به گزارش خبرنگار مهر، بخش دوم مصاحبه مفصل علی کریمی با برنامه نود دوشنبه شب روی آنتن رفت که این صحبتها را در زیر میخوانید:
خودجوش مربی شدم!
بدون گرفتن مدرک مربیگری وارد این عرصه شدم. گفتیم خودجوش یک حرکتی بکنیم! جا دارد از کیروش تشکر کنم.
به فوتبال بازی کردن ما گیر می دادند
دوران کودکی من مثل بقیه آدمها گذشت. همسایه ها همیشه از دست ما شاکی بودند چون شیشه های آنها را می شکستیم خانواده من هم مخالف فوتبال بود. البته پدرم چون والیبال بازی می کرد خیلی مخالف نبود ولی کلا دوست داشتند ما درس بخوانیم و به فوتبال گیر می دادند.
پسوندم را حذف کردم
پسوند ما پاشکی است. البته چون اسمم طولانی می شد و گاهی مرا با این پسوند صدا می زدند این پسوند را برداشتم. پاشک روستای محل تولد پدرم بود و نزدیک سیاهکل است.
شروع کریمی شدن
آن موقع که در سالن بودم، در حد نوجوانان و جوانان بود. استارت بازی های من از داخل سالن بود.
تعویض گرمکنها بعد از قهرمانی
یادم نمی آید وقتی داخل سالن قهرمان شدیم به ما فرش داده باشند ولی به ما یکدست گرمکن دادند که سبز بود و ما گرمکنهایمان را با تیم آتشنشانی که قرمز بود عوض کردیم.
فرشید استقلالی بود
همه ما در خانواده پرسپولیسی بودیم به جز فرشید! من حتی با استقلال هم قرارداد داخلی بستم. آن موقع با کامران منزوی با مبلغ 5 میلیون تومان با استقلال قرارداد بستم ولی قرارداد داخلی اعتبار نداشت. امیر عابدینی ما را گرفت و با مبلغی به مراتب پایین تر به پرسپولیس برد.
حقوق 700 تومانی در نفت
آن موقع که نوجوانان نفت بودم پولی به ما می دادند که بیشتر برای ایاب و ذهاب بود ولی کم کم حقوق ما از 700 تومان شروع شد و آخر سر که گل سرسبد تیم شده بودیم به ما 3 هزار تومان می دادند.
عابدینی گفت کارگر ساختمانی می گرفتم بهتر بود!
بازی دوم یا سوم من با پرسپولیس بود. مهدوی کیا هم می خواست خداحافظی کند. امیر عابدینی بین دو نیمه آمد و گفت که اگر به جای تو کارگر ساختمانی می گرفتم بهتر بود. آن موقع ایشان به ما لطف داشتند!
جو گیر شدم و داور را زدم!
وقتی یک داور یکطرفه سوت می زند، هر کاری کنی سوتش بر نمی گردد. آن موقع 19، 20 ساله بودم که جو ما را گرفت و داور را زدیم. علی آقا هم که به ما گفت برو یک مدت استراحت کن! ما هم از خدا خواسته.
فرش های عابدینی جواب نداد!
بعد از محرومیتم، هر هفته می گفتند یک خبر خوش در راه است. می گفتند رابطه داریوش مصطفوی با پیتر خوب است و کریمی بخشیده می شود. حتی می گفتند امیر عابدینی هم فرش می دهد تا من بخشیده شوم ولی فرش ها جواب نداد؛ فکر کنم آنها را خُشکه حساب می کرد!
آن موقع ایام به کام آقایان بود
در این قسمت، عادل فردوسی پور خاطره ای را از علی کریمی و لایی زدن او به علی دایی در بازی های سالنی ذکر کرد. حرکتی که علی دایی را واداشته بود تا کریمی را "محروم بین المللی" خطاب کند. فردوسی پور گفت که خودش در سالن بوده و چنین حرفی را شنیده بود. واکنش کریمی به این خاطره اینگونه بود: آن موقع ایام به کام آقایان بود. در تیم ملی هم که بودند. ولی خوب است آدم در هر موقعیتی که قرار می گیرد همه چیز را رعایت کند و به دیگران از بالا نگاه نکند.
حرف بدی نزدم
آن موقع که گفتم خدا دایی را بغل کرده است، حرف بدی نزدم. بعدا در مصاحبه ای گفتم خدا مرا هم بغل کرده و هم ماچم کرده که به اینجا رسیده ام!
نروید تیترش را پیدا کنید!
فردوسی پور نقل قول دیگری از کریمی مبنی بر اینکه اگر پول فوتبال را از راه دیگری به دست می آوردم، فوتبال را کنار می گذاشتم مطرح کرد. کریمی گفت: من چنین چیزی یادم نمی آید. حالا اینرا می گویم نروید تیترش را پیدا کنید و بیاورید!
نزدیک بود در فرودگاه از رفتن به بایرن پشیمان شوم
روی ضعیف بودن لیگ امارات خیلی بحث بود ولی من از همان لیگ راهی آلمان شدم. مسئولان باشگاه الاهلی اصرار زیادی داشتند که در این تیم بمانم. حتی وقتی می خواستم در فرودگاه به آلمان بروم، مبلغ وحشتناکی پیشنهاد دادند که نزدیک بود پشیمان شوم ولی آقای جلالی نگذاشت بمانیم. گفتیم حالا که تا فرودگاه آمده ایم خیلی بد است اگر برگردیم.
مازیار گفت جان مادرت چیپ نزن!
در بازی پرسپولیس با الهلال در لیگ قهرمانان پشت پنالتی رفتم. مازیار زارع گفت جان مادرت چیپ نزن ولی آن پنالتی را چیپ زدم و اتفاقا گل هم شد.
بهترین سر توپ فوتبالی
سر توپ زیاد می زدم ولی در بازی بایرن با هانوفر بود که یکجا در محوطه جریمه سر توپ زدم که توپ به تیرک خورد. اگر گل می شد در آن شرایط برایم خوب بود.
در بایرن فقط حسن اذیت می کرد!
خدا را شکر در بایرن همه بچه ها خوب بودند و ما را هم سریع قبول کردند. فقط حسن (صالح حمیدزیچ) یک مقدار اذیت می کرد. او موذیانه عمل می کرد. شاید هم سفارش گرفته بودد که ما را اذیت کند.
شاید اگر برانکو دست می داد ساک را شوت نمی کردم
در جام جهانی بد بازی کرده بودم. شاید اگر موقع تعویض برانکو دست میداد فشار روی من کمتر می شد و ساک را شوت نمی کردم. اتفاقا ساک را با همان پایی شوت کردم که مصدوم بود. ساک هم سنگین ترین ساک کنار نیمکت بود!
از دایی حمایت کردم ولی محروم شدم
تیم ملی در اردوی سرعین بود. همه می دانند انتقاد من از فدراسیون بود و از مربی (علی دایی) یک جورهایی حمایت کردم ولی بعدش محروم شدم. ابراهیمی (سرپرست تیم ملی) که با سرمربی وقت "من تو من" بود و سر ماجرای مالیات هم کارهایی کردند، به من گفت مصاحبه ام را تکذیب کنم ولی گفتم حرفم را زده ام و آنرا تکذیب نمی کنم. باید رابطه بین بازیکن و مربی متقابل باشد.
7 صبح به تهران برگشتم
بعد از آنکه محروم شدم، به دوستم زنگ زدم که با اتومبیل به اردبیل آمد. او شبانه راه افتاد و 7 صبح رسید. آن موقع همه خواب بودند که اردو را ترک کردم و تا تهران پشت فرمان نشستم.
آشتی کنان زورکی با دایی
آشتی کنان زورکی که زیاد داشتیم. یکبار یکی من را هل داد طرف ایشان و اصلا نفهمیدم چه شد.
جوگیر شدم پیراهن پرسپولیس را نشان دادم
در بازی پرسپولیس با استیل آذین وقتی اخراج شدم، پیراهن پرسپولیس را نشان دادم. خوب شدم در آن بازی گل نزدم! فرصت دست داد پیراهن پرسپولیس را نشان دادم. آن موقع هم جوگیر شدیم!
رائول را زودتر می دیدم مسیر زندگیام می توانست تغییر کند
رضایتنامه ام را از استیل آذین گرفته بودم که آقای فاضلی (مدیر برنامه کریمی) تماس گرفت و گفت با ماگات سرمربی شالکه صحبت کرده و به این تیم بروم. رائول هم در شالکه بود که واقعا الگوی بسیار خوبی بود. اگر رائول را زودتر می دیدم مسیر زندگی ام می توانست تغییرکند.
مانع بازگشتم به پرسپولیس می شدند
از شانس من یکسری آدمها آمدند که با بودنم در پرسپولیس مشکل داشتند و مانع ماندن یا برگشتنم می شدند. بالاخره یک روز همه چیز معلوم می شود.
برگشتم چون می خواستم دوباره بهترین بازیکن آسیا شوم
یکبار گفته بودم برگشتنم به پرسپولیس یک دلیل دارد که یک روز می گویم. دلیلش را همینجا می گویم. من دوست داشتم یکبار دیگر بازیکن سال آسیا شوم. پرسپولیس آن سال در لیگ قهرمانان بود ولی متاسفانه به این هدف نرسیدم.
مشکل با مربیان و مدیران
کریمی در پاسخ به این سئوال که" آیا اگر دوباره به عقب برگردی، با مربیان و مدیران دچار مشکل می شوی"؟ گفت: هیچکس نمی تواند خودش را عوض کند.
گل دوست داشتنی در بایرن
یکی از گلهایی که دوست داشتم در بازی بایرن با دورتمند بود. نیمه اول خوب کار نکرده بودم. ماگات (سرمربی بایرن) بین دو نیمه به من گیر داد که اینجا دوبی نیست و بازی در بایرن با امارات فرق دارد. در نیمه دوم گل زدم و این گل همیشه در ذهنم هست.
تنها حسرت ورزشی نماندن در بایرن بود
تنها حسرت ورزشی من عدم تمدید قرارداد با تیم بایرن مونیخ بود. آن موقع امکانش بود که قراردادم را تمدید کنم ولی به خاطر یکسری مسائلی که بود، تمدید قراردادم عملی نشد.
هاوش و هیرسا دیوانه فوتبال نیستند
هاوش و هیرسا (پسران کریمی) فوتبال بازی می کنند ولی بعضی وقتها هم تنیس و بسکتبال بازی می کنند. آنها مثل من دیوانه فوتبال نیستند. دوست دارم آنها سمت فوتبال نیایند و بیشتر سمت والیبال، بسکتبال یا تنیس بروند. فعلا که در کار بسکتبال هستند تا ببینیم کجا ول می کنند!
شماره هشت
شماره ای است که سالها پوشیدم. آن موقع در نخ این شماره نبودم و شاید می شد شماره شش، هفت یا 9 را بپوشم ولی شماره ام روی هشت گره خورد و ماندگار شد.