پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۶:۱۴

فیلم؛

شعرخوانی «مرتضی امیری اسفندقه» در یازدهمین «سوگوارۀ هنر و حماسه»

شعرخوانی «مرتضی امیری اسفندقه» در یازدهمین «سوگوارۀ هنر و حماسه»

فیلم‌های حاضر، بخش‌هایی از شعرخوانی مرتضی امیری اسفندقه، شاعر آیینی کشورمان، در یازدهمین «سوگوارۀ هنر و حماسه» است.

به‌گزارش خبرگزاری مهر، در یازدهمین «سوگوارۀ هنر و حماسه»، هرشب یکی از شاعران آیینی، به شعرخوانی در وصف حماسه عاشورا می‌پردازد و مرتضی امیری اسفندقه نیز به خواندن اشعار عاشورایی‌اش در این سوگواره پرداخت. در اینجا دو قطعه از اشعار او را درباره حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) و حضرت حرّ می‌خوانید و همچنین می‌توانید فیلم‌های آن را مشاهده و دریافت کنید.

 

حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی

حسینِ فاطمه را گرم یاوری کردی

غریب تا که نماند حسینِ بی‌عباس

به‌جای خواهری آنجا برادری کردی

گذشتی از همه‌چیزت به‌پای عشق حسین

چه خواهری تو برادر؟ تو مادری کردی

تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر

تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی

به‌روی نیزه سر آفتاب را دیدی

ولی شکست نخوردی و سروری کردی

پس از حسین، چه بر تو گذشت، وارثِ درد؟

به خون نشستی و در خون شناوری کردی

حسینِ دیگری آنجا پس از حسین شکفت

تو با حسین پس از او برابری کردی

چه زخم‌ها که نزَد خطبه‌ات به خفّاشان

زبان گشودی و روشن سخن‌وری کردی

زبان نبود، خودِ ذوالفقار مولا بود

سخن درست بگویم، تو حیدری کردی

تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان

یگانه قاصد امت، پیمبری کردی

بدل به آینه شد خاک کربلا با تو

تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی

من از کجا و غزل‌گفتن از غم تو کجا؟

تو ای بزرگ، خودت ذرّه‌پروری کردی

 

****************

 

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

خلاص از قفسِ وعده و وعیدت کرد

سیاه بود و سیاهی هرآنچه می‌دیدی

تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد

به دست‌وپای تو بارِ چه قفل‌ها که نبود

حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد

چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه، حسین؟

کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟

نصیب هرکس و ناکس نمی‌شود این بخت

قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد

نه پیشوند و نه پسوند، حرِّ حرّی تو

حسین آمد و آزاد از یزدت کرد

کد خبر 2955320

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha