به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر سید حسین موسویان، معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام که در سمینار مرکز تحقیقات گلف دبی ، در خصوص "تبعات و آثار حضور آمریکا در منطقه و خلیج فارس" سخن می گفت، اظهار داشت : حضور قدرتهای بزرگ فرامنطقهای و به ویژه آمریکا در خلیج فارس، چهره منطقه را به شدت دگرگون ساخته است، در حالی که منطقهی خلیج فارس منطقه ای با کارکردهای اقتصادی و فرهنگی است، چهره ای کاملا نظامی به خود گرفته است.
وی گفت : رشد بیثباتی در نتیجه رشد نظامیگری و استفاده از ابزارهای تهاجمی برای پیشبرد نظم جدید در منطقه که عمدتا ریشه در منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی قدرتهای بزرگ دارد، باعث گردیده تا رشد مولفهی واگرایانه، بیش از عواملی باشد که میتواند باعث همگرایی و همکاری در این منطقه حساس جهان گردد.
وی ادامه داد : حضور نظامی آمریکا و برخی قدرتهای خارجی در منطقه و میلیتاریزه کردن آن عملا روند توسعه کشورها را نیز با اخلال مواجه کرده است. بخش عمدهیی از تلاش و سرمایه کشورهای منطقه صرف تامین امنیت میگردد، در حالی که عدم توسعه زیرساختها باعث میشود که کشورها به سادگی دستخوش بحرانهای سیاسی و اقتصادی گردند. به رغم آن که تصور میشد حضور قدرتهای خارجی میتواند در انتقال دانش و توسعه موثر باشد، این کارکرد در عمل با میلیتاریزه کردن منطقه تغییر یافته است. صرف وجود این مساله که منطقه خلیج فارس از اهمیت حیاتی برخوردار است، نمیتواند دلیل موجهی برای اشغال نظامی این منطقه باشد. اگر چه نفت یک کالای استراتژیک درجهان محسوب میگردد، اما حفاظت از جریان آزاد نفت میتواند ادعای درستی برای حضور نظامی آمریکا در منطقه باشد. نفت یک کالای بینالمللی بوده و قاعده حاکم بر آن قاعده عرضه وتقاضا و وابستگی متقابل است.
وی تاکید کرد : البته تضمین امنیت جریان صدور نفت از منطقه به جهان موضوع مهم و استراتژیکی است که کشورهای منطقه میتوانند مسوولیت آن را بپذیرند؛ در حالی که مهمترین نیاز کشورهای منطقه در شرایط کنونی توسعه یافتگی در تمامی ابعاد آن است، رشد نظامیگری و بیثباتی عملا روند توسعه در منطقه را متوقف و در برخی موارد معکوس کرده است.
موسویان اظهار داشت : در این شرایط حساس به نظر میرسد: در سال 2003، آمریکا بدون توجه به کلیه معیارها و قواعد بینالمللی، به بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، دومین لشکرکشی بزرگ به خلیج فارس را پس از جنگ اول خلیج فارس در سال 1990 انجام داده و به طور یک جانبه به عراق حمله و این کشور را اشغال کرد. این اقدام آمریکا که با نادیده گرفتن بند 4 ماده 2، و فصل هفتم منشور همراه بود، باعث گردید تا منطقه خلیج فارس دستخوش بیثباتیهای جدی گردیده و موازنه در این سیستم تابع، کاملا دگرگون گردد.
وی گفت : بر خلاف جنگ اول خلیج فارس، نه تنها آمریکا نیروهای خود را پس از پایان جنگ کاهش نداد، بلکه به تدریج به طور چشمگیری افزایش داد. آنچه را که اکنون میتوان به وضوح مشاهده کرد، تغییر در معادلات امنیتی منطقه و کنترل کامل تعاملات امنیتی در خلیج فارس توسط آمریکا و برخی همپیمانان این کشور است. اتفاقی که حداقل پس از خروج انگلستان از منطقه در پایان دهه 1960 میلادی، کمتر شاهد آن بودیم.
معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت : از زمان حمله آمریکا به عراق هر روز بر دامنه بیثباتیها موجود در منطقه افزوده میشود و نه تنها ناآرامیها در این کشور در عمل میتواند روابط دیگر کشورهای منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد بلکه کشته شدن نزدیک به 150 هزار نفر در طول سه سال اخیر حتی با کشتارها و جنایات دوران دیکتاتوری صدام نیز قابل قیاس نیست. ضمن آن که فرقهگرایی در عراق میتواند عملا این کشور را با خطر تجزیه مواجه سازد که خود تبعات منفی امنیتی را در بر خواهد داشت.
وی با اشاره به سخنرانی اخیر بوش که طرحی را برای تقویت حضور نظامی این کشور در عراق ارایه کرده است گفت : هدف از این اقدام که با اعزام نیروهای نظامی بیشتر به عراق همراه است، مشارکت مستقیم در استقرار امنیت عنوان شده است. طرح بوش در حالی مطرح میگردد که با راهبردهای گزارش کمیته بیکر – همیلتون مغایرت دارد و مخالفت سنای آمریکا را نیز برانگیخته است.
موسویان ادامه داد : در حال حاضر بیبرنامگی آمریکا و شکست سیاستهای این کشور در ایجاد امنیت و تقویت همگرایی در عراق و ثبات در منطقه کاملا مشاهده میشود. گزارش کمیتهی بیکر – همیلتون نیز ناتوانی آمریکا در دستیابی به اهداف خود در عراق را مطرح میکند، اگرچه نوع ارزیابیهای انجام گرفته توسط کمیتهی بیکر – همیلتون و یا دموکراتها با نگاه حکومتی بوش متفاوت است، ولی در اساس وجود بحران و بن بست فصل مشترک وجود دارد.
وی با اشاره به نگاه برخی نخبگان آمریکایی مبنی بر جلوگیری از «سقوط امپراتوری آمریکایی» در عرصه بینالمللی و منطقه ای گفت : این مسئله موجبات یک تلاش مشترک، متمرکز و اضطراری است تا به راهبردهای عملی در تغییر سیاست خاورمیانه ای دست یابند.
موسویان خاطرنشان کرد : در حالی که آمریکا به بازسازی نوعی اجماع منطقهیی و بینالمللی، برای پیشبرد راهبردهای خود احتیاج دارد، سعی میکند تا از طریق فعال کردن حساسیت عوامل منطقهیی و بینالمللی در حوزههای مشترک و میلیتاریزه کردن منطقه و با فشار بر نظامهای سیاسی در منطقه اهداف خود را پیش برده و بر ناکامیهای خود سرپوش گذارد.
معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامهی این سخنرانی به تحولات در افغانستان اشاره کرد و گفت : به رغم گذشت پنج سال از سقوط نظام طالبان، این کشور همچنان از مشکل بیثباتی رنج میبرد. ساختارهای سیاسی افغانستان همچنان بیثبات بودهاند و با وجود تلاشهای زیادی که برای کمک به دولت این کشور از سوی کشورهای منطقه و نظام بینآلمللی جهت برقراری ثبات و رشد زیرساختارها صورت گرفت، همچنان نمیتوان آینده دقیقی را برای این کشور ترسیم کرد.
وی افزود : اخیرا نیز شاهد ظهور مجدد طالبان و مقامات این گروه در مناطق جنوبی افغانستان بودیم که با درگیری با نیروهای ناتو همراه بوده است. این نکته مهم است که هرگز در شرایط جنگی نمیتوان به ثبات و توسعه دست یافت.
به گزارش مهر، موسویان با بیان این که رفتار خصومت آمیز آمریکا با جمهوری اسلامی ایران از معضلات مهم منطقه ای و بینالمللی است ادامه داد : پس از سقوط نظام خودکامگی در ایران در سال 1979 و وقوع انقلاب مردمی در ایران، آمریکاییها برای ناکارآمد کردن نظام جمهوری اسلامی دست به هر اقدامی زدند. این کشور درطی هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حمایتهای همه جانبهیی از صدام و اقدامات تجاوزگرایانه وی به عمل آورد. پس از پایان جنگ نیز طیف وسیعی از فشارها، از جمله تحریم، را به ایران وارد آورد. به عنوان مثال، درحالی که ایران به عنوان یک کشور درحال توسعه قصد دارد، حق خود را برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی طبق معاهده عدم اشاعه اعمال کند، آمریکا قصد دارد با اقدامات خصومتآمیز ضمن آن که ایران را از حق قانونی و مشروع خود محروم کند، فعالیتهای صلحآمیز هستهیی ایران را به عنوان تهدیدی نسبت به صلح و امنیت بینآلمللی درچارچوب شورای امنیت سازمان ملل دنبال کند.
موسویان تاکید کرد : این درحالی است که ایران هیچگاه هیچ عضوی از سازمان ملل متحد را تهدید نکرده و علیه هیچ کشوری نیز متوسل به زور نشده است. ایران معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهیی NPT را در سال 1970 به تصویب رساند و در سال 1995 به تمدید نامحدود آن رای مثبت داد. این کشور از سال 2002 کلیه اقدامات لازم جهت اعتمادسازی را انجام داد. ایران به طور داوطلبانه برای دو سال پروتکل الحاقی را به اجرا درآورد و تاسیسات هستهیی ایران از دسامبر 2003 تا فوریه 2006 توسط بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی با انجام بیش از 2500 هزار نفر روز، مورد بازرسی قرار گرفتهاند که نتیجه آن دسترسی به کلیه سایتهای مورد درخواست آژانس و نیز حدود 100 دسترسی تکمیلی محقق شده است.
وی گفت : با این وجود، ایران آمادگی خود را برای موافقت با نظارتهای قویتر نیز اعلام کرده است.
موسویان با اشاره به این که آژانس در گزارشهای متناوب خود به صراحت اعلام کرده است شواهدی دال بر انحراف در برنامه هسته ای ایران دیده نشده است گفت : تمامی این اقدامات نشان دهنده اراده ایران برای حداکثر اعتمادسازی است، اما نهایتا در حالی که رژیم اسراییل به صراحت از در اختیار داشتن سلاحهای هسته ای سخن میگوید، شورای امنیت با تصویب قطعنامه 1737 برنامه هسته ای ایران را به عنوان تهدید صلح و امنیت جهانی قلمداد کرده و با اعمال ماده 41 منشور ملل متحد وارد موضوع تحریم شده است، این حرکت شورای امنیت ضربه بزرگی را بر کارآمدی رژیمهای بینالمللی وارد خواهد آورد.
معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که تصویب قطعنامه 1737 شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدامی کاملا غیر عادلانه در ممانعت از پیشرفت کشورهای درحال توسعه جهان است اظهار داشت : حافظه تاریخی به ما یادآوری میکند که 55 سال قبل و در زمان ملی شدن صنعت نفت در ایران، یکی از اعضای دایم شورای امنیت موضوع ملی شدن صنعت نفت در ایران را به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی مطرح کرده و آن را با شورای امنیت کشاند، در نهایت نیز حکومت ملی ایران با کودتای آمریکایی – انگلیسی سرنگون و خودکامگی مورد حمایت این دو کشور به ایران بازگشت.
موسویان حمایت بیدریغ آمریکا از رژیم اسراییل به عنوان تنها رژیم توسعه طلب و تنها نظامی که دارای سلاحهای هسته ای و کشتارجمعی در منطقه است را نمونه دیگری از رفتار متناقض و دوگانه این کشور نسبت به منطقه دانست و تصریح کرد : آمریکا نه تنها از 33 روز حملات نظامی اسراییل به جنوب لبنان حمایت کرد، بلکه بدون در نظر گرفتن جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت این رژیم درحمله به مناطق غیر نظامی و اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل که مصداق بارز تروریسم و مغایر با بسیاری از قواعد بینالمللی، از جمله کنوانسیون ژنو است، در نهایت قطعنامهیی را در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رساند که تنها حقوق اسراییل را به رسمیت میشناخت. اکنون نیز این کشور سعی دارد تا با ایجاد اختلاف در میان گروههای مختلف لبنانی، شرایط این کشور را به سمت جنگ داخلی هدایت کرده و در نهایت شرایط را برای به قدرت رساندن دولت دست نشانده غیر مردمی فراهم کند.
وی در ادامه گفت : سیاستهای آمریکا در میلیتاریزه کردن منطقه عملا به اسراییل توان تحرک بالایی داده است، جدای از سیاستهای توسعهطلبانه وجنگ محورانه اسراییل که در عمل مانع از شکلگیری ثبات و صلحی پایدار در خاورمیانه میگردد، سیاست از نیل تا فرات این رژیم و عدم پایبندی آن به کنوانسیونها و مقررات بینالمللی، باعث شده است تا شکلگیری نظام امنیت منطقه یی با چالش موجه شود. علاوه بر این که حضور نظامی آمریکا در منطقه باعث جلوگیری از شکلگیری نظام جامع امنیت منطقهیی میگردد، طرحهای عملی در مورد منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی خلیج فارس نیز غیر ممکن میگردد، نه تنها قدرتهای بزرگ حاضر در منطقه، دارنده ذخایر اصلی سلاحهای کشتارجمعی درجهان هستند، بلکه رژیم اسراییل تنها کشور دارنده سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه است که هیچ یک از معاهدات خلع سلاح را نیز نپذیرفته و در عین حال از حمایت همه جانبه غرب برخوردار است.
موسویان ادامه داد : اگر چه وجود این سلاحها تا پیش از این به طور رسمی پذیرفته نشده بود، اما اخیرا نخست وزیر رژیم اسراییل به طور رسمی وجود این سلاحها در اسراییل را تایید و استفاده از آن را مجاز شمرد. وی تصریح کرد: استفاده این رژیم از بمبهای فسفری و شیمیایی و نقض صریح و فاحش کنوانسیون ژنو در حمله به لبنان و به ویژه فاجعه انسانی قانا، این رژیم را به تهدیدی جدی برای تمامی کشورهای منطقه تبدیل کرده است. نکته مهم آن که اسراییل سلاحهای کشتار جمعی را به عنوان آخرین وسیله در بازدارندگی نمیبیند، بلکه این سلاحها چتر امنیتی برای ادامه اشغال غیر قانونی سرزمینهای اشغال شده است.
معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح خاورمیانه بزرگ یا به تعبیر برخی "خاورمیانه جدید" سعی دارد تا با تغییر و براندازی نظامهای سیاسی منطقه، اهداف اقتصادی و امنیتی آمریکا را تامین کند. تلاش برای پیشبرد دموکراسی هدایت شونده درجوامع منطقه خلیج فارس و خاورمیانه که میتواند با کاربرد زور و براندازی در نظام سیاسی نیز همراه باشد، منطقه را از وضعیتهای کنش مبتنی بر همکاری به واکنشهای تدافعی ادغام در سیستمهای امنیتی فرامنطقهیی سوق داده است.
وی گفت : کشورهای منطقه به جای آن که به دنبال سیستم جامع امنیت منطقهیی خلیج فارس و طراحی و ایجاد مکانیسمهای لازم برای همکاری و امنیت دسته جمعی باشند، به دنبال تضمینهای امنیتی در خارج از منطقه بوده و همین امر باعث گستردهترین حضور نیروهای نظامی قدرتهای خارجی در منطقه در طول تاریخ گردیده است.
موسویان حضور نظامی بیگانگان در منطقه و به ویژه خلیج فارس نوعی فعال نگه داشتن پتانسیلهای تهدید و مانع از شکلگیری نظم و ثبات منطقهیی و همکاری کشورهای منطقه برای شکل دهی به روندهای تسهیلکننده همکاریها دانست و افزود: خلیج فارس همچنان فاقد« نظام جامع امنیتی» متشکل از« جامعه امنیتی» و «سیستم امنیت دسته جمعی» است.
به گزارش مهر، عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای گفت : تلاش آمریکا برای دامن زدن به فرقه گرایی و قومگرایی با هدف تحت فشار قرار دادن دولتهای منطقه، در عمل به رشد تروریسم و اقدامات خشونت بار منجر شده است. تردیدی نیست که سیاستهای آمریکا پس از 11 سپتامبر نه تنها باعث تضعیف تروریسم نشده، بلکه عملا به رشد و فراگیری آن کمک کرده است. در چنین شرایطی، بسیاری از نظامهای دستخوش تحول و دگرگونی در منطقه با خطر تجزیه و واگرایی رو به رو شدهاند.
وی با اشاره به روندی که در عراق در حال انجام است اظهار داشت : این روند را میتوان در چارچوب بخشی از طرح آمریکا برای فدرالیسم یا تقسیم عراق به سه کشور ارزیابی کرد. این روند کشورها را از کارکرد خود خارج ساخته و دیگر نمیتوان عراق را با کارکردهای سابقی که در جهان عرب داشت، مشاهده کرد. ضمن آن که عدم مشروعیت فزاینده حضور نظامی آمریکا در منطقه و درک آنان از تهدید باعث سیاسی شدن جوامع منطقه گردیده و میتواند زمینهساز شکلگیری جنبشهای جدید اجتماعی و سیاسی گردد.
موسویان با اشاره به تلاش آمریکا برای جلب حمایت سران برخی کشورهای منطقه گفت : این اقدام در عمل باعث شکلگیری زمینههای وابستگیهای نظامی و امنیتی در طول دو دهه اخیر شده است. یکی از نتایج چنین روندی در طول سالهای اخیر، فاصله گرفتن مردم برخی از این کشورها از دولتهای خود و شکلگیری جنبشهای جدید اجتماعی در این کشورهاست. روندی که بعضا با اقدامات خشونت بار نظیر بمبگذاری همراه بوده و ریشه اصلی تشکیل گروههای تروریستی نظیر القاعده بوده است.
وی ادامه داد : بخشی از تلاش آمریکا در منطقه که به صراحت در طرح خاورمیانه جدید و یا برخی دیگر از طرحهای مربوط به منطقه از آن یاد شده است، رشد و ترویج سکولاریسم در منطقه میباشد. این روند نه تنها تمامی باورها و اعتقادات مردم منطقه را به چالش میکشد، بلکه تلاش دارد تا پایه و اساس تمامی نظامهای سیاسی منطقه که مبتنی بر اسلام است را سست کند. تاکید مکرر استراتژی امنیت ملی آمریکا بر اسلام به عنوان چالشی در برابر غرب، نشان دهنده اهمیتی است که این کشور برای رشد سکولاریسم در منطقه قائل است.
معاون پژوهشهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع گفت : به نظر میرسد نگاهی جامع به عوامل آشوبساز یا بیثبات کننده در منطقه میتواند مبنای مناسبتری برای تحقق ثبات فراهم سازد. باید توجه داشت که این منطقه همواره با ورودیهای آشوبسازی مواجه بوده است که در شرایط خاص فعال شده و شرایط آنارشی را برای مدتی به منطقه تحمیل کردهاند. در یک ارزیابی کلی میتوان گفت، مجموع تهدیدات از چارچوب خلیج فارس فراتر بوده و حضور نظامی آمریکا و دیگر کشورها میتواند عملا این سیستم را از کارآیی خارج کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، موسویان در ادامه پیشنهاد کرد : کشورهای منطقه باید نظام جامع امنیت منطقهیی را تدوین و سیستم امنیت دسته جمعی را به عنوان بهترین تضمین امنیتی بین خود ایجاد کنند. مبنای این سیستم همکاری بوده و بر تقویت مولفههای مشترک و کاهش تدریجی مولفههای اختلافزا تاکید دارد.
همچنین کاهش حضور قدرتهای خارجی در منطقه و تغییر کارکرد آنان از میلیتاریزه کردن منطقه به کمک برای تقویت سیستم همکاریهای جامع منطقهیی و کمک به ایجاد و تقویت زیرساختها، میتواند عدم توسعه که یکی از اصلیترین دلایل ناامنی باشد را برطرف کند.
وی ادامه داد : باید از طریق سیستم همکاری منطقهیی و امنیت دست جمعی، مکانیسمی برای مبارزه با تروریسم و ریشههای آن طراحی کرد. در حال حاضر ثبات در عراق بیش از هر چیز برای ثبات منطقه اهمیت دارد. امنیت کشورهای منطقه جدای از امنیت عراق نیست. بنابراین باید مکانیسمهای گفتوگو و همکاری منطقهیی برای بررسی زمینههای خروج بیگانگان از این کشور و راههای تامین ثبات در آن فعال گردد.
موسویان در ادامه به عاریسازی منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی به عنوان ضرورت اصلی و اساسی اشاره کرد و گفت : اما باید توجه داشت با حضور نظامی قدرتهای بزرگ در منطقه نمیتوان به طرح عملی در این مورد فکر کرد. قدرتهای بزرگ حاضر در منطقه دارنده ذخایر اصلی سلاحهای کشتارجمعی درجهان هستند. یکی از نتایج مهم عاریسازی منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از سلاحهای کشتارجمعی باید حذف حضور نظامی کشورهای خارجی از این منطقه باشد در غیر این صورت این طرح به معنی تسلط ابدی قدرتهای خرجی بر منطقه خواهد بود.
موسویان تصریح کرد : شرایط تحقق موارد مطرح شده، اعتماد و اطمینان متقابل از یکسو، و شفافسازی از سوی دیگر بین کشورهای منطقه است. همچنین، « سیستم همکاریهای جمعی منطقهیی» به عنوان اصلیترین عامل تضمینکننده امنیت کشورهای منطقه، قبل از هر چیز به اعتمادسازی کامل و جامع نیاز دارد. وجود یک سیستم همکاری جمعی منطقهیی برای همکاریهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی برای اعتمادسازی کامل و جامع، عدم مداخله قدرتهای خارجی در منطقه، صلح و ثبات و امنیت پایدار، تحکیم روابط ملتها، توسعه پایدار منطقهیی، یک « ضرورت حیاتی » است.
وی در پایان خاطرنشان کرد : باید به دنبال طرحها، پیشنهادها و مکانیسمهای اجرایی به دولتها، بررسی و تحلیل دیدگاههای کلی دولتها، منافع آنان و ابزارهای حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات و در نهایت دستیابی به هویت واحد در مسایل امنیتی که میتواند در دستور کار دولتهای منطقه قرار گیرد، باشیم.
نظر شما