به گزارش خبرنگار مهر، به دنبال اعلام انصراف اسماعیل امینی شاعر و دبیر سابق جشنواره شعر فجر از همکاری با اداره کتاب به عنوان مسئول گروه شعر که در گفتگویی با خبرگزاری مهر اعلام شد و بازتابهای بسیاری داشت، این شاعر در یادداشتی به توضیح بیشتر این اقدام خود پرداخته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته به شرح زیر است:
دربارۀ موضوع انصراف من از همکاری با ادارۀ کتاب، میخواهم چند نکته را بیتعارف و صریح بنویسم. همان طور که در آغاز همکاریام با ادارۀ کتاب در مصاحبۀ تصویریام با میثم امیری، بیتعارف و صریح حرف زدم.
1- من از همکاری با ادارۀ کتاب به عنوان سرگروه شعر، منصرف شدم اما استعفا نکردم چون سرگروه شعر پست اداری نیست. نه حکم دارد و نه حقوق.
اصلاً خیالتان راحت باشد من هرگز در هیچ نهاد دولتی و غیر دولتی هیچ پستی نداشتهام و از هیچ جا حقوق نگرفتهام. پس هیچ وقت هم استعفا نکردهام.
2- اصل قضیه این است که از منظر من، موضوع کتاب و مجوز کتاب، دست کم در حوزۀ کتابهای شعر، موضوعی فرهنگی، زبانی و ادبی است. بنابراین نگاه جناحی وسیاسی و امنیتی به این موضوع، نادرست و بیثمر است. مسئولان و کارشناسان اداره کتاب و از جمله آقای دکتر مرادی نیا، نیز در این زمینه با سعۀ صدر و صبوری بسیار همراهیام کردند، اما در نهایت من در کارم توفیق نداشتم.
3- به نظر من اساساً موضوعات فرهنگی، دینی و اخلاقی و از جمله موضوع مجوز کتاب، نباید دستمایۀ مجادلات جناحی و انتقام گیریهای سیاسی بشود. چون فرهنگ و دین و اخلاق، بنیانهای استوار دارند ولی سیاست هر روز و هر لحظه در حال دگرگونی است و ارزشهایش به شدت متزلزل است. آن که دیروز دیو بود امروز دلبر است و آن که امروز دلبر است فردا دیو است و گاهی یک نفر همزمان هم دیو است و هم دلبر.
4- خط قرمزهای سیاست هم همین طور متغیر است. مجاز و غیرمجازش هم بیبنیان است. اما در حوزۀ فرهنگ و دین و اخلاق، حریمها و محدودهها، بسادگی قابل جا به جایی نیست.
5- اما از همه مهمتر این است که سیاست و بازیهای سیاسی آن قدر مهم شده است که انگار هیچ کس نگران فرهنگ و اخلاق و زبان فارسی نیست. این سایهافکنی سیاست بر همه چیز، منحصر به این جناح و آن جناح و این اداره و آن نهاد نیست. دست کم از صدر مشروطه بوده است تا روزگار ما.
6- دلیل اصلی انصراف من از همکاریام با ادارۀ کتاب به عنوان سرگروه شعر این بود که در کارم موفق نبودم. من تصور میکردم که میتوانم اولویت فرهنگ و زبان فارسی را دست کم در ارزیابی کتابهای شعر، اثبات کنم. اما در نهایت متوجه شدم که برای مراکز آشکار و نهان قدرت، هیچ چیزی بیش از مجادلات سیاسی،اهمیت ندارد. گویا آنها توقع دارند که نهادهای فرهنگی مانند مدرسه و دانشگاه و ارشاد و فرهنگستان به جای ترویج فرهنگ، ادبیات و اخلاق، مشغول بازیچههای روزمرۀ سیاسی باشند. من به بازیچههای روزمرۀ سیاست و به دیو و دلبرهای دائماً متغیر آن علاقهای ندارم و از خط قرمزهای سیاسیون و نیز از (ممنوع/ آزاد) و (مجاز /غیرمجازِ) سیاسی، سر درنمیآورم.
همان طور که نگهبانانِ خطوط قرمز سیاسی از شعر و ادبیات سردرنمیآورند و به آن علاقهای ندارند.
نظر شما