به گزارش خبرگزاری مهر، معنی لغوي "نظم" نسبتا صريح و روشن است. نظم در لغت به معني آرايش، ترتيب و توالي است. اما معني مفهومي نظم در حوزه هاي مختلف، متفاوت و نسبتا مبهم است. اين ابهام در حوزه اجتماعي و مطالعات جامعه شناختي نيز وجود دارد.
نظم اجتماعي برخاسته از ارزش ها و باورهای اجتماعي جامعه و فرد است. این باورها از مناسبات اجتماعي نشأت مي گيرد. هر قدر روابط اجتماعي بر اصول اررزشی استوارتر باشد، نظم اجتماعي از سطح بالاتري برخوردار مي شود. رد کردن چراغ قرمز، ریختن آشغال در خيابان و بی توجهی به حق تقدم دیگران در موارد مختلف، فقط بخش كوچكي از رفتارهاي غيراجتماعي است كه مدام در زندگي خود با آنها روبرو می شویم.
رفتارهاي ناهنجار اجتماعی می تواند بر افرادی كه درصدد رعايت قوانين و هنجارها هستند نیز تاثیر بگذارد، بنابراین بايد با ايجاد فرهنگ سازی و وسواس در اجراي قانون، اساس نظم پذیری اجتماعی را تقويت کرد. وقتي مردم احساس كنند در صورت انجام رفتارهاي ناهنجار مورد انتقاد و سرزنش دیگران قرار ميگيرند، از انجام رفتار ناهنجار خودداری می کنند و الگوی نظم اجتماعی را می پذیرند.
امروزه زندگي شهري نيازمند توجه به قوانين و آداب شهرنشيني است، چرا که رعايت نكردن حقوق و ملزومات شهروندی، تنشها و ناملايمات اجتماعي زیادی را دامن ميزند. افراد در درون خانه خود نیز بايد مراعات همسايگان را کنند و به حقوق آنها احترام بگذارند.
اگر نظم اجتماعي را به حس مسئولیت پذیری فرد نسبت به اجتماع تلقي كنيم، بررسي پيامدهاي آن در زندگي فردي و اجتماعي، يك ضرورت منطقي است و جستجوي شيوه هاي عملي تحقق اين پديده، گام بعدي محسوب مي شود. برخي متفکران، تعليم و تربيت را بازتاب جامعه مي دانند و بر اين اساس معتقدند هرگونه تغييري در فرهنگ و تربيت، بايد برخاسته از تحولات اجتماعي باشد. عده ديگری، با خوشبيني بر اين باورند كه ميان جامعه و تعليم و تربيت، تعامل روشني وجود دارد و تحولات فرهنگي و اجتماعي لازم و ملزوم يكديگرند.
اگر بخواهيم رابطه اين دو را دقيقتر توصيف كنيم، بايد بپذيريم تحولات فرهنگي و تربيتي يكي از اهداف تربيت است. انضباط اجتماعي آثار گسترده و بادوامي بر فرد و جامعه دارد. اين آثار در جنبه هاي فردي مشتمل بر پيوند مسئولیت پذیری اجتماعي، درستكاري، رشد توانمندی ها، توسعه مشاركت هاي مدني و بهبود مناسبات مردم است.
زیرپا گذاشتن قوانین و آداب شهروندي، موجبات آزار ديگران و حتي خود را فراهم ميآورد. گسترش بي نظمی اجتماعي همچنین موجب هرجو مرج اجتماعي و از هم پاشيدن اعتماد اجتماعي ميشود و باعث می گردد هر فردي به فكر منافع فردي به جاي منافع عمومی باشد.
آداب شهروندي گر چه امروز در قالبي نو ارائه ميشود، اما اخلاق هميشه يك قلمروي مهم در زندگي اجتماعي بوده و حتي پيش از هرچيز تنظيمكننده روابط اجتماعي انسانها است و اخلاق در شكل اجتماعياش نیز يك ضرورت اساسی است.
نظر شما