به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، گریفیت نویسنده انگلیسی-آمریکایی در این تحقیق برندگان جایزههای ادبی همچون «پولیتزر»، «من بوکر»، «جایزه ملی کتاب امریکا»، «جایزه منتقدان»، «مدال هوگو» و «مدال نیوبری» را در ۱۵ سال گذشته مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. او جنسیت برندگان این جوایز و شخصیتهای اصلی و محور رمان آنها را مورد بررسی قرار داده و برای مثال در مورد جایزه پولیتزر به این نتیجه رسیده است که تعداد زنان برنده جایزه پولیتزر در ۱۵ دوره صفر بوده و آثار برگزیده این جایزه کاملا از نقطهنظر و دیدگاه زنانه و دخترانه تهی بوده است.
گریفیت درباره برندگان جایزه من بوکر نیز میگوید: در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ از میان ۱۵ رمان برگزیده توسط هیات داوران من بوکر، نه اثر توسط نویسندگان مرد و درباره مردان یا پسران به رشته تحریر در آمده و از میان ۶ رمانی که توسط زنان نوشته شده و موفق به کسب جایزه شدند ۳ اثر درباره زنان، ۲ اثر درباره مردان و یک اثر درباره زنان و مردان بوده است.
تحقیقات این نویسنده درباره جایزه ملی کتاب آمریکا در مدت زمانی مشابه نشان میدهد ۸ اثر برگزیده این جایزه توسط نویسندگان مرد و درباره مردان، ۲ اثر به قلم نویسندگان زن درباره مردان، یک اثر توسط نویسنده مرد درباره زنان و مردان، ۳ اثر توسط نویسنده زن درباره زنان و مردان، ۲ اثر به قلم نویسنده زن و با محوریت داستانی زنانه به رشته تحریر در آمده است.
نویسنده رمان «همیشه» با اشاره به این آمار میگوید: بسیار سخت است که از نتیجه بررسی این آمار به سادگی بگذریم. مخصوصا که صحبت بر سر جوایز ادبی بزرگ، معتبر با جایزه نقدی قابل ملاحظه است و در این میان رمانها و آثاری که برای زنان و توسط زنان نوشته شده اقبال کمتری داشتند. در هر حال این نتیجه به این معنا است که یا نویسندگان زن در نگارش آثارشان دچار خودسانسوری بیشتری هستند و جسارت کمتری در خلق اثر دارند و یا کسانی که قضاوت آثار ادبی را بر عهده دارند آثار زنان نویسنده را ناخوشایند، خسته کننده و یا ترسناک میدانند. بدیهی است که این نگاه، قلم نویسندگان زن را بیارزش و یا فاقد جذابیت لازم میدانند.
گریفیت ادامه میدهد: به نظر میرسد که جوامع ادبی دیدگاه و قلم نویسندگان زن را دوست ندارد! اما چرا؟ پاسخ این پرسش بسیار مهم است. صدای زنان شنیده نمیشود. بیش از نیمی از فرهنگ ما مدیون زنان است. اگر نیمی از بزرگسالان هیچ صدایی نداشته باشند یعنی ما تجربیات و اندوخته نیمی از جهان غفلت کرده ایم و آنچه که به آن میپردازیم تنها نیمی از دانش و آگاهی ایست که باید باشد.
این نویسنده اضافه کرد: از زمانی متوجه کم اقبالی زنان در کسب جوایز ادبی شدم که نوشتن را به عنوان حرفه اصلیام انتخاب کردم. آن زمان کمی خوش بین بودم. شروع کارم در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ بود و آن روزها وضعیت چاپ و نشر کتاب بسیار بهتر بود. و این ذهنیت را داشتم که به مرور وضعیت نویسندگان زن و آثارشان روز به روز بهتر و بهتر میشود. در حالی که این روند آن طور که باید و شاید پیش نرفت و کمکم چشمانداز چاپ و نشر تغیر کرد.
با همه اینها گریفیت این رماننویس انگلیسی-آمریکایی که در سیاتل زندگی میکند بر این باور است که ماندن در این وضعیت و نتیجه بدست آمده مایوس کننده است و باید تدبیری برای این وضعیت اندیشید. او برای تحقیق و پژوهش بیشتر در این زمینه و تجزیه و تحلیل توازن جنسیتی در حوزه ادبی از دیگر نویسندگان و پژوهشگران دعوت به همکاری کرد.
نظر شما