به گزارش خبرنگار مهر، نشست معرفی کتاب «خاطرات حسنعلیخان مستوفی» نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد به حضور نویسنده، سید علی موسوی گرمارودی و سید مهدی شجاعی شب گذشته در فرهنگسرای اندیشه تهران برگزار شد.
در این نشست زرویی نصرآباد در سخنانی درباره این کتاب عنوان کرد: قصه حسنعلیخان مستوفی همان قصه بهلول و نان جو و سرکه است. من یک سالی خانهنشین بودم و جز کتابخواندن کار دیگری نداشتم. در آن مدت فرصتی فراهم شد تا کارهای بسیاری در زمینه خاطرات بخوانم و در ذهنم این مساله پیش آمد که این خاطرات چقدر واقعی است و چقدر روحیه اغراق در نویسندگان آنها وجود داشته است.
این طنزپرداز ادامه داد: در کنار آن به این فکر کردم که اگر روزی قرار باشد خاطراتم را بنویسم چقدر تقوا خواهم داشت که از عزیزانی ذکر نام نکنم و یا اگر میکنم به واقعیت پایبند باشم. در همین حال و هوا بود که به این نتیجه رسیدم در بسیاری از کتابهای خاطرات چندان هم نمیشود به حافظه راوی اعتماد کرد. اینها همه برای من تلنگری بود تا به این نتیجه برسم که برای روایت رویدادهای تاریخ لازم نیست حتما درگیر روایتهای واقعی برای بیان آنها بود و همین، پایه تولد این متنها شد.
هرچه میگفتم حسنعلی واقعی نیست، بیشتر جدیاش میگرفتند!
وی افزود: نام حسنعلی خان نام پدرم است و مستوفی نیز نام روستایی که پدرم در آن ساکن بود. برای اول بار در هفتهنامه مهر به سردبیری سید علی میرفتاح این متنها را منتشر کردم. خودم فکر میکردم بیشتر از سه چهار شماره دوام نیاورد و مردم زود به من خواهند گفت بیمزه لوس، به ویژه اینکه حساسیتهای امروز در کار مطبوعاتی آن زمان نبود. مثلا ما حتی عکسهای ترکیبی را گاه نیمه رنگی و نیمه سیاه و سفید منتشر میکردیم و کسی هم معارض نبود و متوجه نمیشد که این دو با هم نسبتی ندارند. نکته جالب اینکه من هر چه بیشتر مصر بودم تا به مخاطب بگویم این شخصیت واقعی نیست، او بیشتر آن را جدی میگرفت!
زرویی ادامه داد: زبان من در این روایات زبانی رسمی بود و شاید برای همین بود که مخاطبان نیز متن را جدی گرفتند. حتی در روزنامه همشهری با وجود انتقاد و اعتراض من در ذیل ستون عنوان میکردند مطالب این بخش طنزآمیز است اما در عمل کسی به آن توجهی نداشت. این اتفاق تا جایی بود که تا مدتها در ای میل من نامهای از دانشجویی در دانشگاه کلمیبا ارسال میَشد مبنی بر اینکه در حال تالیف کتابی است و دوست دارد درباره این شخصیت در کتابش متنی بنویسد و خواستار منابع بود. من امروز هم در این زمینه باید دوباره تکرار کنم این کتاب جز حسنعلی خانش در تمامی موارد راست گفته و فکتهای تاریخی صحیح داده و قابل استناد است.
وی افزود: تفاوت کتاب خاطرات حسنعلی خان با سایر آثار در میزان درگیر شدنش با زبان بوده مبادا منجر به تولید متنی شود که مبادا بعد از پنج سال خواندنی نباشد.
این طنزپرداز در بخشی دیگر از سخنانش به مرحوم صابری فومنی اشاره کرد و گفت: آقای صابری به مطالعه اصرار زیادی داشت و از این مساله که طنزپردازان میان مایه ما به خاطر فقر مطالعه، کمتر سواد ادبی داشتند بسیار ناراحت بود. امروز هم میشود گفت که حدود ۹۰ درصد نویسندگان معاصر و قدیمی ما چوب بیسوادی خود را خورده و میخورند که اگر این نبود ما امروز آدمهای بزرگتری در ادبیات داشتیم.
طنزهای ماندگار ایران محصول پس از انقلاب است
وی تصریح کرد: به باور من و بدون اغراق بسیاری از کارهای طنز ماندگار ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی خلق شده است. بسیاری از کارهای پیش از انقلاب درگیر یک قسمت تاریخی از ایران هستند ولی برخی آثار طنز ما مانند دموکراسی یا دموقراضه آقای شجاعی این امکان را داشته که همزمان با انتشار متن فارسی به زبان انگلیسی نیز ترجمه شد و همه فهم شود.
زرویی در پایان گفت: قرار داد نوشتن جلد دوم از این خاطرات را دارم اما نمیدانم کی بنویسمش. خاطرات حسنعلی خان کتابی نانوشته است و بزرگواری آقای شجاعی بود که این اثر بیسر و ته را به سمت انتشار راهی کرد. خاطرات حسنعلی خان وقتی در روزنامه همشهری منتشر شد نه با تهدید دولت و یا مثلا برخی سفارتخانهها که نامی از آنها در کتاب بود که با تهدید یک شبهروشنفکر از ادامه تالیف باز ماند. من به اندازه دو زونکن اخبار تطبیقی قرن ۲۰ را برای خلق باقی آن تهیه کرده بودم و تصمیم داشتم در ادامه راه مطالب کتاب توام با شوخیهای بیشتری باشد اما حس و حالش گرفته شد و برای باقی راه تنها به خدا امید دارم.
نظر شما