به گزارش خبرگزاری مهر، آذرماه سال ۱۳۵۷ نقطه عطفی در مبارزات مردم سراسر کشور علیه رژیم پهلوی بود. شهر سبزوار نیز با اتحاد و همدلی تمامی ارگانها و اقشار در روزهای ابتدایی آذر ماه با برپایی تظاهرات و دعوت از سخنرانان انقلابی سهم بسزایی در تزلزل پایههای رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند.
در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در سبزوار» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، آمده است:
سبزوار اول آذر ۱۳۵۷، شاهد راهپیمایی ۳۵ هزار نفری روحانیان، دانشآموزان و اقشار مختلف مردم بود. برخی از روحانیان بههمراه عده کثیری از فرهنگیان به ششتمد رفتند. آنان پس از پایان سخنرانی در آرامگاه بیهقی، به سبزوار بازگشتند. در روزهای تظاهرات، همه مغازههای سبزوار تعطیل بود و همهروزه مردم دستهدسته به سوی مسجد جامع حرکت میکردند و در ساعت ده صبح، اجتماع عظیمی از مسجد خارج میشدند و در خیابانها راهپیمایی میکردند.
در میان تظاهرکنندگان، اقشار مختلف مردم از جمله روحانیان، فرهنگیان، دانشآموزان، بازاریان و خانمها دیده میشدند. راهپیمایان با حمل پلاکاردهایی از امام و دکتر علی شریعتی در خیابانها به حرکت درآمدند. این در حالی بود که همه کارکنان بانکها و حتی ادارات دولتی نیز از حضور در محل کار خودداری کرده بودند. در گزارش خبری ساواک با موضوع «وقایع و حوادث اخیر سبزوار» درباره حوادث آذر چنین ذکر شده بود:
۱) نصب اعلامیهای در شیر و خورشید مبنی بر آغاز جنگهای چریکی از روز عاشورا.
۲) دیوارنوشتهها در شهر با خط چاپی با این عناوین: «مرگ بر حکومت کثیف پهلوی، زنده باد حکومت جمهوری اسلامی، مردم مسلح شوید».
۳) شایع شدن اخباری همچون توزیع اسلحه در تهران بین مردم و فرار کردن پنجاه سرباز از پادگان چهلدختر با اسلحه.
۴) پایین کشیدهشدن تمثال شاه از بانکها توسط غلام کفاشی.
۵) تحریک اهالی سبزوار توسط سید فخرالدین افقهی برای شورش و عزیمت خود به روستای ششتمد و سخنرانی درباره مسلح شدن حضار و همراهی آنان با روحانیان.
۶) شناسایی کارمندان و مأموران ساواک بهمنظور ترور آنان با دستور امام.
۷) سرقت یک بشکه اسید توسط دانشآموزان از مغازه باطریسازی محمد دارینی.
۸) نقل قول فریدون نادری، دبیر یکی از دبیرستانهای سبزوار، مبنی بر ترور اشرف پهلوی در فرانسه به علت پرداخت نکردن پول باخت در قمار.
چنانکه حوادث نشان میدهد بستری مناسب برای تسلط مردم بر اوضاع شهر فراهم شده بود. اما حسین سبزواری به نمایندگی از روحانیان شهرستان طی تماس تلفنی با شیخ عباس واعظ طبسی از وی خواست تا سید عبدالکریم هاشمینژاد را برای سخنرانی در سبزوار دعوت کند. نامبرده در سخنان خود بر آمادگی کامل مردم سبزوار برای حضور در مساجد و شنیدن سخنان واعظ تأکید میکند. واعظ طبسی با قبول این موضوع به وی اطمینان میدهد که هاشمینژاد بهترتیب به همه شهرها سفر خواهد کرد.
گزارشهای ساواک هم از سفر قریبالوقوع سید عبدالکریم هاشمینژاد به سبزوار خبر میداد. در گزارش ساواک خراسان به فرمانداری نظامی مشهد و حومه در آذر ۱۳۵۷ از عزیمت واعظ یادشده به شهرهای طبس، کاشمر، سبزوار، بجنورد و گنبد سخن به میان آمده است. پس از این کش و قوسها سرانجام سید عبدالکریم هاشمینژاد یک روز مانده به ماه محرم، در خانه فرهنگیان سبزوار حضور یافت. جمعیت حاضر حدود سههزار نفر بودند. هاشمینژاد در ساعت ۱۰:۱۵ بر منبر رفت و درحدود ۹۵ دقیقه سخنرانی میکند، خلاصه سخنان نامبرده بهاینشرح بود:
۱) بعضی از پدر و مادرها درخواست دارند که چرا مدرسهها باز نمیشود و بچههای ما سرگردانند. فکر نمیکنند که بچه برای چه به مدرسه میرود. فرض بر اینکه رفت چهار تا فرمول ریاضی هم یاد گرفت به چه دردش میخورد یا دیپلم خودش را گرفت و تا خواست به دانشگاه برود، او را به مسلسل بستند.
۲) بچه باید رشد سیاسی پیدا کند، باید انقلابی باشد، باید در انقلابی که قریباً انجام خواهیم داد شرکت داشته باشد و ریشه ظلم و دیکتاتوری فعلی را بکند.
۳) بعضی از خانمها میترسند که اگر حکومت اسلامی شود، از کار کردن آنها در مدرسه و ادارات و مشاغل مهم جلوگیری شود. خیر چنین چیزی در اسلام وجود ندارد و اگر حکومت اسلامی شود، همه بانوان در کارها با مردها شریک خواهند بود.
۴) در جریان زلزله طبس دانشجویان دکترها همه از صبح تا ظهر زحمت میکشیدند و ظهر با صورت پر از خاک میآمدند و ناهار آنها لقمهای نان یا سیبزمینی پخته بود، در حالیکه حکومت جبار دیکتاتور برای سربازهای خود پلو میدهد.
۵) بعضی از برادران و خواهران میگویند ما بیطرف هستیم. در دین اسلام بیطرفی معنایی ندارد. باید همه مردم در پناه قائد عظیمالشأن، حضرت آیتالله العظمی خمینی و به رهبری او قیام کنند و این حکومت جبار را سرنگون سازند.
۶) بعضی از برادران و خواهران ما میگویند که ما از مجتهدی تقلید میکنیم که به ما دستور قیام نداده است. در این مورد باید بگویم برابر دستور قرآن این اشخاص میتوانند در این مورد بهخصوص از رهبر عظیمالشأن ما دستور بگیرند تا درباره انقلابی که بهزودی انجام خواهد گرفت پیروزی ما را ببیند.
۷) بعضی از خانمها سوال میکنند که آیا شرکت بانوان و دوشیزگان در تظاهرات و راهپیمایی از نظر دینی اشکال دارد یا خیر؟ من باید با صدای رسا اعلام نمایم که شرکت خانمها در تظاهرات و قیام آنها برای انقلاب هیچگونه اشکالی ندارد، کمااینکه در تظاهرات روز یکشنبه گذشته در مشهد (۵ آذر ۱۳۵۷) هزاران خانم شرکت داشتند و ای کاش که من میتوانستم سخنانم را از طریق رادیو و تلویزیون به گوش برادران و خواهران گرامی برسانم.»
به طور خلاصه محورهای سخنرانی هاشمینژاد به این قرار بود: «شرکت فعال بانوان در تظاهرات و حضور فعال آنان در جامعه پس از پیروزی؛ شرکت نکردن فرهنگیان در کلاسهای درس و جلوگیری والدین از حضور فرزندانشان در مدارس؛ دعوت به همبستگی و تشکیل حکومت اسلامی؛ تأکید بر غارت بیتالمال توسط رژیم…».
با این اوصاف و الهام از سخنرانیهای وعاظ، تظاهرات در روزهای ابتدایی آذر ۱۳۵۷ ادامه یافت. برطبق گزارش ساواک خراسان درخصوص وضعیت مراکز آموزشی استان، همه مراکز آموزش و مدارس سبزوار تعطیل اعلام شد. در این زمان، روحانیان مشهد اعلامیههایی برای روحانیان سبزوار میفرستادند. در اعلامیههای صادرشده از آیتالله حسن طباطبایی قمی، سیدکاظم مرعشی و واعظ طبسی از اهالی سبزوار خواسته شده بود از ساعت ۲۱ بهمدت نیمساعت، هرکس با گفتن تکبیر حمایت خود را از نهضت اعلام کند.
نظر شما