قدس آنلاین نوشت: بدون توجه به اطرافش تا کمر در سطل زباله فرو میرود و پس از پیدا کردن چند بطری نوشابه و آب معدنی آنها را داخل گونی میگذارد و به جست و جوی خود ادامه میدهد تا شاید وزن گونیاش سنگینتر شود. «ثریا» ۳۲ سال بیشتر ندارد، اما گرد سختیهای زندگی چنان بر چهره او نشسته که گویی بیش از ۴۰ سال از عمر او میگذرد. چادر سیاه رنگی که دور کمرش بسته دیگر قهوهای شده است. سر و صورتش کثیف است و زیر ناخنهای بلندش چرک و کثیفی جمع شده است.
نان خودم و دو فرزندم...
میگوید: نان شب خود و دو فرزندم را از همین راه درمیآورم، نمیتوانم کار دیگری انجام دهم. او دستکش ندارد، ماسکی هم روی صورتش نیست و در پاسخ اینکه چرا دست کم دستکش به دست نمیکنی، میگوید: میدانی باید چند کیلو از این پلاستیکها را بفروشم تا بتوانم یک دستکش ۲۰۰۰ تومانی بخرم؟ وقتی از او میپرسم چه شد که دنبال زباله گردی رفتی، میگوید: شاید زباله گردی هم شغلی باشد مانند هزار و یک جور شغل و حرفه دیگر. وقتی چشمهای فرزندانت به دستت باشد تا یک لقمه نان حلال برایشان بیاوری دیگر فرقی نمیکند چکاره باشی، چه بیماریهایی بگیری و چه بیاحترامیهایی بشنوی، شاید آن موقع تو هم یک گونی برداری و بروی سراغ جمعآوری زباله!
«ثریا» میگوید: برای ما هیچ چیز جز کارمان مهم نیست؛ نه سلامتی، نه غرور، نه زیبایی و نه معاشرت اجتماعی، چون فقط باید برای سیر کردن شکم خودت و فرزندانت کار کنی و با فاصله از آدمها راه بروی. زباله گردها آدمهای تنهایی هستند، شغل من آدمها را از اطرافم دور میکند و هیچ چارهای هم نیست. برای خیلیها دیدن افرادی که پیش از رسیدن ماشینهای جمعآوری زباله، سطلها و کیسههای زباله را برای پیدا کردن مواد قابل بازیافت زیر و رو میکنند صحنه تعجب برانگیزی نیست. افرادی با ظاهر ژولیده و لباسها و دست و صورتی کثیف که خصوصیت مشترک بسیاری از آنها، اعتیاد به مواد مخدر است. افرادی که آخرین و شاید تنها راه امرار معاش و تهیه موادشان کاری است که به زبالهگردی معروف شده است .
زباله گردی در تمام ساعات شبانهروز
دیگر زمان زباله گردی مختص شبها و بعد از تاریک شدن هوا یا صبح زود پیش از روشن شدن هوا نیست. افرادی که این کار را انجام میدهند هم الزاماً افراد معتاد و سالخورده نیستند؛ حالا این زبالهگردها را میشود در تمام ساعات شبانه روز و در سنین گوناگون دید.از کودکان هفت - هشت ساله گرفته تا پیرمردهای هفتاد - هشتاد ساله، از پسران جوان تا گروههای خانوادگی دو سه نفره و پیادههای گونی به دست را میشود در میان زبالهگردها دید. ساعت کارشان هم بیشتر شده؛ از صبح زود تا شب و پیش از آمدن خودروهای حمل زباله.
در این خصوص حمید گازرانی، کارشناس علوم تربیتی با اشاره به اینکه بازار اقلام بازيافتي و آشنايي بيشتر اقشار جامعه با اين مقوله به عنوان يک منبع درآمد ميتواند سبب گرايش برخی گروه هاي جامعه به اين کار شود، میگوید: زباله گردي دست کم در شکل موجود، از منظر اجتماعي مذموم تلقي ميشود بويژه ورود زنان وکودکان به اين کار زمينهساز مشکلات متعددي براي آنان است. به کار گرفتن کودکان و زنان در اين کار پرخطر هم مخالف معيارهاي انساني است و هم با توجه به نگاه موجود به افراد شاغل در اين زمينه در جامعه، زمينه نوعي واگرايي و تقابل اين افراد با جامعه را به وجود میآورد و اين افراد که خود را قرباني روابط ناعادلانه حاکم بر اجتماع ميدانند به نوعي آمادگي و زمينه هنجارشکني و مقابله با اجتماع را پيدا ميکنند.
اين کارشناس مسایل اجتماعي ميافزايد: براي کاهش اين آسيبها و بهبود نگرشها در اين زمينه، مسؤولان بايد وارد عمل شوند. او پيشنهاد ميکند از ورود کودکان و بانوان به اين کار جلوگيري و براي ديگر افراد هم برنامهريزي شود تا ساماندهي شوند.وي ارایه آموزشهاي بهداشتي به اين افراد و آگاهي بخشي از خطرهاي اين کار را ضروري ميداند و ميافزايد: در زمينه تفکيک زباله از مبدأ بايد توسط شهرداريها فرهنگ سازي شود.
کودکان؛ قربانیان زباله گردی
اما این روزها شاهد افزایش شمار زباله گردان بویژه کودکان هستیم. کودکان قربانیان اصلی غفلت مسؤولان هستند.
بنابر تحقیقات انجام شده، شمار زیادی از کودکان تحت پوشش باندهای غیرمجاز جمعآوری زباله هستند و جمعیت زیاد آنها برای واسطهها سود قابل توجهی را به ارمغان میآورد، درحالی که آنها حق و حقوق کودکان را ضایع میکنند.
«رحیم» ۱۳ سال بیشتر ندارد، تمام روز را به سطلهای زباله خیابانهای شهر سر میزند. سطلهای زباله و پلاستیکهای سیاه رنگ برای او حکم لپ لپهای رنگارنگی دارد که به جای جایزه با محتویات کثیفی از آشغال پر شده است. با زحمت گونی بزرگی را حمل میکند که با قد خود رحیم برابری میکند.
او میگوید: پدرم اینها را به یک نفر در پایین شهر میفروشد. او یک انبار پر از ضایعات دارد و کارش همین است. رحیم مدرسه نمیرود. او میگوید، فقط تا کلاس پنجم درس خواندم و بعد، از مدرسه بیرونم کردند چون درسهایم خوب نبود و پدرم هم مرا مجبور میکند این کار را انجام
دهم.
رحیم درباره درآمدش میگوید: اگر خوب کار کنم بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان در روز درآمد دارم، اما بیشتر درآمد به جیب آنهایی میرود که ضایعات را از ما میخرند. من بیشتر درآمدم را به پدرم میدهم. روی دست رحیم رد چند زخم کهنه به چشم میخورد. او زخمی که روی یکی از انگشتانش هست، نشان میدهد و میگوید: یک بار وقتی داشتم کیسههای زباله را میگشتم، دستم برید، اما این چیزها برای ما عادی است.
از رحیم درباره آرزوهایش میپرسم. در حالی که داخل سطل زباله را زیر و رو میکند، میگوید: آرزویم این است که یک روز با لباسهای تمیز و شیک بروم جاهایی که من را با این لباسها راه ندادند و به آنها بگویم من همان آدم هستم. رحیم یک «ببخشید» همراه با بغض میگوید و به دنبال کارش میرود و من میفهمم که هزار حرف نگفته در دل دارد اما بیشتر از این وقت ندارد...
زباله گرد، نه زباله دزد
ورود کودکان به دنیای اقتصاد و کار بزرگسالان، مخالف موازین قانونی و حقوقی است؛ این را دکتر احمد توانگری استاد دانشگاه و جامعه شناس در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید و ادامه میدهد: بنابر قانون اساسی، کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است و اگر شخصی کودکی را به کار گیرد به دادگاه فراخوانده میشود.وی میافزاید: متأسفانه این قانون در هیچ کجا رعایت نمیشود و در حد یک شعار باقی مانده است و هر روز به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی شاهد ورود بیش از پیش کودکان به دنیای کار بویژه کارهای کاذب هستیم که زباله گردی هم یکی از همین کارهاست.
دکتر توانگری با انتقاد از برخی مسؤولان و مردم در به کاربردن واژه «زباله دزد» نسبت به این افراد میگوید: این کودکان به دلیل فقر و خیابان گردی از سوی جامعه تحقیر و طرد میشوند و در معرض استثمار، بیپناهی و هر نوع سوءاستفاده قرار میگیرند، ضمن اینکه آنها به نوعی کار تفکیک زباله را هم انجام میدهند، پس به کاربردن واژه «زباله دزد» بیانصافی بزرگی به این کودکان و زباله گردان است.وی ادامه میدهد: حمایت مالی از خانوادههای این کودکان، بالا بردن سطح آموزش و فراهم کردن بستری مناسب برای ادامه تحصیل آنها از بارزترین راهکارهای حمایتی است که سازمانها و نهادهای مربوط میتوانند آن را به کار گیرند.
نظر شما