محسن هجری، نویسنده نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر، نوشته لوکاچ درباره رمان تاریخی را یکی از معتبرترین منابع در این زمینه دانست و افزود: به باور لوکاچ، قرار نیست در رمان تاریخی، کلمه به کلمه تاریخ و آنچه روی داده را روایت کنیم بلکه میتوانیم از یک واقعه تاریخی الهام بگیریم و داستان خود را بسازیم همانگونه که تولستوی در «جنگ و صلح» چنین کرده است. او گزارش دقیق و موشکافانهای از جنگ روسیه و فرانسه نداده اما درگیریهای این دو کشور و سیاستگذاریهای ناپلئون بناپارت را دستمایه نگارش رمان خود قرار داده است.
نویسنده رمان تاریخی «چشم عقاب» که به حمله مغول به ایران و مقاومت شیعیان اسماعیلی در برابر آنها میپردازد، به اهمیت عنصر خیال اشاره و بیان کرد: ما در رمان تاریخی، جهت تاریخ را معکوس و رویدادهای تاریخی را قلب نمیکنیم. ما با بهره گرفتن از عنصر خیال، روایت خاص خود از یک واقعه تاریخی را مطرح میکنیم و تنها به ارائه گزارش تاریخی نمیپردازیم. برای مثال تولستوی نمیتواند شکست ناپلئون بناپارت در جنگ روسیه و فرانسه را وارونه جلوه دهد و او را برنده معرفی کند. ما باید جهتگیری کلی یک رویداد تاریخی را لحاظ کنیم و در چهارچوب ان، شخصیتپردازی و حتی حلقههای مفقوده تاریخ را پر کنیم.
هجری با اشاره به اینکه سدر رمان تاریخی هر نویسندهای نگاه و زاویه دید خاص خود را دارد گفت: بیگمان هر نویسندهای نگاه خاص خود را دارد و شخصیتها و رویدادهای تاریخی از دریچه ذهن او میگذرند. آنچه اهمیت دارد اینکه اگر اتفاق قلب نشود، نویسنده مجاز است خیال خود را در شخصیتپردازیها و توصیف ماجرا دخالت دهد.
نویسنده «اقلیم هشتم» که به زندگی شیخ اشراق میپردازد در پاسخ به اینکه نویسندگان در پرداختن به تاریخ معاصر(چون 15 خرداد) یا شخصیتهای تاریخی(چون امام خمینی) چگونه باید رفتار کنند تا حساسیتها به حداقل برسد گفت: یکی از مشکلات ما در ارتباط با تاریخ معاصر، این است که حاکمان و دستاندرکاران در هر دورهای، چهارچوبها و مصلحتاندیشیهای خاص خود را دارند در حالیکه اگر کارشناسانه و بی قرض به مساله نگاه کنند متوجه میشوند که نویسندگان میتوانند رویدادهایی چون انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، 15 خرداد و... را قلب نکنند اما روایت خلاقانه خود را داشته باشند.
هجری با اشاره به اینکه رمان تاریخی، محصول خلاقیت نویسنده است بیان کرد: اگر دست و پای نویسنده را ببندند، رمان تاریخی خلق نمیشود. این گونه ادبی، محصول ازادی عمل و خلاقیت نویسنده است و بیطرفی در روایت، به طور مطلق، معنا ندارد. نویسندگان در پی تحریف ماجرا نیستند اما اگر خیال را از رمان حذف کنیم انچه باقی میماند گزارش تاریخی است.
نظر شما