سمبولیست فرانسوی
مرگ ژول لافورگ شاعر فرانسوی در چنین روزی به سال 1887 در شهر پاریس به علت بیماری سل رخ داد. لافورگ یک سال پیش از مرگ پس از مدتها دوری از وطن به فرانسه بازگشت و در اوج معروفیت قصد کناره گیری از مشاغل متعدد فرهنگی خود و پرداختن به نویسندگی محض را داشت.
او در 16 آگوست سال 1860 در کشور اروگوئه به دنیا آمد. پدرش به خاطر شرایط کاری مجبور به مسافرت دائم بود و ژول نیز در یکی از این سفرهای دراز مدت پدرش دیده به جهان گشود. در شش سالگی او پدر و مادرش به فرانسه رفتند و یک سال بعد از آن که مادر اروگوئه ای او تصمیم به بازگشت به سرزمین مادری اش را گرفت ژول و برادرش به یکی از اقوام پدری سپرده شدند.
زندگی لافورگ بعد از این تا 18 سالگی در ناکامیهای فراوان گذشت. مادرش فوت کرد، در امتحانات مدرسه به صورت متناوب با بدترین نمرات مردود شد و ناکامیها و سرخوردگیهای محیط او را تا سرحد افسردگی منزوی کرد. آخرین ناکامی درسی را لافورگ با پناه بردن به موزه ها و خواندن آثار ادبی بزرگ و معروف بر خود هموار کرد و همین راه حل ساده به ناگاه زندگی او را تغییر داد.
اولین دفتر اشعار لافورگ در پی مرگ پدرش در سال 1879 و در تولوز منتشر شد و تا آخر همان سال اشعاری که از او در جراید به چاپ می رسیدند توجه و نقدهای مثبتی را به خود جلب کردند. دهه هشتاد قرن 19 زمان اوج کار و تاثیر ادبی لافورگ و شعله کشیدن ذوق و استعداد ادبی این شاعر بزرگ بود. شعرهای او به گواه مورخان سرآغاز مکتب سمبولیسم در ادبیات شناخته می شود. در این زمان او با مهاجرت به برلین به عنوان مشاور فرهنگی دربار فرانسه در این شهر مشغول به کار شد و در فراغت ناشی از کار ساده و پردرآمدی که داشت شاهکار زندگی اش را با نام (تقلیدی از بانوی ما، ماه) خلق کرد و یک سال بعد به فرانسه بازگشت تا پایان این زندگی کوتاه و پراثرش رقم بخورد.
نوبل برای شاعر پیشرو ایتالیایی
ادبیات ایتالیا در این روز تولد "سالواتوره کازیمودو" شاعر بزرگ و برنده نوبل ادبی سال 1959 را جشن می گیرد. کازیمودو در سال 1901 در شهر مودیکای سیسیل به دنیا آمد. در هشت سالگی با رفتن خانواده اش برای کمک به زلزله زدگان مسینا، اولین و عمیق ترین تاثیرش را از نیروهای طبیعی زمین درک کرد و این تاثیر را تا آخر عمرش در تمام کارهای خود نشان داد. او اولین شعرش را در سال 1919 در یک مجله ادبی کوچک چاپ کرد و در دهه سی با انتشار پی در پی دفاتر شعر خود به اوج اشتهار ادبی رسید.
در طول جنگ جهانی دوم خود را در سکوت و انزوا از محیطهای ادبی، وقف ترجمه شعر از زبانهای دیگر کرد و ثمره سالها کار در این زمینه در نهایت او را به خاطر مجموعه کارها و خدمات ارزنده به ادبیات به نوبل ادبی سال 1959 رسانید. از این تاریخ به بعد وقت او روی سفر به اطراف و اکناف دنیا و سخنرانیهای آموزشی گذشت تا اینکه در سال 1968 در زمانی که برای یک دوره آموزشی به آمالفی رفته بود دچار خونریزی مغزی شد و در نهایت در روز 14 ژوئن سال 1968 در بیمارستانی در ناپل درگذشت.
نظر شما