پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۲ آذر ۱۳۸۲، ۱۰:۵۱

گزارشي از نشست « در ضيافت افلاطون » در خانه كتاب

لطفي فيلسوف نبود ، عشق افلاطون وي را به ترجمه كشاند

 لطفي فيلسوف نبود ، عشق افلاطون وي را به ترجمه كشاند

صدو هفتمين نشست كتاب ماه ادبيات و فلسفه كه به بررسي كارنامه شادروان دكتر محمد حسن لطفي اختصاص داشت ، عصر روز گذشته با حضور دكتر محمد علي موحد و دكتر عزت الله فولادوند در خانه كتاب برگزار شد .

به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر»  به مناسبت چهارمين سالگرد درگذشت مترجم تواناي آثار فلسفي كلاسيك غرب شادروان دكتر محمد حسن لطفي  كتاب ماه ادبيات و فلسفه نشستي را با حضور دكتر محمد علي موحد ، از دوستان قديمي دكتر لطفي، و دكتر عزت الله فولادوند مترجم تواناي آثار فلسفي برگزار كرد .  بنا بر اعلام برنامه كتاب ماه ادبيات و فلسفه ، قرار بود كامران فاني يكي ازمترجمان برجسته كشور نيزدر اين نشست كارنامه دكتر لطفي را مورد بررسي قرار دهد كه او در جلسه حضور نيافت .

پيش از شروع سخنراني دكتر موحد و دكتر فولادوند ، براي تجديد خاطره زنده ياد لطفي بخشهايي ازفيلم  سخنراني وي در نشستي كه به مناسبت انتشار مجموعه سه جلدي آثار ارسطو در شيراز برگزار شده بود پخش شد كه مورد توجه ميهمانان قرار گرفت .

پس ازپخش فيلم ، دكتر محمد علي موحد ازدوستان دوران دبيرستان دكتر لطفي با ذكر شعري ازحافظ سخنان خود را آغاز كرد . وي گفت :   مسلمانان مرا وقتي دلي بود ، كه با وي گفتمي گر مشكلي بود ؛ لطفي ياري همدرد و مصلحت بين و مايه پشتگرمي دوستان بود . دوستي من با وي به دوران دبيرستان در سال 1317 برمي گردد . وي از خانواده مرفهي نبود و تعطيلات تابستان را براي كسب درآمد كار مي كرد . بعدها كه براي تحصيل در رشته حقوق به تهران آمد حجره اي در مدرسه سپهسالار ( شهيد مطهري كنوني) گرفت .

وي افزود : لطفي دو صفت بارزشخصيتي داشت : صداقت و صميميت، و اراده و عزم قوي در اجراي تصميمات . زماني كه من از آبادان به تهران آمدم لطفي نيز ازتدريس در دانشگاه تبريز استعفا داده و به تهران آمده بود . وي در تهران به شغل وكالت مشغول شده و از من نيز مي خواست تا از شركت نفت استعفا داده و با وي در اين امر مشاركت كنم ،؛ و بر اين كار اصرار مي كرد. وقتي كه من به دليل افزايش حقوقم در شركت نفت درخواست او را اجابت نكردم به من گفت فلاح از تو برخاست ، و ديگر در اين باره با من سخني نگفت و تا پايان دوره شغل وكالت كه تا سال 57 ادامه داشت براي خود شريكي نگرفت .

دكتر موحد ادامه داد : در زندگي لطفي دو نفر بسيار تاثيرگذار بودند ، يكي دكتر كاوياني كه لطفي را با افلاطون آشنا كرد ، و ديگري همسر لطفي ، خانم دكتر زيگريد لطفي كه به زندگي وي نظم و انضباطي آلماني داد .

وي درباره آثار به يادگار مانده از شادروان لطفي گفت : لطفي در مقدمه كتاب « پايديا» مي گويد : در افلاطون دو جويبار فرهنگ يوناني ، يعني جويبار فلسفه و جويبار ادبي به هم مي پيوندند و شطي را به نام مجموعه آثار افلاطون تشكيل مي دهند . پس از افلاطون نيز دو رود از آثار وي منشعب شده است : حكمت مشاء به سردمداري ارسطو، و حكمت اشراق به سردمداري فلوطين . دكتر لطفي براي آشنايي هموطنان خود با اين دو جريان دست به ترجمه كتابهاي « پايديا» (سه جلدي) ، « متفكران بزرگ يونان» ( سه جلدي) ، « مجموعه آثار افلاطون» ( چهار جلدي) )، « آثار ارسطو» ( سه جلدي شامل : متافيزيك، سماع طبيعي، و اخلاق نيكوماخس) ، « مجموعه آثار فلوطين» ( دو جلدي) زد .

دكتر موحد افزود : آشنايي لطفي با يونان تحت تاثير مطالعات و تحقيقات وي در اروپا بود . وي همچنين در دوره اي ديگر از ترجمه آثار فلسفي غرب كتابهاي « فرهنگ رنسانس در ايتاليا» / ياكوب بوركهارت ، « گفتارها» / نيكولا ماكياوللي را به فارسي ترجمه كرده است كه نشان از تاثير پذيري وي از فرهنگ اروپا است .

وي در پايان سخنان خود گفت : ارزش كار دكتر لطفي زماني مشخص مي شود كه ما بدانيم در گستره فلسفه و فلسفه سياسي هنوز ترجمه هاي قابل اعتماد نداريم ، در حالي كه آثار آن مرحوم در اين زمينه گنجينه اي قابل اعتماد هستند .

دكتر عزت الله فولادوند كه خود يكي از مترجمان برجسته فلسفي و از دوستان شادروان لطفي است ديگر سخنران اين نشست بود . وي در آغاز سخنراني خود گفت : ايراني ترين شاعر ايراني ، يعني فردوسي مي گويد  سخن از تو ماند يادگار . لطفي ازسخندانان بود . وي طبعي لطيف داشت و مانند استاد خود سقراط به خيلي از اموري كه در نظر ديگران جدي بود به طنز نگاه مي كرد . يكي ازاين امور«  مرگ » بود ،  هر چند كه وي دوستدار مرگ نبود و آن را قسمتي از زندگي مي دانست ، ولي  از مرگ وحشتي نداشت . به يقين دوستداران فلسفه سخنان سقراط در رساله آپولوژي ( دفاعيه) را وقتي كه حكم اعدام سقراط توسطدادگاه صادر شده به ياد دارند . نگاه شادروان لطفي  به مرگ مانند نگاه سقراط به مرگ بود .

دكتر فولادوند  افزود : به يقين لطفي يكي از بهترين مترجمان اين سرزمين بود . براي يك مترجم سه شرط ضروري وجود دارد : (1) آشنايي با زبان مبداء ، (2) آشنايي با زبان مقصد ، و (3) تسلط به موضوع . من علاوه بر اين سه شرط دو شرط ديگر را نيز لازم مي دانم (4) ذوق سليم ، و (5) علاقه به موضوع . لطفي هر پنج شرط را داشت . وي به زبان آلماني كه آثارش را از آن زبان ترجمه مي كرد و زبان فارسي تسلط داشت . وي همچنين عاشق افلاطون بود و به تعبيري مي توان گفت كه با آثار وي زندگي مي كرد .  پرسشي كه ممكن است مطرح شود اين است كه افلاطون كيست كه چنين تاثيري بر لطفي گذاشته است . شادروان فروغي در پاسخ به اين پرسش بهترين جواب ممكن را داده است . وي در مقدمه كتاب « سير حكمت در اروپا» مي نويسد : براي بزرگي افلاطون همين بس كه پايه گذار فلسفه بوده ، استاد ارسطو بود و ...  .  دكتر لطفي كار ترجمه را با ترجمه رساله «  آپولوژي » با همكاري شادروان دكتر كاوياني آغاز كرد و سپس با ترجمه ديگر رساله هاي افلاطون كار را ادامه داد . شيفتگي وي به افلاطون موجب شد وي در ادامه كار تمامي آثار افلاطون را به تنهايي ترجمه كند .  معاشرت لطفي با دكتر كاوياني و ديگر روشنفكران آن دوره موجب آشنايي لطفي با افلاطون شده بود و وي را متوجه اين موضوع كرده بود كه « حقوق» ( رشته اي كه لطفي در دانشگاه گوتينگن آلمان دكترايش را گرفته بود ) خود يك مسئله فلسفي است .

وي ادامه داد : لطفي و كاوياني رساله آپولوژي را به خاطر محاكمه دكتر مصدق ترجمه كردند . وجه تشابه علاقه لطفي و افلاطون به فلسفه نيز از همين جا نشات گرفته است .  محاكمه و مرگ سقراط و دوران آشوبناك آتن بي شباهت به محاكمه دكتر مصدق و حوادث پس از كودتاي 28 مرداد سال 32 نبود .

دكتر فولادوند در بخش ديگري از سخنان خود گفت : لطفي فيلسوف نبود ، بلكه عشق افلاطون وي را به ترجمه كشاند . در گفت و گويي كه 9 سال پيش با ايشان داشتم وي گفت من هيچ وقت قصد ترجمه آثار افلاطون را نداشتم ، بلكه اين افلاطون بود كه مرا اسير خود ساخت . وي مي گفت به غير از چند ترجمه هر چه كردم به خاطر افلاطون بوده است .  حتي آثار فلوطين را به خاطر افلاطون ترجمه كردم .

وي در پايان سخنان خود گفت : لطفي معتقد بود ما غرب را خوب نمي شناسيم ، در حالي كه اعتلاي فرهنگ ما وابسته به شناخت عميق از غرب است ، و براي شناخت غرب بايد ريشه هاي فرهنگ غرب را بشناسيم .  ريشه فرهنگ غرب  يونان - به ويژه افلاطون - است .  

کد خبر 41579

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha