۱۵ مهر ۱۴۰۰، ۵:۴۹

فرهنگ رضوی/۴-پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتگو با مهر عنوان کرد؛

در مکتب امام رضا(ع) اخلاق بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ مسلط است

در مکتب امام رضا(ع) اخلاق بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ مسلط است

یک پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه در تبلیغ دین اگر اخلاق حاکم نباشد کسی جذب دین نمی‌شود، گفت: در سیره امام رضا (ع) دیده می‌شود که اخلاق بر سیاست، اقتصاد، آداب و رسوم اجتماعی سلطه دارد.

خبرگزاری مهر - گروه دین و آئین- فاطمه علی آبادی: امروز سالروز شهادت پیشوای هشتم شیعیان، حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) است. امام رضا (ع) همانند دیگر پیشوایان معصوم (ع) به زیور فضائل اخلاقی و کمالات نفسانی آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذائل اخلاقی منزه بودند و توانستند دوستی عام و خاص را به خود جلب کنند.

امام هشتم به سبب داشتن خصوصیات اخلاقی شایسته محبوب دل‌های مردم اعم از شیعه و سنی شده بود همین محبوبیت تا جایی پیش رفت که مامون نقشه‌های خود را که در راستای تخریب شخصیت امام رضا (ع) طراحی کرده بود نقش بر آب دید و عاقبت با توجه به اوج‌گیری احساسات مذهبی به نفع امام رضا (ع) با دسیسه چینی، حضرت را مسموم و به شهادت رساند.

بر همین اساس همزمان با سالروز شهادت امام رضا (ع) به منظور واکاوی بخشی از خصوصیات فردی و مکارم اخلاقی آن حضرت با هادی وکیلی، پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:

*اخلاق و تربیت اخلاقی زمانی در جامعه پایدار خواهد بود که بنیان‌های آن در روح جان متربی ریشه دوانده باشد؛ امام رضا (ع) باورها و جهان بینی اسلامی را که به عنوان بنیان‌های اخلاق و تربیت اخلاقی محسوب می‌شود را چگونه به مردم آموزش می‌دادند؟

نکته اول این است که باید توجه داشته باشیم که اخلاق و سیره اخلاقی امام متکی به یک مبانی و بنیادهای نظری مستحکم بود. به هر حال اخلاق به نوعی با جهان‌بینی و مبانی فکری ارتباط دارد به همین دلیل در دنیا شاهد اخلاق‌های متفاوت هستیم. مکاتب مختلف اخلاق‌های مختلفی را عرضه می‌کنند، اخلاق مارکسیستی، اخلاق مسیحی، اخلاق الحادی و اخلاق اسلامی الزاماً اسم اخلاق دارند اما یکی نیستند و تفاوت‌های بسیار مهم و گاهی اوقات در تضاد و تعارض با یکدیگر هستند. بنابراین نخستین مساله در مطالعه ابعاد رفتارهای اخلاقی امام رضا (ع) این است که مبانی جهان‌بینی و بنیادهای فکری و نظری اخلاقی امام رضا (ع) مستحکم است به این معنا که این اخلاق متکی بر توحید، وحی، عقلانیت و فطرت پاک و زلال فطری بشری است.

البته باید به این نکته توجه داشت که برخی تصور می‌کنند انسان باید فردی با اخلاق باشد اما نمی‌دانند که این اخلاقی بودن مبانی نظری هم دارد یا خیر؟ بنابراین چون به مبانی نظری مساله توجه ندارند هر کسی که سخنان زیبا و اخلاقی می‌زند، را قبول می‌کنند؛ از این رو گاهی اوقات می‌بینیم بعضی افراد مشکلاتی تحت عنوان اخلاق در جامعه پیش می‌آورند. برای مثال گفته می‌شود انسان باید دلش پاک باشد عمل مهم نیست؛ یا گفته می‌شود مهم این است که انسان نسبت به دنیا و خدا مثبت اندیش باشد در این صورت اگر آدمی خداوند را دوست داشته باشد پروردگار به قدری مهربان و بخشنده است که اگر فرد هر کاری هم که انجام داده باشد بخشیده می‌شود و به بهشت می‌رود؛ و یا رفتارها و باورهایی که متکی به مبانی نظری است. بنابراین این نوع اندیشه‌ها که ظاهراً با توصیه‌های اخلاقی همراه می‌شود اما ابتداً و مبداً خواستگاه این افکار، غلط است و از بطن آن اخلاق غلط نیز خارج می‌شود در حالی که مبانی فکری و نظری امام متکی بر اصول مسلم قطعی و مستحکمی مانند توحید، وحی، نبوت و عقلانیت و فطرت است.

نخستین مساله در مطالعه ابعاد رفتارهای اخلاقی امام رضا (ع) این است که مبانی جهان‌بینی و بنیادهای فکری و نظری اخلاقی امام رضا (ع) مستحکم است به این معنا که این اخلاق متکی بر توحید، وحی، عقلانیت و فطرت پاک و زلال فطری بشری است

در سیره امام رضا (ع) دیده می‌شود که اخلاق باید بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ، آداب و رسوم اجتماعی سلطه داشته باشد. امام باید نشان دهد که شخصیت اخلاقی است مثلاً در برخورد با قدرت، امام اگرچه که تا آستانه رأس قدرت پیش می‌رود و مامون به عنوان ولیعهد خود این جایگاه را به ایشان تحمیل می‌کند و حضرت نیز بنا به مصالحی می‌پذیرند، اما اینکه امام در رأس قدرت قرار گرفته بودند اینگونه نبود که ایشان به روش‌های نامشروعی متوسل شوند و با ابزار دروغ، مکر و فریب کار خویش را پیش ببرند و هرگز تحت تأثیر وسوسه‌های قدرت، ثروت و شهوت قرار نگرفتند بلکه با بی اعتنایی به تمام این مضامین و مسائل پیش می‌رفتند و کاملاً سیاست ورزی امام متکی به رفتارها و مبانی اخلاقی ناب و زلال بود. این آموزش بسیار مهمی است که حضرت به انسان‌ها یاد می‌دهند تا اگر خواستند کار اقتصادی انجام دهند حتماً متکی بر اخلاق باشد تا مبادا به نام کار و فعالیت اقتصادی رفتارهای اخلاقی را زیر پا بگذارد و باورها و تعالیم اخلاقی فراموش شود.

امام می‌توانست با مکر و فریب با بزرگان حکومت یا حتی مامون برخورد کنند تا بتوانند به موقعیت‌های بهتری دست یابند اما بنای ائمه اطهار (ع) بر این بود که کسب قدرت به طریق غیر اخلاقی در واقع مرگ آن دین و اخلاق است و چنین قدرتی فایده ندارد.

زمانی که عده‌ای آمدند نزد امیرمومنان علی (ع) و گفتند شما بعضی مسائل را رعایت نکنید و برخی رانت‌ها و فزونی‌هایی که افراد و شیوخ قبایل طلب می‌کنند را در نظر بگیرید تا آنان علیه شما قیام نکنند و با حکومت کنار بیایند؛ امام در پاسخ به آنان فرمودند به من امر می‌کنید و توصیه دارید که من پیروزی را با ظلم، جور و ستم کردن به دست بیاورم، به خدا قسم تا زمانی که ستاره‌ای در آسمان می‌درخشد و من پسر ابوطالب هستم، این کار را نخواهم کرد؛ این بسیار مهم است که اخلاق کاملاً بر سیاست، اقتصاد و حتی عرصه‌های مختلف چون فرهنگ و تبلیغ دین سلطه داشته باشد.

در تبلیغ دین اگر اخلاق حاکم نباشد کسی جذب دین نمی‌شود برای مثال انسان نمی‌تواند دروغ بگوید بعد با این دروغ گفتن عده‌ای مسلمان شوند، این جایز نیست؛ بنابراین اخلاق باید در همه عرصه‌ها رعایت شود. روزی امام با عمران صابی بزرگترین دانشمند و فیلسوف زمان خویش مناظره می‌کردند او از پیروان و علمای مذهب صابئین بود. حضرت چندین جلسه با او بحث و مناظره می‌کنند در یکی از این جلسات که صابی با امام بحث و مناظره می‌کرد وقت نماز شد و حضرت برخاستند و فرمودند من نماز بخوانم می‌آیم؛ عمران خطاب به امام گفت آقا ادامه دهیم شاید من مسلمان شوم و تغییر کنم؛ حضرت در پاسخ فرمودند اگر خداوند متعال اراده کرده باشد و خیر و صلاح تو در اسلام آوردن باشد بعد نماز هم این امر محقق می‌شود، بنابراین الان وقت نماز است و من باید امر پروردگار را اطاعت کنم؛ از این رو حضرت رفتند و نماز خواندند و آمدند. در این هنگام عمران وقتی مشاهده کرد دستورات یک دین در رهبر دینی آن تا این حد لطیف عمل و پیاده می‌شود به اسلام ایمان آورد و مسلمان شد.

بنابراین این بسیار مهم است که انسان در عرصه‌های مختلف سلطه اخلاق بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ، علم و آداب اجتماعی را حفظ کند چرا که دلیل تأثیرگذار بودن آموزش‌های اخلاقی امام رضا (ع) بر دیگر پیروان ادیان و مذاهب نیز همین امر است چرا که خود امام مظهر عقلانیت، اخلاق و دیانت بودند. از این رو اخلاق امام هشتم با دین ارتباط داشت، با عقل مرتبط بود و با فطرت انسان پیوند و گره ناگسستنی داشت. حضرت به این امر بسیار تاکید داشتند و می‌فرمودند اخلاق یک مجموعه است که باید به همه ابعاد آن عملاً و عیناً پیاده شود. اگر یک معلم اخلاق یا یک رهبر دینی در عمل نه صرفاً در سخن به اخلاق پایبند باشد و آن را پیاده کند این بزرگ‌ترین درس برای متربی خواهد بود.

باید در بحث اخلاق توجه داشت که اخلاق صرفاً حرف زدن و سخن نیکو گفتن نیست بلکه فضیلت اخلاقی و یک فضیلت اکتسابی عملی است. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند مردمان را به سمت دین دعوت کنید، دعوت کنندگان مردم باشید اما نه با زبان بلکه با عمل؛ همیشه لازم نیست انسان برای دعوت دیگران به دین، سخن بگوید تا دین تبلیغ شود بسیاری از مواقع باید با عمل و رفتار صحیح مردم را به دین دعوت کرد. رفتار و عمل انسان دیندار خود تبلیغ دین است و جاذبه دارد.

*امکان دارد به صورت مصداقی چند نمونه از اخلاق و رفتارهای برجسته امام را بیان بفرمائید که نشان دهنده آن باشد که حضرت بیش از هر سخن به عمل کردن آن پایبند بودند؟

بله. برای مثال ابراهیم بن عباس یکی از رجال بنی العباس است که گفته شده منشی آل عباس بوده و در درباره مامون نیز سمت منشی‌گری را داشته است، او روزهای بسیاری امام رضا (ع) را در دربار می‌دید و جذب ایشان شده بود، نقل شده روزی از وی پرسیده شد آیا تو با امام رضا (ع) برخود داشته‌ای؟ ایشان چه شخصیتی داشتند؟ پاسخ می‌دهد حضرت هرگز کسی را با سخنش آزار نداد، هرگز کلام کسی را نیمه کاره قطع نکرد، هرگز در برآوردن نیاز کسی به حد توانش کوتاهی نکرد، در برابر کسی که پیشش می‌نشست هرگز پای خویش را دراز نمی‌کرد و از روی ادب حتی تکیه هم نمی‌داد، کسی از کارکنان و خدمتگزارانش هرگز از او ناسزا نمی‌شنید، هرگز بوی زننده‌ای از بدن وی استشمام نمی‌شد، در خندیدن قهقهه سر نمی‌داد و بر سر سفره‌اش خدمتگزاران و حتی دربان نیز می‌نشستند و…؛ این نشان می‌دهد که امام بسیار دقت دارند که اخلاق را نه در سخن بلکه در عمل پیاده کند. بنابراین اگر مربی می‌خواهد سخنش در متربی اثر کند باید در گام نخست خود مربی مؤدب به این آداب شود. یکی از رموز موفقیت امام رضا (ع) و عشق و علاقه ایشان در دل ایرانیان و شیعیان و مسلمانان و همه انسان‌ها قرار گرفت به دلیل همین ویژگی است.

*به نظر می‌رسد یکی از موانع تربیت و هدایت افراد جامعه وجود افکار و جریان‌های انحرافی باشد که هرکدام از آنها در صدد ترویج و اندیشه‌های مسموم و غلط خود به افراد جامعه هستند و انتظار دارند که افراد جامعه، رفتارها، ارزش‌ها و اخلاق و اخلاقیات را بر اساس باورها و اندیشه‌های انحرافی آنان تنظیم کنند؛ حال بفرمائید مواجهه امام رضا (ع) با فرقه‌های انحرافی و یا دشمنان خویش چگونه بود؟

سیره و رفتار عملی امام رضا (ع) در حوزه اخلاق قابل تفکیک از حوزه و قلمروی بخش‌های دیگری مثل عقاید، احکام و فقه نیست و این نشان می‌دهد امام به گونه‌ای رفتار می‌کردند که خود رفتار در تربیت متربی و کسی که با امام مواجه می‌شد، بسیار مؤثر بود. علاوه بر اینکه امام به لحاظ مبانی و خواستگاه تفکر به لحاظ مبانی نظری و اخلاقی وارد مساله می‌شدند. امام در این مسیر به گونه‌ای عمل کردند که رفتار ایشان باعث اصلاح جریان‌های انحرافی و رفتارهای نامناسب فساد برانگیز برخی فرق و جریان‌ها می‌شد.

امام در مقابله با فرقه‌های انحرافی خوب می‌دانستند که باید آنقدر معتدل، متین و درست رفتار کنند که هم مظهر اکمل و اتم دین باشند، هم بتوانند پیام دین را به امت و جامعه بشری ابلاغ کنند و هم بتوانند در یک نگاه عرفانی و ملکوتی خلیفه الله فی الارض و امین الله فی الارض باشند. از این رو در سیره عملی امام رفتارها، گفتارها و مواضعی را می‌بینیم که می‌تواند همه موارد بیان شده را پوشش دهد.

امام رضا (ع) مظهر رحمت الهی بودند، جلوه‌های عینی این رحمت در سیره رفتاری ایشان کاملاً مشهود بود. نقل کردند یکی از امرای بسیار ظالم و سفاک عباسی، جلودی نام داشت. جلودی در دوران هارون امام رضا (ع) را خیلی اذیت کرده بود، حتی یک بار در مدینه به شیعیان و یاران حضرت حمله کرده و زیور آلات زنان شیعه و خاندان اهل بیت (ع) را غارت کرده بود. بعد از روی کار آمدن مامون، جلودی به دلایلی به زندان افتاد. نقل کردند در دوران ولیعهدی امام رضا (ع) یک روز جلودی را نزد مامون آوردند، امام (ع) نیز در آن مجلس حضور داشتند جلودی تا چشمش به حضرت افتاد خیلی نگران شد و با خودش گفت قطعاً امام انتقام آن بدرفتاری‌ها را می‌گیرد و من را نابود می‌کند، در همین موقعیت مامون شروع به صحبت با امام رضا (ع) کرد، امام هم سخنی راجع جلودی به مامون گفت. جلودی که از دور این صحنه را می‌دید و به امام بدبین بود خطاب به مامون گفت من به پدر تو خیلی خدمت کردم به پاس خدماتی که به پدرت کردم سفارش این مرد درباره من را قبول نکن مامون هم گفت بسیار خوب سفارش ایشان را عمل نمی‌کنم و دستور قتلت را می‌دهم. جلودی گفت مگر امام چه گفته بود؟ مامون گفت ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) به من گفت این پیرمرد را به خاطر من ببخش، به ما ظلم کرده اما من او را می‌بخشم؛ اما جلودی که به امام خود بدگمان بود از سایه‌سار رحمت امام بیرون رفت و خودش را به کشتن داد. بنابراین نباید فراموش کرد که امام مظهر رحمت الهی است و دوست ندارد تا جایی که ممکن است کسی از رحمت خدا دور شود.

*روش‌های رفتاری، روش‌هایی است که مستقیم با رفتار متربی سر و کار دارد و مربی می‌خواهد با استفاده از این روش‌ها، ضمن تغییر و اصلاح رفتارهای نامناسب، رفتارهای مطلوب را در وی ایجاد و تثبیت کند؛ امام رضا (ع) از چه روش‌هایی توانستند به تربیت افراد اقدام کند؟

یکی از ابعاد اخلاق کریمانه امام رضا (ع)، تواضعی بود که آن حضرت با همه مردم داشتند. اما م آنقدر تواضع داشتند که به جای زندگی در کاخ در خانه دیگری در نهایت ساده‌زیستی زندگی کردند و با مردم عادی مراوده داشتند. تواضع اجتماعی امام در حدی بود که وقتی می‌خواستند غذا بخورند همه اهل خانه و خادمان را سر یک سفره جمع می‌کردند. یکبار وقتی که همه برسر سفره نشسته بودند امام فرمودند من یک نفر را نمی‌بینم یکی از کارگرها گفت اسطبل خیلی کثیف بود و در اسطبل مشغول کار است. امام فرمودند تا او نیاید شروع نمی‌کنیم، کارگری که در اسطبل مشغول کار است اگر سر سفره بیاید شاید در وضع مناسبی نباشد و بوی بدی بدهد اما امام فرمودند باید او هم بیاید و کنار سفره همراه ما غذا بخورد.

امام رضا (ع) نسبت همه مردم رئوف و مهربان بودند و به تعبیری ارئف الناس و رئوف‌ترین بندگان خدا بودند. آن حضرت حرکت در مسیر موفقیت را منوط به مدارای با مردم می‌دانند و می‌فرمایند: مدارا با مردم نصف عقل است. عقل که بزرگ‌ترین نعمت خدا بر بندگان است به فرموده امام رضا (ع) نیمی از آن با کنار آمدن با مردم، صبور بودن، تحمل داشتن و خضوع و خشوع داشتن به دست می‌آید.

هدایت و تربیت مردم با متانت و آرامش میسر است. آنقدر این مسئله مهم است که نشانه عقلانیت بیان شده و مدارا کردن با مردم ملاک و معیار سنجش خرد است. البته به این معنا نیست که انسان چشم خود را بر انحراف دیگران ببندد و مدارا کند. مدارایی که مد نظر است این است که امام رضا (ع) در کمال ادب، متانت و بدون پرخاشگری به گروه‌های منحرف، انحراف آنها را تذکر داده و با آنها بحث علمی می‌کردند.

به عنوان مثال امام رضا (ع) نسبت به بعضی از منحرفین زمان که افکار واقفیه، مشبهه یا صوفیه داشتند هیچ گاه موضع دعوا، پرخاشگری و تنش نداشتند اما تذکر می‌دادند که این جنس تفکر منحرف و اشتباه است و مواظب باشید که جذب این فرقه‌ها نشوید. فرقه تصوف جریانی بود که به دلیل اشرافیت و بریز و بپاش‌های خلفای عباسی مورد توجه مردم قرار گرفته بود طوری که عده‌ای از مردم به خانگاه‌ها رفته، گوشه عزلت گزیده بودند و به گفتن ذکر مشغول بودند؛ امام نسبت به این گروه موضع صریح داشتند. امام رضا (ع) که ساده زیست‌ترین انسان‌ها و به تعبیر روایت ازهد الناس هستند، به مردم تذکر می‌دهند که مبادا جذب جریان تصوف بشوید.

* چه باید کرد که دچار افراط و تفریط نشویم؟

افراط و تفریط و خروج از اعتدال صدمات زیادی بر جامعه و افراد وارد می‌کند. با گوشه‌نشینی‌های صوفیانه نه تنها مشکلی از جامعه حل نمی‌شود بلکه بر مشکلات آن افزوده می‌شود. دین هم به این رفتار توصیه نمی‌کند. تصوف به لحاظ کارکرد اجتماعی و اقتصادی باعث افول رشد اجتماعی می‌شود. از این جهت امام رضا (ع) به صراحت فرمودند: «من ذکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منا و من انکرهم فکانما جاهد الکفار بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله» هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و به زبان و دل انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید گویا اینکه در راه خدا در حضور رسول خدا (ص) با کفار جهاد کرده است.

آیت الله جوادی آملی نیز در کتاب مفاتیح الحیات ص ۳۱۹ روایتی با این مضمون ذکر کردند و توضیح می‌دهند تصوف در توحید، ولایت و شریعت دینی دچار انحراف بودند.

امام رضا (ع) بسیار مراقب بودند که اخلاق دینی مردم دچار افراط و تفریط، اعوجاج و انحراف نشود. در برخورد با فرقه‌های مختلف مانند واقفیه، مشبهه و صوفیه نیز انحرافات را به آنها متذکر شده و به مردم آموزش‌های لازم را می‌دادند تا مردم گرفتار این فرقه‌ها نشوند. آن حضرت تاکید دارند کسی می‌تواند اخلاق‌مدار واقعی باشد که عقاید سالم و نابی داشته باشد. کسی که توحیدش آلوده به شرک باشد نمی‌تواند در مسیر صحیح گام برداشته و متخلق به اخلاق حسنه باشد.

مهربانی و اخلاق والای امام بود که ایشان را محبوب مردم کرده بود، از قرن دوم و سوم که امام در مدینه، ایران و خراسان مستقر می‌شوند محبوبیت ایشان نه تنها در جمع شیعیان بلکه در میان غیر شیعیان و اهل سنت نیز به شدت افزایش پیدا می‌کند

مثال دیگر در خصوص گروهی در زمان امام رضا (ع) است که معتقد بودند خدا جسم دارد و مانند بشر تصویر و کالبد انسانی برای خدا قائل بودند. آنها به آیات قرآن استناد می‌کردند و برای مثال می‌گفتند خداوند در قرآن فرموده است «جاء ربک» پروردگارت آمد، پس خداوند جسم دارد، پا دارد. امام رضا (ع) تک تک این شبهات را پاسخ می‌دادند. حضرت در پاسخ این افراد درباره این آیه فرمودند: منظور از «جاء ربک» در این آیه جاء امر ربک است یعنی هنگامی که امر و حکم خدای تو برسد نه اینکه خود خدا پا به معنای مصطلح بشری و مادی دارد. امام (ع) مبانی را اصلاح می‌کردند تا اخلاق اصلاح شود، چرا که اصلاح اخلاق بدون اصلاح مبانی امکان‌پذیر نیست.

مهربانی و اخلاق والای امام بود که ایشان را محبوب مردم کرده بود، از قرن دوم و سوم که امام در مدینه، ایران و خراسان مستقر می‌شوند محبوبیت ایشان نه تنها در جمع شیعیان بلکه در میان غیر شیعیان و اهل سنت نیز به شدت افزایش پیدا می‌کند و این عشق و علاقه بعد از شهادت آن حضرت به شکل زیبایی گسترش پیدا می‌کند. نیشابور قرن سوم که از مراکز اهل سنت است با رفتار، اخلاق و منش بسیار خوب امام رضا (ع) به سرعت تغییر موضع داده و ظرف قرون آینده به یکی از پایگاه‌های تشیع تبدیل می‌شود.

اولین بقعه‌ها و حرمی که برای امام رضا (ع) ساخته شده در دوره غزنویه و به دست اهل سنت ساخته شده است و این نشان می‌دهد که اهل سنت چقدر به آن حضرت ارادت و علاقه داشتند. تا قبل از دوران صفویه اهل سنت بارها برای امام رضا (ع) بقعه ساختند. اهل سنت آنقدر امام را دوست داشتند که در کنار مضجع شریف ایشان مسجد ساختند. مسجد جامع گوهرشاد که یکی از بزرگترین مساجد دنیای اسلام است توسط خانم گوهرشاد که سنی مذهب هستند، بنا شده است. جاذبه گسترده اخلاق امام رضا (ع) تمام طیف‌ها را جذب می‌کرد، هر چند افرادی که ذاتاً بیمار و فاسد هستند مانند مامون عباسی و دیگر ظالمان تحمل نکردند و آن شخصیت بزرگ، امام و خلیفه الله فی الارض را به شهادت رساندند.

کد خبر 5321005

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha