پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۴:۱۰

علی معلم خبر داد؛

فرهنگستان هنر میراث شاهنامه را بازخوانی می‌کند

فرهنگستان هنر میراث شاهنامه را بازخوانی می‌کند

رئیس فرهنگستان هنر از پروژه‌های گسترده شاهنامه پژوهی این مجموعه، در آستانه روز فردوسی خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، علی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر در آستانه روز بزرگداشت فردوسی از تاسیس «بنیاد فردوسی» و پروژه‌های پژوهشی و در دست تحقیق این نهاد، بر شاهنامه فردوسی و بازخوانی این منظر پهناور ادب، هویت ملی، حکمت، خرد و اسطوره‌شناسی ایرانی به شیوه‌ای نوین خبر داد و گفت: فردوسی یکی از آشتی‌دهندگان اسلام و ایران و یکی از بسترهای پیوند فرهنگ و هویت ملی و هویت اسلامی است. این اثر مبارک را فردوسی در طول تاریخ برای تمام مردمی که به نام «ایرانی» در این گستره جغرافیایی‌ــ‌فرهنگی بزرگ و پهناور از حوالی پکن تا قیروان در مراکش می‌زیسته‌اند گذاشته. چرا که همه تحت تاثیر حکمت و اندیشه او بوده‌اند و هیچگاه در منظومه و افق کلام و نگاه او احساس نکرده‌اند که ایرانی‌اند و مسلمان نیستند و یا مسلمانند و ایرانی نیستند. نام مبارک فردوسی، تداعی و تجلی پیوند میان ایرانی بودن و مسلمان زیستن در سرتاسر این گستره وسیع فرهنگی و زبانی است.

وی افزود: فردوسی، جامع و پیوند دهنده هویت ایرانی و اسلامی است. امروز برخی کسان که آن‌طرف‌اند از سر غرض‌ورزی یا بغض، با گرایش‌های ناسیونالیستی و با انتساب دروغ به فردوسی، دنبال اثبات چیزی هستند که بی‌پایه است. حکمت فردوسی، نظامی، ناصرخسرو، داراشکوه و... ثابت کرده که این شکاف و این گسست، غیر قابل تحقق است و این ستمی که بر فردوسی می‌رود نشان روشنی از عدم درک آنهاست.

این شاعر در ادامه گفت: فرهنگستان هنر با درک این ضرورت حیاتی روزگار ما، بنیادی به نام «بنیاد فردوسی» تاسیس کرده که گستره وسیعی از کار بر روی این میراث بزرگ حکمت، هویت، معنا و ملیت ایرانی را پوشش می‌دهد. از کارهای میدانی که روی شاهنامه انجام شده‌ــ‌همین سند مکتوب که در دست ماست‌ و شاهنامه‌هایی که از روی همین نسخه اصلی به عربی ترجمه شده و یا از همان نخست، عربی بوده مثل «شاهنامه ثعالبی» و شاهنامه‌های کردی تا جستجو در شیوه حماسه‌سرایی‌ها و اسطوره‌سازی‌های ملل مختلف‌ از هند تا یونان و حتی کشورهایی که کوچک‌ترند و افسانه‌شناسی محدودتری دارند مثل ارامنه و اعراب‌ــ‌همه موضوع پژوهش‌های دامنه‌دار و گسترده‌ای است که در این مجموعه در حال پیگیری است و بسیاری از آنها به نتیجه رسیده یا در آستانه رونمایی است.

رئیس فرهنگستان هنر در ادامه گفت: یکی از محورهای این پروژه سراسری فرهنگستان در رویکرد به شاهنامه، تفکیک دو سطح و لایه آن است؛ شاهنامه خردسالان که روساخت و ظاهر حکایت‌ها و اسطوره‌ها و حماسه‌های شاهنامه و مبتنی بر عوالم خیال شاعرانه است، و دیگری شاهنامه سالخوردگان که ساحت ژرف ساخت اندیشه و حکمت باطنی این قصه‌ها و اساطیر است و در افقی تفسیری و ورای صورت ظاهری باید دید و دریافت کرد. در این ساحت، نام‌گذاری‌ها، قصه پردازی‌ها و هر آنچه در شاهنامه می‌بینیم به تعبیر قرآن، همه «آیه» و «نشانه»‌اند و باید به دلالت‌های معنایی و تاویلی آنها اندیشید مثل خود نام «رستم» که زنجیره اتصال همه داستان‌های حماسی و اسطوره‌ای این اثر جاوید است که اصلا چرا رستم؟ و آیا رستم حقیقتا یک انسان بوده است؟ این مرد که از آغاز تا انتهای شاهنامه، قصه، قصه اوست در یک فرد خاص منحصر و محدود می‌شود؟ یا نام او از ریشه «رستن» و متناظر با کلمه «رستنی» است؟ اینکه در زابلستان متولد می‌شود که روزگاری آبادترین منطقه این سرزمین بود و تمام غله مشرق زمین از آنجا تامین می‌شده است. اینکه از زال زر زاده می‌شود که چهره‌اش سرخ است و مویش سپید که همان خورشید است.

وی در ادامه گفت: بسیاری از واژه‌ها و نام‌ها در شاهنامه هست که اتفاق نظر در معنی آن نیست. شاهنامه بسیار از قرآن متاثر است. یکی همین داستان رستم و رستمانه زادن که زمین باید شکاف بردارد تا گیاه بروید و البته ما این دریافت و برداشت را بیشتر از آنکه مدیون استناد و ارجاع به منبعی باشیم‌ چنانکه رفرنس‌زدگی عارضه‌ای شایع در بخش فرهنگ و پژوهش ادبی آکادمیک در روزگار ماست‌ مرهون ارجاع به بافت و ساختار اندیشگی و جنس و جریان کلام و زبان و حکمت و هستی‌شناسی جاری در شاهنامه فردوسی هستیم و این تحقیق نیز به زودی نشر خواهد یافت و منتظر بازخورد و واکنش جامعه ادبی و اهل اندیشه و فرهنگ به آن خواهیم بود.

معلم گفت: یک نکته دیگر، تفرقه سازی‌هایی است که سابقه هم دارد. نظیر اینکه این کتاب عجمی است و ضد عرب یا ایرانی است و ضد ترکی و... ترک و عجم و عرب همه هم‌نوع و هم‌نژادند و این قصه‌ها را که دعوت به گسست و جدایی اقوام از یکدیگر است، دروغ‌سازان با اهداف و اغراض مشخص ایجاد کرده‌اند. فردوسی حکیمی است که بر حکمت درونی کلمات و معنای باطنی اسم‌ها احاطه‌ای شگفت دارد و با بهره از خیال شاعرانه فوق‌العاده و بی‌همتایی که دارد، شاهنامه را «محور پیوند همه اقوام ایرانی و همه قومیت‌های مشرق زمین با همه تنوع و گستردگی خود و با هر اسم و عنوان در تمام طول تاریخ» کرده است.

این شاعر همچنین گفت: ما بخش عمده‌ای از این پژوهش وسیع و دامنه‌دار را در فرهنگستان به انجام رسانده‌ایم و امروز این مجموعه می‌تواند با جرات از این موضع دفاع کند که فردوسی، «مسلمان» است و «ایرانی» و نه «ناسیونالیست دروغ‌پرداز و تفرقه افکن و نژادپرست» و نه «افراط‌گرای مدعی مسلمانی». همانطور که روزی «ایران» را و «اسلام» را به هم وصل کرد و پیوند داد، امروز نباید نام و میراث بزرگ او مایه جدایی و تفکیک ایران و اسلام از یکدیگر شود. فردوسی از همان مطلع و آغاز اثر خویش «به نام خداوند جان و خرد» پرده از تسلط و احاطه عمیق و فراگیرش بر فرهنگ و معرفت قرآنی و بر روایات و احادیث برمی‌دارد. جان، اشارتی به «رحمانیت» و «فیض عام» و خرد که خاص آدمی است کنایتی از «رحیمیت» و «فیض خاص» خداوندی است و این آغازگری، حکایت از عمق نسبت او با این نگاه و باور معنوی دارد. متروک نشدن و از میان نرفتن شاهنامه در طول قرن‌ها به این دلیل بوده که نسل‌ها از پی هم، توانستند با این اثر هم‌ذات‌پنداری کنند و «حقیقت» و «هویت» خویش را در آینۀ آن ببینند و بیابند.

معلم در ذکر شیوه‌شناسی کار فرهنگستان در مورد شاهنامه و تفاوت آن با نگاه رفرنس محور و غیر مستقل رایج و در بیان آسیب‌شناسی این رویکرد رایج در عرصه تحقیقات ادبی و دانشگاهی، گفت: پیشینیان، «سر دلبران» را در «حدیث دیگران» می‌جستند. اما باید به سر دلبران توجه می‌شد نه حدیث دیگران! سر دلبران، خود «حقیقت» است و «روایت». فضای پژوهش ادبی ما در این روزگار بسیار متاثر از نگاه مستشرقان و محققان غربی و بدون هیچ تلاشی در «اجتهاد و استنباط مبتنی بر خود متن» و «منطق ساختاری و ماهیت درونی متن» و یکسره مبتنی بر اصالت رفرنس و ارجاع است. شیوه‌ای که فرهنگستان هنر در پیش گرفته از این جهت شیوه منحصر بفردی است که تا به حال هیچکس به چنین مسئله‌ای نپرداخته و همه استدلال‌های ادبی در طول تاریخ ادبی ایران را جمع‌آوری، دسته‌بندی و داده‌پردازی کرده و به وقت خود از همه منتقدان و کارشناسان و صاحب‌نظران ادبی کشور دعوت خواهد شد تا این شیوه نوین و بی‌سابقه از خوانش شاهنامه را ارزیابی کنند. به قول مولانا: نوبت کهنه فروشان درگذشت/ نو فروشانینم و این، بازار ماست. کار فرهنگستان، تلفیق «روایت» است با «درایت» یعنی جبران همان نقیصه جدی و ریشه‌دار در تحقیق ادبی این چند دهه که تنها روایت بود و نه درایت.

وی از کارهای در دست اجرا و انجام این مجموعه از جمله شاهنامه کردی که یک بخش آن آماده انتشار است و نیز کاری که تطبیق همه ادبیات و فرهنگ ما را به معنای شرقی و ایرانی از اولین دوران تکوین ادب ایران پس از اسلام تا ادبیات معاصر با شاهنامه فردوسی شامل می‌شود، و همچنین مقدمات ورود به پروژه «قرآن هنری‌ــ‌هنر قرآنی»، کار روی سبک‌شناسی ادب فارسی و احیای خصلت دینامیک و پویا بودن دستور زبان فارسی، خبر داد و گفت: تمام این رویکرد فرهنگستان هنر به بازخوانی و بازاندیشی در بنیان‌های تفکر، حکمت، حماسه و اسطوره در شاهنامه را در یک جمله از زبان سهراب سپهری می‌توانم خلاصه کنم: دعوت به شستن چشم‌ها؛ و جور دیگر دیدن! به زودی در نشستی خبری‌ رسانه‌ای، محورهای کار فرهنگستان در حوزه شاهنامه پژوهی و آثار آماده رونمایی و عرضه به جامعه ادبی ایران، به تفصیل و با ذکر جزییات، به اطلاع همگان خواهد رسید.

کد خبر 4297515

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha