشريت بودند.
• ملت ما هميشه ظلم ستيز و عدالت محور بوده است .
• چشم انداز بيست ساله در واقع تابلوي راهنما و دستور العمل كشور است .
• چند تغيير اساسي در رويكردها و عملكردها ضروري است .
• عدالت يعني توزيع برابر فرصتها براي همگان.
• بدون عدالت توسعه، استقلال و حفظ آزادي امكان ندارد. استقلال ما منشعب از قدرت و اقتدار ملي است .
• قدرت اصلي دفاعي ما منبعث از مردم است .
• اگر عدالت نباشد رضايتمندي نيست. هيچ ملتي با ظلم دوام نمي آورد.
• عدالت تضمين كننده آزادي و پيشرفته همه جانبه يا توسعه پايدار است. همه كشور بايد با هم ساخته شود ، همه استعداد شكوفا شود و همه فرصتها آزاد شود. آيا اين جز در سايه عدالت ممكن است؟
• براي برپا كردن عدالت بايد ديد عوامل بي عدالتي چيست؟
• سياستهاي پولي و بانكي از ريشه هاي بي عدالتي در كشور ماست و فقط عده اي خاص مي توانند از سود 24 درصد استفاده كنند. واسطه گري و دلالي يعني عدم توسعه و پيشرفت واقعي كشور.
• طي پنجسال اخير علت اصلي در ورشكستگي بيش از 1500 كارخانه، سود بانكي است زيرا صاحبان آن كارخانه ها نمي توانند سود بالاي بانكي را بپردازند.
• تمركز در تهران باعث شده است تا جريان دائمي حركت انساني از همه جاي كشور به سوي تهران سرازير شود.
• تا زماني كه منابع خودمان را درست مديريت نكنيم در استفاده از منابع ديگران بايد امتيازهاي بزرگ بدهيم .
• هزينه هاي دولت سرسام آور است . 65 درصد بودجه كشور صرف هزينه هاي مصرفي است .
• علت اصلي تورم، تزريق پول توسط دولت به اقتصاد كشور است. دولت به مردم مي گويد كمتر مصرف كن اما مصرف دولت همواره رو به تزايد است .
• متاسفانه در سال 82 فقط بيش از 500 ميليون دلار صرف سفرهاي خارجي شده است .
• مردم ولي نعمت و صاحب كشورند و معني اين كار اين است كه مردم بايد كشور را اداره كنند ، اقتصاد را بايد مردم شكوفا كنند، فرهنگ را بايد مردم جلو ببرند و عرصه سياست را مردم بايد تدبير كنند.
• نقش دولت طبق قانون اساسي، هدايتي و نظارت گرانه است. افزايش تصدي گري دولت و زياد شدن حجم دولت مفهومي جز گرفتن كار از دست مردم ندارد.
• كشور و اقتصاد را مردم مي سازند. انرژي مردم بي پايان است و دولت بايد راه را باز كند تا اين انرژي جاري شود. ما يك دولت كوچك اما مقتدر و خدمتگزار مي خواهيم .
• واگذاري امور به مردم و كاهش حيطه تصدي گري دولت، به خصوصي سازي و خصوصي سازي به واگذاري كارخانجات و همچنين استخدام كاركنان به واسطه پيمانكاران تعبير و تفسير شده است، بنابراين حوزه تصدي گري دولت نه تنها كوچك نشده بلكه گسترده تر هم شده است.
• امروز ما نياز داريم كه در عرصه هاي مديريتي كشور، حلقه هاي بسته را باز كنيم. بلاخره داريم حاصل با تجربه ها را مي بينيم. اگر اين تجربه با شجاعت، خطرپذيري و نشاط جوانان همراه نشود ما همچنان با يك مديريت محافظه كار، ايستا و درجا زننده مواجه خواهيم بود. ما بايد درها را بگشاييم و به جوانان اعتماد كنيم .
• يكي از كليدي ترين تصميمات براي تحقق اهداف برنامه بيست ساله و شكستن بن بستها، بازكردن درهاي مديريت به روي جوانان برومند ايران زمين است.
سوال : آيا مشكلات را مي شود در 5 يا 6 سال حل كرد يا خير؟
پاسخ : اگر عملگراي حقيقي باشيم و راه حلهايمان از درون نيازهاي خودمان بيرون بيايد و شجاعت در تصميم گيري داشته باشيم و پاي تصميماتمان بايسيتم، فكر مي كنم كه خيلي از مشكلات را مي شود حل كرد.
در بين برخي از مديران ما ، مسابقه اي براي بزرگنمايي مشكلات و لاينحل نشان دادن مشكلات وجود دارد. من يقين دارم كه هم مي شود مشكلات را حل كرد و هم نسل امروز مي تواند مشكلات را حل كند.
سوال : در مورد بحثهاي بين المللي و جبران خسارات وارده به كشورهاي مختلف به مناسبتهاي مختلف چه برنامه اي داريد؟
پاسخ : سياست خارجي از مهمترين بخشهاي مديريت دولت است .عرصه سياست خارجي در واقع عرصه رقابت و تعامل ميان چند عامل است. عامل اول اقتدار ملي يك دولت است و ديگري عامل خودباوري، شجاعت، تدبير و مديريت سياست خارجي است . اگر اقتدار ملي ضعيف باشد در عرصه سياست خارجي چيزي براي گفتن نخواهيم داشت . اقتدار ملي از حمايت و قدرت مردم كه به عدالت برمي گردد ناشي مي شود. اگر خداي ناكرده مردم پشت مديران نباشند هيچ كاري نمي شود كرد. عامل دوم اقتدار، توليد علم است يعني وقتي جوانان ما به فناوري هسته اي دسترسي پيدا مي كنند، اقتدار ملي ما در صحنه جهاني بالا مي رود و ما از موضع بالا با جهان حرف مي زنيم. عامل سوم اقتدار، شكوفايي و بالندگي و قدرتمندي اقتصاد است . در دنيا كشورهايي وجود دارد كه فقط به خاطر قدرت اقتصادي شان در دنيا تاثير گذارند وعامل چهارم قدرت نفوذ در عرصه بين المللي است. ما يك اقتدار مردمي در داخل مرزها و يك اقتدار هم در دنياي اسلام و آزاديخواهان جهان داريم كه اين براي ما يك امكان است. يك طرف ديگر سياست خارجي مديريت است . مديريت سياست خارجي ما بايد اقتدار ملت ما را بشناسد تا بتواند از ملت خود دفاع كند و دوم شجاع و خودباور باشد و سوم باتدبير باشد و معادلات جهاني را به خوبي بشناسد و در درون اين معادلات مناسبات را به گونه اي تنظيم كند كه بتواند منافع ملت ايران را به جلو ببرد. بعضي ها خيال مي كنند سياست خارجي به مفهوم كلاه گذاشتن سر يك كشور اروپايي است، اين طوري نيست. اصلا دولت جمهوري اسلامي موظف است از تماميت كشور ، منافع ملي و استقلال كشور در عرصه جهاني قاطعانه پاسداري كند و اين مساله به همان ويژگيهاي مورد اشاره برمي گردد. امروز بزرگترين مبارزه با آمريكا، ساختن ايران عزيز است. اگر كشور را بسازيم اقتدار ملي حاصل مي شود اما اگر خداي ناكرده در اقتصاد و حضور مردم و در عرصه علم دچار مشكل شويم، بدون ترديد در عرصه سياست خارجي هم دچار مشكل خواهيم شد. هر پرچمي كه بر اثر آباداني، عدالت و ساختن كشور و در نتيجه شكوفايي استعدادها برافراشته مي شود، اين پرچم عزت ايران در عرصه هاي جهاني است. بعضي ها مي گويند اگر تيپي مثل احمدي نژاد بيايد مثلا درگيري درست مي شود و بعضي ها هم سعي مي كنند فضاي خارجي ما را بحراني جلوه مي دهند. به نظرم اين يك جنگ رواني براي تاثيرگذاري در معادلات داخلي است. ما هميشه در طول تاريخ و در 27 سال گذشته هميشه تهديد داشته ايم اما بحران نداشته ايم . الان هم تهديد داريم و دشمن سعي خود را خواهد كرد و هر موقع هم كه بتوانند ضربه مي زنند و اگر ضربه نمي زنند، ناشي از عجز و ناتواني آنهاست .
سوال : برنامه عملي شما براي بازستاني حقوق تضييع شده مردم و بررسي صلاحيت افرادي كه پستهاي مختلف را در اختيار دارند و بركناري افراد بي صلاحيت چيست ؟
پاسخ : اجراي عدالت جزو سخت ترين مراحل تكامل يك انقلاب است زيرا در برابر آن مقاومت وجود دارد. افرادي بودند كه به توحيد و نبوت و امامت اقرار كردند اما جلوي شئونات، عدل و هدايتگري امامت ايستادند. ما بايد همه وجودمان را به كار بگيريم و هر قدمي كه بتوانيم در جهت عدالت به پيش برداريم . ما در عرصه مديريت كشور بايد مديراني را به خدمت بگيريم كه واقعا عدالت محور، مردم باور، پاك و بي آلايش باشند و فقط براي خدمت به ملت آمده باشند. جايي كه رانت توليد مي كند بايد بسته شود و آن چرخه اي از كارها كه ريزش درست مي كند، اصلاح شود و نظارت سازماني تقويت شود و آن چيزهايي كه از دست ملت ما رفته است با كمك مردم و دستگاه قضايي بايد به خزانه كشور بازگردد.
سوال : امسال بيشترين درآمد نفتي را داشته ايم، چرا اين درآمد، عادلانه در جامعه توزيع نمي شود. راهكار شما در اين زمينه چيست؟
پاسخ : يكي از مشكلات ما اين است كه نفت را مي فروشيم و آن را صرف هزينه هاي جاري مي كنيم . نفت سرمايه ملي است و بايد صرف توسعه ملي شود. اينكه گفته مي شود ارتباط اقتصاد ما را با نفت قطع كنيد منظور همين است كه هزينه هاي مصرفي دولت از محل فروش نفت نباشد و نفت براي توسعه پايدار اين نسل و نسلهاي آينده سرمايه گذاري شود. براي اين كار بايد هزينه هاي جاري دولت تقليل يابد و اگر خريدهاي خارجي تحت نظارتي صحيح قرار گيرد، كاهش هزينه اتفاق خواهد افتاد و اين كار شدني است . بودجه نفت را بايد به توسعه استانها گره بزنيم زيرا مديريت استانها مشكلات مردم محلي را بهتر مي فهمند و به اين ترتيب همه مردم نتيجه درآمد نفتي را در سفره خود احساس مي كنند.
سوال : آيا از زنان در كابينه دولت خود استفاده مي كنيد؟
پاسخ : نظر شما چيست ؟ آيا استفاده كنيم؟ (حضار: بله ) چشم. (كف زدن حضار) اين مرزبنديهايي كه از بيرون مي آيد واقعي نيست. زن و مرد در جامعه ما مكمل همديگر هستند با هم پرواز مي كنند و با هم به تكامل مي رسند. اصلا خانمها زيربناهاي جامعه را درست مي كنند. (كف زدن حضار)
سوال : در عرصه فرهنگي آيا هويت بر فرهنگ ارجحيت دارد يا نه ؟
پاسخ : تحقق چشم انداز 20 ساله بر بستر دانش و فرهنگ است. اصلا نگاه ما به همه عرصه ها، فرهنگي است براي اينكه نگاه ما انسان محور است . ما اقتصاد را براي انسانها مي خواهيم پيشرفت بدهيم و اين كار را براي تعالي انسانها انجام مي دهيم و اين نگاه داراي ذات فرهنگي است. در اين ارتباط وظيفه اصلي دولت اين است كه دو عنصر را زنده نگه دارد : اول هويت ملي و فردي است . در حركت روبه جلو هويت سكوي حركت است . مثل يك كوهنوردي كه براي رفتن به سوي قله، ابتدا پايش را محكم مي كند و بعد گام بعدي را برمي دارد و آنجا كه پايش را محكم مي كند، هويت است زيرا بدون هويت امكان حركت به سمت جلو وجود ندارد و انسان زيرپايش خالي است. دولت بايد اين هويت را به درستي بازيابي و معرفي كند. عنصر دوم آرمانهاست. بدون آرمان حركت رو به جلو اتفاق نمي افتد. دولت بايد توليدات فرهنگي را به سمتي پيش ببرد كه جامعه به مسير هويت- آرمان سوق پيدا كند. دولت بايد دست جوانان و مردم را به سمت توليدات فرهنگي باز بگذارد و با همه وجود از آن حمايت كند تا توليد فرهنگي و بالندگي اتفاق بيافتد و اقدام ديگري كه دولت بايد انجام دهد صيانت از مرزهاي فرهنگي است . اگر دولت ديد كه يك گروه يا مجموعه اي به طور سازمان يافته و با برنامه و بعضا با اتصال به بيگانه مي خواهند فرهنگ را با ترويج ابتذال تخريب كنند ، بايد جلوي اين كار را بگيرد. همانطور كه دولت بايد جلوي توليد انديشه را باز بگذارد، حمايت كند، مشوق آن باشد، جايزه بدهد و فرصت ايجاد كند، همان دولت وقتي ديد كه به طور سازمان يافته مي خواهند ابتذال را ترويج كنند، بايد از ساحت فرهنگي كشور صيانت كند و بي تفاوت باقي نماند. مثل اينكه ما جوانان را در برابر هجوم سنگين دشمن رها كنيم و خودمان هم به جاي اينكه در كنار آنها باشيم در مقابلشان بايستيم و اين اتفاقي است كه متاسفانه دارد مي افتد. دشمن حمله مي كند و اين درحالي است كه ما جوانان را رها كرده ايم و مي گوييم كه اشتغال، مسكن، هويت و فرهنگ با خودتان و استقلال و آزادي كشور را هم شما حفظ كنيد و آينده را هم خودتان بسازيد و بعد هم كه مشكلي پيش مي آيد اول به سراغ جوانان مي رويم و با آنها برخورد مي كنيم. جوان مظهر پاكي، صداقت و ايثارگري و خلوص است و جوانان بايد دولت را در كنار خود و مدافع و حامي خود احساس كنند. دشمن براي به نتيجه رساندن هجوم فرهنگي خود ، ميلياردها دلار خرج مي كند و براي مقابله با اين هجوم بايد ماموريتهاي فرهنگي را به جوانان بسپاريم و پول و امكانات بدهيم ، آن وقت خواهيم ديد كه جوانان ما در طول 4 يا 5 سال عرصه هاي فرهنگي دنيا را فتح خواهند كرد.(كف زدن حضار)
سوال: براي رفع تبعيض و فقر چه برنامه اي داريد؟
پاسخ : حضور امثال بنده در اين عرصه ها و اصولا اين مديريتها نيست جز براي خدمت و برپايي عدالت و اگر كسي به غير از اين دو تا بخواهد وارد شود يا مغزش كار نمي كند يا دچار نقص فني شده است .(كف زدن حضار)
سوال : سالانه يك و نيم ميليون نفر در كنكور شركت مي كنند و تنها عده كمي مي توانند از اين فيلتر عبور كنند و اين درحالي است كه عده اي هم با پرداخت پولهاي سنگين درس مي خوانند ، نظر شما در باره اين بي عدالتي چيست ؟
پاسخ : در داستان ساسانيان و انوشيروان داريم كه فردي حاضر شد همه ثروت هنگفتش را بدهد تا تحصيل كند و اين در خون ما ايرانيها هست و اسلام اين فكر را بارور و شكوفا كرد. علت دوم اين است كه امروز متاسفانه در عرصه هاي اقتصادي و اجتماعي همه راهها را به روي جوانان بسته ايم و يك راه مانده و آن هم دانشگاه است . اين به نظر من ظلم به جوانان است. راههاي بالندگي فقط از دانشگاه عبور نمي كند. گرچه دانشگاه بسيار مهم است . ما همه حرفه ها و هنرمان و همه اصالتهايمان دارد تعطيل مي شود و فقط يك راه آنهم دانشگاه با ظرفيتهاي محدود را جلوي جوانانمان باز گذاشته ايم . ما راههاي ديگر را باز كنيم اما اشتياق جوانان به علم آموزي را با دوره هاي كوتاه مدت و در محل حضور جوانان پاسخ بدهيم . يك جواني وارد عرصه كشاورزي شده و دوست دارد آخرين دانش كشاورزي را داشته باشد، مي شود او را آموزش داد. اينكه يك پدر و مادر كارمندي واقعا مي پذيرد سختي ها را تحمل كند و شهريه هاي گران را بپردازد تا جوانش ببالد ، اين يك ارزش است. ولي چرا بايد بگذاريم سرمايه سنگين كشور اينگونه بسوزد. راهها را باز كنيم و فعلا اين فشار را برداريم و آموزشها را توزيع كنيم تا هم علم بالا برود و هم دانشگاه باشد و هم فرصتهاي ديگر بوجود آيد . من مخالف اين هستم كه دو دانشجو كنارهم بنشينند كه يكي پول داده باشد و ديگري تلاش كرده باشد زيرا اين مساله به لحاظ فضاي تربيتي و علم آموزي ما را دچار دوگانگي مي كند. اگر دولت واقعا اصرار دارد ، يكي از دانشگاهها را اختصاص به كساني بدهد كه صرفا مي خواهند با پرداخت پول وارد دانشگاه شوند. ما وقتي اينها را باهم تركيب مي كنيم مشكلات اجتماعي و حتي مشكلات آموزشي ايجاد خواهد شد.
سوال : گفته ايد كه هيات دولت را در صورت انتخاب شدن به استانها مي بريد و مي خواهيد تمركززدايي كنيد ، برنامه شما براي كاهش هزينه هاي جاري و تمركززدايي چيست ؟
پاسخ : دولت متعلق به مردم است. وقتي ما وارد شهرداري شديم ، ارتباطات با مردم را گسترش داديم و به جاي اينكه مردم بيايند ساختمان مركزي شهرداري، بنده به اتفاق مديران ارشد شهرداري به مناطق زندگي مردم رفتيم و با آنها ارتباط برقرار كرديم . بعضي ها شروع به توهين و تمسخر اين روش كردند ولي چون مي دانستيم اين راهي كه مي رويم درست است، به اين اهانتها توجه نكرديم. اين كار چند دستاورد مهم و ارزشمند براي ما داشت. اولين نياز، اعتماد بين مردم و مسوولان است و يكي از كم هزينه ترين راهها براي ايجاد اعتماد، ارتباط مستقيم با مردم است كه همه اعضاي يك خانواده هستيم، است. پايه مديريت شهري از همين جا برپا شد و در گزارشهاي رسمي دولت از شهرداري به عنوان نهادي كه مردم بيشترين اعتماد را به آن دارند، نام برده شده است. ما به صورت چهره به چهره با مردم گفت وگو مي كنيم و اين امر موجب تعميق ارتباط عاطفي با مردم شده است كه اين خود بستر همراهي و انتقال فرهنگ است و اگر ارتباط عاطفي شكل نگيرد، هيچ پيامي منتقل نمي شود و سوم اينكه مردم به صورت مستقيم مشكلات خود را با ما در ميان مي گذارند و اين مساله در جامعه آرامش رواني ايجاد مي كند. درد را از روي كاغذ نمي شود چشيد. بايد درد را از نزديك لمس كرد و اين زمين تا آسمان با درد منعكس شده در گزارشها فرق مي كند. دستاورد ديگر، اصلاح مقررات و آيين نامه ها بود. نكته ديگري كه خيلي مهم است انعكاس نتايج اجراي سياستهايي است كه پشت درهاي بسته اتخاذ مي شود و اتفاق ديگر نيز برانگيختن نظارت عمومي است كه مي تواند سلامت سازمان را تضمين كند. ما اين تجربه را بايد به داخل كشور منتقل كنيم . چه اشكالي دارد كه دولت در ماه چند جلسه خود را در استانها تشكيل دهد و مسائل استانها را از نزديك ببيند و وزرا با مسوولين استانها و مردم صحبت كنند و مشكلات را از نزديك و به صورت واقعي لمس كنند و در محل براي رفع آنها تصميم بگيرند. نه اينكه مسائل فلان روستا تا بخواهد به گوش دولت برسد دو سال در راه است و هنگامي كه به گوش مسوولين مي رسد، 180 درجه تغيير كرده است . حضور دولت در استانها ، باعث بالندگي هويتهاي محلي و استاني و منطقه اي و آزاد شدن انرژيهاي مردم مي شود. با اين نگاه، حركت سرمايه و نيروي انساني به سمت تهران را مي شود متوقف كرد. چرا ما بنشينيم و مردم از زاهدان بيايند و بخواهند مسوولان دولت را ببينند، ما خادم مردم هستيم و بايد در محل زندگي آنها به ديدن مردم برويم و اين يك الگوي جديد مديريتي است .
سوال : آيا بي توجهي شما به بحث اجماع در طيف اصولگرايان به نفع كساني تمام نخواهد شد كه از وارد شدن به انتخابات رياست جمهوري به دنبال كسب منافع زيادي هستند؟
پاسخ : ما اصلا در فضاي انتخابات و فضاي مديريتي كشور يك ادبيات جديد را مطرح مي كنيم. انتخاب نسبي است و اگر ببينم به اين آقا كه بطور نسبي با ديدگاههاي من نزديك است راي ندهم آن آقا كه مطلوب من نيست راي مي آورد، حتما به اين آقا راي مي دهم. اين انتخابات بسيار پيچيده اي است و 10 ماه است كه يك جنگ رواني عليه برخي افراد از جمله خود من در جريان است و براي ضربه زدن و تخريب كردن و ايجاد ياس در مردم با هدف ممانعت از حضور گسترده مردم در انتخابات شايعه سازي مي كنند و هرچه هم كه تكذيب مي كنيم، دو باره شايعه را تكرار مي كنند. دلسوزان بايد با دقت و خويشتنداري و تدبير عمل كنند. آرزوي من در اين انتخابات اين است كه انشاء الله يك دولت تحول گرا، دلسوز و فداكار براي مردم برپا شود و فكر مي كنم تشكيل اين دولت آن قدر ارزش دارد كه هزاران مثل احمدي نژاد فداي تحقق آن دولت بشود.(كف زدن ممتد دانشجويان) و انشاء الله تا وقتي زنده باشم همين معيار و خط مشي را با حوصله و تدبير ادامه خواهم داد. من اصلا هيچ هيجاني ندارم . انتخابات متعلق به ملت است و ما بايد در خدمت تحقق آن هدف باشيم . اصلا اين ادبيات پيروزي و شكست در انتخابات مال ما نيست . اينها مال كساني است كه وام دار شده اند و مي خواهند دهها ميليارد تومان خرج كنند.(كف زدن ممتد دانشجويان) . ما اگر وظيفه مان را درست و هوشيارانه انجام دهيم ، هر نتيجه اي حاصل شود ، پيروزي است . ما نمي دانيم آينده چيست ؟ چه بسا من بروم به ضرر ملت تمام بشود. عرصه انتخابات آنقدر پيچيده است كه از بيرون مرزها جنگ رواني پيچيده اي دارد انجام مي شود و در داخل كشور هم طراحيهاي پيچيده اي وجود دارد. بعضي ها براي آمدن خودشان توجيه درست كردند كه چون آن دو نفر با هم تفاهم نكردند، ما آمديم و من متوجه نشدم كه اين دو موضوع چه ارتباطي با هم دارد؟ ( كف زدن دانشجويان) .
سوال : در برخي محافل مي گويند كه فلاني هنوز دو سال از شهردار بودنش نگذشته است، هوس رياست جمهوري به سرش زده است، نظر شما چيست ؟
پاسخ : ما هر كاري در تهران انجام مي داديم ، مي گفتند تبليغاتي است و ما مي گفتيم كه شما هم از اين كارهاي تبليغاتي انجام بدهيد ( كف زدن حضار ) . دولت طي هشت سال گذشته بيش از 600 هزار ميليارد تومان هزينه كرده است و دستشان هم درد نكند و تشكر مي كنيم ولي ما فقط دو تا هفتصد ميليارد تومان خرج كرده ايم . بعضي ها ادبياتي را به كار مي برند كه معنايش اين است كه در اين كشور كسي نبايد كار كند. علي الاصول دولت را كسي بايد اداره كند كه در مسووليتهاي قبلي اش خوب عمل كرده باشد و تا خوب عمل كرد مي گويند تبليغاتي است پس خوب عمل نكن و معنايش اين مي شود كه دولت بايد دست كسي بيافتد كه قبلا خوب عمل نكرده است . البته فقط خدا به نيتها و انگيزه ها آگاه است. بنده آخرين كسي بودم كه نامزدي خود را با ثبت نام رسمي اعلام كردم. بعضي از دوستاني كه تقريبا تحت تاثير جنگ رواني بودند ، در اين يك ماه و نيم اخير به شدت من را تحت فشار گذاشته بودند كه تو برو كنار تا فلان آقا نيايد. من مي گفتم كه آقا مطمئن باشيد كه فلان آقا مي آيد.(كف زدن ممتد دانشجويان همراه با اين شعار كه " دكتر دوستت داريم" ).
بنده هم با همه وجود شما را دوست دارم (كف زدن دانشجويان) . بعد كار به اينجا رسيد كه به من گفتند تو كه راي نداري برو كنار تا فلاني نيايد و من پاسخ دادم : من كه راي ندارم چه تاثيري دارم؟ اجازه بدهيد من بيايم (كف زدن حاضران) . در اين هشت ماهي كه حوادث بزرگي بر كشور گذشت، فرصت نكردم كه اينها را بنويسم و من براي ثبت در تاريخ اين دو نكته به شما مي گويم. به دوستان گفتم كه اگر فكر مي كنيد اين مشكل با كنار رفتن من حل مي شود، من به شما قول اخلاقي ميدهم به شرط اينكه ايشان (آن آقا) به طور علني اعلام كند نمي آيد، من هم نخواهم آمد. (كف زدن حاضران) گفتند كه نه، ايشان اعلام نمي كند و پاسخ دادم كه پس چه تضميني وجود دارد وقتي ايشان اعلام نمي كند ، چرا من بايد اعلام كنم. من براي ثبت در تاريخ عرض مي كنم كه براي اثبات اينكه تحليل من درست بوده، من صبر كردم تا اينكه ايشان رفتند و ثبت نام كردند و بعد از آن بود كه من تازه حضور خود را در صحنه انتخابات اعلام كردم زيرا باور من اين است كه با توانمنديهاي مردم ، مي توان كشور را بسيار بهتر از وضع موجود اداره كرد. (كف زدن حاضران) الان هم حساسيتها روي من است و مي گويند كه فلاني چند روز ديگر مي رود. من علت نوشتن اين اخبار را مي دانم چي هست؟ و من هفت هشت روز ديگر خواهم گفت كه چه كساني اين اخبار را مي ساختند و منتشر مي كردند.
يكي از دانشجويان : شما وظيفه داريد افشا كنيد . شما بايد بياييد و نبايد صحنه را خالي كنيد ( كف زدن حضار همراه با شعار سردار آبادگران : رئيس جمهور ايران)
اشتباه نشود ، من گفتم كه هيجان ندارم معنايش اين نيست كه عشق به خدمت ندارم يا مردم را دوست ندارم. معنايش اين است كه فضاسازيهايي كه درست مي كنند انشاء الله بنده و دوستان را از تعقل و تدبير و عدالت خارج نخواهد كرد( تكبير حضار).
سوال : آقاي شهردار ، آيا مرخصي هايتان تمام شده است يا خير؟
پاسخ : حضور در عرصه رياست جمهوري نيازمند استعفا نيست. دو گروه بايد استفعا بدهند يكي آنهايي كه در اجرا و نظارت بر انتخابات داراي مسووليت هستند. رئيس جمهور براي دور دوم مي تواند راه بيافتد و برود تبليغات انتخاباتي بكند و ممنوع نيست . اينهايي كه در صحنه هستند داراي مسووليت هستند و فقط يك نفر آنها استعفا داده است. بنابراين مرخصي لازم نيست. البته بنده الان كه در خدمت شما هستم دارم از مرخصي هاي خودم استفاده مي كنم. اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران به اتفاق از من مي خواستند كه تو مرخصي بگير و برو كارهاي رياست جمهوري را دنبال كن. من هم نامه اي را در اين ارتباط خدمت رئيس محترم شوراي اسلامي شهر تهران تقديم كردم . در دوره شهرداري من حتي يك روز از مرخصي استفاده نكردم ( كف زدن حضار) . در دوره دانشگاه هم تا امروز 185 روز مرخصي طلبكار هستم.
سوال: نظر شما درباره كابينه آينده مخصوصا وزارتخانه هاي اطلاعات، امور خارجه يا ارشاد چيست؟
پاسخ :من يك سري ويژگيهاي كلي براي همه همكاران تنظيم كرده ام و يك سري ويژگيهاي اختصاصي. ويژگيهاي كلي اين است كه ما بايد به انسانهاي خودباور، كارآمد، متخصص در حوزه كاري خود، مردمي، شجاع در تصميم گيري و با قدرت عكس العمل و تصميم گيري بالا تكيه كنيم . براي هر كدام از وزارتخانه ها هم ويژگيهايي در نظردارم مثلا براي وزارت كشور، مردم داري، دلسوزي براي همه ملت و همه مردم را يكسان نگريستن و سعه صدر عظيم داشتن بسيار مهم است زيرا هر جا بحراني ايجاد مي شود، بايد در وزارت كشور به ساحل آرامش برسد و خداي نكرده وزارت كشور مسبب ناآرامي و تنش نباشد . نگاه مديران ما بايد كلان و از تعصب حزبي و منطقه اي خالي باشد و همه مردم در چشم آنها عزيز و يكسان باشند.
وزير ارشاد ما بايد يك عنصر كاملا فرهنگي باشد. فرهنگ، يك موضوع مكانيكي و اداري و قطعنامه اي نيست. وزير ارشاد بايد يك عنصر فرهنگي و البته مدير فرهنگي بايد باشد والا برخوردهايش افراط و تفريطي خواهد شد. كسي كه خودش فرهنگي نيست نمي تواند عرصه فرهنگي را مديريت كند و جلو ببرد. بايد در درونش چيزي بجوشد تا در دلهاي ديگران جاري شود و البته بايد به شدت به فرهنگ و اعتقادات اين سرزمين و به عزت ملت ايران باور داشته باشد و خودش را در مقابل هجوم دشمن نبازد و بداند كه فرهنگ اين سرزمين غني و متعالي است و اگر درست عرضه شود ملتهاي عالم فوج فوج به سمت فرهنگ اسلامي خواهند آمد.
سوال : آيا شما هم ممكن است با همان موانعي مواجه شويد كه آقاي خاتمي براي اجراي ديدگاههاي خود مواجه شد؟ البته اين را هم بگويم كه من آقاي خاتمي را دوست دارم و عاشق شما هم هستم.
پاسخ : من هم همينطور هم شما را دوست دارم و هم آقاي خاتمي عزيز را. مديريت يعني غلبه بر موانع و تدبير و با توجه به شرايط پيش رفتن. مديريت يعني غلبه بر بحرانها. مديريت يعني اينكه مردم و نيازهاي كشور را بفهمد و سعي كند كه همه اينها را در جهت منافع ملي قرار بدهد و البته بايد تنشها و فشارها و بعضا نامهرباني ها را با سعه صدر تحمل كند. نگذاشتند كار كنيم اصلا معنا ندارد. بيشترين موانع در طول صد سال عمر شهرداري تهران پيش پاي مديريت فعلي شهر تهران بود، آيا شهرداري دست بسته باقي ماند؟ عرصه هاي خدمت فراوان، متعدد و متنوع است و مي شود با يك مانور از كنار موانع عبور كرد. توقف پشت موانع متعلق به مديريتهاي ايستا و محافظه كار است و مديريت پويا و تحولگرا هيچ مانعي در مقابل خودش ندارد. ( شعار دانشجويان: فقر و فساد و تبعيض – احمدي نژاد بپاخيز) . من به شما عرض مي كنم كه فقر و فساد و تبعيض – جوان عزيز بپا خيز. آن كسي كه كار را انجام مي دهد شما و ملت ايران هستيد و هزاران احمدي نژاد در خدمت بالندگي اين ملت است .( شعار حاضران : احمدي احمدي حمايتت مي كنيم)
سوال : نظر شما در مورد ولايت فقيه و شخص ولايت فقيه چيست ؟
پاسخ : اعتقاد من اين است كه جامع ترين، مترقي ترين ، مردمي ترين ، عادلانه ترين و پيشرفته ترين نظام ، نظام امامت است . نظام امامت تنها راه سعادت بشر و استقرار نظام امامت نقطه نهايي سعادت بشر است . يعني امام و امت يك مجموعه كامل را تشكيل مي دهند. ولايت فقيه حلقه اتصال ما به نظام امامت است .نظام ولايت فقيه تمرين زيستن در نظام امامت است و در دنياي امروز بهترين و مردمي ترين و شجاع ترين و عادلانه ترين و مترقي ترين نظام ، نظام ولايت فقيه است . درمورد شخص ولايت فقيه نظرم اين است كه در همه دنيا شجاع ترين ، مردمي ترين ، ساده زيست ترين ، پاك ترين ، عادل ترين و خوش فكرترين رهبر روي زمين، رهبر عزيز ما يعني مقام معظم رهبري است ( كف زدنهاي ممتد حضار) . مستند و آگاهانه عرض مي كنم كه اين حاصل هزار سال مجاهدتها و مبارزات و تحمل سختي هاي ملت ماست و اگر دشمنان فكر مي كنند كه با يك هجوم تبليغاتي ، ملت ايران، اين عزيز و اين نظام مترقي را رها مي كند و دنباله رو نظامهاي سرمايه سالار و زرسالار و فريب سالار آنها مي شود بدانند كه به شدت در اشتباه هستند و اين آرزو را با خودشان به گور خواهند برد ( تكبير حضار).
يك نكته ظريف اين است كه برخي به طور ناجوانمردانه اين نظام را به گونه اي ديگر معرفي و تبيين مي كنند . فكر مي كنند كه نظام ولايت فقيه يعني اينكه همه مسوولان كشور صبح به صبح مي روند دفتر رهبر عزيزمان و اجازه مي گيرند كه چه كار بايد بكنند . اينطوري نيست. امامت شيعي و امامت اسلامي به دنبال تعالي همه انسانها از جمله مديران است. تعالي مديران به اين است كه عرصه را باز كنيم تا آنها فكر و تدبير و برنامه ريزي كنند. رهبري اسلامي افقها و فضا را باز مي كند و مي فرمايد كه تلاش ، حركت ، تدبير ، تعقل و برنامه ريزي كنيد. ما دو سال است كه در شهرداري تهران مشغول به كار شده ايم و فقط دو بار براي برنامه هاي شهرداري خدمت مقام معظم رهبري مشرف شدم . ما بايد عرضه داشته باشيم و كار كنيم و گزارش كار ارائه بدهيم . آنقدر سعه صدر وجود دارد كه وقتي موضوعي مطرح مي كنيم ، ايشان سوال مي كنند كه نظر خود شما چيست. ولايت فقيه اصلا نسيم رحمت است و واقعا عطر دل انگيز شكوفه ها در صبح بهاري است و اگر انسان خودش را در معرض اين نسيم قرار بدهد خواهد ديد كه چه اتفاقي مي افتد . اين بزرگترين لطف الهي به ملت ما است.
حكومتهاي سرمايه سالار غربي در مقابل نظام ولايت فقيه اصلا ارزشي براي ارائه ندارند. آنها با شعار صلح راي مردم را جمع كردند و حالا جنگ راه مي اندازند . كجا رهبري اسلامي اينطوري است. پشت صحنه رهبري اسلامي با جلوي صحنه اش يكي است. امام هم همينطور بودند. مقام معظم رهبري همپاي مردم هستند و آگاه ترين افراد نسبت به وضع مردم هستند و ايشان به شكل و شمايل مختلف به ديدار محرومين و ضعفا مي روند. اي كاش همه مديران ما اينطور باشند. در آن صورت مطمئنا مشكلي در كشور باقي نخواهد ماند. ( يكي از حضار: دكتر احمدي - مالك اشتر علي) مالك اشتر كجا و خاك پاي شما كجا؟ (كف زدن حضار) . ما يك ماموريت تاريخي داريم و بايد اين كشور را بسازيم و ساختن اين كشور هم در سايه خيزش و وحدت عمومي و مديريت اسلامي و انشاء الله با توكل بر خدا حتما اتفاق خواهد افتاد. ملت ما بدون ترديد اين مسووليت بزرگ را به انجام خواهد رساند و يك افتخار تاريخي را در سلسله افتخارات خود به ثبت خواهد رساند. (كف زدن حضار)
نظر شما