به گزارش خبرگزاری مهر، در متون اسلامي بر جايگاه ويژه و برجسته عقل در معرفت بشري تاكيد شده است. آيات و روايات بسياري از عقل تمجيد کرد و برخي از روايات آن را حجت باطني، در كنار حجت ظاهري برشمرده اند. بر حسب تعاليم اهل بيت(ص) حجت ظاهري، انبيا و ائمه اطهار(ع) و حجت باطني عقل است. آشكار است كه اعتبار و حجيت انبيا و ائمه از راه عقل، استدلال عقلي و تشخيص و تميز آن صورت مي پذيرد.
همچنین پيامبر اكرم(ص)و ائمه اطهار(ع) در سيره عملي و علمي خود به نقش عقل ارج نهاده و عملا آن را به كار گرفته و در اثبات آموزه هاي اعتقادي از آن استفاده كرده اند. احتجاجاتي كه از پيامبر و امامان معصوم(ع) نقل شده سند محكمي براي اثبات اين ادعاست.
با مراجعه به متون ديني در مي يابيم كه حواس ظاهري، ارزش و اعتبار معرفتي آنها مبتني بر دليل عقلي و تاييد عقل است. حضرت امام صادق(ع) براي يكي از مشركان از راه تجربه حسي،حدوث عالم را اثبات كردند. او دليل را پذيرفت و پس از تحسين، اظهارداشت: از آنجا كه مي دانيد ما فقط به حكم حواس گردن مي نهيم به حواس استناد كرديد. حضرت فرمود: ذكرت الحواس الخمس و هي لاتنفع شيئا بغيردليل كما لاتقطع الظلمه بغير مصباح.
با توجه به روح اسلام كه بر اعتبار عقل اصرار دارد و آن را حجت باطني، بلكه مبناي حجت ظاهري معرفي مي كند. مسلمانان تحت هدايت پيامبر اكرم(ص)و اهل بيت(ص) همواره در طول تاريخ بدين آموزه ملتزم بوده اند و عقل را یکی از مهمترين راهها يا ابزارهای معرفت بشري تلقي كرده اند.
درباره جريان اخباری گري هم باید گفت اخباري هاي معتدل عقل را در آموزه هاي اعتقادي اسلام معتبر مي دانستند. عمده ترين و مهمترين نگرش آنها اين بود كه عقل را در تشخيص ملاك ها و مصالح احكام شرعي ناتوان مي ديدند و توصيه مي كردند كه از دخالت دادن عقل در اين حوزه بپرهيزند. به علاوه مواضع حادي كه از برخي متفكران اين جريان حكايت شده در مخالفت آنها با فلسفه و منطق است؛فلسفه و منطقي كه برگرفته از يونانيان است، نه در مخالفت با عقل.
نزاع اخباری ها در اعتبار عقل نيست. آنها از يك سو، با اصوليان نزاع دارند و از سوي ديگر با فيلسوفان آنها با موضع گيري در برابر اصوليون حجيت عقل را از باب چهارمين دليل فقه و نه از باب ابراز فهم متون، نفي مي كنند و برخي از آنها در مواجهه با فلسفه، ضرورت آن را انكار کرده و معتقدند كه كسي تاكنون با فلسفه مومن نشده است؛ به جاي آن بايد به سراغ استدلال هايي كه در متون آيات و روايات آمده رفت و از آنها براي اثبات آموزه هاي ديني همچون وجود خداوند، يكتايي و ديگر صفات او، نبوت، امامت و مانند آنها بهره گرفت. از سوي ديگر، نقل گرايي محدثان در آغاز عصر غيبت به معناي نفي اعتبار عقل نيست.
در ميان پيروان اهل بيت(ص) درباره اين مسئله كه آيا مي توان براي تشخيص بخشي از احكام عملي به عقل استناد كرد، اختلاف نظر ديده مي شود، اما نمي توان شخصيت برجسته اي را يافت كه بالجمله در اعتبار عقل ترديد کند يا آن را نفي كند. همگان اعتبار عقل را در استدلال بر آموزه هاي اعتقادي و نيز اعتبار آن را در فهم متون ديني پذيرفته اند.
قرآن و اهل بيت(ع) و متفكران متاثراز آنها، همگي بر اعتبار عقل صحه گذاشته اند. اما كساني كه از قرآن و اهل بيت(ع) آموزگاران كتاب الهي و عدل آن، فاصله گرفته اند به گرداب خطرناك و سهمگيني گرفتار شده اند. البته همه حكما و جمهور متكلمان برجسته مسلمان اعم از شيعه و سني،بر اعتبارعقل پاي فشرده اند و بر دفاع عقلاني از آموزه هاي اعتقادي صحه گذاشتند.
در کل، از منظر فيلسوفان، متكلمان و ديگر انديشمندان مسلمان، عقل يكي از عمده ترين راه ها يا ابزارهاي معرفت بشري است. جايگاه عقل در معرفت بشري آن قدر مستحكم است كه تنها از راه خود عقل مي توان در اعتبار آن ترديد كرد يا آن را انكار ورزيد. اگر عقل راهي معتبر براي معرفت نيست، چگونه مي توان از اين راه غير معتبر استدلالي عقلي و معتبر بر عدم اعتبارآن ارائه كرد؟ نفي اعتبار آن از راه عقل و استدلال عقلي، در واقع، اثبات كننده اعتبار آن است. به علاوه، حواس بر عقل مبتني است؛ چنانكه معيار يا راه ارزيابي يا دستكم يكي از راه هاي ارزيابي تفسيرهاي مكاشفات عرفاني عقل است و تمييز صدق آنها از كذب از راه عقل انجام مي پذيرد.
نظر شما