به بهانه تشکیل نشست نه چندان موفقیت آمیز کشورهای 1+5 در پاریس که البته نماینده روسیه به دلیل آنچه که "بارش برف" توصیف شد، نتوانست در آن شرکت کند، می توان به قضاوت و تحلیل دوباره نشست این گروه پرداخت.
به گزارش مهر، در واقع مهمترین مشکل و چالش 1+5 تنزل و زوال تدریجی "فلسفه وجودی" این گروه است که دلایل ذیل را می توان برای آن ذکر کرد:
- 5+1 صرفا برای حل مسالمت آمیز و اعمال " فشار نرم" موضوع هسته ای ایران تشکیل شد، بدیهی است که فشارهای یکجانبه آمریکا بر ایران و تاکید و تبلیغ(ولو ظاهری) بر راهکارهای نظامی، فلسفه وجودی این گروه را زیر سئوال می برد و اعضای غیرآمریکایی 1+5 در این صورت، دیگر دلیلی برای همراهی و همنشینی با آمریکا ندارند.
- به جز آمریکا، تقریبا همه اعضای 1+5 روابط "نزدیک" اقتصادی و حتی سیاسی با ایران دارند و انگیزه اصلی تعامل و ارتباط شان با ایران، "انگیزه های اقتصادی" است. این در حالی است که فقط آمریکا است که با نظام جمهوری اسلامی "مشکل سیاسی" دارد و مخالف برنامه هسته ای ایران است، این تناقض در ایده های اصولی و کلان، نهایتا حاصلی جز بن بست 1+5 ندارد، از نظر 1+5 (به جز آمریکا) پذیرفتن "ایران هسته ای" به مراتب کم هزینه تر و منطقی تر از درگیر شدن با ایران و از دست دادن بازار و روابط اقتصادی با ایران است.
به جز ایالات متحده آمریکا، تقریبا همه اعضای 1+5 روابط "نزدیک" اقتصادی و حتی سیاسی با ایران دارند و انگیزه اصلی تعامل و ارتباط شان با ایران، "انگیزه های اقتصادی" است، این در حالی است که فقط آمریکا است که با نظام جمهوری اسلامی "مشکل سیاسی" دارد و مخالف برنامه هسته ای ایران است، این تناقض در ایده های اصولی و کلان، نهایتا حاصلی جز بن بست 1+5 ندارد، |
- گزارش البرادعی و همکاری های ایران-آژانس(مدالیته) یکی دیگر از دلایلی است که اصولا فلسفه وجودی 1+5 را زخمی می کند، اگر بهانه اصلی آمریکا برای تقابل با ایران( تلاش برای تولید سلاح هسته ای) به شهادت نهاد حرفه ای آژانس، از بین برود، 5+1 چه ضرورتی برای نشست های خود خواهند داشت؟
- از سوی دیگر ماهیت حکومت های "چین، روسیه،فرانسه، آلمان، انگلیس" کاملا متفاوت از ماهیت حکومت آمریکا و نومحافظه کاران و میلیاریست های کاخ سفید است، به دلیل همین تفاوت ماهیت و اینکه در کشورهای فوق، اکثرا یک" پارلمان زاویه دار و مخالف با جمهوری خواهان آمریکا" در قدرت شریک است، مسئولان این کشورها حتی در صورت تمایل کامل، باز نمی توانند با آمریکا، "همراهی" کامل داشته باشند(به خصوص کشورهای اروپایی که با فشار احزاب سیاسی مواجه هستند)
- نگاه نومحافظه کاران آمریکا به ایران، نگاهی مبتنی برنوعی"آرمانگرایی خاص محافظه کارانه" است که ازدید دیگر سیاستمداران معمول و معقول دنیا، این نوع نگاه به کشوری قدرتمند و موثری چون ایران، با کمبود دلایل واقعی و ملموس مواجه است. تجربه تلخ بلر، نخست وزیر سابق انگلستان در همراهی با جرج بوش که منجر به خداحافظی زودهنگام از قدرت شدو همچنین سرنوشت جان هاوارد در استرالیا، گویاترین نمونه این روند است که ظاهرا به اندازه کافی مورد توجه سارکوزی، رئیس جمهور جدید فرانسه قرار نگرفته است.
- حقیقت دیگر این است که کشورهای 1+5 در حقیقت همگی "رقبای" استراتژیک یا تاکتیکی ایالات متحده هستند، می توان گفت آمریکا در اقدامی منفعلانه برای فشار به ایران با "رقبای" خود متحد شده است. همین "جمع ناهمگون" است که باعث می شود در نهایت، 1+5 اختلافات عمیق و استراتژیک این کشورها را به نمایش بگذارد.
- نگاهی به وضعیت آلمان درگروه 1+5 خود، گویای بسیاری از واقعیت ها است. جمهوری فدرال آلمان تاکنون یکی از "برندگان بزرگ و البته فرعی" موضوع هسته ای ایران است، آلمان با استفاده از فرصت های ایجاد شده درچالش هسته ای ایران، تا حدود زیادی نقش سیاسی خود در اروپا را افزایش داد و به سطح نقش و وزن اقتصادی خود رساند.
اگر تا دو سال قبل، 1+5 حکم دستگاه ایجاد "اجماع "علیه ایران را داشت، اینک می توان نتیجه گیری کرد که 1+5 تبدیل به "ترمز" آمریکا برای برخورد با ایران شده است |
زمزمه عضویت دائم آلمان در شورای امنیت که از سال 2004 پررنگ شد و امروز کم کم حالت واقعیت به خود می گیرد، یکی از ثمرات حضور آلمان دراین جمع بود. بنابراین در صورت تحقق این هدف آلمانی ها، تداوم بازی فعلی ژرمن ها در کنار آمریکایی ها، برایشان ضرورتی ندارد و یکی از ارکان 1+5 عملا از دور خارج می شود.
به گزارش مهر، اگر تا دو سال قبل، 1+5 حکم دستگاه ایجاد "اجماع "علیه ایران را داشت، اینک می توان نتیجه گیری کرد که 1+5 تبدیل به "ترمز" آمریکا برای برخورد با ایران شده است. آمریکا اگر بخواهد بازهم بر طبل تقابل با جمهوری اسلامی بکوبد، ناگریز است یا رسما مرگ 1+5 را اعلام کند و استراتژی برخورد خارج از شورای امنیت و خارج از نهادهای بین المللی را در پیش بگیرد و یا حتی نومحافظه کاران آمریکایی هم به این نتیجه برسند که تقابل با ایران، فایده ای برای آنها ندارد.
شاید در شرایط فعلی، صدور یک قطعنامه ضعیف که فقط شامل توسعه "تحریم های ملایم" (و نه آنگونه که آمریکا می خواهد)، ثمره این تلاش آمریکا باشد.
نظر شما