به گزارش خبرگزاری مهر، یادداشت زیر درباره مسئله آزادی توسط امام موسی صدر نوشته شده است که در ادامه می آید:
آزادی برترین سازوکار فعال کردن همه تواناییها و ظرفیتهای انسانی است. هیچکس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا سازد و موهبتهای الهی را بپروراند. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوشگمانی نسبت به انسان. حالآنکه نبود آزادی، یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسی میتواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن میفرماید: «فطره الله التی فطر الناس علیها». فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است.
آزادی حق روزنامه نگار است که جامعهاش باید به او پیشکش کند. آزادی خدمتی است به روزنامهنگار تا کار خود را به انجام رساند و خدمتی است به جامعه تا همهچیز را بداند. صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی برخلاف آنچه میگویند، هرگز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست. در حقیقت آزادی کامل عین حق است. حقی است از جانب خدا که حدی بر آن نیست.
آزادی حقیقی دقیقا رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است؛ و به تعبیر امام علی (ع) «من ترک الشهوات کان حرا». آزاده کسی است که شهوات را ترک کند. اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم، باید بگوییم که آزادی رهایی از دیگران و رهایی از نفس است. اگر آزادی را اینگونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حدومرز برای آزادی نخواهیم بود. آزادی که با آزادی دیگران اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویشتن و شهوت طلبی است. آزادی، جهاد است. همان جهاد اکبری که موردنظر پیامبر گرامی بود؛ جهاد با خویشتن خویش برای رهایی از شهوات. در مقابل آنچه جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است.
برای آنکه نظر روزنامهنگار خیرخواهانه، صادقانه و بیشائبه باشد، بر جامعه است که برای او آزادی را تأمین و خاطرآسوده را تضمین کند تا تحت تأثیر زرقوبرقها و انواع فشارها قرار نگیرد. با چنین تمهیداتی، جامعه هم منتفع خواهد شد. با چنین سازوکاری جامعه به خود نیز خدمت میکند، نقش حقیقی خویش را ایفا میکند و از توان جهادگران خود بارور و بهرهمند میشود. بهراستیکه آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیتها، ظرفیتها و استعدادهای جامعه است و چنین حقی با آزادی ادا میشود.
برادران! روزنامهنگار نباید مورد اهانت و تحتفشار قرار گیرد، نباید به فقر و نداری بیفتند و نباید در معرض تهدید و ترور واقع شود.
آزادی، حال و هوای متناسب با رشد نیروها و موهبتهای انسانی است؛ آزادیای که همواره در معرض تجاوز قرار دارد و به بهانههای مختلف از انسانها سلب میشود. آزادی، اصل و اساس و سرچشمه همه تواناییها است. نزاعها و برخوردها همواره به خاطر نیل به آزادی یا حفظ آن بوده است. نبود آزادی، فرد و جامعه را تابع محدودیتهای اعمالشده توسط غاصبان آزادی میسازد و درنتیجه انسانها به محدودیت و نقص در تواناییها دچار میشوند. آنگاهکه بنا به ایمانمان میکوشیم مانع سرکشی این نیروی ویرانگر شویم، در حقیقت از توانایی و کرامت انسان دفاع میکنیم.
قالبهای سلب آزادی درگذر زمان تغییریافته است. گاهی بهصورت استبداد، گاهی بهصورت استعمار، گاه بهصورت نظام اربابرعیتی، گاه بهصورت فکری و ادعای قیمومیت بر مردم و نابالغ انگاشتن قدرت فکری آنان، گاه بهصورت استعمار نو نگاه بهصورت تحمیل مواضع بر افراد یا ملتها رخ نموده است.
فشارهای اقتصادی، فرهنگی و فکری، از مظاهر همین تضییقات است. سیاست محروم کردن برخی از مردم از فرصتها، نگاهداشتن مردم در جهل و بیسوادی و محروم کردن مردم از بهداشت و فرصتهای تحرک و توسعه، همه و همه از شکلهای مختلف سلب آزادی و درهم کوباندن توانمندی انسان است.
نظر شما