پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

یادداشت؛

پی‌رنگ فلسفه اسلامی

پی‌رنگ فلسفه اسلامی

حسین فلسفی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد معتقد است که فلسفه اسلامی هنوز شکل نگرفته است و می توان با الگو گرفتن از قرآن آن را تشکیل دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، «پی‌رنگ فلسفه اسلامی» یادداشتی از دکتر حسین فلسفی، استاد فلسفه  دانشگاه آزاد واحد خرم آباد است که معتقد است هنوز فلسفه اسلامی تشکیل نشده است و می توان این فلسفه را با الهام از قرآن تشکیل داد. این یادداشت در ادامه آمده است؛

پی‌رنگ فلسفه اسلامی

۱. دانشی که امروز فلسفه اسلامی خوانده می‌شود، سه مکتب را دربرمی گیرد: فلسفه مشایی به ریاست ابن‌سینا، فلسفه اشراقی به ریاست سهروردی و حکمت متعالیه به ریاست ملاصدرا. این‌که چرا چنین اندیشه‌ای را فلسفه اسلامی می‌خوانند، چند سخن از همه سرآمدتر است؛ برخی بر آن‌اند که فلسفه ماده است و یونانی و اسلامی و ... صورت آن است و بر این پایه که فیلسوفان مسلمان دربند دین بوده‌اند فلسفه اسلامی را بنیان گذاشته‌اند. چنین اندیشه‌ای نادرست است و خود گرفتار ماده و صورت ارسطویی است و برخی از آن روی که اندیشمندان چنین اندیشه‌ای، مسلمان‌اند آن را فلسفه اسلامی می‌خوانند و برخی بر این پایه که چنین اندیشمندانی در سرزمین مسلمان‌اند آن را فلسفه اسلامی می‌دانند و گروهی نیز ازاین‌روی که مایه این اندیشه برگرفته از آموزه‌های دین اسلام است که با دانش واژه‌های فلسفه یونانی بیان می‌شود، فلسفه اسلامی‌اش می‌نامند.

۲. اگر فلسفه اسلامی بر پایه سنجه نخست و دوم درست است، می‌توان به آن نام شایسته‌تری نیز داد؛ مانند فلسفه ایرانی. اگر این دانش بر پایه سنجه سوم، فلسفه اسلامی نامیده می‌شود باید واکاوی شود که به‌راستی آیا درون‌مایه آن برآمده از آموزه‌های دینی است یا نه.

۳. سخن نو ما این است که دانشی که فلسفه اسلامی خوانده می‌شود، برآمده از آموزه‌های دین اسلام نیست و در بنیاد نمی‌توان آن را فلسفه اسلامی خواند. این گفتار درباره فلسفه اشراق سهروردی درست نیست و درباره فلسفه مشایی و متعالیه راست است.

۴. فلسفه مشایی و متعالیه در چارچوب (پارادایم) فلسفه ارسطویی هستند؛ روش، موضوع و مسائل آن‌ها با اندکی ویرایش و افزایش و کاهش همان روش، موضوع و مسائل ارسطویی است. ویرایش و افزایش و کاهش هرچه گسترده نیز باشد تا هنگامی‌که در چارچوبی گرفتار آمده باشد، همان اندیشه بنیادی است. دانش واژه‌های فلسفه مشایی و متعالیه همان دانش واژه‌های فلسفه ارسطویی هستند که بیشتر آن‌ها یا در قرآن نیامده است یا معنایی دیگر دارد.

برای نمونه واژه وجود را پیش چشم بیاوریم! این واژه بنیادی‌ترین واژه در فلسفه اسلامی است که دیگر جستارها پیرامون آن می‌چرخند. چنین واژه‌ای ناگزیر باید از ریشه‌دارترین واژگان باشد و معنای فلسفی آن نیز باید بی‌گمان از دیگر معناها روشن‌تر بنماید اما این واژه‌ی بنیادی نه آن را دارد و نه این را.

زبان عربی برای (to on) یونانی؛ being و هست و است فارسی، واژه‌ای نداشته است. مترجمان هنگام برگرداندن (to on) واژگان چندی مانند «ایس»، «هویت»، «انیت» و... را ساختند. به گفته‌ فارابی، زبان عربی هیچ‌گاه، واژه‌ای برای «هستِ» فارسی و یونانی نداشته است و هنگام آشنایی عرب‌ها با فلسفه به این واژه سخت نیازمند بودند. گروهی واژه «هُو» به معنای «است» و گروهی واژگان «وجود» به معنای «هستی» و موجود به معنای «هست» را به کاربردند. از دید فارابی کاربرد واژه‌ «موجود» گمراه‌کننده است. زیرا واژه‌ای مشتق است و واژگان مشتق گویای چیزی در چیزی دیگرند. افزون بر این، کاربردهای مشتق از وجود، نشانگر پدید آمدن کاری از انسانی است؛ مانند وجدت الضاله .داستان دانش واژه‌هایی مانند علت و معلول و علیت و... آموزنده‌تر است.

در برابر اگر چارچوب دگرگون شود، روش، موضوع و مسائل با همه همانندی در دانش واژه‌ها، گویای چیزی دیگر است؛ برای نمونه می‌توان جوهر در فلسفه ارسطویی و دکارت و ... را گواه آورد که معنا و کاربرد آن‌ها یکی نیست.

۵. فلسفه سهروردی در روش، موضوع و مسائل از چارچوب فلسفه ارسطویی بیرون رفته است و خود فلسفه‌ای ساخته است نو. سهروردی در پی افکندن فلسفه‌ اشراقی خویش سه‌گام برمی‌دارد: یکم سنجش و کنار گذاشتن روش مشایی دوم سنجش و کنار گذاشتن برخی از بنیادهای فلسفه‌ جاافتاده‌ پیش از خود و سوم بیان دیدگاه اشراقی خویش. بر پایه روش پدیدارشناسی می‌توان گفت که درون‌مایه این فلسفه برآمده از آموزه‌های دین اسلام و نیز فرهنگ ایرانی است و می‌توان آن را آغازی بر فلسفه‌ای اسلامی –ایرانی نامید.

۶. فلسفه اسلامی آنگاه فلسفه اسلامی است که بر پایه درون‌مایه‌اش، روش و مسائل آن نیز ساخته شود. بر این پایه درون‌مایه فلسفه اسلامی باید برآمده از آموزه‌های قرآن باشد و چنین فلسفه‌ای که می‌توان آن را فلسفه قرآنی هم نامید، روش و موضوع و مسائل ویژه خودش را خواهد داد.

۷. نخستین گام در بنیان‌گذاری فلسفه اسلامی آن است که شیوه اندیشه‌ جاافتاده ارسطویی را که در پوست و خون ما راه‌یافته است، تنها راه درست ندانیم و مانند دیگر اندیشمندان باختری آن را با نگاه تاریخی بخوانیم نه چون فلسفه‌ای زنده و جاویدان؛ نخست روش منطقی ارسطویی تنها روش رسیدن به هدف نیست و خود گرفتار دردی بی‌درمان است و باید کنارش گذاشت و می‌توان به‌جای آن از روش‌هایی دیگر مانند پدیدارشناسی و بینشی (شهودی) سود برد و دوم به یاد داشته باشیم که فلسفه تنها و تنها دردانشی نظری گنجیده نمی‌شود و می‌توان دانش هایی دیگر را که نظری به معنای ارسطویی‌اش نیست فلسفه خواند و سوم تنها موضوع فلسفه هستی‌شناسی نیست و می‌تواند مانند فلسفه‌های پسا ارسطویی موضوع‌هایی دیگر را دنبال کرد و تازه تنها برداشت از هستی، برداشت ارسطویی نیست که فیلسوفان ایرانی آن را چسبیده‌اند و چهارم مسائل فلسفه نیز می‌تواند همان مسائلی نباشد که ارسطو بنیان گذاشته است.

۸. از دید ما فلسفه اسلامی یا به سخن روشن‌تر فلسفه قرآنی می‌تواند و باید باشد و برای برپایی چنین اندیشه‌ای چشم‌ها باید شست و جوری دیگر باید دید.

۹. این فلسفه موضوعی و مسائلی و روشی دارد که باید در این گفتار سربسته پی افکنده شوند و در دیگر جاها ریزبینانه بازگو شوند.

۱۰. چنین می‌نماید که روش فلسفه اسلامی یا قرآنی، روش یافتگی (فهم) است و این روش در برابر روش منطق ارسطویی در پی نظر نیست که آغشته با کار و عمل است. به دیگر سخن، روش یافتگی روشی است که روی در کار (پراکسیس) دارد نه خرسندی خرد تنها. گسترش و پرورش این روش همان سرشت (فطرت) و بینش (شهود) استوار است که در آن کار و نظر باهم‌اند نه جدای از هم. برای این روش منطقی است ویژه که باز با کار و نه نظر تنها همراه است.

۱۱. در پشتیبانی از این روش می‌توان همگی آموزه‌های قرآنی را گواه آورد. برای نمونه خدای قرآن و خدای فلسفه ارسطویی در بنیاد در دو قلمرو گوناگون هستند؛ خدای قرآن خدایی است که آدم آن را یافته است و با او پیوندی دارد و این پیوند برای مؤمن ژرف‌تر است و برای نامومن بی پیوندی است. خدای قرآنی اوست که با او کاری داریم نه نظر تنها. باز برای نمونه ایمان قرآنی راهی است که از آن یافتی داریم و آن را می‌پیماییم و ایمان نظری، دانشی از سر بیکاری و برکناری از همه‌چیز.

۱۲. موضوع فلسفه اسلامی، چیز (شی‌ء) است نه وجود میان‌تهی ناروشن نامفهوم. در درون چیز یافتگی هست و هر کسِ فرهیخته و نافرهیخته می‌دانند که چیز چیست. چیز برای همگان در جایگاه عمل چیزی روشن است و روشنی آن از یافتگی است که پیشین، برای هرکس دانسته است.

۱۳. مسائل چیز همان مسائلی است که در قرآن آمده است و همگی آن‌ها خود با یافتی همراه‌اند و به دیگر سخن یافتگی در آن‌ها مقدم است و نظر پسین است: الله به‌جای واجب‌الوجود، خالق و مخلوق به‌جای علت و معلول، فرشتگان به‌جای عقل‌ها و ... باز گوشزد می‌شود که کسی گمان نبرد که تنها در این پی‌رنگ واژه‌ای به‌جای واژه‌ای نهاده شده است. زیرا واژگان نو در این پی‌رنگ تفاوت بنیادی با واژگان فلسفه ارسطویی دارند؛ یکی از گونه یافتگی است و دیگری از گونه نظری و مفهوم‌هایی میان‌تهی.

۱۴. هدف فلسفه اسلامی، رفتن راهی است آشنا بادانشی سربسته که هنگام پیمودن راه آن دانش سربسته، ژرف و گسترده می‌شود. برای نمونه با ریزبینانه ترین تعریف‌ها از ایمان کسی مؤمن نمی‌شود و برای مؤمن شدن باید راهی رفت؛ راهی که از آن یافتی داریم و با پیمودن آن راه، راه خود را به ما می‌نمایاند و خود گوید چه باید کرد.

۱۵. این پی‌رنگ از فلسفه اسلامی را پس‌ازاین در چارچوب همایش‌ها و کرسی‌های آزاداندیشی ریز و ژرف خواهیم کاوید و از پژوهشگرانی که دراین‌باره دیدگاهی دارند؛ هر جا که بخواهند به گفت‌وگو خواهیم نشست و با پشتیبانی آنان از این پی‌رنگ ساختمان فلسفه اسلامی ساخته خواهد شد.

کد خبر 2918892

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • م-س ۲۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
      0 0
      با سلام . استاد خسته نباشید ، ان شا الله در یادداشت بعدی در خصوص این "پی رنگ " بیشتر توضیح بدید. با تشکر
    • مصطفی درویشی ۲۳:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۳۱
      0 0
      سلام بر جناب استاد فلسفی باید در محضر این استاد بود تا به توانش پی ببری ایشان به فلسفه دانند افتخار من این است که شاگردی ایشان را کرده ام
    • معصومه عبدالهی پری ۰۲:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
      0 0
      عالی بود حرفات استاد
    • aliabadi ۰۶:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
      0 0
      موارد زیر بسیار منطقی به نظر میرسد. فلسفه اسلامی هنوز شکل نگرفته است چنین می‌نماید که روش فلسفه اسلامی یا قرآنی، روش یافتگی (فهم) است موضوع فلسفه اسلامی، چیز (شی‌ء) است نه وجود میان‌تهی ناروشن نامفهوم. الله به‌جای واجب‌الوجود، خالق و مخلوق به‌جای علت و معلول، فرشتگان به‌جای عقل‌ها با ریزبینانه ترین تعریف‌ها از ایمان کسی مؤمن نمی‌شود و برای مؤمن شدن باید راهی رفت
    • عیدالله ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۱
      0 0
      آنچه این استاد به دنبالش است کلام اسلامی است و نه فلسفه اسلامی...هنوز تفاوت کلام اسلامی با فلسفه اسلامی برای ایشان معلوم نشده است...از این گذشته خیلی جای تاسف است که ایشان فلسفه ابن سینا و به خصوص ملاصدرا را همان فلسفه ارسطویی با کمی ویرایش جدید می داند....این نشان می دهد که وی آشنایی با فلسفه ابن سنا و ملاصدرا ندارد...علامه طباطبایی فرمود ملاصدرا 700 مسئله جدید بنیادین و بنایی به فلسفه اضافه کرد......اشتباهات زیادی و فاحشی در نظر ایشان وجود دارد که پیشنهاد می کنم دقیتر فلسفه اسلامی بخوانند
    • ز - ل ۲۲:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۲
      0 0
      فلسفه تلاشی ذهنی و عقلی و استدلالی است برای درک واقعیات جهان هستی ، و فلسفۀ اسلامی یعنی حکمت که فراتر از "فلسفه" بوده و سر منشاء الهی دارد و در قرآن نیز عطیه ای الهی است که پیامبران و امامان و اولیاء در طول تاریخ از آن برخوردار بوده اند . به نظر می رسد فلسفۀ اسلامیِ فعلی تلفیقی است از فلسفۀ یونانی ارسطویی و کلام اسلامی و لذا این عبارت مورد تایید است که ما اینک فلسفۀ اسلامی محض نداریم .
    • عبیدالله ۱۱:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      در جواب آقای عبدالله چند نکته گفتنی است:1. آنکه گفته است 700 مسئله جدید بنیادین و بنایی به فلسفه اضافه کرده است شهید مطهری است نه علامه طباطبایی .2.بسیار تاسف نخور که ایشان فلسفه ابن سینا و به خصوص ملاصدرا را همان فلسفه ارسطویی با کمی ویرایش جدید می داند بجای تاسف معنای چارچوب یا پارادیم را بدان و دانستن آن برای درستی ادعای نویسنده کافی است.3.آنچه این استاد به دنبالش است کلام اسلامی است و نه فلسفه اسلامی درست نیست و بقول شما جای تاسف دارم برای شما که موضوع و مسایل و روش کلام را نمی دانی و اگر می
    • عبیدالله ۱۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      آنچه این استاد به دنبالش است کلام اسلامی است و نه فلسفه اسلامی درست نیست و بقول شما جای تاسف دارم برای شما که موضوع و مسایل و روش کلام را نمی دانی و اگر می دانستی و با موضوع و مسایل مقاله آقای فلسفی مقایسه می کردی چنین نمی گفتی دو باره مقاله و کتاب های کلامی و چند کتاب فلسفی را بخوان و نادانسته چیزی نگو.
    • نادری ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      بنظر من فلسفه اسلامی در قالب فلسفه یونان است و اگر دکتر فلسفی طرحشون را بیان کند می تواند جایگرین فلسفه اسلامی کنونی باشد .از ایشان تشکر می کنم و برای موفقیت شان دعا می کنم.
    • امیر میرزایی ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      خدا قوت بدهد به اقای فلسفی که بعد از سالیان سال حرف تازه ای زده اند و ما را از شر جوهر و عرض و دیگر مزخرفات رها کنند.دستت درد نکنه اقای فلسفی
    • ph .pirhayati ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      سلام بر جویندگان راه خرد و دانایی . بدون شک این بر کسی که اندکی بر علم فلسفه آشنایی داشته باشد می داند که ابن سینا بر پایه اصول محدود ارسطو فلسفه را به وجود آورد و مکتب مشایی ارسطویی را در جهان اسلام مطرح کرد .و همچنین چون متکلمان شیعه همگی فیلسوف بوده اند ازاین رو کلام شیعه تفاوت چندانی با فلسفه ندارد .
    • فروزان .د ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      بنظر من نظر اقای فلسفی کاملا درست است و باید کاری کرد
    • علی پور تاج ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      به آقای فلسفی دست مریزاد می گم و با حرفش کاملا موافقم.این همه فلسفه کهنه به اسم فلسفه اسلامی چرا؟
    • فریبا حسن وند ۱۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      درود بر شما! در این که فرموده اید فلسفه اسلا می محض نداریم سخن بسیار بجایی است،اما نباید نقش عقلانیت ابن سینا و ملاصدرا وتأثیر آن بر فکر ایرانی را نادیده گرفت. ضمن این که اگر فلسفه را مساوی فکر بدانیم قرار دادن آن در چارچوب اشتباه است بنابر این اصطلاح فلسفه مضاف به هر شکل آن چه اسلامی چه مسیحی وچه عبری بی معناست. در جواب دوستی (عیدالله) که به استاد پیشنهاد خواندن فلسفه اسلامی داده اند، ما این پیشنهاد را به خودشان می کنیم .شما استاد را نمی شناسید بنابراین با اطلاعات اندک قضاوت کلان نفرمایید.
    • بهادرتنی ۲۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۵
      0 0
      با دیدگاه این استاد کاملا موافقم.ایا از ایشان تلفنی دارید تا دعوتش کنیم برای سخنرانی؟
    • خداداد خادم ۰۹:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      سلام دوست عزیز جناب بهادر تنی لظفا شماره تان را برایم بفرستین تا با شما تماس بگیرم
    • سرور.ح ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      سلام بر دکتر فلسفی که سعی می کنند بعد از چندین قرن ذهن و توان ما را از چنگ اندیشه کهنه یونانی رها سازند.خدا قوت و من با شما صددرصد موافقم
    • زلیحا .ل ۱۳:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      با نظر ایشان موافقم اقای دکتر در دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی زیر بار حرف های تکراری تمی رفتمو
    • محمد گلزاری ۱۷:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      سلام بر آقای دکتر فلسفی که صف شکنی می کند در عرصه فلسفه
    • س. ل ط ۱۸:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      ان شا ءاله در این مسیر سازنده مثمر ثمر گردید و به پویایی علوم انسانی تحت لوای رشد فرهنگ اسلامی و دینی مورد نظر اهل بیت علیهم السلام که چراغ راه حکمت قرآنی بودند ادامه دهنده خواسته آن انوار مقدسه گردید . تدبیر قرآنی شما قابل تحسین هست ++
    • مصلحی ۱۹:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      کاش خبرگزاری در این مورد با اقای فلسفی گفتگو کند و انتشار دهد.نظریه جالبی است.
    • بارانی ۲۰:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      درود بر دوستان 1. روزی که اسلام پدید آمد، چیزی به نام فلسفه در خاستگاه اسلام وجود نداشت. فلسفه هم چیزی نیست که امشب تصمیم بگیریم آن را به وجود آوریم و آن را به جهان بخشنامه کنیم. 2. فلسفه موجود ریشه یونانی دارد و چارچوب آن را ارسطو و استادش افلاتون استوار کرده اند. البته آنان نیز بنای خود را بر پایه هایی استوار کردند که شاید هزاران سال پیش از ایشان بنا شده بود. 3. دکتر فلسفی یکی از اعجوبه های فلسفه امروز به ویژه در فلسفه اشراق است. قدر ایشان را بدانیم.
    • شاهرودی ۲۲:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      دکتر عزیزمی با این فکرت
    • معصومه جباری ۲۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      مگه میشه مگه داریم فلسفه ای بچز این فلسفه موروثی قراضه
    • افشین ۲۳:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۶
      0 0
      نظرات بدیع و نو نیاز به ذهن فلسفی ، پویا و نقادانه دارند تا طرح جدید دراندازند دکتر فلسفی واجد این خصیصه است از این روی هم باید به ایشان تبریک گفت و هم دست مریزاد می طلبد تا سایر اساتید برجسته در این وادی قلم فرسایی نموده تا اندیشه های جدید به منصه ظهور برسند و با تکیه بر فلسفه قرآنی افق های جدیدی بر ما هویدا شوند
    • سل. ل ز ۰۶:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
      0 0
      سلام بر شما که دلسوز و پر تلاشید مرحبا احسنت..... سپاس و بدرود.
    • محمودی ۱۷:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۷
      0 0
      ای کاش در قالب مناظره ای مهر جزییات این فلسفه را تشریح کند.من موافقم که این فلسفه یونانی است
    • خداداد خادم ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
      0 0
      ما در خبرگزاری چند بار در خدمت آقای دکتر فلسفی بوده ایم و خبرگزاری هم استقبال میکند چنانچه دوستانی نظرات یا مباحثی در این زمینه داشته باشند و در اختیار ما داشته با شند یا اینکه افرادی را بشناسند که بخواهند در این زمنیه ها مناظره یا میزگرد داشته باشند ما در خدمتیم
    • دکتر قاسمیان ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
      0 0
      شما لطف کنید با اساتیدی صحبت کنید و مناظره ای ترتیب بدهید د
    • م.حسانی ۱۹:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
      0 0
      من اتفاقی خواندم ولی ذهنم درگیر شد واقعا کاش اقای نویسنده مشروح بگویند چه می خواهند بگویند.
    • نازنین ک ۲۱:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۰۸
      0 0
      مرحبا بر این استاد منم موافقم
    • رستمی ۲۰:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۰
      0 0
      لطفا توضیح بدید طرحتوت رت
    • محسنی فرو ۰۶:۵۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
      0 0
      ازخبرگزاری برای طرح این جور مسایلی ممنومم
    • معصومه شهبازی ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
      0 0
      واقعا که این فلسفه باستان یونان است نه فلسفه اسلامی از این استاد متشکرم برای طرح جدیدشان موفق باشبد
    • مردانی نک کنده ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۲
      0 0
      شما از این استاد بخواهید طرحشان را توضیح دهند متشککرم
    • احمدی ۲۱:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۲
      0 0
      سلام و هزاران سلام بر استاد خودم و افتخارم این است که دوسال ارشد فلسفه در محضر ایشان شاگردی کرده ام.
    • فرهادی ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۳
      0 0
      ازخبرگزاری مهر ممنونم اگر ممکنه با این استاد گفتگو کنید
    • م .ک ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
      0 0
      تشکر ازشما بخاطر این چور کارها
    • a.n ۱۷:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۷
      0 0
      دكترفلسفي ازبيانات انديشمندانه شماسپاس گذاریم امیدواریم دراین قدم بزرگ کہ برداشته اید موفق باشیدوبتوانیدازفیلسوف بزرگ اسلام افلاطون ایران زمین سهروردی به خوبی دفاع کنید
    • ف. محمدزمانی ۲۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۷
      0 0
      با سلام اینجانب شکی ندارم دکتر حسین فلسفی به عنوان یک استاد مسلم در حوزه اندیشه و فلسفه است و ایشان توانایی ایجاد مکاتب فلسفی را خواهند داشت خواه دراسلام باشد و خواه در حوزه ای دیگر,اکنون که ایشان حول محور فلسفه اسلامی به ارائه نظریه جدید پرداخته اند و با تحلیل مکاتب ،نظریه ها و جریان های فلسفی پیشین در حوزه فلسفه اسلامی به معنایی ژرفتر و عمیق تر رسیده اند ان شاءالله با الهام از قران خواهند توانست طلیعه دار یک مکتب جدید گردند و درک عقلانی تری از آنچه تا کنون بوده است را ارائه نمایند.