به گزارش خبرنگار تجسمي "مهر" ، در گزارش يك جانبه نيويورك تايمز از وضعيت هنرهاي تجسمي ايران ضمن اشاره به برپايي نمايشگاه هنر مجسمه سازي معاصر انگلستان در موزه هنرهاي معاصر تهران آمده است : "اين نمايشگاه اثباتي بر اين امر است كه شكوفائي زندگي فرهنگي ايران ، دوباره ، آغاز شده است !
سميع آذر در اين باره مي گويد : " ( در حالي كه) هنرمندان ما هنوز بر اساس پايه هاي سبك هاي دهه 1960 ميلادي كار مي كنند . تنها راه حل ايجاد مسيري براي خبررساني و مبادله تجربيات ، در هر دو شكل سفر هنرمندان ايراني به خارج از كشور و همچنين آوردن آثار مهم هنر غرب به ايران است . "
در اين رابطه با يد دانست هرچند نمايشگاه پيشگامان مجسمه سازي انگلستان به اين جهت كه امكان بازديد هنر دوستان ايراني از آثار هنرمندان معاصر انگلستان را فراهم كرده قابل توجه ارزيابي كرد اما نمي توان برگزاري آن را زمينه ساز شكوفائي زندگي فرهنگي در ايران دانست. پويايي و شادابي هنرهاي تجسمي ايران سال هاست كه شكوفايي را تجربه مي كند . همان هنري كه ويژگي هايش به هنگام برپايي نمايشگاه هاي و گالري هاي مختلف آشكار شد . شايد ششمين نمايشگاه دوسالانه نقاشي تهران را به خاطر داشته باشيد . نمايشگاهي كه از جمله مهمترين رويداد هاي عرصه هنر نقاشي ايران بشمار مي آيد . ولي با اين همه بدون جا و مكان باقي مانده بود و در نهايت با وساطت پيشكسوتان هنري درموزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد . يا شايد ياد آوري اعتراض هنرمندان نسل نو كشور به رويكرد هنرمندان دولتي ، كه اينك آثارشان در اكناف اروپا وامريكا به واسطه موزه هنرهاي معاصر به نمايش گذاشته مي شود را به خاطر داشته باشيد .آن ها نمايشگاهي با نام "مردودين دوسالانه ششم " برپا كردند .
با اين وجود ، نويسنده مقاله نيويورك تايمز درگزارش خود پس از نقل سخنان يكسويه سميع آذرتنها به نقل سخنان چند هنرمند كه طي سالهاي اخير مورد توجه موزه هنرهاي معاصر بودند اكتفا كرده است . در گزارش مذكور سخنان مشابه ديگري هم روايت شده است . در جايي از قول ليلي گلستان ، مالك گالري گلستان در تهران ، نقل شده است : كيفيت آثار هنري بالا رفته و فروش افزايش يافته است .
پريوش گنجي ، نقاش و مدرس دانشگاه نيز در اين گزارش مي گويد : چيزي كه تحت رهبري وي ( سميع آذر ) به وقوع پيوسته است در حافظه تاريخ هنر ما باقي خواهد ماند . سميع آذر به هنرمندان ارج مي نهد و هر كاري كه توانايي آن را دارد براي آنكه هنرمندان مسير و هويت آثارشان را كشف كنند ، انجام مي دهد .
اما نويسنده اين مقاله نمي تواند حقيقت را كتمان كند و درجايي از مقاله بي اساس خود مي نويسد : اكنون حدود يك جين ! از گروه هاي هنر ي وجود دارد و يكي از آنها به نام دنا كه از گرد هم آيي 12 زن تشكيل شده است ، اغلب به موزه مراجعه مي كنند تا براي انجام طرح هاي خود از موزه كمك مالي دريافت كنند .
آنچه مسلم است نويسنده گزارش يا در نهايت بي اطلاعي بوده و يا با اشراف كامل هدفي تبليغي را براي معرفي بخشي از عملكرد يك مدير دنبال كرده است . دو عبارت مذكور در ابتداي متن پيش رو نسبت نويسنده با هنرهاي تجسمي ايران و نسبت مديري كه 6 سال در مهمترين مقام تصميم گيرنده عرصه هنرهاي تجسمي حضور داشته با اين هنر را كاملا روشن مي كند.
نگاهي به يك تيتر از روزنامه نيويورك تايمز:
هنرهاي تجسمي در ايران پيشرفت كرده است
نيويورك تايمز در شماره مورخه 25 اوريل 2004 خود در گزارشي پيرامون وضعيت هنرهاي تجسمي ايران به قلم نازيلا فتحي ، از وضع رو به پيشرفت هنرهاي تجسمي ايران خبرداد .
کد خبر 73058
نظر شما