۲۵ آذر ۱۳۸۵، ۸:۳۲

"این سه زن" راوی دغدغه‌های سه نسل از زنان ایران است ؛ گزارش پشت صحنه فیلم جدید منیژه حکمت

"این سه زن" راوی دغدغه‌های سه نسل از زنان ایران است ؛ گزارش پشت صحنه فیلم جدید منیژه حکمت

منیژه حکمت در تازه‌ترین فیلم خود پس از "زندان زنان" دغدغه‌های سه نسل از زنان جامعه امروز ایران را روایت می‌کند. خبرنگار مهر گزارشی از پشت صحنه پروژه "این سه زن" را در لوکیشنی در تهران تهیه کرده که می‌خوانید.

قرار است ساعت هشت صبح سر صحنه فیلم "این سه زن" دومین تجربه بلند سینمایی منیژه حکمت باشم. نبش پل حافظ کافه کوپه محلی است که من امروز باید از آن گزارش تهیه کنم. کافه ای که این روزها محل رفت و آمد جوانانی از نسل امروز است، نسلی که در "این سه زن" نقش آن را پگاه آهنگرانی ایفا می کند. اما امروز نیکی کریمی (مینو مادر پگاه) دنبال دختری است که او را ترک کرده و به دنبال معنای از زندگی می گردد.

وارد که می شوم مصطفی احمدی دستیار حکمت انگار منتظرم است. با اینکه همه از ساعت چهار صبح در حال فیلمبرداری هستند با چهره ای خسته به من خوشامد می گوید. در گوشه کافه پرویز آبنار (صدابردار) وسایل خود را روی یک میز دونفری گذاشته است. منیژه حکمت رو به روی او دیالوگ ها را برای فواد چاومه بازیگر نقش مقابل کریمی تکرار می کند. درست رو به روی چاومه (دوست پگاه)، نیکی کریمی (مینو) پشت به دوربین روی یکی از صندلی ها نشسته است. داریوش عیاری نیز همراه دستیار خود مشغول فیلمبرداری یکی از پلان هاست.

وقتی فیلمبرداری قطع می شود از احمدی درباره این سکانس می پرسم و متوجه می شوم اینجا امروز کریمی دنبال پگاه آمده و قرار است با دوست دخترش ملاقات و از او درباره مکانی که پگاه آنجاست سئوال کند. برداشت هشتم گرفته می شود، حکمت خیلی خسته است. فیلمبرداری فشرده این روزها در خیابانهای شلوغ تهران چهره او را خسته تر کرده است.

دیالوگ های طولانی چاومه رو به روی نیکی کریمی کار را برای این بازیگر که شاید تقریبا اوایل راه بازیگری باشد، سخت تر کرده است. به همین دلیل او گهگاه دیالوگ ها را فراموش می کند و برداشت دوباره از نو گرفته می شود. حکمت نیز در این میان با آرامش خاطر این دیالوگ ها را برای او تکرار می کند. فکر می کنم حدود 15 برداشت از این پلان گرفته می شود تا نتیجه کار مقبول حکمت باشد.

در زمان استراحت کوتاه بین پلان با حکمت از "این سه زن" می گویم. او با خوشرویی برای من می گوید: "من در این فیلم سعی کردم بخشی از دغدغه ها و پرسش هایم را پاسخ دهم. این فیلم حکایت سه زن در بستر تاریخ است که هر کدام دوره هایی را از سر گذرانده اند. ماجرای "این سه زن" در ایران در وطن ما می گذرد. به همین دلیل ما سفرهایی زیادی در کشور خواهیم داشت که البته بخشی از آن فیلمبرداری شده است."

وی درباره کلیت داستان می گوید: "این فیلم داستان مادربزرگ (مریم بوبانی ـ ماه لیلی)، مادر (نیکی کریمی ـ مینو) و دختر (پگاه آهنگرانی ـ پگاه) است که هر کدام در قالب قصه تعریف می شوند. مادر بزرگ دچار بیماری آلزایمر است و مینو نگران اوست. او گذشته را فراموش کرده و درباره آن چیزی نمی گوید. پس از گذر از ماه لیلی فیلم به گمگشتگی نسل مینو می رسد، نسلی که انقلاب کرده و هشت سال جنگ را گذرانده. او دیدگاهها و ایده های نسل خود را دارد.

حکمت از بازی خوب و روان نیکی کریمی می گوید و اینکه او توانسته دغدغه های نسل خود را به راحتی به تصویر بکشد. در این میان درباره حضور هدیه تهرانی می پرسم و اینکه چرا او این نقش را در ابتدای کار رها کرد. حکمت با خونسردی جواب می دهد: "هدیه به دلیل گرفتاری شخصی نتوانست با ما همکاری کند. البته این امر با توافقی کاملا دوستانه انجام شد. خوشبختانه کریمی در این راه به من بسیار کمک کرد و به گونه ای از او در کنارم بسیار راضی هستم. او با بازی حساب شده اش گهگاهی با تغییر نوع فرم بازی به من کمک زیادی می کند."

او درباره نقش پگاه می گوید: "پگاه مینو را رها کرده و دنبال معنایی از زندگی می گردد. او فرصت می خواهد تا زندگی را تجربه کند. این بخش به فاصله نسل میان مینو و پگاه می گذرد. پگاه دغدغه های خود را دارد، او حرف های نسل امروزی را به تصویر خواهد کشید."

حکمت از داریوش عیاری (مدیر فیلمبرداری) به عنوان یکی از مشاوران اصلی فیلمنامه نام می برد و می گوید: "این فیلم با فضای فیلم قبلی من "زندان زنان" تفاوت زیادی دارد. "این سه زن" فیلنامه سنگین و سختی داشت. فکر کردم برای رسیدن به فیلمی مقبول باید از مشاوران دیگری استفاده کنم. به همین دلیل از حضور مصطفی خرقه پوش و داریوش عیاری در نوشتن فیلمنامه کمک گرفتم. عیاری  در کنار من به عنوان مدیر فیلمبردرای کمک های بسیاری به روند فیلم کرد."

از حکمت با تمام خستگی هایش می خواهم من را در کنار عیاری در این زمان استراحت کوتاه همراهی کند تا گپی کوتاه با مدیر فیلمبرداری نیز داشته باشم. همیشه فکر می کردم صحبت با یکی از مدیران فیلمبرداری موفق و برجسته کشورمان خیلی سخت باشد، ولی برخورد خوب او این فکر را از من دور می کند.

در ابتدا از فضای فیلم برای من می گوید و اینکه بخش زیادی از این فیلم در خیابان های شلوغ تهران می گذرد و ادامه می دهد: "ما در این فیلم فضای بسته کمتر داشتیم، بیشتردر مکان های شلوغ و پررفت و آمد کار را دنبال کردیم. به همین دلیل فیلم انرژی زیادی را می طلبید. البته عوامل گروه تلاش زیادی کردند. فکر می کنم این سختی ها باید تحمل می شد، زیرا نتیجه خوب شده است."

از او درباره ویژگی های فیلم می پرسم و اینکه آیا تفاوت هایی با کارهای قبلی او داشته، عیاری در پاسخ می گوید: "من با بخشی از فیلمنامه ارتباط بیشتری داشتم، بخشی که به تهران و نقش اصلی فیلم (مینو) مربوط می شد. شاید در این بخش من متفاوت تر عمل کردم. البته در بخش فیلمنامه نیز درباره این شخصیت فیلم همفکری بیشتری داشتم. درباره شخصیت های دیگر نیز هر آنچه در توانم بود عمل کردم. البته این لطف کارگردان است که من را به عنوان مشاور می داند و گر نه من فقط همفکری داشتم."

عیاری درباره حاصل کار می گوید: "ما بخش تهران را به زودی به پایان می بریم و به سمت بخش های جاده ای و شهرستان ها می رویم. نظرات کارگردان و تغییراتی هم که در فیلم اعمال شده فکر می کنم به دغدغه های حکمت و گروه او نزدیک باشد و بخش زیادی از این ایده ها به خوبی درآمده است. من شخصا از نتیجه کار راضی هستم و باید ببینیم در ادامه چه اتفاقی می افتد."

هنوز گروه در حال استراحت است که حکت می خواهد پلان بعدی را از زاویه دیگری بگیرند. این بار دوربین رو به روی کریمی قرار می گیرد. صدای زیادی در کافه شنیده می شود. بچه ها می خواهند از همین طبقه بالا از آنها بخواهند که آرام باشند، ولی حکمت از آنها می خواهد به حکم ادب یک نفر پائین بایستد و از آنها بخواهد ساکت باشند.

به گزارش مهر، کافه کوپه همیشه شلوغ است، ولی انگار کسی مانع حضور مشتری ها شده است. سه دختر که جوانانی از نسل امروز هستند به عنوان مشتری وارد کوپه می شوند. حکمت از یکی از آنها می خواهد زمان فیلمبرداری از محل سکانس خارج و با اشاره وارد شود و با دوستانش سلام و احوالپرسی کند. اینجاست که متوجه شدم او سر صحنه نوع گرفتن پلان ها را تغییر می دهد.

نیکی کریمی خود را قبل از شروع فیلمبرداری کمی مرتب و با همان نگاه همیشگی آمادگی خود را اعلام می کند. کریمی در این پلان باید خود را زنی نشان دهد که سه شبانه روز است نخوابیده و خستگی او را آزار می دهد، ولی همچنان دنبال نشانه ای از پگاه است.

صدا، دوربین، حرکت. این پلان هشتم از این سکانس است. مینو از حامد می پرسد پگاه کجاست؟ و او می گوید پگاه ماشین او را گرفته و به مسافرت رفته است. مینو متوجه می شود دخترش مدتی است خانه ای اجاره کرده و برای گذران زندگی در شرکتی کار می کند. نگاه نگران و متعجب مینو دیدنی است. او به خوبی نقش یک مادر را به تصویر می کشد. گویی مدتی است دختری گمشده دارد. حامد از سختگیری های یک مادر می گوید و از دغدغه های نسل خود که نمی خواهد کسی او را کنترل کند.

دوربین خاموش می شود و این بار فقط آبنار صدابردار است که صدای صحنه را می گیرد. صدای تکان لیوان و نفس های مینو گرفته می شود. به سختی کار آبنار فکر می کنم و اینکه او چگونه توانسته در فضاهای شهری این امر را دنبال کند. از او می خواهم برایم از صدابرداری بگوید. وی نیز با استقبال در این باره می گوید: "محیط شهری و حضور در خیابان های شلوغ به موضوع سرگشتگی ها و درگیری های شخصیت اصلی فیلم کمک زیادی می کند. محیط موجب می شود این کاراکتر نمود و بازتاب بهتری داشته باشد. تحمل این سختی ها برای همراهی با موضوع فیلم لازم بود."

آبنار صداگذاری فیلم در مراحل فنی را نیز خود بر عهده دارد. به همین دلیل از سنگینی این پروژه به خوبی خبر دارد. قرار است صدای فیلم دالبی سراوند شود و برای این موضوع قرار است مدتی صداگذاری آن را در استودیو عروج فیلم دنبال کنند. آبنار اعتقاد دارد که باید مراحل فنی در مدت زمان مناسبی و به گونه ای سر حوصله انجام شود و اینکه بخواهند این مراحل را به خاطر رساندن فیلم به جشنواره کوتاه کنند یک ضربه بزرگی است که کارگردان به فیلم خود وارد می کند."

صحبت های من با یکی از صدابرداران موفق سینما تمام می شود. هنوز گروه استراحت می کنند. قرار است بعد از این تایم آنها یک پلان از صندلی خالی مینو و حامد بگیرند. دلم می خواهد با نیکی کریمی (مینو) صحبت کنم. از حکمت می خواهم مرا همراهی کند. او روزهای پایان فیلمبرداری را می گذراند. مینو در تهران گروه را ترک می کند و در 50 درصد باقیمانده حضور ندارد.

از کریمی می خواهم از مینو و دغدغه هایش برای ما بگوید. او مینو را زنی تنها و مسئول معرفی می کند: "در این جامعه اگر زنی بخواهد با داشتن 40 سال سن به تنهایی کار کند باید سختی های زیادی را در شهری مانند تهران به دوش بکشد. مینو فردی بامسئولیت است که این مسئولیت خاصه نسل اوست. نسل جدید خیلی بی خیالتر از نسل قبلی هستند و اصولا مسئولیت کمتری را قبول می کنند. اما نسل مینو موظف است همه کارها را انجام دهد و حتی در این بین به کسی نیز اعتماد نکند. این فیلم به سرگشتگی این نسل می پردازد. نسلی که همه کارها را انجام داده و حالا خسته شده اند."

از او درباره گزیده کاری در حرفه بازیگری می پرسم و اینکه آیا می خواهد بازیگری را در کنار کارگردانی ادامه دهد. در جواب می گوید: "واقعیت این است که نمی دانم. کارگردانی، فیلمسازی و نوشتن برای من بهترین چیزی است که در سینما به آن دست یافتم و اینها دغدغه من است. اگر در حال حاضر در فیلمی بازی کنم باید آن اثر جوابگوی علایق من باشد و اینکه دوره زمانی که که کارگردانی نمی کنم را پر کند."

به گزارش خبرنگار مهر، کریمی مدتی است که بیشتر کار فیلمسازی انجام می دهد و این موضوع برای من جالب است که آیا حالا با تجربه ای که از این کار به دست آورده نظراتی را نیز به کارگردان منتقل می کند یا نه. اما او در این ارتباط می گوید: "من زمانی که بازی می کنم فقط بازیگر هستم و سعی می کنم خود را بیشتر به دیدگاه کارگردان نزدیک کنم."

پلان کوتاهی که قرار است از فضای صندلی های خالی مینو و حامد گرفته شود، فیلمبرداری می شود. کافه کم کم شلوغ می شود و ساعت 12:30 گروه در حال تغییر طراحی صحنه فیلم هستند. قرار است امروز جشن 100 حلقه شدن نگاتیو فیلم گرفته شود و این موضوع برای من بسیار جالب است که می توانستم در این سنت قدیمی پشت صحنه فیلم ها شرکت کنم.

فواد چاومه، بازیگر نقش مقابل کریمی، از طبقه پائین بالا آمده تا گروه را برای تغییر فضا کمک کند. درباره حضورش در فیلم "این سه زن" به من می گوید: "من دستیار دوم این فیلم هستم و پیش از این هم دو بازی کوتاه در یک فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی داشتم. شغل اصلی من در سینما دستیاری است. اما حضورم به عنوان بازیگر در کنار دستیاری در این فیلم کاملا اتفاقی بود."

وی در ادامه می افزاید: "نقش حامد در جریان تولید شکل گرفت و گروه به دنبال بازیگر برای این نقش بودند که کریمی من را به حکمت پیشنهاد داد. او نیز قبول کرد و تنها سکانسی که من در فیلم بازی داشتم همین امروز بود. بازی در این سکانس مقابل نیکی کریمی خیلی سخت بود، اما کمک های او توانست من را در ادامه این کار یاری کند."

هنوز جشن کوچک سینمایی عوامل گروه شروع نشده، ولی همچنان کافه شلوغتر می شود. کریمی گوشه ای روی صندلی نشسته است، همه تعجب می کنند که با او در این مکان رو به رو می شوند. گهگاه مشتری های کافه از گروه درباره فیلم و موضوع آن سئوال می کنند.

فرصت کوتاهی است تا با مدیر تولید که امروز سر صحنه است صحبت کنم و از او بخواهم زمان پایان فیلمبرداری را برایم بگوید. نجفی مدیر تولید به همراه مصطفی احمدی کناری نشسته اند، وی بر حسب حرفه اش کاملا حساب شده از زمان پیش تولید فیلم شروع به گفتن می کند: "ما برای فیلم "این سه زن" پیش تولیدی حدود 45 روز داشتیم. من فکر می کنم که این مرحله یکی از بخش های مهم فیلم است که اگر پیش بینی های درست در آن صورت نگیرد در تولید فیلم قطعا دچار مشکل خواهیم شد."

او در ادامه درباره پایان زمان فیلمبرداری و رسیدن آن به جشنواره فیلم فجر می گوید: "حداکثر تا یک ماه دیگر فیلمبرداری "این سه زن" طول خواهد کشید. ما تلاش خود را برای رسیدن به جشنواره فیلم فجر خواهیم کرد." این بار هم حکمت میان حرف های ما با خوشرویی از حضور نجفی و احمدی به عنوان یکی از بهترین گروههای تولید نام می برد که کار را با برنامه ریزی دقیق دنبال می کنند.

بعد از صحبت های ما جشن 100 حلقه شدن نگاتیو شروع می شود. یکی از بچه های گروه کیکی را با شمع 100 روی میز می گذارد. مشتری ها هر کدام حرفی می زنند. یکی می پرسد "کی قراره امروز 100 ساله بشه؟" ولی شاید آنها نیز مثل من از این سنت قدیمی خبر ندارند. وقتی همه چیز آماده می شود گروه جمع می شوند تا عکس یادگاری بگیرند و سپس مدیر تولید به همراه کارگردان هدایایی را به پاس زحمات عوامل گروه به آنها تقدیم می کنند.

وقتی کار تمام می شود و همه به هم خسته نباشید می گویند لحظه ای به فکرم می رسد که چرا این کافه محل لوکیشن منیژه حکمت شده است. این همه کافه در گوشه و کنار تهران، چرا اینجا؟ سعید آهنگرانی طراح صحنه را می بینم. می‌گوید: "این کافه به پیشنهاد کارگردان و مدیر تولید انتخاب شد. البته اینجا فضای مناسبی داشت و تغییرات کمتری در آن اعمال کردیم."

گفتگوی من با آهنگرانی که به پایان می رسد، گروه در حال ترک کافه هستند. با طراح صحنه برای خداحافظی با گروه راهی خیابان کناری کافه می شویم. همه خسته اند و سعی می کنند زودتر برای استراحت بروند. در راه بازگشت به کافه به جوانان امروزی و همنسلان خودم فکر می کنم، به خواسته های آنها و به دغدغه های نسل قبلی و به فاصله ها و حرف های حکمت که می گفت: "هر وقت این نسل ها به هم نزدیک بوده اند ما ایرانی پرافتخار داشته ایم."

کد خبر 421921

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha