وی به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل سخنرانی دکتر علی لاریجانی به این شرح است:
از فرصتی که در اختیار من گذاشته شده است، سپاسگزارم و از میزبان محترم این کنفرانس و دولت آلمان بخاطر تدارک چنین کنفرانسی به سهم خود تشکر میکنم.
نشست فعلی و تلاشهای مشابه ، حکایت از آن دارد که تحولات شگرف، واقعیت امنیتی جهانی و منطقهای را دچار دگرگونی مهمی ساخته است و نیازمند بازبینی و بازتعریف، ابزار تحلیلی و مدیریتی گذشته، میباشد.
شاید بتوان اقدامات شتابزده ، ائتلافهای موقتی، تغییرات پرشتاب گفتمانها و سیاستگذاریهای روزمره را ، جملگی ، شواهدی بر این مدعا پنداشت .
برون رفت از وضعیت فعلی و ایجاد قابلیتهای تحلیلی و مدیریتی معقول ، ضرورت حیاتی برای همه دارد و تاخیر در رسیدن به این مهم نه تنها امکان شکلگیری بحرانهای جدید را فراهم میسازد، بلکه تلاشهای کور برای حل و فصل معضلات کلیدی ، میتواند مقدمه آتش افروزیهای تازهای شود . لذا امیدوارم این گردهمایی آغازی برای راهیابی به مسیری معقول باشد و بتواند مختصات نوینی، جهت امنیت پایدار فرا روی جهان قرار دهد.
آقای رئیس ، خانمها و آقایان :
هدف اولیه هر استراتژی یا اتحاد یا نهاد امنیتی یک جانبه، دو جانبه، یا چند جانبه استقرار نظم است. نظمی که در محیط روابط بینالملل ، منافع و ارزشها و ایدئولوژیهای سازگار و یا ناسازگار را سامان دهد. عامل اصلی ماندگاری یک نظم امنیتی تامین منافع ، مادی و معنوی است که شامل عدالت ، آزادی، رفاه و احترام به هویت فردی و اجتماعی میشود. نظمی که هیچ یک از آنچه گفته شد را برای اشخاص، گروهها و دولتها تامین نکند نظم مستبدی است که در نتیجه اعمال غیر عادلانه از هم میپاشد.
نظم در ذات خود متضمن نوعی دوام و پایداری است که حداقل در چند دهه یا نسل بپاید و لذا واژه نظم پایدار فقط به معنای جامعیت اهداف میتواند باشد و هر چه از اهداف نادیده انگاشته شود از دوام آن کاسته میگردد. به همین دلیل در بحث عملی و اجرایی امنیت بینالملل ، اندیشه نظم امنیتی پایدار ذاتا مغایر آن است که یک طرف تمامی منافع خود را با تهدید و اجبار و خشونت بر ضد سایرین بدست آورد. به عبارت دیگر نظم امنیتی منطقهای و بینالمللی فقط میتواند براساس تفاهم و سازش، ماندگاری خود را تضمین کند.
آقای رئیس :
نگاهی اجمالی نشان میدهد دو مدل نظام امنیتی تجربه شده در گذشته ، جهان را با چالشهایی مواجه نموده است.
- ۱نظم امنیتی در دوران جنگ سرد؟
- ۲نظم امنیتی در پناه تئوری یکجانبه گرایی .
در تئوری نظم امنیتی دوران جنگ سرد، تحت عنوان درگیری بزرگ دو ابرقدرت در سطح کشورهای کوچک به مستعمره گرایی توجه داشتند . و کمتر به عمق نظم پایدار که احترام به هویتهای جوامع ، شکوفایی اقتصادی و عدالت ، دمکراسی آنها توجه نمودند. ممکن است این مسئله در همه کشورهای اروپایی صادق نباشد، اما در غالب کشورهای خاورمیانه چنین وصفی مشاهده میشد.
همین روش باعث شد که در چنین روزی یعنی ۱۱فوریه 1979 ( 22بهمن) ملت ایران دست به انقلاب بزرگی بزند. یعنی یک نظام مستبد و دیکتاتور پنجاه سال فقط بدلیل هم پیمان بودن با آمریکا بر ایران سلطه داشت. و آمریکا نه تنها هیچگاه این نظام مستبد را بخاطر رفتار غیر انسانی و خلاف حقوق بشر تحت فشار قرار نمیداد، بلکه این رژیم را به عنوان ژاندارم منطقه به نحوی حمایت مینمود که سایر کشورهای کوچک منطقه نتوانند از امال آمریکا تخطی کنند ، رفاه، توسعه، آزادی، دمکراسی، احترام به ارزشهای جامعه از جانب آمریکا نادیده گرفته میشد، حتی کودتای 28مرداد برعلیه دولت مصدق ، تدارک دیده شد، چرا که اصل برای آمریکا داشتن یک متحد دست نشانده بود و ثبات فقط در این چارچوب مشروع بود.
اما باید بدانیم صلح مترادف با ثبات نیست ، بلکه از آن جامع تر و کاملتر است، لذا جهان گذشته و حال و آینده به دلیل قربانی نمودن آزادی و عدالت به بهای ثبات همواره صلح را از کف داده است.
چنین وصفی در بطن سایر ملتهای منطقه که از اقمار ابرقدرتها در جنگ سرد محسوب میشدند نیز دیده میشد، در واقع صرفا بدلیل عدم توجه به مولفههای اصلی نظم امنیتی اصیل تخم بدبینی و کینه و مقابله با استعمار در مردم منطقه کاشته شد.
پس از فروپاشی شوروی در تئوری نظم امنیتی یکجانبه گرا، مشکل حادتر شد.
چرا که در ذات یکجانبه گرایی نوعی نگاه نظامی گری نهفته بود. خیلی روشن است که در این دوره ابرقدرت جهانی دغدغه توسعه یافتگی کشورها یا دمکراسی یا حقوق بشر در کشورها را تحت الشعاع اطاعت یکجانبه کشورها از خویش قرارداد و در عرض نوک اصلی پیکان ستیزه جویانه خود را به سوی کشورهایی نشانه رفت که دغدغه استقلال خود را داشته باشند.
ایران اسلامی، پس از انقلاب همه نهادهای خود را براساس آراء مردم شکل داد ، هر سال انتخابات در آن برگزار گردید. کدام کشور در منطقه ما بر چنینی مختصات دمکراتیک استوار است؟ اگر هم موردی پیدا شود، نیروی مسلح آن به نحوی قوی است که میتواند هر زمان ساختار دمکراتیک را عوض کند . اما اتفاقا آمریکا در مورد نظام دمکراتیک ایران سیاست انکار، انزوا، تنبیه را دنبال کرد. اما باید دانست در طول27 سال گذشته این سیاست به هیچ وجه موفق نبود و غیرتمندی جمهوری اسلامی را بیشتر کرد.
همین سیاست تک بعدی در سایر کشورهای منطقه به حرکتهای متقابل دامن زد، این حرکتها واکنش عصیان آمیز در مقابل نادیده انگاری حقوق ملتها توسط ابرقدرت جهانی بود. نیکسون در کتاب " پیروزی بدون جنگ" میگوید: ما در غرب از بنیادگراها میگوییم، در حالیکه بنیادگراها از مشکلات مردم می گویند، طبیعی است که در این شرایط مردم بر آنان گوش میدهند.
خانمها و آقایان:
این نگاه اجمالی نشان میدهد سیاست اعضای امنیت بینالملل نمیتواند نظم و صلح پایدار ایجاد کند، امنیت مقولهای یک طرفه نیست، درک صحیح متقابل و توجه به مولفههای اصلی آن ضروری است. نبایستی به امنیت به عنوان یک تجارت نگاه کرد.
درک متقابل با دیپلماسی سازنده پدید میآید و دیپلماسی سازنده به اراده مشترک نیاز دارد و اراده مشترک احتیاج به فرصتهای مشترک دارد.
سخن اصلی این است که :
چنانچه پارادایمهای مشترک بین قدرتهای بزرگ و قدرتهای منطقهای ایجاد گردد، به همان میزان میتوان به پایداری نظم و صلح امیدوار بود . لذا مهمترین موضوع این است که چه پارادایمهای مشترکی میتوان در این دو بخش یافت. البته این موضوع میتواند پایه کار امنیت جهانی در آینده باشد. و احتیاج به کاوش دارد در این سخنرانی کوتاه تلاش میکنم به چند اصل آن بپردازم .
-۱اصل اول : دمکراسی : اصلی است که میتواند مشترک باشد . چرا؟ نظم پایدار بدون دمکراسی ممکن نیست و وقتی تئوری خاورمیانه بزرگ مطرح گردید و به ظاهر به دمکراسی توجه شد، امید کوچکی ایجاد گردید اما فورا به یاس گرائید زیرا خیلی زود ستیز با ایران و نتایج رای مردم در فلسطین نشان داد این امر شعار توخالی است.
گاه شنیده میشود که برخی کشورهای منطقه توسعه فرهنگی ، سیاسی برای دمکراسی ندارند؟
این سخن نوعی توجیه رفتار غیر معقول است تا واقعیت . زیرا دمکراسی را نمی توان با بسته بندی به منطقهای صادر کرد، احتیاج به تمرین دارد. هر وقت بخواهد آغاز شود همین مسیر تجربه را نیاز دارد. البته بدون مشکل نیست.
اما باید دانست بدون دمکراسی نمیتوان نظم و صلح واقعی ایجاد کرد.
-۲اصل دوم : احترام به فرهنگهای مختلف : میتواند پارادایم دیگر مشترک باشد.
کشورها با سابقه تاریخی متفاوت، دارای فرهنگهای گوناگون هستند، دیدگاهی که معتقد است نوع زیست فردی و اجتماعی یکسان باید در جهان ایجاد نمود از تدبیر لازم و فهم دقیق فرهنگی جامعه شناختی برخوردار نیست . مردم در خلوت خود با فرهنگ خود زندگی میکنند با سیاست دیگران روزگار نمیگذرانند.
احترام به فرهنگ و آئینهای دیگران ضرورت همزیستی و پایه درک متقابل است.
تعجب آور است که در غرب از دشنام به پیامبر بزرگ اسلام دفاع میشود . اگر بپذیریم که ذات مدرنیته در عقلانیت است، چه وجه عقلایی در چنین رفتاری نهفته است؟ آیا جز این است که با این روش تخم نفرت و درگیری کاشته میشود؟ این اشکال به رفتار تروریستی هم وارد است، مشکلی که امروز در عراق مشاهده میشود هر چند ریشه آن در اشغال آن سرزمین است اما درگیری فرقهای شیعه و سنی و اقدامات تروریستی ، انفجار مقدسترین مکان نزد شیعیان یعنی سامرا از کاستی چنین دریافتی است. بزرگان و علمای اسلام و مخصوصا شیعه اصل تفکر اسلامی را در توحید میدانند. حول تفکر توحیدی همه پیروان ادیان می توانند جمع باشند اعم از مسلمان ، مسیحی ، یهودی.
البته امروز بخش اعظم عراق از امنیت برخوردار است و بخش محدودی از آن مناطق ناامن است و عمدتا این مناطق دو مشخصه دارند:
(۱استانهایی که همجوار ایران هستند شما میدانید ما طولانیترین مرز را با عراق داریم ۱۳۵۰کیلومتر و تمام استانهای همجوار ایران از امنیت برخوردارند.
(۲در آن استانها آمریکا حضور ندارد.
این دو خصوصیت مناطق امن عراق است.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدا مخالف اشغال عراق بود هر چند بیشترین صدمه را از صدام دیده بود اما این گونه رفتار را مخل امنیت بینالمللی می دانست. و بعد از اشغال هم تنها کشور منطقه بود که از دمکراسی در عراق و ایجاد دولت ملی و مجلس ملی و قانون اساسی حمایت نمود. تا هر چه سریعتر امنیت در عراق ایجاد گردد و امروز بر همه سیاستمداران روشن است کسانی که عملیات انتحاری در عراق میکنند عمدتا از جوانانی هستند که از کشورهای دوست آمریکا در عراق جمع شدهاند . که این خود ریشه در نگرش و رفتار نظامی گری غلط گذشته دارد.
و به نظر میرسد امروز هم برخی کشورها با آدرس غلط ، آمریکا را به سویی سوق میدهند که مشکلاتش در منطقه افزایش یابد.
در واقع حلال رقابتهای تعصب آمیز خود را در درگیری بیشتر آمریکا در منطقه جستجو میکنند.
تکرار میکنم که جمهوری اسلامی از دمکراسی در عراق و دولت ملی آقای مالکی و مجلس ملی و قانون اساسی عراق حمایت میکند و از هر گونه اقدامی که به ایجاد توسعه و بازسازی و ایجاد امنیت در عراق کمک کند، دریغ نخواهد کرد.
و وحدت و تمامیت ارضی عراق را اصلی مسلم میپندارد و از آن حمایت میکند.
اصل سوم : تعامل سازنده براساس عقلانیت و احترام متقابل است.
اگر امروز در پی نظم و صلح پایدار هستیم باید بپذیریم که نگاه تحقیرآمیز و استعماری پایه عقلانی برای صلح ندارد. سیاست انکار و انزوا و تنبیه ماجراجویانه و تشدیدکننده بیثباتی در منطقه است. باید پذیرفت کشورهای منطقه از ظرفیت عقلانی مناسب برخوردارند ومنافع خود را تشخیص میدهند، بی صداقتی و سیاست انکار با بحث بدبینی حتی در بین دوستان آمریکا در منطقه شده است. آنها به رای العینی میبینند که مثلا در بحث مبارزه با مواد مخدر ایران نقش بیبدیل در منطقه داشته و دارد و از این رهگذر خسارات زیاد مادی و جانی دیده است. اما تمامی فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در این حوزه بطور بسیار عجیب و غریبی کم اهمیت و نادیده انگاشته میشود.
بدتر از این ماجرا، در قضیه افغانستان رخ داد که آمریکا پس از نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در آن ، ایران را محور شرارت نامید. امروز هم علیرغم تلاشهای ایران در تثبیت دولت در عراق ، هرازگاهی سخنان نسنجیده نسبت به ایران میشنوید. همه اینها نشان میدهد تئوری انکار به جای تعامل سازنده مبنای عمل است.
خیلی روشن است که تئوری انکار ، واقعیت بیرونی را تغییر نمیدهد، بلکه شرایط عمل آنرا متغیر میکند. یعنی ظرفیتهایی که در منطقه میتواند در ایجاد ثبات و صلح و نظم پایدار بنحو سازنده درگیر شوند، به مسیر دیگری سوق میدهد. دکترین امنیت ملی جمهوری اسلامی دفاعی است چون ایران راه حل مشکلات را در روش نظامی نمیداند و با همه کشورهای منطقه دوست است، نه به خاک آنها و نه به ثروت آنها چشم طمع ندارد، دیگران در منطقه به ما حمله کردند و ما از خود دفاع کردیم . آینده هم نشان خواهد داد که از طرف ایران هیچ بدی به آنها نخواهد رسید. وقتی خاک ایران توسط صدام اشغال شده، ما را بمباران شیمیایی کردند، دوستان منطقه و جهانی یا سکوت کردند و یا از صدام حمایت نمودند. گذشت زمان نشان داد که اشتباه کردند و صدام برای آنها دردسر شد.
ایران در همه موضوعات مسئولانه برخورد کرده است. ما قربانی تروریسم هستیم ، رئیس جمهور ، نخست وزیر، رئیس دیوانعالی کشور و بسیاری از اعضای کابینه و بزرگان کشور و بسیاری از مردم عادی کشور ما توسط تروریستها شهید شدند و حالا همین تروریستها در برخی کشورهای اروپایی بدون مشکل حضور دارند.
اینها نمونههایی از رفتار دوگانه است که بدبینی و سوء تفاهم در منطقه را دامن میزند،اما خوبست ایران را حداقل از دریچه ایرانشناس غربی بشناسید.
پروفسور فراگنر Pro.Fragnerایران شناس برجسته اتریشی درباره ایران چنین میگوید: "اگر از آلمانیها بپرسیم قدرت شما تا کجاست، میگویند قدرت آلمان تا جایی است که شنیهای تانکهای آلمان میرود. اگر از فرانسوی ها بپرسیم که قدرت شما تا کجاست، میگویند تاجایی که گلوله توپهای فرانسوی میرود و اگر از اعراب بپرسیم که قدرت شما تا کجاست، میگویند تا جایی که شمشیرهای ما عمل میکند. اما درباره ایران موضوع تفاوت میکند، ایرانیها هیچگاه خود را امپراتوری ایران و یا کلماتی از این دست نخوانده اند و ایرانیان همیشه از قلمرو ایران گفته اند، قلمرو یعنی قدرت ایران تا جایی است که قدرت فکر و اندیشه ایرانی حرکت میکند>.
این سخن یک ایرانشناس غربی است، ایران به عقلانیت و تعامل سازنده در روابط بینالملل معتقد است اما از استقلال خویش هرگز نمیگذرد.
- ۴مسئولیت پذیری در چارچوب نظامات و حقوق بینالمللی میتواند اصل دیگر مشترک بین قدرتهای بزرگ و منطقه باشد. اگر نظامات بینالمللی را برای مقاصد دیگر بازیچه قرار ندهیم، میتواند مبنای عمل واقع شود، هر چند نظامات بینالمللی امر کاملی نیست و امروز کرارا به درستی از تغییر ساختار سازمان ملل سخن گفته میشود اما در همین حد چنانچه محترم شمرده شود و با آن ابزاری برخورد نشود، میتواند مبنا قرار گیرد. باید پذیرفت اصل امروز بدلیل رفتار نا صحیح برخی دول قدرتمند آسیب دیده است و حداقل سوءظن نسبت به آن پیدا کردهاند که باید بازسازی شود. نمونه فعلی آنرا در ماجرای بحث اتمی ایران میتوان مشاهده کرد.
پرده اول : چهل سال پیش ایران در زمان شاه دیکتاتور، طراحی 20 هزار مگاوات برق اتمی نمود و با کمک آمریکا و برخی کشورهای اروپایی قراردادهایی جهت تاسیس نیروگاه و تولید سوخت امضاء کرد اما بمحض اینکه ما یک دیکتاتور را سرنگون کردیم غرب ، ایران را مجازات کرد و تمامی قراردادها را لغو نمود.
پرده دوم : ایران مجبور شد خود به سوی دستیابی به دانش هستهای حرکت کند ضمن اینکه ان.پی.تی را پذیرفته و عضو آژانس است، کمترین بهره را از آژانس برده و با تکیه بر دانش ایرانیان به جایگاه امروز رسید.
پرده سوم : دو سال مذاکره با اروپا و تعلیق کلیه فعالیتهای هسته ای، نتیجه آن طرحی شد که هیچ چیز در آن نبود و امروز آقای البرادعی و سایر دوستان اروپایی اقرار دارند که طرح نادرستی بود.
پرده چهارم : فشار به ایران در طول یکسال گذشته با این گفتمان صورت می گرفت که یا فعالیتهای هستهای را تعطیل کنید یا پرونده را به شورای امنیت می بریم! و تهدیدات دیگر ، حتی بعد از مذاکرات طولانی با آقای سولانا، پرونده ایران در شورای امنیت مطرح گردید.
این روشها، به دیگران میآموزد که نظامات بینالمللی نمیتواند اصل مورد توافق قدرتهای بزرگ و منطقهای باشد. باید به آنها حق داد.
مسئله اتمی ایران به ذات خود پیچیده نیست. دستاویزی برای ماجراجویی قرار گرفته است. چرا؟
مسایل اتمی ایران در یک دسته بندی کلی :
یا مربوط به گذشته است.
یا مربوط به حال است.
یا مربوط به شرایط آینده است.
آنچه مربوط به گذشته است، چنانچه آژانس سوالاتی داشته باشد، ایران متعهد است به آنها پاسخ دهد و ما قبلا به آژانس نامه دادیم که حاضریم ظرف سه هفته مدالیتی حل مسائل را به نتیجه برسیم به شرط اینکه پرونده در مسیر خود در آژانس حرکت کند. یعنی ما تعهد لازم در این بخش داریم و به آن پایبندیم.
اما آنچه مربوط به حال است همه فعالیتهای اتمی ایران زیر نظر آژانس و بازرسیهای آن قرار دارد هم آقای البرادعی بر آن معترفند و هم دوستان دیگر اروپایی میدانند وضعیت فعلی ایران تماما با نظر آژانس و در چارچوب ان.پی.تی و پادمان اداره میشود.
سخن اصلی دوستانی که با اینجانب مذاکراتی داشتهاند مربوط به آینده است، به صراحت برخی گفتهاند نمیتوانیم بپذیریم ایران حتی به دانش صلح آمیز هستهای دست پیدا کند چرا که نگرانیم شما در آینده منحرف شوید! این سخنان تعجب آور است یعنی چنین اموری در حقوق بینالملل تا به حال یافت نشده است که نیت خوانی کنند. و پیش از تحقق جرم دنبال مجازات آن باشند اما در عین حال ما هم در پاسخ به بسته پیشنهادی و هم در مذاکرات با آقای سولانا گفتیم حاضریم کلیه فعالیتهای هستهای ایران را در درون کنسرسیومی قرار دهیم که دیگران هم در آن شریک باشند و اطمینان از آن پیدا کنند . هرچند ضرورتی بر این کار مطابق نظامات بینالمللی نیست ولی برای حسن نیت حاضریم این کار را بکنیم.
کجای این منطق اشکال دارد. آیا رفتار مقابل با چنین پدیدهای ایجاد سوء ظن نمیکند که یا باید مثل اسرائیل بمب اتم داشت و ان.پی.تی را نپذیرفت یا اگر در چارچوب آژانس و ان.پی.تی عمل کنید هیچ حقی برای شما قائل نیستند؟
ما با صراحت بارها اعلام کردیم در دکترین امنیت ملی ایران سلاح اتمی و شیمیایی وجود ندارد و آنرا مخالف قوانین اسلامی میدانیم . رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای در این زمینه فتوی صادر کردند که سلاح های کشتار جمعی حرام است. علاوه بر این ما میدانیم حرکت ایران در این جهت ، مسابقه تسلیحات اتمی در منطقه را باعث میگردد که مخل آرامش روانی مردم منطقه و جهان است و به همین دلیل از خاورمیانه خالی از سلاح کشتار جمعی حمایت میکنیم. صورت مسئله واقعا همین است اما میتوان با شگردهای سیاسی آنرا پیچیده کرد. که طبعا میتواند برای منطقه اثرات نامطلوبی داشته باشد.
ما به یک بازی برد - برد معتقدیم و نمیخواهیم چه بازیگران بینالمللی و چه منطقهای متضرر شوند و بر حل و فصل مسئله از طریق مذاکرات باور داریم. اگر طرف مقابل واقعا چنین ارادهای داشته باشد، مطمئن هستم ظرف چند ماه، کلیه مسائل به نتیجه میرسد و مسیر همکاریهای دراز مدت چه در بعد منطقهای و چه در انرژی فراهم میگردد. اما شروط غیر معقول برای مذاکرات ، عملا مانع حل و فصل موضوع گردید نظیر شرط تعلیق .
اینک حدود ۸ماه است که با چنین شرطی مذاکرات درست پیش نرفته است، سئوال این است اگر سه ماه از این مدت بدون این پیش شرط مصروف مذاکرات میگردید، چه خساراتی وارد میشد؟ و حال که انجام نگردید، چه دستاوردی داشته است؟ ممکن است گفته شود قطعنامه بر علیه ایران صادر شد و فشار بر این کشور وارد کردیم، مگر قصد حل مسئله اتمی نبود؟ پس این روشها مسئله را حل نکرده ، بلکه به انگیزه دیگری، هدف دیگری را دنبال نموده است.
من امیدوارم چه در این موضوع، چه در مسایل عام امنیت بینالملل و منطقه، تجربیات کهنه گذشته مورد تجدید نظر قرار گیرد و دستاوردهای خرد و گذرا، چشم انداز مطلوب همکاریهای درازمدت را مخدوش نکند. به نظر میرسد با پارادایمهایی که بیان گردید میتوان دورنمای واقعی تری از امنیت منطقهای ارائه نمود و جمهوری اسلامی ایران بر این نگاه پایبند است و آنرا مبنای معقولی برای همکاری بازیگران بینالمللی و منطقهای میداند و آماده است برای تحقق این امر بانی کنفرانس امنیتی منطقهای در تهران باشد.
در کنفرانس امنیتی مونیخ که امروز (یکشنبه) آخرین روز برپایی آن است صدها تن از مقامات و کارشناسان کشورهای مختلف جهان حضور دارند.
هیاتی از جمهوری اسلامی ایران نیز به ریاست دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در این کنفرانس شرکت کرده است و قرار است امروز بعد از سخنرانی خود با خاویر سولانا هماهنگکننده عالی امور امنیتی و سیاست خارجی اتحادیه اروپا و فرانک والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان دیدار و گفت و گو کند.
لاریجانی صبح امروز نیز با همتای هندی خود دیدار و گفتوگو کرده بود.
نظر شما