به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر گزارشی از مقاله The Coronavirus Is Accelerating History Past the Breaking Point کایل هارپِر Kyle Harpper است که توسط حجت الاسلام حبیب الله بابایی رئیس مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشته شده است.
ابن خلدون نظریۀ جدیدی در مورد تحولات تاریخی مطرح کرده که در آن ساحتهای اجتماعی و سیاسی با تحولات اقتصادی و جمعیتی مرتبط میشود. از این نظر، بیماریهای عفونی در این تحولات به طور جد نقشآفرینی میکند.
ابنخلدون که خود با فاجعۀ مرگ سیاه زندگی کرده است، «آفت» را جز لاینفک فرایند فروپاشی تمدن بود، ولی بیماریها و آفتها صرفاً نتیجه فعل تصادفی خدا یا طبیعت نیستند، بلکه آنها تحولاتی با نظم مشخص و تبیینپذیری منطقی هستند.
یک تمدن توانمند با یک دولت کارآمد افزایش جمعیت را تسهیل میکند، لیکن افزایش جمعیت هم در مقابل موجب بیماریهای همهگیر و تجزیههای اجتماعی میشود. هرچند کوید ۱۹ همان مرگ سیاه نیست، ولی چیزی شبیه به آن و شبیه به تحولاتی مانند سقوط دیوار برلین یا انفجار برجهای دوقلوی آمریکا در ۱۱ سپتامبر هست که نشان میدهد زندگی ما دَوَرانی است و ارتباطی هست بین گذشته و اکنون و آینده.
بدینسان تاریخ نیز در کنار علوم پژشکی در باب دلایل بیماریهای همهگیر و پیامدهای آن نکته آموزندهای دارد. از این منظر، اپیدمیها نه یک تصادف بلکه یک امر مداوم و مستمر در تاریخ بشر بوده و اختلالهای منظمی را در دورههای تاریخی گذشته ایجاد کرده است. به بیان دیگر، در بازههای طولانی، اپیدمیهای دارای قافیه و دلیل است و بیماریهای انسان در طول تاریخ در دنیای قدیم و سپس در دنیای جدید دورههای تکاملی داشته است.
در این بین همهگیریهای پیشامدرن ویرانگر بودند، چرا که جوامع پیشامدرن بیشتر در معرض مرگ و میر بودند. این جوامع فقیر بودند، افرادی که در این جوامع زندگی میکردند استعداد ابتلاء به بیماری را داشتند، و زمینههای درمانی در آنها نیز کمتر بوده است. ولی در دنیای جدید کنترل بیماریهای عفونی از ویژگیهای بارز تجدد است. دانش، فنآوری و سیاست، بشریت را از ویرانیهای مرگ و میر ناشی از اپیدمی تا حدی دور نگاه داشته است. علم کشاورزی و سیاستهای عمومی میزان بروز و شدت قحطی را کاهش داده است. شاید به همین سبب باشد که تاکنون هیچ جامعه کاملاً مدرنی یک واقعه مرگ و میر از جنس مرگ سیاه را تجربه نکرده است، هرچند البته تضمینی برای جلوگیری از یک چنین واقعهای در آینده هم وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه، از اواخر قرن نوزدهم، بیماریهای عفونی جای خود را به اختلالات قلبی و عروقی و سرطانها بعنوان علل اصلی مرگ و میر دادهاند. در اواخر سال ۱۹۰۰، بیشتر مرگ و میرها در ایالات متحده ناشی از بیماری عفونی بود که البته این روند به دلایل تغذیه بهتر، بهداشت مناسب و مجموعهای از واکسنها و آنتی بیوتیکها تغییر یافت. با این همه، حتی در جوامع بسیار پیشرفته، نمیتوان گفت که بیماریهای عفونی کاملاً کنترل یا تسخیر شده است. آنها همچنان تهدیدی هستند که هرگز خاموش نمیشوند.
امروزه ما در محیطهایی بسیار مصنوعی زندگی میکنیم که اتفاقاً برای مقابله با میکروبها ساخته شده است، لیکن این مدل زیستی وضعیت جدیدی را باعث شده است. جمعیت جهانی به ۸ میلیارد میرسد و ما بیش از هر زمان دیگری به زیستگاههای طبیعی و حیوانات وحشی که مخزن منبع احتمالی بیماریهای جدید هستند، تجاوز میکنیم. این در حالی است که ما از همیشه به هم پیوستهتر هستیم.
ارتباط بین گونههای ما و انگلهای احتمالی در میان ما گستردهتر از هر زمان دیگری است و ما در میانه چنین وضعیت ناامیدکننده و ناپایدار زندگی میکنیم. در اینباره به نظر میرسد تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و احتمالاً ژئوپلیتیکی COVID-۱۹ آنفولانزای بسیار خطرناک سال ۱۹۱۸ را تحت الشعاع قرار خواهد داد و نظم درهمتنیده جهانی را برهم خواهد ریخت.
گاهی اوقات، همهگیرها حرکت تاریخ را تسریع میکنند یا چشمانداز آن را آشکارتر میسازد، گاهی نیز اساساً مسیر جوامع بشری با این اپیدمیها به کلی دگرگون میشود. ما به زمان نیاز داریم تا راههای تغییر و مسیر دگرگونیای که این بیماری در جهان درست میکند، را پیدا کنیم. با این وجود، گذشته و تاریخ به ما نشان میدهد که شوکهای بیولوژیک اغلب با لحظههای تغییر و تحول توأم میشوند و گاه نیز از آن جلو میافتد.
علاقه مندان میتوانند اصل مقاله را اینجا ببینند!
نظر شما