به گزارش خبرنگار مهر، هارمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران ۲۹ خرداد در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
مقصود فراستخواه در این نشست با موضوع «دلالت جریانهای نظری جامعه شناسی دین برای ایران» به سخنرانی پرداخت.
وی گفت: در حوزه جامعه شناسی دین به خوبی کار نکرده ایم و بیشتر مصرف کننده دانش جهانی در این حوزه هستیم. نمیتوانیم آن نظریات را در جامعه خود بیاوریم و آنها را بافت مند کنیم تا بتوانیم امر دینی را در جامعه خودمان توضیح دهیم. جماعت علمی ما نحیف است. ما نمیتوانیم پیمایشهای مستقل درباره امر دینی انجام دهیم. کارهای کیفی در حوزه امر دینی که اصلاً نمیتوانیم انجام دهیم و خیلی سخت است. در حوزه انتشار یافتهها نیز محدودیتهایی داریم.
وی در ادامه گفت: مناسک گرایی و رفتارگرایی حاکم بر محیطهای علمی ما و تقلیل کنش علمی بر رفتار سازمانی و کارمندی یکی دیگر از مشکلات ماست. اسطورهها و استعارههایی که در باورهای ما ریشه دوانده با روشهای مدرن سازگار نیست و شاید بتوان اینها را میراث صفوی دانست. در تاریخ مان تعابیری مانند این شعر را داریم:
خردهکاری های علم هندسه / یا نجوم و علم طب و فلسفه
این همه علم بنای آخرست / که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز / نام آن کردند این گیجان رموز
مقصود فراستخواه گفت: این استعارههای ریشه دار تاریخی ما، ضد علم مدرن هستند. در دوران صفوی این استعارهها نظام مند و باز تولید شد و یک بی اعتنایی سیستماتیک نسبت به علم پیش آمد. در دورانی که علم در دنیا حرکت میکند آن تصوفی که در حکومت تعریف شده بود موجب بی اعتنایی علمی شد. عقل و کلام دینی و عرفان که در دوران ملاصدرا ملغمه ای را شکل داد، سقف فلسفه ما شد و حتی در همین حد هم ملاصدرا تکفیر شد. اینها مانع رشد ما شد. در این دوران ادوات جنگی برای حکومت گرفته میشد، اما به اصل علم بی اعتنایی وجود داشت. منجمان در دربار صفوی برای خنداندن شاه صفوی از کوپرنیک سخن میگفتند.
وی افزود: اینها مانع هم جوشی علم ایرانی و سنتهای علمی ایرانی با علم جهانی و سنتهای علمی جهان شد. جنبش علم آموزی و علم ورزی امروز در جامعه ایران وجود دارد اما یک جنبش سرگردان است. امروز با گفتمان ضد علم هم مواجه هستیم که این گفتمان ضد علم هم از پست مدرن استفاده میکند و هم از سنت و حتی از گفتمان میان رشتهای هم استفاده میکند. شیر بی یال و دم و اشکمی را به عنوان علم بومی میخواهیم دنبال کنیم.
مقصود فراستخواه در انتها گفت: ما کفران نعمت علم کرده ایم و از دانش جهانی استفاده نکرده ایم. در جریانهای بزرگ نظری جامعه شناسی دین در دنیا به نظر من همین جریانات به صورت دست نخورده میتوانند امر دینی را توضیح دهند. این نظریات هم دین جامعه را توضیح میدهند و هم دین دولت را. به عنوان مثال برخی گفته اند دین کارکردهای مبادلهای دارد که دین را دست خوش بازیهای زبانی قرار میدهد. مثال این مسأله را در برخی اعتراضات سیاسی و اقتصادی در تاریخ ایران میبینیم که رنگ و زبان دینی به خود گرفته است.
نظر شما