پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱

یادداشت مهمان؛

نقدی بر سخنان بیابانکی درباره نزول صنعت نشر/ نیش و کنایه نزنیم!

نقدی بر سخنان بیابانکی درباره نزول صنعت نشر/ نیش و کنایه نزنیم!

ایوب بهرام در یادداشتی، ضمن انتقاد به سخنان سعید بیابانکی درباره برخی مسائل چاپ و نشر کشور، آورده است: به جای فله‌ایی شمردن و نیش و کنایه زدن به فکر اصلاح راهکار چاپ آثار جوانان باشیم.

به گزارش خبرنگار مهر، ایوب بهرام یکی از داستان نویسان کشور در واکنش به سخنان سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز کشورمان، یادداشتی نوشته و آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. بیابانکی در گفتگویی به آثار بی کیفیت و نزول روند صنعت نشر در کشور اشاره کرده بود اما گویا بهرام از زوایه دیگری به این مساله نگاه می کند.

این یادداشت رویکرد انتقادی به سخنان بیابانکی دارد و حول محور تشویق، دستگیری و حمایت از نویسندگان جوان و همچنین صاحبان آثار در کشورمان است. بهرام در این یادداشت به پردردسر بودن و همچنین پر زحمت بودن پروسه چاپ و نشر کتاب اشاره می کند و به انتقاد از برخی از ناشران می پردازد.

مشروح متن این یادداشت در ادامه می آید:

نوشتن و نویسنده مانند همزاد هستند. نویسنده می نویسد چون باید بنویسد و این، دست نویسنده نیست؛  ذاتی است. احساس درونش اورا به نوشتن وا می دارد.  برای چه می نویسد؟ برای آنکه خوانده شود. شاید فکر می کند نوشته او مرحمی است بر دردی. نویسنده امروز ما سرگردان شده نمی داند به جیبش نگاه کند یا دلش. یکی می خواند و دیگری می راند. در این وانفسا و فقر مطالعه او سرخورده است ولی باز می نویسد و می نویسد و شاید از خود توقع دارد که باید بنویسد هر چند ناشری نیست که دست قلم او را بگیرد و از زمین بلندش کند و او هم مرحمی باشد در این همدردی.

ناشرانی که البته نه همه که بیشتر به فکر بازگشت سرمایه اند؛ ناشرانی که فقط چند نویسنده را نشان کرده اند و باقی تماشگران عرصه حسرت.

دوستی کتابش خارج از کشور چاپ شده بود. چون هیچ ناشری روی کار او سرمایه گزاری نکرد کتاب او چاپ شد ولی فقط یک نسخه به دست او رسید. این دست نویسندگان کم نیستند که ناشران داخلی وقعی به آثارشان نمی نهند. نویسنده از از جیب می زند، از خوراک می زند و نوشته خود را چاپ می کند آن وقت خودش باید آن را بفروشد؛ در کدام کتابخانه!؟ کتابخانه ها هم کتاب او را تحویل نمی گیرند؟ جانداریم!! طنز نفس گیری است این نشر؛  نشر من درآوردی.

شاید بگویند او نویسنده نیست ولی من به جرات می گویم ناشران ما ناشر نیستند. ناشری که جرات هزینه کردن ندارد، به درد این کار نمی خورد. اگر سطح پایین است چرا چاپ می کنند؟  یک جای کار می لنگد.  جناب بیابانکی شاعر طنز پرداز و توانمند کشورمان در مصاحبه ایی که در یکی از خبرگزاری ها و روزنامه های کشور چاپ و منتشر شد، در مورد اینگونه نویسندگان بی مهری فرمودند!   «مدلی که الان در چاپ کتاب شعر مد شده، اسمش انتشار کتاب شعر نیست، بلکه این کتاب‌ها حکم کارت ویزیت را دارند و تنها به محیط زیست ضربه می‌زنند و به قطع درختان کمک می‌کنند ...»

شما که خود نویسنده اید. کتاب های نویسندگان این چنینی مانند کارت ویزیت طبیعت را آلوده می کنند اصلا برازنده طبع لطیف شما نیست.

آقای بیابانکی همچنین گفته اند: «ادامه روند انتشار کتاب‌های شعر بی‌کیفیت با هزینه مولف در دراز مدت به نابودی و انحراف جریان شعر می‌انجامد ...» و همچنین گفتند:

«ادامه این روند در درازمدت به نابودی و انحراف جریان شعر می‌انجامد، کما این‌که تا این‌جا هم این اتفاق افتاده است به طوری که ما الان مثل حوزه رمان با یک جریان زرد و عامه‌پسند در شعر مواجه شده‌ایم. در این‌جا برخی از شاعران و ناشران دست در دست هم داده‌اند و به این نابودی و انحراف دامن زده‌اند و نوعی شعر تمام‌پسند را که مخاطب آن افراد زیر ۲۰ سال است، ترویج می‌کنند. در این آشفته‌بازار چیزی که ضربه می‌خورد ابتدا شعر، ادبیات، زبان و در نهایت فرهنگ است. با این وضعیت به نظرم کسی باید بر این دکان که ناشران درست کرده‌اند نظارت و با آن‌ها برخورد کند. چون اصلا کسی که توانایی مالی و قدرت تشخیص آثار را ندارد چرا باید انتشارات باز کند.»

جناب بیابانکی اگر کسی این اشعار را  نمی خواند پس چگونه به انحراف جریان شعر منتهی می شوند؟

کدام ناشر؟ کدام دست به دست هم دادن؟  ناشر که پولش را می گیر ومی رود. شاعران همان هایی هستن که در حوزه های هنری و شب شعر ها مرتب شرکت می کنند.  ناشران کتاب های این نویسندگان را روی کول شان می گذارند مانند رستم می فرستندشان پی نوشدارو.

جناب بیایابانکی شما هم روزی مانند این دوستان نوپا بودید ولی شانس شما، ناشری پیدا شد و آنی شد که شد. حالا این همای سعات کی به سراغ این جوانان بیایید الله اعلم. به جای فله ایی شمردن و نیش و کنایه زدن به فکر اصلاح و ارائه راهکار برای نشر آثار این عزیزان باشید.

توکه نوشم نه‌ای نیشم چرایی
توکه یارم نه‌ای پیشم چرایی

توکه مرهم نه‌ای بر داغ ریشم
نمک پاش دل ریشم چرایی

کد خبر 2860555

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha