پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۶ فروردین ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸

یادداشتی از مصطفی محدثی خراسانی؛

شاعری به مثابه سلمان ثانی

شاعری به مثابه سلمان ثانی

مصطفی محدثی خراسانی در آستانه بزگزاری آئین بزرگداشت مصطفی علیپور در یادداشتی به تکریم وی پرداخت.

به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه برگزاری بزرگداشت مصطفی علیپور شاعر و پژوهشگر عرصه شعر فارسی که روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه در مراسم شب شاعر در سازمان اوج برپا می‌شود، مصطفی محدثی خراسانی شاعر و مدرس پیشکسوت شعر معاصر با ارسال یادداشتی برای مهر، به تکریم از این شاعر پرداخت. متن این یادداشت به شرح زیر است:

شب امشب، شب امشب، شبی دیگرست
شب امشب، خدایا! صمیمی تر است

شب امشب، شب امشب، شبی دیر پاست
شبی غرق آیینه، غرق صداست

صدا آفتاب است بیداری است
صدا در رگ آینه جاری است

صدا مثل عشق است مثل خداست
صدا مثل تکرار آیینه هاست

سحرهای پارینه یادش بخیر
دلم بود و آیینه یادش بخیر

دلم بود و زخم و غم و سوز بود
خدای من! انگار دیروز بود

هزار آسمان، عشق باریده بود
دلم مانده بود و نلرزیده بود

من و دل پر از بوی او می‌شدیم
چو با آینه رو به رو می شدیم

شب امشب، شب امشب، شب جستجوست
شب این حوالی پر از گفتگوست

صدایم کن ای فرصت گفتگو
صدایم کن ای رو به رو! رو به رو

اگر چشم ها تشنه، دل مست اوست
کلید در آینه دست اوست

این ابیاتی از مثنویی است که اولین بار، سال‌های پایانی دهه شصت درکنگره شعر دانشجویی در تالار دانشکده منابع طبیعی گرگان توسط مصطفی علی‌پور خوانده شد و آغاز آشنایی من با او که پس از آن تبدیل  به یکی از انگشت شمار دوستان صمیمی من در زندگی شد، دوستیی که کماکان گرم و گیرا تداوم دارد و روز به روز براین گرما و گیرایی افزوده می‌شود، علی پور تنکابنی بود و من از همان روزهای اول آشنایی، اورا درجایگاهی می دیدم که آمده است جای خالی سلمان هراتی را پرکند.

دوره درخشان رفاقت و همکاری من با مصطفی علی‌پور به سال‌های هفتاد و دو تا هفتادو پنج برمیگردد که علی‌پور دوره کارشناسی ارشد ادبیات فارسی را در دانشگاه فردوسی مشهد می‌گذراند و با شهید احمد زارعی هم کلاس بود و چون معلم آموزش و پرورش بود و مامور به تحصیل، خدمت نیمه وقت دوران ماموریت تحصیلی را به کانون شاعران و نویسندگان اداره کل آموزش و پرورش خراسان آمد که من کارشناس ادبی آن بودم ومسوولیت کانون با من بود، حضور علی پور درکنار محمد کاظم کاظمی، احمد زارعی، هادی محمدزاده، غلامعباس ساعی، مرتضی امیری اسفندقه، مجموعه‌ای را فراهم آورد که طلایی ترین دوران را در کشف و پرورش و هدایت استعدادهای شعری شاعران خراسان بزرگ را فراهم آورد و توانست ده‌ها شاعر جوانرا که امروز البته از میانسالان شعر کشورند را تحویل جامعه ادبی بدهد.

سال ۱۳۷۳ بود وتصمیم گرفتیم برای حدود شش هزار عضو کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش خراسان مجله ای ادبی را با عنوان خانه خورشید منتشر کنیم که در شکل‌گیری مجموعه دوستان کانون شاعران و نویسندگان نقش داشتند و در این میان نقش مصطفی علی‌پور با دانش و بینش ژرف از سویی و مشرب معلمی و آشنایی با زبان آموزشی جوانان از سویی دیگر، بسیار چشمگیر بود

یادم هست که در دومین شماره نشریه که بخشی اختصاص پیدا کرده بود به پیر سفرکرده جمعمان شهید احمد زارعی این غزل مصطفی علی‌پور که در رثای احمد سروده شده بود داخل جلد مجله نقش بست:

بارها بر جاده‌های سرد رد مرگ را دیدی
در زمستانی كه خورشید نمی‌رویید روییدی

دوزخی در جامه ات افتاده در شب تو نیفتادی
گرد بادی در دلت پیچیده از خون تو نپیچیدی

تا سپیده، شانه در شب، گرده در خون، استین افشان
بر مدار زخم با موسیقی زنجیر رقصیدی

دشتهای كه رد گام تو را جستند می دانند
اسمان و كوه لرزیدند اما تو نلرزیدی

چشم ها عطر تماشای تو را یك روز گم كردند
در كجا؟ پیراهنت را به كدامین كوه بخشیدی؟

بارها بر جاده ها ی سرد رده مرگ را دیدی
در زمستانی كه خورشید نمی رویید روییدی

فصل درخشان دیگر همکاری من و علی پور به سال‌های هشتاد تا نود برمیگردد که سردبیری مجله شعر را به عهده داشتم و علی پور از اعضای برجسته هیات علمی مجله بود وقلم نقادانه و روشنگر او سهم چشمگیری در توفیق و پویایی مجله داشت، قالبی بعنوان «معرفی نقد» را برای اولین بار طراحی کرد و در طول چهل شماره انتشار مجله شعر به سردبیری من یکی از جذاب ترین بخش های مطالب مجله بود و بهترین و موثرتریت کتب حوزه شعر در این سلسله مطالب معرفی و به قلم موشکاف علی پور نقد شدند.

در آخرین دیداری که سه سال پیش به اتفاق چند تن از دوستان شاعر با استاد محمدرضا شفیعی کدکنی داشتم، ذکر خیری از مصطفی علی‌پور کردم و نمونه‌هایی از شعر او را برای دکتر خواندم و ایشان هم گفتند کتاب «زبان شعر امروز» علی‌پور را در کتابخانه دانشگاه پرینستون دیده‌اند و مروری برآن داشته‌اند و در پایان دیدار شماره تلفن علی پور را از من خواستند، دوسه روز بعد مصطفی علی پور با من تماس گرفت و با شور و شعفی زایدالوصف گفت: باور می‌کنی دکتر شفیعی کدکنی با من تماس گرفتند و مرا مورد تفقد و تشویق قرار دادند و اظهار تمایل کردند که در نوبت بعد که به دیدارشان می‌روید من هم حضور داشته باشم؟گفتم باور می‌کنم، چون از این بزرگواری‌ها و شاگرد نوازی ها بسیار تا بسیار از ایشان دیده‌ام، با این وصف مصطفی علی‌پور بهانه‌ای شد تا یکی دو ماه بعد با دکتر تماس بگیرم و درخواست وقت دیگری برای دیدار با ایشان داشته باشم که چند ماهی طول کشید تا بلاخره شامگاهی توفیق دست داد و به اتفاق جناب محمد علی بهمنی، سعید بیابانکی، سینا علیمحمدی، رضا حمیدی و بهانه اصلی این دیدار، مصطفی علی‌پور، شرفیاب محضر نورانی استاد شدیم، استاد با چهره‌ای گشاده و سرشار از طراوت و مهر ما را پذیرفتند و علی پور را بسیار مورد مهر و تفقد خویش قراردادند.

علی پور شاعری خلاق در قالب‌های کلاسیک و نیمایی و سپید است و در تمامی این قالب‌ها آثار ممتاز و ماندگاری از او منتشر شده است، شعرهای سپید عاشورایی علی پور در کتاب «هفت بند مویه» الهام بخش شاعران بزرگی در این سبک و سیاق بودو فضل تقدم اوازچشم جامعه ادبی دور نمانده است، و درکنار این توفیقات در سرودن شعر، پژوهش‌ها و تاملات او در حوزه‌های شکلی و محتوایی شعر معاصر و متون کلاسیک نیز به انتشار کتاب های ارزشمندی منجر شده که در مجموع علی پور را درجمع انگشت شمار شاعران انقلاب قرار داده است که در هر دو حوزه سرودن و پژوهش و تحقیق از سرآمدانند.

کد خبر 3590091

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha