خبرگزاری مهر، گروه استانها- عطیه نجارچی: در احادیث و روایات و بیانات بزرگان مکرراً شنیده میشود که حضرت مهدی (عج) چه به لحاظ معنای ظاهری و چه به لحاظ حکمت باطنی به وجود مبارک نبی مکرم اسلام (ص) شباهت بسیار زیادی دارد.
از ابعاد ظاهری و شباهت نام و چهره این دو بزرگوار که بگذریم، از جمله شباهتهای باطنی حضرت پیامبر و امام مهدی (ع) میشود اینطور یاد کرد که تولد و بعثت پیامبر در حالی بود که سرزمین حجاز در بدترین وضعیت فرهنگی سیاسی و اقتصادی خود به سر میبرد و ظلم و قساوت و فساد به حدی بود که ایمان ضعیفان روزبه روز نسبت به حق سست میشد و مردم توسط حاکمان ستمگر خوار میشدند. درست مانند همین روزها که جهان بیش از پیش برای رهایی از ظلم و جور چشم انتظار منجی است.
الله اکبر، الحمدالله کثیرا، سبحان الله بکره و اصیلا. اینها ندای ملکوتی احمد بود آن زمان که طاق کسری فرو ریخت و آتشکدهها خاموش شد و بتها سرنگون شدند. نوری از حجاز به سوی آسمان بلند شد و شب سیاه و ظلمانی مکه را همچو سپیدی برف روشن کرد. دوستان مژدهی تولد فرزند عبدالله را میدادند و دشمنان همچو لال مادرزاد زبان در غلاف دهان کرده، به وحشت افتادند.
هفدهم ربیعالاول عامالفیل همان روزی بود که رخت جهالت از تن بیمار روزگار کنده شد و در حالی که فتنههای گوناگون در لباس ظلم و جهل و شهوت و فساد، روح انسانیت را لگدمال کرده بود و با سُمهای محکم خود بر اعتقاد مردم تاخته و بر آنها مسلط شده بود، فرزند آمنه چشم به جهان گشود و دیدهی آن را روشن کرد. به استناد قرآن «الم یجدک یتیماً فآوی» کودکی متولد شد در حالی که یتیم بود و تحت سرپرستی پدربزرگش عبدالمطلب قرار گرفت.
.پدربزرگ او را «محمد» نامید و به قاعده رسومات عرب و بنا به مصلحتهایی، به دایهاش حلیمه سپرد که با او به صحرا برود و از مخاطرات مکه دور باشد. محمد ششساله بود که به آغوش مادرش برگشت و او را در راه یثرب از دست داد و به تنهایی با پدربزرگش تا هشتسالگی زندگی کرد تا اینکه عبدالمطلب هم از دنیا رفت و سرپرستی او به عمویش ابوطالب واگذار شد.
محمد در ۲۵ سالگی با خدیجه بنت خویلد ازدواج کرد. حاصل آن ازدواج چندین فرزند بود که همه جز فاطمه (س) در زمان پدر از دنیا رفتند و در چهل سالگی، در میان مردمی که از حقیقت هیچ ادراکی نداشتند و در فضای ظلمانی جهل مطلق به سر میبردند و فتنهها از پیش، بیشتر شده و رذائل اخلاقی در اعماق وجود انسانها رخنه کرده بود، به بعثت رسید و وعده شیرین خداوند که «زمین هرگز از حجت خدا خالی نمیماند» را تحقق بخشید و نور امید بر دلهای خستهی مردمانی که از جور زمانه خسته شده بودند تاباند و چقدر اوضاع کنونی شباهت دارد با روزهایی که ظالمان، ظلم را به روزگار خویش حقنه کرده بودند و اهل حق چشم امیدشان به راه نجاتی بود.
«هو الذی بعث فی الامییّن رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکه» چقدر شیرین است که شبهای دشوار و طولانی مکه، آیات فلق صبح را میشنود و حکومت اسلامی با دست توانای محمد بنا میشود و دلهای آماده و قلبهای گشوده، تحت تربیت او تزکیه میشوند. ذهنها روشن میشود و ارادهها روزبه روز مستحکمتر.
در آن فضایی که همهی ارزشها جاهلیست و روح جامعه با فساد و فتنه و کینه و ظلم و شهوت درآمیخته و مردم به ستوه آمدهبودند، هیچ فرجی جز تولد و بعثت محمد نمیتوانست عدالت اجتماعی را در آن فضا مستقر کند. «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» قسط همان گمشدهی آن جامعهی نابهنجار بود.
آنجا که هیچ چیز سر جای خودش نبود و محمد برای برپایی آن گمشده، برگزیده شده بود چون که خداوند بنا نداشت بندهاش را در برهوت جهل و فساد رها کند و چقدر خوب میشود از حضور محمد (ص) به ظهور مهدی (عج) پی برد به همان دلیلی که خدا نمیخواهد عائلهاش را در برهوت گمراهی رها کند و تمام حکمت آن حضور و این ظهور اگر یک چیز باشد صبر و پایداری انسانهاست که در توفان ابتلائات به چالش کشیده میشود؛ و آنکه خواست و ارادهاش این است که سینهاش برای پذیرش حق گشوده شود، چشمش به نور نجاتبخش روشن خواهد شد و آنکه جهان را از بند اداره و نظاره خداوند رها میبیند، همچون طواغیت تاریخ به حضیض ذلت فرو خواهد رفت.
الیس الصبح بقریب
نظر شما