خبرگزاری مهر- گروه سیاسی، فاطمه کرمانی: بعد از مشخص شدن تکلیف ریاست ۱۳ کمیسیون تخصصی مجلس و وزن کشی دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب و نیز نقش آفرینی مستقلین، در نهایت مدعیان پیروزی در انتخابات مجلس دهم با یاس و ناامیدی بی سابقه ای مواجه شدند چرا که شاید گمان نمی بردند زنجیره ناکامی های آنها که از ابتدای شکل گیری مجلس جدید شکل گرفته بود در حلقه پایانی به شکستی جدی در انتخاب روسای کمیسیون ها ختم شود و فقط ریاست دو کمیسیون به اصلاح طلبان برسد.
اما شاید در این میان عدم اقبال محمدرضا عارف بیش از همه به چشم آمد. بی تردید منتخب اول تهران بعد از ناکامی در کسب ریاست مجلس و ناباوری از عدم همراهی کسانی که با او دست دوستی داده بودند، بخت خود را قبل از تعیین تکلیف رسمی کمیسیون ها و با سبک سنگین کردن فضای رقابت آزمود و همین امر باعث شد که از ورود به رقابت حتی برای تکیه بر کرسی ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات هم کناره گیری کند.
عارف احتمالا به این مسئله پی برد که نمی توان به جبهه حداقلی اصلاحات در مجلس که به راحتی رنگ عوض کرده و دچار چرخش می شوند اعتماد کرد و همین امر باعث شد تا منتخب نخست تهران میدان را برای رقابت مهیا ندیده و گوشه گیری در مجلس دهم را انتخاب کرد.
روزنامه آفتاب یزد اما روز گذشته در گزارشی ضمن تشریح فضای پیش آمده در اردوگاه اصلاح طلبان در جریان تعیین تکلیف کرسی ریاست کمیسیون ها مدعی شد که بدون تردید بخشی از اعضای کمیسیون آموزش، ریاست عارف را بر ریاست وزیر علوم دولت احمدی نژاد ترجیح داده و اولویت اولشان منتخب اول تهران بوده است اما باید دید که چرا با این وجود فضای رقابت برای کسب ریاست این کمیسیون به گونه ای فراهم شد که عارف رفتن را بر ماندن ترجیح داد.
دست خالی ماندن عارف البته به اینجا ختم نشد چرا که وی حتی نتوانست ریاست مرکز پژوهش های مجلس را در اختیار بگیرد امری که پیشتر در برخی محافل خبری زمزمه هایی از آن به گوش می رسید که ریاست این مرکز به عارف خواهد رسید اما اینگونه هم نشد. این امر زمانی قابل تامل است که گفته می شود برای تصدی ریاست مرکز پژوهش ها حتی به عارف پیشنهادی هم داده نشده است.
نمونه ای از واکنش های قابل تامل روزنامه حامی محمدرضا عارف
حال اینکه عارف از این پس چه برنامه ای برای چهارسال آینده در مجلس دهم خواهد داشت و یا اینکه چه مسیری را پیش خواهد گرفت سوالی است که بیش از همه برای حامیان اصلاحات از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که رسانه های نزدیک به این جریان با طرح سوالاتی از قبیل اینکه آیا عارف استراتژی سکوت و قناعت را پیش خواهد گرفت بیش از همه در حال تحریک منتخب نخست تهران برای بازگو کردن آنچه وی در سر می پروراند تلاش می کنند.
اگرچه رسانه های نزدیک به این جریان مدعی هستند که رای آوری محمدمهدی زاهدی به عنوان رئیس کمیسیون آموزش مدیون انصراف عارف از کاندیداتوری است اما نکته قابل توجه علت انصراف منتخب اول تهران است. بدون شک رقابت چهره ای که سابقه تصدی گری بر وزارت علوم و چهارسال ریاست بر کمیسیون آموزش را داشته با فردی که به اتکای تابلوی ریاست دانشگاه آزاد اسلامیپرند وارد رقابت شده نتیجه ای از پیش روشن داشت اما رسانه های اصلاح طلب به این سوال پاسخ دهند که چرا اساسا عارف از ورود به گود رقابت کناره گیری کرد.
مدعیان اصلاحات بگویند که چرا پیروزی عارف در تهران را آنقدر بزرگ کردند که به گمان خودشان پیروزی در کل کشور قلمداد شود و در نهایت از دل این ادعای پوچ و تو خالی آنچه دور از انتظار آنهاست بیرون آید.
پرویز سروری در گفتگو با مهر با اشاره به اینکه روندهای موجود نشان داده که تحلیل ذوقزده اصلاحطلبان از آنچه در انتخابات مجلس رخ داد، درست نبوده است عنوان کرد: بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ که به فتنه تبدیل شد، به اصلاحطلبان گفتیم کشور، تهران نیست. پیروزی در یک استان را نباید دلالت بر کشور کرد اما این جریان با عدم پذیرفتن این واقعیت هزینه سنگینی را به کشور تحمیل نمود.
قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی افزود: در انتخابات مجلس دهم نیز همین اتفاق رخ داد و یک بار دیگر اصلاحطلبان پیروزی در تهران را به کل کشور تسری دادند، به نظر میرسد اصلاحات توان درس گرفتن از گذشته را نداشته و در پی تکرار خطاهای گذشته است.
این تحلیل به خوبی نشان می دهد که عارف بازی را به شانتاژهای خبری و بزرگنمایی آنچه به عنوان پیروزی از سوی بزرگان جریان اصلاحات و رسانه های نزدیک به این جریان در انتخابات رقم خورد، باخت.
البته به نظر می رسد مهمترین نتیجه اتفاقات یک ماه گذشته مجلس، سردرگمی و به تعبیری سرخوردگی بدنه جریان اصلاحات است آنها که گمان می کردند با مجلسی اصلاح طلب روبرو خواهند بود، این روزها سنگرهای خیالی شان یک به یک فتح می شود و حالا تنها مجمع نمایندگان تهران است که آنها با خیال راحت می توانند بگویند رئیسش حتما اصلاح طلب خواهد بود.
نظر شما