۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰

در گفتگو با مهر عنوان شد؛

درسی که دوس‌پاسوس از جویس گرفت/ترجمه«یو.اس.ای»پانزده‌سال طول کشید

درسی که دوس‌پاسوس از جویس گرفت/ترجمه«یو.اس.ای»پانزده‌سال طول کشید

علی کهربایی معتقد است فاکنر، همینگوی، وایلدر و دوس‌پاسوس همه از ادامه‌دهندگان راه جیمز جویس هستند اما دوس‌پاسوس به‌دلیل انتقال شیوه‌های جویس بیشتر از آن‌ها شایسته توجه است.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه _ صادق وفایی: رمان قطور و سه‌جلدی «یو.اس.ای» نوشته جان دوس پاسوس به‌تازگی با ترجمه علی کهربایی توسط نشر ثالث منتشر شده است. این‌رمان یکی از آثار مهم دوس پاسوس به‌عنوان یکی از نویسندگان مهم ادبیات معاصر آمریکاست.

علی کهربایی به‌عنوان مترجم، برای بازگردانی این‌رمان ۳ جلدی زمان و سال‌های زیادی را هزینه کرده و البته پیش از آن، دو کتاب «گذار منهتن» و «سه‌سرباز» را هم از دوس پاسوس ترجمه کرده است. این‌مترجم به ترجمه آثار نویسندگان انگلیسی‌زبان از انگلستان و ایالات متحده آمریکا اشتغال دارد و دو ترجمه دیگرش از دو کتاب «راهی نیست؟» و «شهری چون آلیس» از نویل شوت نویسنده انگلیسی هم از جمله آثار متاخر او هستند.

«یو.اس.‌ای» جدیدترین ترجمه کهربایی است که اثر مهمی در ادبیات آمریکا و جهان محسوب می‌شود. به‌همین‌دلیل و به بهانه انتشار این‌کتاب با او به گفتگو نشستیم.

مشروح این‌گفتگو در ادامه می‌آید:

* آقای کهربایی، جایگاه «یو.اس.ای» را بیشتر ترسیم می‌کنید؟ اهمیت این‌کتاب در چیست؟

این‌رمان، یکی از آثار مهمِ کلاسیکِ مدرن ادبیات جهان است. ژان پل سارتر هم نویسنده آن را به‌عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نویسنده قرن معرفی کرد. دوس پاسوس سال ۱۸۹۶ متولد شد و در این‌داستان، از تولد تا مقطع رکود بزرگ اقتصادی آمریکا را در داستانش آورده است. در این‌کار از زندگی خود و دوستانش هم وام گرفته است. اما کتابش قهرمان مشخصی ندارد. یعنی می‌توان گفت قهرمان داستانش، مردم هستند.

* جدا از کتاب، خودِ دوس پاسوس چه جایگاهی در ادبیات آمریکا دارد؟ او از میراث‌داران جیمز جویس است.

دوس پاسوس، روش جسورانه‌ای را در پیش گرفت. زنده‌یاد نجف دریابندری در مقدمه‌اش بر ترجمه رمان «رگتایم» (نوشته‌ای.ال.دکتروف) این‌مساله را به روشنی توضیح داده که دوس پاسوس چه‌قدر در انتشار میراث جیمز جویس موثر بوده است. ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، دوس پاسوس و تورنتون وایلدر همه از نویسندگانی هستند که ادامه‌دهنده راه جویس محسوب می‌شوند. پیروان این‌نویسندگان هم به سنت جویس تعلق دارند اما این‌میان، دوس پاسوس، از نظر انتقال شیوه‌های جویسی و داشتن روحیه آزمایشگری او، بیشتر از دیگران شایسته توجه است.

اگر به چند جمله پیش‌تر برگردم، باید این‌نکته را اضافه کنم که برخی از مخاطبان و منتقدان، داستان‌های ذهنی و تاریک قرن بیستم را میراث‌دار جویس می‌دانند اما باید توجه داشت که برخی از داستان‌ها و جریان‌های زنده و روشن هم در آمریکا و جهان، از جویس میراث برده‌اند.

این‌نویسنده بی‌تردید نقش مهمی در ادبیات کلاسیک مدرن آمریکا داشته و الان هم تا جایی که شنیده‌ام، آثارش در دانشگاه‌های آمریکا تدریس می‌شود. ال.دکتروف هم مقدمه‌ای برای «یو.اس.ای» نوشته چون از علاقه‌مندانش بوده است.

* به‌نظرتان نوع و سبک نگارش دوس پاسوس به زندگی و اتفاقاتی که برایش افتاد، ارتباط دارد؟

دوس پاسوس همان‌طور که اشاره کردم، سال ۱۸۹۶ در امریکا زاده شد و کودکی ناآرامی را همراه مادر خود در پایتخت‌های اروپایی گذراند. او پس از مدتی به آمریکا بر می‌گردد و به هاروارد راه پیدا می‌کند. اما شخصیت بی‌قرار و آرمان‌خواهش در سال‌های ابتدایی جنگ جهانی اول او را به اروپا کشاند تا جنگ را از نزدیک مشاهده کند. در نتیجه به گروه آمبولانس می‌پیوندد و همراه دوستانی چون همینگوی و کامینگز جنگ را با گوشت و خونش حس می‌کند. او پس از پایان جنگ اول در سال ۱۹۲۱، به شرق سفر کرد و از راه ارمنستان به ایران آمد. بعد هم از راه زمینی از طریق عراق و سوریه به لبنان و سپس به آمریکا برگشت. در ادامه هم زندگی روزنامه‌نگاری او را به جنگ‌های داخلی اسپانیا و همراهی با آزادیخواهان اسپانیایی کشاند.

دوس پاسوس تمام این‌تجربیات پرشور و آرمان‌خواهانه خود را در مقاله‌ها و کتاب‌های بسیار ازجمله «سه‌سرباز» و «منهتن ترنسفر» و سرانجام در سه‌گانه «یو.اس.ای» که به اودیسه دوس پاسوس معروف شد، با طرحی زنده و نوین و بسیار سینمایی ترسیم می‌کند.

* قلمش چه ویژگی خاص و ویژه‌ای دارد؟

زنده‌یاد نجف دریابندری در مقدمه‌اش بر «رگتایم» به خوبی حق مطلب را در مورد دوس پاسوس بیان کرده است؛ این‌که او آزمایشگرترین نویسنده آمریکا بود. در رمان‌های بزرگ او یعنی «یو.اس.ای»، «منطقه کلمبیا» و «منهتن ترنسفر» (در ایران با نام «گذار منهتن») قهرمان داستانش فرد معینی نیست بلکه خود جامعه آمریکاست. او در توصیف و زنده‌ساختن صحنه اجتماعی همان‌قدر تلاش می‌کند که رمان‌نویسان دیگر به پروراندن سیرت قهرمانان خود می‌پردازند. در قصه‌های او، آدم‌ها در برابر جامعه، در مرتبه دوم اولویت قرار می‌گیرند.

* چرا؟

چون نویسنده می‌خواهد تاثیر محیط اجتماعی و به ویژه محیط اقتصادی را بر افراد، به مخاطبش نشان دهد. بنابراین باید محیط را زنده و در حال حرکت ترسیم کند. و به‌همین‌دلیل تکه‌هایی از ترانه‌های روز، نطق‌های سیاسی، تیترهای روزنامه‌ها و بیوگرافی اشخاص واقعی و تاریخی را لابه‌لای داستانش می‌آورد.

اما درباره ویژگی قلم دوس پاسوس باید بگویم او خیلی دنبال شیوه‌های تازه بوده و به‌نظرم، بی‌نهایت سینمایی نوشته است. یعنی آن‌قدر متاثر از کارگردان‌هایی مثل آیزنشتاین است که تمام شیوه‌های مدرن را در نوشتنش به کار گرفته است. همین استفاده‌اش از ترانه‌ها، نطق‌های سیاسی، اخبار جراید و روزنامه‌ها، کار عجیب و غریبی است که فقط این‌نویسنده انجامش داده و تا پیش از او، کسی این‌کار را نکرده بود. رمان «یو.اس.ای» ۴ بخش یا شیوه دارد که یکی از آن‌ها، «فیلم خبری» است. او در این‌بخش تمام نکته‌ها و عنوان‌های مهم خبری روز را متناسب با قصه‌اش، در متن می‌آورد.

* پس ترجمه این‌سه‌گانه خیلی سخت و زمان‌بَر بوده است!

بله. و کار بسیار سختی بود. ترجمه این‌سه‌گانه، حدود ۱۵ سال طول کشید. البته در این‌بازه زمانی کارهای دیگری هم داشتم و این‌طور نبود که فقط مشغول ترجمه «یو.اس.ای» باشم ولی به‌هرحال چون اثری لایه‌لایه و دشوار بود، زمان بسیار زیادی گرفت. مثلاً ناچار شدم برای رازگشایی از یک‌عنوان خبری در داستان، روزنامه نیویورک تایمز صدسال پیش را پیدا کنم و بفهمم منظور نویسنده چیست. چون مفهوم موردنظرش در زمان فعلی معنای خاصی ندارد. به‌همین‌دلیل با یک‌دوستم که استاد جرم‌شناس در آمریکاست، ارتباط برقرار کردم و خواستم نسخه اصلی روزنامه موردنظر را به من برساند.

* به‌نظرتان کاربرد این‌تکنیک دوس پاسوس چیست؟ همین‌که بخش‌هایی از اخبار و جراید را در داستانش می‌آورد.

خب این‌کار هم اثر را جذاب می‌کند، هم به آن، حالتی تصویری و سینمایی می‌دهد. «یو.اس.ای» بخش و شیوه دیگری هم دارد که من اسمش را «از دریچه دوربین» می‌گذارم. عبارت اصلی آن «eye camera» است و دوس پاسوس در آن، مثل یک دوربین سینما، بدون این‌که نیازی به نقطه‌گذاری و شیوه‌های دستوری باشد،‌ سر را می‌چرخاند. او در این‌بخش، خاطرات کاملاً شخصی خود را با حدود پنجاه و چند دریچه دوربین روایت می‌کند. البته به‌جز دو مورد آخر، باقی خاطرات برای خودش هستند.

* «یو.اس.ای» برای چه‌کسانی نوشته شده است؟ فکر می‌کنید مخاطبانش چه‌کسانی هستند؟

این‌کتاب برای کسانی نوشته شده که برای کلام و انسانیت ارزش قائل‌اند. خود نویسنده آدم پیچیده‌ای است و حاضر است در هفده‌هجده‌سالگی برای آرمان‌هایش از اقیانوس عبور کرده به اروپای جنگ جهانی اول برود و راننده آمبولانس شود. دوس پاسوس چون جنگ را با گوشت و پوستش حس کرده، می‌تواند «سه‌سرباز» را به این‌خوبی و محسوسی بنویسد. از طرفی، عاشق شرق هم هست و همان‌طور که گفتم سفرهایی به ایران و کشورهای اطراف ما داشت. او نویسنده بی‌نهایت مترقی و پیشرویی است و اگر به خاطر گرایشات چپ‌اش نبود، حتماً جایزه نوبل می‌گرفت. البته در اواخر عمر از آرمان اولیه‌اش برگشت و خدماتی به جریان مک‌کارتیسم کرد. اما به‌هرحال در بیشتر عمرش، انسانی مترقی بود و برای این‌ترقی، هزینه هم داد.

* نویسندگان و انسان‌های قرن بیستم، چه‌اتفاقاتی که ندیده‌اند!

بله. سال‌ها و دهه‌های نخستین قرن بیستم یعنی از ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۰ دوران بی‌نهایت مهم و تاریخ‌سازی در اروپا، آمریکا و نیز کل جهان بوده است. جنگ اول جهانی، انقلاب اکتبر، مذاکرات ورسای و پیمان ورسای و سرانجام وقوع جنگ جهانی دوم همگی در این‌دوره رخ داده و در نهایت چهره جهان را به راستی دگرگون کردند. به خاطر داشته باشیم که پیمان ورسای، جغرافیای سراسر جهان را تغییر داد و شرایط بروز جنگ جهانی دوم را فراهم آورد.

دوس پاسوس همان‌طور که گفتم چنین‌جهانی را می‌بیند و نسبت به آدم‌ها، به آن اولویت می‌دهد. همان‌طور که نجف دریابندری نوشته دید دوربینی و امپرسیونیستی، و حتی فیلم خبری و در مجموع، وارستگی او از قیدوبندهای متداول رمان‌نویسی و طبع‌آزمایی انواع شیوه‌ها، همان‌مدرنیسمِ او در ادبیات کلاسیک است. و این‌مدرنیسم، درسی است که دوس پاسوس از جیمز جویس آموخته است.

کد خبر 5125605

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha