پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۱ مهر ۱۳۹۲، ۹:۰۴

در نشست بررسی تحولات مصر در خبرگزاری مهر مطرح شد؛

احتمال جنگ داخلی در مصر وجود دارد / بعید است  دولت انتقالی در 9 ماه به نتیجه برسد

احتمال جنگ داخلی در مصر وجود دارد / بعید است  دولت انتقالی در 9 ماه به نتیجه برسد

یک کارشناس ارشد خاورمیانه معتقد است  با توجه به شرایط فعلی که در مصر  حاصل شده بعید است که دولت انتقالی بتواند تا 9 ماه به نتیجه برسد.شرایط  در مصر خیلی خطرناک است و بر همین اساس نیز احتمال «سوریه ای » شدن مصر و شکل گرفتن جنگ داخلی در مصر مانند سوریه وجود دارد.

در پی بیداری های اسلامی در منطقه و موفقیت انقلاب تونس در 25 ژانویه 2011 مصر نیز توانست انقلاب خود را به ثمر برساند. انقلاب مصر منجر به استعفای حسنی مبارک در 11 فوریه شد . در ماه مارس قانون اساسی جدیدی در این کشور با همه‌پرسی عمومی رسمیت یافت. انتخابات پارلمانی هم در ۲۸ نوامبر برگزار شد. همچنین دادگاه حسنی مبارک و دو پسرش، به همراه تعدادی از مقامات حکومت وی نیز برگزار شد .

در ادامه روند انقلاب در مصر انتخابات یازدهمین دورهٔ ریاست‌جمهوری درر ۲ و ۳ خرداد ۱۳۹۱ و دور دوم آن نیزدر ۲۷ و ۲۸ خرداد ماه  برگزار شد. در این انتخابات محمد مرسی نامزد اسلامگرای حزب آزادی و عدالت وابسته به اخوان‌المسلمین مصر به پیروزی رسید. 

اما تحولات مصر با برگزاری انتخابات به پایان نرسید و حدود یک سال بعد در ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۲ در پی اعتراضات دوباره مردم در خیابان و با دخالت ارتش بابیانیه فرمانده ارتش مصر عبدالفتاح السیسی و حمایت نماینده مخالفان دولت محمد البرادعی، شیخ الازهر شیخ احمد الطبیب و پاپ مسیحیان قبطی مصر پاپ تواضروس دوم ، مرسی از قدرت برکنار شد. 

در حال حاضر با وجود رخداد های مصر، این کشور را تبدیل به یکی از موضوعات مهم برای اغلب کشورهای منطقه و قدرت ها کرده است . همین امر نیز بهانه ای برای برگزاری نشستی با همین موضوع  ر با حضور موسی علیزاده طباطبایی و مسعود میر حسینیان دو کارشناس ارشد حوزه خاورمیانه و شمال افریقا در خبرگزاری مهر شد که مشروح این نشست به این شرح است.

                                     

 

 

آقای حسینیان تحلیل شما از شرایط جاری مصر با توجه به تحولات اخیر و برکناری مرسی از قدرت چیست؟

 پیش از هرچیز بهتر است به این نکته اشاره کنیم که چرا این اتفاقات در منطقه رخ داد و با وجود اینکه سال هاست رژیم های دیکتاتور در منطقه هستند، چرا از حدود 2 سال و نیم پیش ملتها به این نتیجه رسیدند که چنین انقلاب هایی صورت دهند .

در پاسخ به این سئوال باید گفت که این کشورهای عربی دارای یک سری مشکلات مشترک بودند، استبداد حاکمیتی ، عدم اجازه رشد به احزاب ، جمود نخبگان سیاسی ، عدم تغییر افراد و احساس ذلت نسبت به آمریکا و اسرائیل به ویژه در مصر با توجه به اینکه نفت و گاز به قیمتی ارزان به اسرائیلی ها داده می شد، از جمله شرایط مشترک در این کشورهای عربی بود.

چند عامل باعث شد که مردم علیرغم وجود این تصور که نمی توانند کاری انجام دهند احساس کنند که باید به پا خیزند. اولین تأثیر مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 میلادی بود که محمدرضا شاه با آن شرایطی که در منطقه داشت و قدرت عظیمش از ایران رفت. این پیروزی اولین ضربه را به تفکر "نمی توانیم کاری انجام دهیم" وارد کرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اولین حرکت های مقاومت به دنبال تجاوزات  اسرائیل به لبنان شکل می گیرد. در سال1975 اسرائیل به لبنان حمله می کند و در سال 1982 حمله گسترده می شود و بعد از ترور بشیر جمیل که رئیس جمهوری بود که زیر سایه اشغال اسرائیلی ها انتخاب شده بود ، اسرائیل تا داخل بیروت نفوذ میکند . یعنی دومین شهر عربی بعد از بیت المقدس ، در سال 1982 به اشغال در می آید.

از اینجا مقاومت اسلامی و حزب الله شکل می گیرد و در سال 1985 علنی می شود . شکل گیری این حرکت باعث می شود اسرائیل در ابتدا از بیروت و سپس از کمربند امنیتی عقب نشینی کند و در سال 2000 بالاخره لبنان را ترک می کند. این تأثیر عامل دوم در شکل گیری انقلاب های منطقه بود .

از سوی دیگر در سال 2003 و بعد از حادثه 11 سپتامبر آمریکا نیروهایش را در افغانستان و عراق مستقر می کند و نفرت جهانی نسبت به آمریکا بیشترشده و گروه های جهادی وارد افغانستان می شوند.

در سال 2006جنگ 33 روزه بین حزب الله و اسرائیل و سپس جنگ 22 روزه بین فلسطینیان و اسرائیل واقع شد . نکته جالب اینست که هر گاه اسرائیل با دولت ها جنگیده پیروز شده و هر گاه با ملت ها جنگیده است شکست خورده . این دو جنگ و شکست اسرائیل باز این تفکر را که مردم می توانند کاری انجام دهند را، تقویت کرد.

اما به عقیده من ضربه آخر را در سال 2009 ورشکستگی بانک های آمریکا و اروپا و تأثیر آن بر بانک های عربی، می زند. خیلی از عرب ها در کشورهای اروپایی سرمایه گذاری کرده بودند و این موضوع باعث شد ماهانه میلیون ها دلار از حوزه بانک های عربی خارج شود و لذا اولین  تأثیر خود را بر کشور تونس می گذارد چون این کشور نسبت به سایر کشورهای عربی به اروپا نزدیک تر است و یک نوع در هم تنیدگی اقتصادی با اروپا داشت و حادثه  خود سوزی که اتفاق افتاد بشکه باروتی را که از پیش نیز آماده بود منفجر کرد و اولین درگیری ها در تونس آغاز شد و چند روز بعد بن علی رفت.

این حرکت در کشورهای دیگر نیز آغاز شد و به سراغ مصر آمد و قصه مصر با وجود آنکه یک کشور قوی و قدر در منطقه است و دارای تاریخ بسیار طولانی است ظرف مدت 17 یا 18 روز به پایان رسید و در تاریخ 22 بهمن آن سال مبارک از مصر رفت.

مبارک که میرود، قدرت دولت به ارتش به ریاست عمر سلیمان سپرده می شود. موضوعی که در داخل مصر دیده میشود  این است که سر نظام رفته ولی بدنه وجود دارد.

 مبارک رفته ولی قوه قضاییه در جای خود باقی مانده و بر همین اساس نیز مبارک ازاد می شود اما اخوانی ها در زندان هستند.

بعد از رفتن مبارک ، شورای نظامی تشکیل  و کمیته ای برای تدوین قانون اساسی تشکیل داده و آن بند هایی که نیاز داشتند را تدوین کردند. چند بند را نیزعوض کردند و بندهایی  در رابطه با ریاست جمهوری را تغییر دادند تا دیگران نیز بتوانند در انتخابات شرکت کنند چرا که در مصر قوانین ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات تنها جهت انتخاب مبارک بود و آنچه با عنوان انتخابات نیز برگزار می شد یک نظرسنجی برای ماندن مبارک بود که اغلب هم  با90 درصد آرای موافق اعلام میشد.

در اولین انتخابات بعد از انقلاب مصر، انتخابات مجلس برگزار شد که در آن اخوان المسلمین رأی بالایی آوردند. سپس انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد. در انتخابات ریاست جمهوری چند نکته حائز اهمیت است . نکته اول مشارکت کمرنگ مردمی بود. در ایران پس از 33 سال که از انقلاب گذشته است مشارکت در انتخابات حدود 70 درصد است و در مصر نیز توقع این بود که پس از صد ها سال که مردم نقشی در انتخابات نداشتند ، اکنون که پیروز میدان شده اند، با آمار بالای 80 و90 درصد در پای صندوق های رأی حاضر شوند.

اما به دلیل آنکه تجربه ای نداشتند و در گذشته آنها را به بازی نمی گرفتند ،آنها تصوری از حضور در انتخابات نداشتند و به همین دلیل حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری کمرنگ بود و تنها 46 درصد شرکت کردند. البته در انتخابات مجلس حضور پررنگ تر بود و نزدیک به 60 درصد شرکت کردند چراکه به هر حال در انتخابات مجلس مردم نقش خود را در جایگاه های مختلف می دیدند اما در ریاست جمهوری شاهد این نقش نبودند.

نکته دوم در مورد انتخابات ریاست جمهوری مصر این است که بر همان اساس که چارچوب نظام با وجود انقلاب تغییر نکرده  بود ، عمر سلیمان که رئیس سازمان اطلاعات و امنیت رژیم مبارک است ، کاندیدای انتخابات می شود. از طرف مقابل اخوان المسلمین خیرت الشاطر را به عنوان کاندیدای انتخابات معرفی کردند که دادگاه قانون اساسی هر دو نفر را رد کردند. دلیل رد آنها این بود که عمرسلیمان تعداد امضایی را که باید قبل از انتخابات جمع آوری می کرد نداشت چراکه بر اساس قوانین مصر اگرکسی بخواهد در انتخابات شرکت کند باید پیش از انتخابات تعدادی آرای مردمی داشته باشد و باید امضاهایی برای تأیید این آرا در اختیار داشته باشد. خیرت شاطر را نیز به این دلیل رد کردند که به او گفتند در زمان مبارک از حقوق مدنی به دلیل انقلابی بودن محروم شده بودی و به همین دلیل نیز در زمان انقلاب هم باید از این حقوق محروم شوی!

لذا آقای مرسی به عنوان نفر دوم اخوان المسلمین معرفی شد . از طرف مقابل نیز احمد شفیق فرمانده نیروی هوایی زمان مبارک معرفی شد.

 اخوان المسلمین باید به این نکته توجه می کردند که احمد شفیق با این وجود با اختلاف بسیار اندک با مرسی به مرحله دوم راه پیدا کرد.در مرحله دوم نیز مرسی  51 درصد و احمد شفیق 49 درصد  آرا را کسب می کنند.

باید همه این نکات مورد بررسی قرار می گرفت که اصلا چرا احمد شفیق در انتخابات شرکت می کند و چطور می شود که مردم به او رأی می دهند و حضور نیروهای بازمانده زمان مبارک در بین مردم چطور محبوبیت دارد؟

به هر حال مرسی با اختلاف حدود 2 درصد در مرحله دوم و در کل با حدود 25 تا 30 درصد ارا رئیس جمهور مصر شد.

 

 

پس از انتخاب مرسی شرایط مصر چگونه بود و به چه سمتی رفت؟

مصر کشور فقیری است. آنچه که در مورد هنر ، سینما وسیاست و ... در مورد مصر می شنویم تنها شامل یک بخش حداکثری  10 درصدی مردم می شود و باقی مردم مصر فقیر هستند. بنابر این در مصر یک سری مشکلات داخلی وجود داشت .

اخوانی ها خطاهای دیگری نیز کردند. از جمله اینکه دیگران را به بازی نگرفتند. اگر مرسی جریان های دیگر را در این کشور به بازی می گرفت آنها هم مسائل  را پیگیری می کردند . به هر حال زمانی که مردم مصر گرسنه هستند یا باید عربستان کمک کند و یا آمریکا و.... چون مرسی و اخوان یک حرکت اسلامی است کشورهای غربی کمک نکردند، کشورهای عربی هم کمک نکردند ، در حالیکه اگر جریان های دیگر در داخل حکومت مصر وارد می شدند ، هم مسئولیت می پذیرفتند  و هم می توانستند کمک های دیگران را جلب کنند.

به هر حال حکومت مرسی هم یک سری مشکلات از نظر مدیریتی و مشارکت دادن جریان های دیگر داشت  و هم اینکه آنها کار اجرایی هم نکرده بودند. از سوی دیگر نیز کسانی که از حکومت بیرون مانده بودند ، شروع به توطئه کردند و کشورهای عربی منطقه نیز وارد توطئه شدند و در این شرایط یک سال از انقلاب مصر و دولت مرسی گذشت.

در یک سال مصر نتوانست شرایط عادی را به دست آورد و از سوی دیگراخوان هم  نتوانستند برای مردم کاری انجام دهند . نا امنی بیشتر شد و میزان گردشگری پایین آمد و تا به اینجا رسید که در 9 تیرماه جنبش تمرد شکل گرفت. جنبش تمرد نیز از ابتدا برای برکنار کردن مرسی نبود بلکه به منظور حل مشکلات مردم راه اندازی شد.

به هر حال مشکلات با توجه به شرایطی که پیش آمد حل نشد و در 12 تیر ماه ارتش وارد شد . ارتش در مصر نهادی مانند ارتش ، نیروی انتظامی و سپاه در ایران نیست . ارتش در مصر جزو حاکمیت است. نجیب ؛ عبد الناصر، سادات و مبارک همه نظامی بوده اند. زمانی که فرمانده ارتش می گوید ، قانون اساسی را تعلیق می کند این جایگاه را در خود می بیند.

آیا اتفاقی که در برکناری مرسی رخ داد کودتا بود؟

در حال حاضر در مصر 3 بازیگر اصلی وجود دارد. یکی از آنها اخوان المسلمین است ، یکی ارتش وسوم بستر مردمی است . در حقیقت قشر خاکستری مردم هستند که بستر را می سازند و اگر به طرف ارتش تمایل پیدا کنند ، آنها حاکم می شوند و در صورتی که به طرف اخوان متمایل شوند آنها به قدرت می رسند.

در بستر اعتراضات مردمی بود که ارتش در 12 تیر ماه وارد صحنه شد و با امکاناتی که در اختیار داشت قدرت را در دست گرفت. اینکه این حرکت کودتا بوده است یا خیر نیز موضوعی است که  تا هم اکنون  نیز در مورد آن بحث می شود.

برخی معتقدند جریان 12 تیرماه در مصر کودتا بوده است چراکه تانک ها به خیابان آمده و دستگیری ها و سرکوب ها انجام شده است، بعضی نیز معتقدند کودتا نیست چراکه حکومت نظامی نشده است و آنها می گویند در راستای خواست و تکامل انقلاب مردم آمده ایم .

اما به هر حال آنچه می توان پذیرفت این است که نتایج این جریان ، کودتایی بوده است.

به هر شکل ارتش وارد میدان شد و با آوردن افرادی مانند شیخ الازهر و رهبر قبطی های مصر، حمدین صباحی ، عمرو موسی ، البرادعی و افراد دیگرسعی کردند به خود مشروعیت مردمی بدهند. در جلسه ای با حضور این افراد ارتش اعلام کرد که ما حکومت را به دست می گیریم، قانون اساسی را لغو می کنیم و عدلی منصور را نیز به عنوان ریاست جمهوری موقت انتخاب کردند و جریان فعلی شکل گرفت.

در ابتدا ارتش برای سرکوب جریان مردمی بگونه ای خشن برخورد کرد. کشتار دانشگاه قاهره که 13 نفر کشته شدند و در مقابل گارد ریاست جمهوری نیز نزدیک به 50 نفر کشته شدند. این کشتار سنگین بود وآنها فکر می کردند که احتمالا اخوان عقب نشینی خواهد کرد. این عقب نشینی صورت نگرفت تا به ماه رمضان رسیدند ، تشکیلات اخوان مرتب تر شد . ارتش هم مقداری آرام تر شد و در همین فاصله میانجیگری های آمریکا و اروپا نیز صورت گرفت. در عید فطر نیز هشدار رهبر انقلاب در مورد توطئه ها در مصر اعلام شد و بعد از عید فطر در چهارشنبه ای که ارتش تهدید کرد که در مدت چند روز این مسئله باید حل و فصل شود این اتفاق نیافتاد. بالاخره ارتش به  میدان رابعه العدویه  و النهضه حمله کرد که بیش از 800 نفرکشته و 2000 نفر زخمی شدند. الان شرایط مصر بسیار نامستقر  و ناآرام است.

 

آقای طباطبایی مردم مصر مطالباتی داشتند که زمان مبارک سرکوب شده بود و امیدوار بودند که حداقل در زمان مرسی بخشی از آن مورد توجه قرار گیرد.مرسی هم زمان کافی داشته حداقل برای اینکه زمینه ها را فراهم کند. از جمله در سیاست خارجی و وابستگی ها به آمریکا و اسرائیل ، منطقه و نفوذ عربستان و.... اشتباهات آقای مرسی در چه زمینه هایی بود و اساسا به لحاظ شخصیتی مرسی را چطور تحلیل می کنید؟


به نظر من بعد ازپیروزی انقلاب مردم مصر و استعفای مبارک  تفکر وابسته به مبارک زمان کافی برای مهندسی انتخابات ریاست جمهوری را داشت .دلیل اصلی این امر نیز این بود که شعار اصلی مردم مصر که سقوط نظام بود محقق نگردید بلکه سقوط و یا استعفای مبارکگ اتفاق افتاد ونظام مبارک به حیات خود ادامه داد و هیچ اتفاق بنیادینی در مصر اتفاق نیفتاد فقط مبارکرفت و عکس های ایشان از ادارات و اماکن دولتی بر داشته شد وافکارو شخصیتهای طرفدار مبارک با قدرت در نظام باقی ماندند.

                                     

ما دیدیم وقتی برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام می شد کاندیدای اصلی اخوان آقای خیرت الشاطر بود اما صلاحیت ایشان برای ریاست جمهور رد شد و اخوان مجبورشد از  مرسی که در اولویت بعدی  بود استفاده نماید بدون شک دکتر مرسی کاریزمای مناسب و حتی تجربه برای رهبری مصر را نداشت . مسئله دیگر که موجب تضعیف وی را فراهم آورد فاصله کم ارای بین مرسی و ژنرال شفیق رقیب انتخاباتی ایشان بود  این مسئله را نیز در قبل مورد اشاره قرار دادم که از زمان کناره گیری مبارک تا زمان انتخابات ریاست جمهوری وقت مناسب برای نوعی مهندسی انتخابات توسط مخالفان مرسی وجود داشت . بعد از به قدرت رسیدن آقای مرسی انتظار این بود که از فرصت استفاده نماید حداقل اقدام به اصلاحات زیر بنایی در نظام قضایی ، امنیتی  و اداری مصر بزند البته آقای مرسی و اخوان از پیروزی خود غره شدند و دیگران را به بازی نگرفتند اگر با دیگران به خصوص دگر اندیشان  و نخبگان و جوانان کار می کردند می توانستند نظر مثبت  افکار عمومی و همچنین  اعتماد دیگر احزاب را بدست آورند آنها نتوانستند اعتمادمسیحیان مصر که اقلیتی قابل توجه میباشند را نیز بدست آورند .  اشتباه راهبردی دیگرمرسی و نزدیکانش  عدم توجه به خواسته رای دهندگان بود، بدون شک مردم مصر  خواستار  رابطه با رژیم صهیونیستی نبودند و این مسئله را بارها در تظاهرات علیه مبارک اعلام کرده بودند انتظار از آقای مرسی این بود که حداقل نظری مثبت در خصوص کمپ دیوید اعلام نمی نمود  اما ایشان بر خلاف نظر افکار عمومی نه بلکه علیه کمپ دیوید موضعگیری ننمودبلکه  بررابطه با اسرائیل تاکید نمود و حتی  برای خوشایند بعضی از کشورها  اقدام به موضعگیری علیه سوریه نمود و حتی  در مسیر توطئه دشمنان در خصوص ایجاد فتنه مذهبی قرار گرفت و مشاهده کردیم چند روز قبل از تظاهرات بزرگ مردم علیه اخوان ایشان  به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی اقدام به قطع رابطه با دولت سوریه نمود.وی همچنین در جنایت منجر به شهادت شهید حسن شحاته نه بلکه این حادثه  را محکوم نکرد بلکه تلویحا از آن  حمایت نیز نمود . عدم استفاده از تجربیات جمهوری اسلامی ایران یکی دیگر از اشتباهات راهبردی مرسی و اخوان بود . آقای مرسی که  برای نشست سران عدم تعهد به کشورمان آمد برنامه خود را به گونه تنظیم کرد  که فقط  4 ساعت در تهران حضور داشته باشد . بدون شک اگر در سیاست خارجی مرسی رابطه بااسرائیل را قطع می نمود و به جای آن با جمهوری اسلامی ایران رابطه بر قرار می نمود سرنوشت امروز ایشان به گونه ای دیگر بود .  به نظر می رسد آقای مرسی به دلیل نداشتن راهبرد در سیاست خارجی  شکست خود را تسریع نمود.

  اشتباهات عمده اخوان المسلیمن را در تحولات مربوط به برکناری مرسی را می توان به شرح ذیل بیان نمود : نداشتن راهبرد ، عدم توجه به شایسته سالاری در انتخاب مدیران ، عدم وفای به عهد، ورود به منازعه با ارتش و دستگاه قضایی ، فامیل بازی ، انحصار گری ، عدم جذب نخبگان و تنگ نظری حزبی ، عدم جلوگیری از شکاف های طایفه ای وسیاسی در مصر، فقدان شفافیت ، عدم توجه به اقتصاد و مهم ترین مسئله نیز تأخیر در پاسخ دادن به خواسته های مردم که همان مسئله قطع رابطه با رژیم صهیونیستی و ایجاد  رابطه با جمهوری اسلامی ایران بود ، همگی از موضوعات مهم در عدم موفقیت اخوان بود.

به نظرم آقای مرسی پس از یک سال از به قدرت رسیدن  تا حدودی متوجه بعضی از اشتباهات خود شده بود که اگر می خواهد موفق شود باید نظام را تغییر دهد نه اشخاص را اما دیگر فرصت از دست رفته بود و طرف مقابل  راهبرد و برنامه اقدام خود را با توجه به شناخت مصرآماده کرده بود لذا بلافاصله  در اولین حرکت آقای مرسی را مات کردند .

آقای حسینیان مردم مصر در تاریخ به تساهل و تسامح معروف بودند. مردم معتدلی بودند که اهل تندروی و افراط نبودند. آقای مرسی و اخوان سعی کردند که اذهان عمومی را تحریک کنند و این باعث گسترش افراطی گری در جامعه مصر تا کشتار مسیحیان و شیعیان پیش رفت . تا کنون نیز این افراطی گری در بین مردم مصر ریشه گرفته  است . ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ و فکر می کنید  تبعات دولت انتقالی و گذار چه خواهد بود؟

 یکی از مسائل مهمی که باید در مصر در نظر بگیریم تأثیری است که  موضوع سوریه در مصر داشت . تحولات سوریه در خیلی از کشورها به ویژه در مصر تأثیرگذار بود و این موضوع از القصیر و حضور مقاومت در شهر القصیر آغاز شد. بر اساس آماری که اکنون ولید معلم اعلام می کند بیش از 83 کشور در داخل سوریه می جنگند. من فکر نمی کنم ملت سوریه با دولت می جنگند.

تا پیش از القصیر هیچ کس ایرادی نگرفته بود که چرا بیگانگان در سوریه می جنگند. القصیر یک شهر دو بخشی بین لبنان و سوریه است که در داخل القصیر سوریه بیش از 30 هزار لبنانی از طوایف و مذاهب مختلف زندگی می کردند. در دو سال و نیم که از جنگ گذشت نسبت به لبنانی ها  در این شهر به شدت ظلم و ستم شد ، ضمن اینکه القصیر به دلیل نزدیکی به مرز طرابلس در داخل لبنان یکی از استراتژیک ترین مناطق معارضه در داخل سوریه بود. حتی در داخل القصیر سلاح اسرائیلی گرفته شده، یعنی سلاح از مدیترانه به منطقه طرابلس لبنان از آنجا به القصیر سوریه و لبنان می رفت و در داخل سوریه در دمشق و نقاط دیگر تقسیم می شد.

همان طور که رهبر حزب الله جناب سید حسن نصرالله نیز گفت ، دو سال و نیم مردم در این مناطق سکوت کردند و به ارتش گفتند که ملت آسیب می بینند ، اما ارتش نتوانست اقدامی کند و نشد . در این مرحله تعدادی از بچه های حزب الله به ارتش سوریه کمک کردند و این منطقه را آزاد کردند. بعد از این حادثه کل دنیا به پا خواست و این موضوع که خارجی  ها و بیگانگان در داخل سوریه حضور دارند دائما مورد توجه قرار گرفت. از اینجا شیعه کشی نیز آغاز شد و با افزایش داستان افراطی گری، در کشورهای مختلف از جمله در مصر تأثیرگذار بود.

مرسی نیز به سمت سلفی ها گرایش پیدا کرد به امید  اینکه چیزی به دست آورد. این ماجرا تا آنجا ادامه پیدا کرد که مرسی در جلسه با سلفی ها سخنرانی کرد و پرچم مصر و سوریه را تکان داد و اعلام قطع رابطه با سوریه کرد و گفت حزب الله باید از سوریه خارج شود و به دنبال این ماجرا حادثه  قتل مرحوم شهید شحاته اتفاق افتاد. البته نمی خواهیم بگوییم دلیل آن حادثه سخنرانی مرسی بود اما حوادثی بود که دنبال هم اتفاق افتاد. این مسئله هم درافزایش افراطی گری در مصر تأثیر گذار بود.

اکنون نیز با توجه به سلاح های زیادی که در مصر وجود دارد، مشکلات طایفه ای و روحیات انتقام جویی که در مصر زیاد شده است و فیلم هایی که نشان دادند که مردم را بالای پشت بام پایین انداختند، همه این عوامل باعث شده تا شرایط در مصر بسیار خطرناک شود و با توجه به شرایط فعلی که حاصل شده بعید است که دولت انتقالی بتواند تا 9 ماه به نتیجه برسد. به هر حال اکنون هر دو طرف از خواسته های خود کوتاه نیامده اند و حتی با میانجیگری بین المللی نیز کنار نیامده اند. طرف دولت می گفتند باید بدون مرسی جلو برویم اما طرف معارضه و اخوان می گفتند که مرسی باید بازگردد و رئیس جمهور هم بشود. و چون سقف توقعات خیلی بالا بود به نتیجه نرسیدند. اکنون نیز با توجه به شرایط فعلی با توجه به موضوعاتی که گفته شد و مسائل به وجود آمده و از جمله جمعیتی که مصر پیدا شد و گفت در جریان کودتایی که شده است مسیحیان  نیز دخیل بوده اند و لذا به حمله به مسیحیان و کلیساها دست زده اند  این مسئله در مصر خیلی خطرناک  شده است و بر همین اساس نیز احتمال «سوریزه » شدن یعنی مانند سوریه شدن مصر وجود دارد.

ضمن اینکه یکی از مسائل مهمی که باید در نظر بگیریم توطئه هایی است که در رابطه با کشورهای منطقه وجود دارد .

سه اصل وجود دارد که بر اساس این سه اصل غربی ها در منطقه فعالیت می کنند . اولین مسئله مبارزه با اسلام سیاسی است . اسلامی که بعد از انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد . قبل از انقلاب ، ایران و ترکیه و کشورهای دیگر مسلمانی وجود داشتند و کسی به آنها کاری نداشت . این اسلام تا قبل از انقلاب ایران به منافع غربی ها کاری نداشت و به این دلیل با این اسلام مشکلی نداشتند اما بعد از انقلاب ایران با توجه به شرایطی که ذکر شد و مسئله مقاومت فلسطین و ... فهمیدند که یک خط اسلامی در منطقه حرکت می کند که مانع اقدامات  و توطئه های آمریکایی ها و صهیونیست ها است و باید با آن مبارزه کرد و یکی از اصول را مبارزه با این اسلام در منطقه قرار دادند.

در این راستا نیز اقدامات زیادی از جمله کتاب آیات شیطانی ، ساخت فیلم و کاریکاتور وقران سوزی و ایجاد القاعده و طالبان برای نشان دادن چهره خشن از اسلام و ... را انجام دادند. در حقیقت غرب بر اساس همین دیدگاه اسلام هراسی و در کنار آن ایران هراسی را در منطقه آغاز کرد.

حتی با وجود آنکه شیعه در اقلیت است ، شیعه هراسی کردند و گفتند می خواهند هلال شیعه درست کنند. به طور کلی در ابعاد مختلف مبارزه با اسلام سیاسی را آغاز کردند.

دومین اصلی که غربی ها در منطقه بر اساس ان فعالیت می کنند، امنیت رژیم صهیونیستی است .آمریکا اعلام کرده که همه چیز در منطقه باید بر اساس امنیت اسرائیل باشد و امنیت اسرائیل در منطقه برابر با امنیت آمریکا است. اما برای ایجاد این امنیت باید اطرافیان امنیت نداشته باشند. کشورهای همسایه باید نا امن باشند و در خود درگیری داشته باشند. در این مرحله به ایجاد توطئه و درگیری در کشورها دست می زنند. سودان را تقسیم کردند، الان صراحتا تقسیم مصر را در برنامه دارند و می خواهند مصر را به مصر مسلمانان ، مصر قبطی ها و و مصر نوبه در جنوب مصر تقسیم کنند. صراحتا گفته اند که سوریه باید تقسیم شود و تبدیل به سوریه علوی ها، مسیحی ها و سنی ها شود.

سومین توطئه نیز از سوی برخی از کشورهای منطقه است که از ترس اینکه این که انقلابی  که در کشورهای یمن ،تونس ، مصر و کشورهای دیگر شده است ، وارد کشور خودشان شود دست به توطئه می زنند. با این اصل حرکت سعودی و اینکه چرا به مرسی کمک نمی کند ، اما به محض کودتا و در کمتر از دوساعت ملک سعودی پیام تبریک می دهد و 12 میلیارد کمک از سوی امارات و عربستان و قطر داده می شود.، مشخص میشود این کمک قبلا داده نمی شد برای اینکه نباید حکومت اخوانی در مصر شکل می گرفت. کشورهای بزرگ منطقه ای از ترس اینکه اتفاقات به داخل کشورهای ایشان نفوذ کند می خواهند اسلام سیاسی را ناکارآمد جلوه دهند.

به هر حال  تحلیل کلی من این است که با توجه به شرایطی که عنوان شد ناامن کردن مصر  به دلیل این است که اسلام را ناکارآمد نشان دهند لذا افراطی گری را در مصر گسترش می دهند و اگر عقلای مصر هر چه سریع تر فکری به حال این موضوع نکنند مصر وارد تونلی از ظلمت و تاریکی خواهد شدو مصر دیگر مانند قبل نقشی در منطقه نخواهد داشت.

                          

مسئله ای که اکنون در فضای سیاسی ایران مطرح است ، روابط ایران با اخوان المسلمین است. اخوان نشان داد که به دنبال رابطه با ایران نیست و سالها خدمات بشار اسد ایران و شیعیان را فراموش کردند و در جبهه مقابل حرکت می کنند. بر این اساس فکر می کنید سیاست های ایران در قبال اخوان المسلمین تا چه اندازه منطقی بود؟

طباطبایی :جمهوری اسلامی ایران طبق قانون اساسی باید از همه آزادیخواهان جهان حمایت کند. لذا از قیام مردم مصر هم حمایت کرد. رابطه جمهوری اسلامی ایران با اخوان نیز یک رابطه مربوط به چند دهه است . زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد اولین حزبی که  استقبال کرد اخوانی ها بودند اما متاسفانه  در چند سال اخیر اخوان المسلمین در مسیر توطئه دشمنان اسلام برای ایجاد شکاف بین مسلمانان قرار گرفت . انتظار بود اخوان المسلمین با بصیرت با این توطئه برای تضعیف مسلمانان بر خورد می کرد اما اینگونه نشد البته بسیاری از کادرهای باتجربه اخوان به این مسئله پی بردند و سیاست اخوان در این خصوص را زیر سوال بردند من جمله دکتر کمال هلباوی .

به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران در خصوص مصر بر مبنای واقع گرایی وتجربیات سیاست گذاری کرده است و کشورمان از مطالبات مردم حمایت می نماید البته در سیاست خارجی یک خط قرمز هم داریم و آن عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها است . فکر می کنم با توجه به تجربه ای که از اخوان وجود دارد این حزب اقدام به بازسازی خود نماید و بار دیگر وارد صحنه سیاسی شود .

حسینیان: در شرایط فعلی برای همه ثابت شده است که اخوان علیرغم اینکه در آینده نزدیک به صحنه سیاسی مصر باز نخواهد گشت اما برای همه نیز اثبات شده است که اخوان از صحنه سیاسی مصر قابل حذف نیست. در ابتدای حکومت مرسی اخوان جایگاه خوبی داشت ، در انتهای حکومت از محبوبیت اخوان کم شد اما مجددا با شرایطی که در مصر پیش آمده و با دستگیریها و مظلوم نماییها ؛ اخوان در داخل مصر محبوبیتش بالا رفت و همین الان در صورتی که در مصر انتخابات برگزار شود اخوان بین 20 تا 25 درصد رأی خواهد داشت. خود سیاستمداران مصر نیز بر این اعتقاد هستند که اخوان از صحنه سیاسی مصر حذف نمی شود هر چند که اکنون صحبت در این باره که جمعیت اخوان را منحل کنند و یا اینکه شاخه سیاسی بماند و ... مطرح است که در این صورت نیز باز این مسئله مطرح می شود که آیا اخوان به شرایط زیر زمینی باز می گردد یا خیر؟

 اخبرا نیز یک سری روحانیون دولتی مواضع ضد اخوانی  گرفته اند و مفتی سابق مصر اعلام کرده که هر کسی به خیابان بیاید ریختن خونش مباح است . این موضع گیری دقیقا در مقابل اخوان است و این موضوع نشان می دهد که اخوان علاوه بر فشار سیاسی در فشار مذهبی نیز قرار گرفته .

در کل شکست حرکت اسلام سیاسی در داخل مصر خیلی خوب نیست ، هر چند که این شکست به دلیل دور شدن از شعارهای اولیه بوده است و اگر مرسی بر اساس شعار های اولیه می دید که مردم چه می خواستند، مردمی که 11 بار لوله نفت اسرائیل را منفجر کردند، مردمی که باعث شدند سفارت اسرائیل در کشور در طبقه پنجم یک ساختمان مسکونی باشد که عملیات انتحاری در آنجا صورت نگیرد و... و به این خواسته های مردم عمل می کرد، وضعیت متفاوت بود. ضرورتی نداشت که سفیر به اسرائیل فرستاده شود. این شکست به خاطر دور شدن از اصول اولیه بود اما به هر حال یک حکومت اسلامی در مصر شکل گرفته بود و خیلی خوب نبود که در ابتدای کار زمین بخورد.

 

آقای حسینیان چشم انداز و تحلیل شما از آینده روابط ایران  و مصر چگونه است ؟

اگر شرایط اینگونه پیش رود خیلی نمی توان امیدوار بود. اگر قرار باشد ارتشی ها و نظامی ها بر سر کار بیایند و دوباره به زمان مبارک بازگردیم در این صورت امید زیادی برای آینده روابط ایران و مصر وجود ندارد.

به طور کلی این موضوع بستگی به نظام آینده مصر و چارچوب و بدنه حکومت مصر دارد . در شرایط فعلی امیدواری در این باره که در 6 ماه و یک سال اینده روابط دو کشور بهبود یابد وجود ندارد.

نقش عربستان و ترکیه در قضیه مصر و تأثیر تحولات سوریه بر مصر را بفرمایید؟

طباطبایی: از زمان تاسیس اخوان المسلیمن تا کنون روابط عربستان و این جنبش شاهد افت و خیزهایزیادی بوده است بدون شک حسن البنا موسس اخوان تحت تاثیر افکار سلفی هایی مانند رشید رضا و محمد بن عبد الوهاب قرار گرفته بود و همین زمینه ایجاد رابطه وی با ملک عبد العزیز موسس عربستان را فراهم آورد این رابطه خوب باعث شد که اخوان اجازه یابد در مراسم حج اقدام به تبلیغ افکار خود نماید و حتی  ملک عبد العزیز حسن البنا را برای اقامت در عربستان دعوت نمود.در زمان ناصر رباطه عربستان و اخوان بیش از پیش گسترش یافت.  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چون اخوان المسلین از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران حمایت نمود رابطه عربستان و اخوان به سردی گرائید اما بدنبال  آغاز جنگ تحمیلی و حمایت اخوان از صدام و همچنین حمایت اخوان  از مجاهدین افغان علیه اشغال شوروی بار دیگر رابطه عربستان و اخوان بهبود یافت اما در قضیه اشغال کویت و  حمله آمریکا علیه عراق در سال 2003  به دلیل اختلاف مواضع بار دیگر رابطه این دو به سردی گرائید .

به نظر می رسد عربستان  به دلایل مختلف بسیار تلاش کرد تا اخوان ناموفق باشد، مهمترین دلیل نگرانی آنها  تقویت اخوان المسلین در منطقه و  تهدید نظام های سلطنتی در منطقه بود .اما چرایی  حمایت عربستان از سرنگونی مرسی  را باید اینگونه تحلیل  نمود که رژیم  عربستان با اسلام سیاسی همواره مشکل داشته است و می دانست اگر نمونه اسلام سیاسی در مصر موفق باشد این مسئله می توانست  اینده عربستان و دیگر کشورهای منطقه را نیز تحت تاثیر قرار دهد  لذا اولین کشوری بود که از  سرنگونی دولت مرسی حمایت نمود  و حتی سلفی های وابسته به خود  را برای همکاری با نظامیان تشویق نمود و بعد از سرنگونی مرسی نیزاولین کشوری بود که دولت جدیدرا به رسمیت شناخت و کمکهای اقتصادی قابل توجهی به مصرکرد .

در خصوص موضع ترکیه نیز به نظرمی رسد  دولت حزب عدالت و توسعه  در حمایت عریان از دولت مرسی اشتباه راهبردی داشت و این به دلایل راهبرد سیاست خارجی این کشور در احیای تفکر عثمانی  بود .   بدون شک سیاست خارجی خاورمیانه ای مصر در دو سال گذشته این کشور را با مشکلات زیادی مواجه نموده است از جمله می توان  به نتایج این سیاست به شکست راهبرد قبلی این کشوردرخصوص صفر کردن اختلافات با کشورهای همسایه اشاره کرد.

آقای حسینیان فرمودید تحولات سوریه در مصر تأثیرگذار است اما فکر میکنید این تأثیر در چه ابعادی باشد. در صورت درگیری نظامی چه تأثیری خواهد داشت و آیا تغییر دولت در مصر به نفع سوریه است؟

من فکر میکنم شرایطی که در سوریه حاصل شد فضا را مقداری برای مصری ها آزادتر کرد. قبل از جریانات سوریه همه حواس افکار عمومی به مصر بود اما در هفته ای که بحث سلاح های شیمایی در سوریه مطرح شده تمام افکار عمومی به آن سمت رفت و لذا فضا را آماده کرده و حتی خود ارتشی ها آرام تر شده اند و خیابان های مصر خلوت تر شده و با آرامش بیشتری کار خود را انجام می دهند.

کد خبر 2140088

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha