به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعه مقالات «شکاف اجتماعی» از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تدوین شد.
این مقالات با اولویت قراردادن موضوع شکاف، آن را در حوزههای مختلف تحصیلی، جنسیتی، طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار دادهاند. عناوین و شرح مختصری از این مقالات که برخی از آنها از دادههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان استمداد جستهاند، به این شرح است:
مقاله «شرایط امکانِ قانونی و نگرشیِ شکاف جنسیتی در ایرانِ پس از انقلاب» - مهسا اسدالهنژاد
این مقاله که مبتنی بر دادههای موج سوم پیمایشِ ارزشها و نگرشهای ایرانیان (۱۳۹۴) است، به دنبال تحلیلی از شکاف جنسیتی در جامعهی امروز است که سعی میکند دو روایت را با هم پیش ببرد: ۱. روند تاریخیِ قانونگذاریهایی که منجر به بازتولیدِ تصویرِ زن- مادرِ مطلوب گردیده و دسترسیِ زنان را به امکاناتِ اقتصادی و سیاسی تحتالشعاع قرار داده است. ۲. بررسی نگرشهای جنسیتیِ «بعضاً» تبعیضگذارانه که خود را در سه پیمایش ملیِ ارزشها و نگرشهای ایرانیان طی سالهای (۱۳۷۹، ۱۳۸۲ و ۱۳۹۴)، نمایان میسازد تا بنا بر ادعای خود، با توجه به وخامت رتبهی ایران در شاخصهای شکاف جنسیتی (قرارگیری در رتبهی کلی ۱۳۹ درمجموع ۱۴۴ کشور در سال ۲۰۱۶) دو روایت مذکور را جهت تبیین این وضعیت پیش ببرد.
«تکوین شکاف تحصیلی در ایرانِ امروز» - فروزان افشار
این مقاله با استفاده از تحلیل ثانویهی دادههای پیمایشی پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان و پیمایش نگرشها و رفتار دانشجویان دانشگاههای دولتی، و نیز با آوردن شواهد آماری و تاریخی دیگری به اقتضای بحث، مطالب خود را ارائه داده است.
مقاله «تکوین شکاف تحصیلی در ایرانِ امروز»، پس از مروری بر مفهوم شکاف اجتماعی، سعی دارد تصویری عمدتاً آماری از آموزش عالی در ایران به دست دهد و در ادامه به بازخوانی مسیر طیشدهی آموزش عالی در ایران پس از انقلاب، از حیث چندوچون اثرگذاری آن بر هنجارها و ارزشهای فردی بپردازد. نویسنده در پایان نشان میدهد که اثرگذاری و میزان اثرگذاری تحصیلات بر باورها و گرایشهای فردی، بسته به هر بافت سیاسی- اجتماعی مشخص، متغیر است. همچنین این رابطه در یک بافتار مشخص نیز در طول زمان میتواند دستخوش تغییر قرار بگیرد. به زعم نویسنده، در این میان تنها مجموعهای از تحولات سیاسی و سیاستگذارانه هستند که این رابطه را قویتر یا از هم گسیختهتر ساختهاند.
«گروههای مرجع و شکاف اجتماعی در ایران امروز» - آرمین امیر / سجاد یاهک
این پژوهش به دنبال آن است تا بداند که آیا شکافی به عنوان شکاف گروههای مرجع در ایران وجود دارد یا خیر؟ که پس از اشاره به تیپولوژی گروههای مرجع در ایران، شکافهای اجتماعی در ایران را در بستر تاریخی و نیز شکافهای نوپدید در دهههای بعد از انقلاب را بررسی میکند. در پایان نشان میدهد که سیاسیون ایران، بهویژه در زمانهای انتخابات، شکافهای طبقاتی و مرکز- پیرامون را برجسته میسازند. همچنین اذعان میدارد پنداشت مردم از ضعف آنها در حل مسائل، و نیز بیاخلاقی مسئولین، به شکاف دولت- مردم منجر شده است.
نویسندگان این مقاله اعلام میدارند که هر سه گروه مرجع اساتید، معلمان و هنرمندان، شکاف دولت- مردم را دامن میزنند که صفحات اینستاگرامی هنرمندان، نوشتههای اساتید دانشگاه، و فعالیتهای صنفی معلمان، در این شکاف، نقش مؤثری دارند. همچنین از شکاف جدیدی تحت عنوان «شکاف خود- جامعه»، نام میبرند که در پس آن، ایده «آرزوهای فردیات را دنبال کن» میباشد که برای نخستین بار در تاریخ معاصر ایران، این ایده فراگیر شده که رواج شبکههای مجازی– بهویژه اینستاگرام- عامل مؤثری در این فراگیری دانسته شده است.
«عوامل تکوین و تعمیق نابرابریهای طبقاتی در ایران» - محمد مالجو
این نوشتار سعی دارد میزان نابرابریهای طبقاتی در ایران را طی سالهای پس از جنگ تبیین کند. بر همین مبنا بر مجموعهای از عوامل ایجاد و تقویتکننده این نابرابریها متمرکز شده و آنها را در سه سطح بررسی کرده است که عبارتند از: مجموعه عوامل سلبکننده مالکیت از اکثریت جامعه به نفع اقلیتی خاص، مجموعه عوامل دگرگونکننده رابطه قدرت میان نیروهای کار و کارفرمایان (رابطه مبتنی بر استثمار) و عواملی که ظرفیتهای محیطزیست را در قالب حقوق مالکیت خصوصی و وقفی و دولتی به ضرر اکثریت، در اختیار عدهای اقلیت، قرار داده است.
«شهر سوداگر و تقاطع شکافهای فرهنگی در ایران جدید» - رضا نجفزاده
این پژوهش از لحاظ موضوعی به چندین گسترۀ متقاطع از شکافهای فرهنگی و اجتماعی در ایران دهههای اخیر میپردازد. به استناد این مقاله، شکافهای فرهنگی و اجتماعی در ایران جدید بهطور شبکهای و با ماهیت ریزومی به گسترۀ وسیعی از شکافها با سویههای کاملاً سیاسی و اقتصادی متصل میشوند. از همینرو، نویسنده سعی کرده در چهار بخش به مطالعۀ سویههایی از این تحول بپردازد.
بخش اول به بستر اجتماعی رخدادها، شکافها، انشقاقها و چندپارگیها در شهر دیجیتالی میپردازد. در بخش دوم، مطالب مربوط به بستر طبقاتی تحول ذائقه و دستکاری حوزۀ میل و شکلگیری مصرفهای فرهنگی جدید در ایران سالهای اخیر گنجانده شده و بخش سوم شکلگیری سوبژکتیویتۀ جدید زنانه به منزلۀ نیروی اجتماعی تعیینکننده در ساختار جامعه و سیاست ایران جدید را مطرح میکند. در بخش چهارم نیز به شکافهای قومی در ایران جدید و به نحوۀ زیستی- سیاسی شدن مسئلۀ قومی در ایران جدید پرداخته شده است.
نظر شما