* خبرگزاری مهر - گروه سیاسی : آقای خرازی ظاهرا شما ناظم مدرسه علوی بودید؟
- کمال خرازی : نه !من از سال 42 تا 48 معلم فیزیک مدرسه علوی بودم. بعد از فارغ التحصیلی بلافاصله به عنوان معلم در مدرسه علوی مشغول بکار شدم، سپس به سربازی رفتم. بزرگان، شهدا و انسانهای ارزشمند زیادی جزو شاگردان من در علوی بودند.
* گویا مدرسه علوی کاری به سیاست نداشت .
- ببینید، اقتضای آن فضا این بود، حکومت شاه همواره مترصد بود تا با بهانه ای مدرسه علوی را ببندد، چون از عمق و اثر مدرسه علوی آگاه بودند، مدرسه علوی انسانهای عالم تربیت می کرد که در ریشه با رژیم شاه مخالف بودند. علوی در حقیقت کادر انقلاب اسلامی را تربیت کرد. لذا مسئولین مدرسه خیلی تلاش داشتند چنین بهانه ای را به رژیم شاه ندهند.
*اگر بخواهیم با نگاهی آسیب شناسانه به فضای فعلی نگاه بکنیم به این سئوال می رسیم که چرا اکنون تجربه های موفقی مثل مدرسه علوی وجود ندارد؟ با توجه به اینکه مدرسه علوی کادر انقلاب اسلامی را ساخت، به نظر می رسد در شرایط حاضر این مورد خلاء هایی داشته باشیم.
- باید فضای آن موقع را در نظر گرفت. علوی نیاز زمانه و ابتکار و تحول بود و جزو نخستین تلاشهای مذهبیون جامعه برای تلفیق علم و دین بود لذا در آن دوران اقتضاء نیاز زمانه این بود که شخصیت هایی مثل علامه و روزبه تمام زندگی شان را وقف چنین هدفی بکنند البته الان هم نهادهایی وجود دارند که هر کدام در جای خویش فعال هستند. البته باید این نهادها دائما باید در حال تحول باشند و با دسترسی به آخرین شیوه های علمی کیفیت خودشان را در حد اعلا نگه دارند.
* آقای خرازی، فرصت خوبی است که سابقه مبارزاتی و زندگی خودتان را بگویید، بعد از معلمی در مدرسه علوی چه کردید؟
- من فوق لیسانسم را در دانشگاه تهران در رشته علوم تربیتی اخذ کردم و به خارج از کشور رفتم . در سال 1355 و در انجمن های اسلامی آمریکا همکاری می کردم . با فعالیت های سیاسی که علیه رژیم شاه انجام می دادم آمدن به ایران بی خطر نبود. دو سال آخر رژیم شاه را در انگلستان بودم عمده تلاش های ما این بود که نیازهای تئوریک انجمن های اسلامی را برطرف نیم و یک عقبه فکری محکم برای انقلاب ایجاد کنیم. در زمان اقامت حضرت امام در پاریس به آنجا هم رفت و آمد داشتم .
ما در جنگ تا حد زیادی به اهدافمان رسیدیم. غرور ملی و افتخار ملی که ناشی از مقاومت ملی بود محصول جنگ است که این دستاورد بسیار مهمی است. اگر قطعنامه های سازمان ملل را در جا پذیرفته بودیم و جنگ تمام می شد نیروهای مردمی مثل سپاه و بسیج شکل نگرفته بود |
* در پاریس مسئولیت شما چه بود؟
- ابلاغ پیام های امام به مناطق یا اشخاص مختلف، یکی از آخرین مسئولیت هایم در دوران قبل از انقلاب ابلاغ پیام امام به مسلمانان و شیعیان هند و پاکستان بود که به این کشورها سفر کردم، با بازگشت امام به ایران بلافاصله به تلویزیون رفتم و معاون قطب زاده شدم.
اما با شیوه های کار و عمل آقای قطب زاده نتوانستم کنار بیایم و به وزارت خارجه رفتم و معاون وزیر خارجه وقت دکتر ابراهیم یزدی شدم. البته مرحوم بهشتی خیلی اصرار کرد که در تلویزیون بمانم .
در این مدت به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم کار کردم و از سال 60 به مدت هشت سال در خبرگزاری جمهوری اسلامی مسئول ستاد تبلیغات جنگ بودم و بعد از جنگ هم 8 سال نماینده ایران در نیویورک بودم و سپس هشت سال هم وزیرامور خارجه بودم.
* در مورد دو سال آخر جنگ تحلیلها بسیار متنوع و قابل تامل است، اخیرا نامه محرمانهامام در مورد شرایط پایانی جنگ منتشر شد، نظر شما به عنوان یکی از مسئولین وقت جنگ چیست؟
- ما در جنگ تا حد زیادی به اهدافمان رسیدیم. غرور ملی و افتخار ملی که ناشی از مقاومت ملی بود محصول جنگ است که این دستاورد بسیار مهمی است. اگر قطعنامه های سازمان ملل را در جا پذیرفته بودیم و جنگ تمام می شد نیروهای مردمی مثل سپاه و بسیج شکل نگرفته بود به این مسئله می توان از نگاه دیگر هم نگریست اگر جنگ خاتمه می یافت و دشمن در خاک ما باقی می ماند یک خلفت و خاری تاریخی تمام هویت ایرانی را فرا می گرفت.
|
ضمن اینکه در دوران جنگ شرایط طوری بود که جنگ ما با عراق نبود و جنگ بین المللی شده بود چه از لحاظ کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی به عراق و حتی حضور نظامی قدرتهای بزرگ در منطقه و درگیری مستقیم با ایران. در این شرایط و در سال های آخر جنگ اهداف جنگ در حال تغییر بود و خصوصیت مهم امام خمینی این بود که هیچ وقت هدف را گم نمی کرد. هدف اما در جنگ پیروزی ایران، بازپس گیری مناطق اشغال شده و تنبیه صدام بود.
هدف ایران این نبود که وارد یک نظام بین المللی شود. امام به این نتیجه رسیدند که باید جنگ خاتمه یابد و باید در دوره جدید به بازسازی و توسعه روابط با همسایگان و ایفای نقش منطقه ای و حضور جدی در جامعه بین الملل بپردازیم که این از هوشمندی امام ناشی می باشد. واقعیت این است که ما شاهدیم بعد از پایان جنگ دوران ظهور جدیدی از انقلاب اسلامی در منطقه و عرصه بین المللی آغاز شد که این پیروزی بزرگتری بود.
*آقای خرازی آیا این خطر وجود دارد که آمریکا برای اینکه قدرت و تاثیر ایران را در منطقه مهار کند، ایران را به نوعی توهم در بازیگری در منطقه بکشاند و سپس تئوری فروپاشی از درون را پیگیری کند چیزی شبیه پروژه ای که با شوروی انجام داد اخیرا مقام معظم رهبری هم در مورد هلال شیعی و بزرگ نمایی های عمدی هشدار دادند، چقدر با این تحلیل موافقید؟
- الان قدرت ایران بیشتر معنوی است و ایران منادی استقلال و عزت کشورهای اسلامی است، برعکس آن زمان که ایران می خواست با قدرت نظامی نظرات خود را تحمیل کند الان این گونه نیست و ما فقط پیام را به مردم منطقه و جهان می رسانیم و این کشورهای کشورهای منطقه هستند که آن را می پذیرند، لذا این تحلیل درست نیست و مشکل آمریکا هم همین معنوی بودن نقوذ ایران در منطقه و بین کشورهای اسلامی است و من فکر می کنم این نفوذ و تاثیر روند رو به افزایشی خواهد داشت و تحولات بسیار مهمی را در سطح منطقه و جهان اسلام رقم خواهد زد.
نظر شما