مسعود اسداللهی از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق(ع) در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اين موضوع كه آیت الله مهدوی کنی یکی از مصادیق بارز "السابقون السابقون اولئك المقربون" و از چهره های مبارز، قدیمی و از یاران اوليه امام خميني(ره) به شمار مي رود، گفت: ایشان از شروع نهضت امام(ره) در ابتدای دهه 40 هجری شمسی، تحت رهبری حضرت امام(ره) در این نهضت شرکت کردند و در زمان رژیم ستمشاهی به تبعید و زندان های طولانی مدت محکوم شده، شکنجه های بسیار زیادی دیدند و از اصحاب اصلی حضرت امام(ره) بهشمار می رفتند. وی افزود: این سابقه طولانی مبارزاتی و همراهی با امام(ره) در فعالیت های سیاسیشان منجر به "سهمخواهی" از طرف آیت الله مهدوی نشد و هیچ وقت بر این سابقه سیاسیاش تکیه نمی کرد و این از صفات بارز ایشان بود.
اسداللهی با بیان اینکه این استاد پارسا هیچگاه اسیر پست ها و مقام های سیاسی نشد، گفت: بعد از انقلاب پست های مختلف سیاسی را تا بالاترین سطوح تجربه کرد اما بهخاطر تقوا و عزت نفسی که داشت هیچگاه تحت تاثیر این مقام ها قرار نگرفت و حتی چندین بار در درس اخلاق و نصیحت جوانان به این نکته اشاره داشت که "من تمام این پست ها را دیده ام و تجربه کرده ام اما خیالتان را راحت کنم که در این پست ها هیچ خبری نیست" و نشان می داد که ایشان اسیر این پست ها و مقامات نشد.
این کارشناس ارشد مسائل منطقه، تصریح کرد: آیت الله مهدویکنی همواره ثابت قدم و استوار بود و در اوج قدرت سیاسیشان در ابتدای دهه 60 تصمیم گرفت که پست های اجرایی را ترک کرده و بر تاسیس و اداره دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان مرکزی برای تربیت کادرهای مورد نیاز نظام جمهوری اسلامی متمرکز شود و این موضوع، اوج آیندهنگری و ایثار ایشان را نشان می دهد.
وی گفت: نکته ای دیگر از شخصیت ایشان، این بود که بسیار جوانمرد بود. به رغم اینکه ایشان در جناحبندیهای دهه 60 بهعنوان یکی از چهره های شاخص جناح راست شناخته می شد و جناح راست در مقابل جناح چپ قرار داشت اما این جایگاه سیاسی ایشان باعث نمی شد که در برخورد با جناح مقابل از تقوا دور شود و هیچگاه دیده نشد که در نقد سیاست جناح مقابل از اعتدال خارج گردد. به نظر من ایشان یکی از مصادیق بارز آیه هشتم سوره مائده "یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ... لایجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا إعدلوا هو أقرب للتقوی " است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه هیچگاه مخالفت و اختلاف نظر این سیاستمدار صادق با دیگران موجب نشد که از مرز تقوا خارج شود، ادامه داد: در طول این سه دهه بارها دیده ايم برخی از شخصیت های سیاسی و فعالان رسانه ای، در هر نوع اختلاف سیاسی مرزهای اخلاق را کنار گداشته و نسبت به طرف مقابل هر آنچه که به ذهنشان می آید از تهمت و غیبت می گویند، اما در فرهنگ سیاسی آیت الله مهدویکنی چنین چیزی وجود نداشت و همواره احترام رقبای سیاسی خود را حفظ می کرد.
وی، افزود: آیت الله مهدوی کنی هیچگاه برای بزرگ کردن خود، از امام خمینی(ره) خرج نمی کرد. هیچگاه سعی نمی کرد از تاریخ طولانی همراهی با امام(ره)، برای خودش حسابی باز کند و تبلیغ کند بلکه برعکس تلاش می کرد همواره اعتبار و قدسیتی را که برای امام قائل بود، حفظ شود و خود را به امام آنگونه منتسب نمی کرد که اگر اشتباهی مرتکب شود، به حساب امام(ره) گذاشته شود.
این دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)، یادآورد شد: خاطرم هست در اواسط دهه 60 که دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) بودم، برادران کمیته های انقلاب اسلامی پوستری از عکس آیت الله مهدوی چاپ کرده و زیر آن عکس این جمله امام(ره) را درج کرده بودند که " من به آقای مهدویکنی ارادت داشته، دارم و خواهم داشت". آقای مهدویکنی به شدت ناراحت شد و گفت "چه زمانی امام(ره) چنین جمله ای را گفته اند که من خودم نشنیده ام" و دستور داد که این پوسترها جمع شود. البته امام(ره) این جمله را گفته بودند، اما آیتالله مهدویکنی نمی خواست از امام(ره) برای خودشان خرج کند و حاضر نشد چنین مدحی از سوی امام(ره) برای ایشان منتشر شود.
وی در ادامه خاطرات خود از آیت الله مهدوی کنی گفت: در مجلس سوم که رقابت منحصر شده بود بین دو فهرست انتخاباتی "جامعه روحانیت" و "مجمع روحانیون"، حضرت امام(ره) پیامی دادند و در آن پیام ضمن تشویق به مشارکت در انتخابات، از مردم خواستند که به اسلام آمریکایی رأی ندهند. این پیام امام(ره)، این سوال را ایجاد کرد که منظور امام(ره) چیست؟ بعد از انتخابات، در جلسه درس اخلاق، دوستان جمع شدند و از آیتالله مهدویکنی سوال کردند که منظور امام(ره) چه بود؟
اسداللهی افزود: آیت الله مهدوی کنی پاسخ داد: "رفتم خدمت حضرت امام(ره) و از ایشان گله کردم و گفتم دست شما درد نکند بعد از 40-50 سال درس خواندن در حوزه علمیه قم ما شدیم اسلام آمریکایی!!!، امام(ره) خندیدند و گفتند منظور من شما نبودید. من نیز گفتم به جز ما و مجمع روحانیون مگر چه کسی فهرست انتخاباتی معرفی کرده است؟ امام(ره) پاسخ دادند: شما در نامه ای این سوال را از من بپرسید تا من جواب شما را بدهم." آیتالله مهدویکنی به دانشجویان گفت: "این صحبت امام (ه) موجب دلخوری من شد و تا مدت ها به دیدار امام(ره) نرفتم."
مسعود اسداللهی، گفت: برای من جالب بود که آیت الله مهدوی این موضوع را علنا به دانشجویان می گفت زیرا خیلی ها اگر نکته ای از امام(ره) داشتند که ممکن بود به ضررشان تمام شود، آن را مطرح نمی کردند اما ایشان با صراحت لهجه به راحتی این خاطره را به دانشجویان می گفت. این صراحت لهجه و صداقت، بیانگر اخلاق و تقوای بالای ایشان بود. این عزت نفس و شجاعت همیشه برای من درس بوده است.
وی بیان داشت: خاطرم هست یکی از چهره های معروف جناح چپ در دهه 60 با موافقت آیتالله مهدویکنی به عنوان دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) پذیرش شد. این موضوع مانند یک بمب سیاسی و خبری در دانشگاه منفجر شد که چگونه آیتالله مهدویکنی به عنوان چهره بارز جناح راست، می پذیرد چنین فردی از جناح چپ در دانشگاه امام صادق(ع) درس بخواند. در اعتراض به اینکار یکی- دو نفر از مسئولین دانشگاه استعفا داده و رفتند اما بعدها دیدیم که آقای مهدویکنی نه تنها تحت تاثیر این مخالفت ها قرار نگرفت بلکه با آن فرد رابطه بسیار صمیمی هم داشت و حتی از ایشان برای تعیین رئیس دانشکده علوم سیاسی مشورت می گرفت و این نشان می داد که به رغم دیدگاه متقابلی که با این فرد داشت، اما به هیچ وجه آن را در امور اجرایی دخالت نمی داد.
این دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)، با اشاره به اینکه حضرت آیت الله مهدوی کنی سعی میکرد دانشگاه را مستقل از دولت اداره کند، گفت: همواره به خصوص در دو دهه اول سعی میکردند از بودجههای دولتی استفاده نکنند و دانشگاه را با کمکهای مردمی و بازاریان اداره کنند. با این حال، ایشان کاملا استقلال دانشگاه را حفظ کرده و سعی میکرد به هیچ عنوان کمکهای مالی کسی، تاثیری در سیاستها و امور دانشگاه نداشته باشد.
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا همچنین با اشاره به نحوه گزینش استادان در دانشگاه امام صادق(ع) افزود: از نکات دیگر بسیار قابل توجه این است که زمانی که دانشگاه را تاسیس کرد، برای بعضی از رشتهها، مخصوصا رشته علوم سیاسی مجبور بود از اساتید دیگر دانشگاهها برای تدریس دعوت کند. در میان آن اساتید، افرادی دیده میشد که کاملا با دیدگاه جمهوری اسلامی مخالف و یا حتی پاکسازی شده بودند. مثلا در میان این اساتید، دکتر چنگیز پهلوان و دکتر بشیریه وجود داشتند که اینها در دانشگاه دولتی مشکلات زیادی داشتند اما آیت الله مهدوی کنی اجازه میداد که بیایند در دانشگاه امام صادق(ع) تدریس کنند که این امر نیز اعتراضهای زیادی را برانگیخت و خیلیها این را یک خطر میدانستند اما استدلال آیت الله این بود که ما فعلا اساتید دست پرورده خود را نداریم و این دانشجویان باید مراحل علمی را طی کرده و به جایی برسند که در رشته خودشان استاد شده و تدریس کنند اما تا آن زمان ما باید از حضور چنین اساتیدی استفاده کنیم.
اسداللهی ادامه داد: جالب آن بود که این اساتید کاملا آزادانه دیدگاه خود را مطرح میکردند و هیچ فشاری بر روی آنان نبود و این نمونهای از فرمایش مقام معظم رهبری است که دائما تاکید بر "کرسیهای آزاداندیشی" در دانشگاه دارند. چندین سال است که حضرت آقا بر ایجاد کرسی های آزاد اندیشی تاکید میکنند اما خیلیها به دنبال این موضوع نیستند و یا اینکه از آن هراس دارند. اما آیتالله مهدوی کنی در دهه 60 این کار را انجام داد و اصلا هم نگران این موضوع نبود چرا که به جوانان نسل انقلاب اعتماد داشت.
اسداللهی، دانشگاه امام صادق(ع) را نمونه بارزی از کرسی های آزاد اندیشی دانست و گفت: یکی از اساتید دانشگاه تهران در دهه 60 و در ایام جنگ تحمیلی با کراوات به دانشگاه امام صادق(ع) میآمد و چند ترم درس مهمی همچون "اندیشه های سیاسی در غرب" را تدریس میکرد. این روحیه آیتالله مهدوی کنی را نشان می داد که هیچ گاه نگران این مسائل نبود و به نسل انقلاب اسلامی اعتماد داشت. جالب اینجا بود که دانشجویان دانشگاه تهران از این استاد در مورد نحوه برخورد مسئولان دانشگاه امام صادق(ع) با ایشان سوال کرده بودند که وی در جواب گفته بود "برخورد بسیار خوبی دارند، هر چه که می خواهم، در کلاس درس تدریس می کنم و در پایان ترم هم، دانشجویان با من عکس یادگاری می گیرند!".
وی با بیان اینکه آیت الله مهدوی کنی در بحث تعلیم،به "اخلاق" اهمیت بسیار زیادی میداد، خاطرنشان کرد: تنها درسی که در دانشگاه امام صادق(ع) نمره و امتحان نداشت، درس اخلاق بود که روزهای شنبه برگزار میشد. با این حال، دانشجویان با رغبت در این کلاسها حضور پیدا میکردند و انتظار آن را میکشیدند که اول هفته بیاید و در درس اخلاق آیت الله شرکت کنند. این استاد پارسا سعی میکرد با توصیههای اخلاقی، جوانان را بسازد و آنان را رشد دهد. خوشرویی، خوش مشربی و بذله گویی ایشان، زبانزد همگان بود و هیچکس از ایشان بداخلاقی ندید و در بدترین شرایط هم با سعه صدر بسیار بالا، برخوردی بسیار مهربانانه و پدرانه ای داشت. خداوند متعال ایشان را با اهل بیت (ع) محشور کند.
نظر شما