به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه واشنگتن تایمز نوشت : هدف از این کار عادی سازی روابط با ایران است. دولت جرج بوش تنها قدمی بسیار کوچک در این راه برداشته و آمادگی خود را برای گشودن دفتری سیاسی در تهران اعلام کرده است. اگر این کار صورت بگیرد رئیس جمهور بعدی فرصت خوبی پیدا می کند تا با گامهای بعدی خود درصدد رفع اختلاف با ایران برآید و به هدف عادی سازی روابط نائل آید .
ایران کشوری هفتاد میلیونی که درمنطقه راهبردی و حساس بین خلیج فارس و دریای خزر واقع شده است در ثبات منطقه نقش بسزایی ایفاء می کند. آمریکا نیز در این بخش از جهان منافعی دارد که بعضی از آنها با منافع ایران منطبق است. این انطباق منافع می تواند تعامل و همکاری دو کشور را درکشورهایی مانند افغانستان وعراق تضمین کند. امنیت منابع انرژی، قاچاق مواد مخدر و مقابله با تهدیدهای طالبان و تروریستهای سنی هم می تواند از زمینه های همکاری دو کشور باشد. طالبان هم اکنون تهدیدی جدی برای ثبات کشور پاکستان که همسایه شرقی ایران است، شده است.
در ادامه این مطلب آمده است : متاسفانه آمریکا و ایران بجای تعامل و همکاری برسر منافع مشترکشان راه دیگری را انتخاب کرده اند و دولت بوش با برداشتن گامهای نادرستی از قبیل داخل کردن ایران به فهرست محور شرارت و نادیده گرفتن حمایت سازنده تهران از دولتهای جدید تحت حمایت آمریکا درعراق و افغانستان و رد پیشنهاد ایران برای حل مسائل باقیمانده خصومت ایران را برای خود خریده است، اما با درنظر گرفتن اهمیت مسائل امنیتی درمنطقه رئیس جمهور بعدی آمریکا دیگر نمی تواند اشتباهات دولت قبلی را درباره ایران ادامه دهد و باید تغییری در آن ایجاد کند .
در مطلب واشنگتن تایمز همچنین آمده است : رئیس جمهور بعدی آمریکا می تواند با بررسی و مطالعه بسته پیشنهادی ایران به شش کشور بزرگ جهان سردی روابط ایران و آمریکا را از بین ببرد. آنچه که ایران بدنبال آن است احترام آمریکا به این کشور و دولت آن است . ایران می خواهد آمریکا اهمیت تهران درمعادلات منطقه و نقش این کشور در ثبات این بخش از جهان را درک کند و موضع سیاسی تازه و خالی از تهدید و ارعابی درقبال ایران درپیش بگیرد.
دیپلماسی ارعاب درمورد ایران کارگر نیست و بجای آن باید دیپلماسی تشویق را بکار گرفت وابتکاراتی را به اجراء گذاشت که جو اعتماد را بین دو کشور برقرار کند . این راهی است که با مذاکره و گفتگو و ایجاد تماس بین گروههای کاری دوطرف می توان پیمود . مذاکرات طرفین می تواند برسر مسئله هسته ای امنیت منطقه و تجارت و موضوعاتی از این قبیل باشد. تغییر سیاست آمریکا به این سمت می تواند به نتایج خوبی منتهی شود و شکاف بین آمریکا و ایران را به حداقل برساند. حل این مسائل می تواند راهگشای حل وفصل مسائل دیگری باشد و دوطرف را از رویارویی نظامی و جنگ بازدارد. اگر آمریکا درسیاستهای خود در قبال ایران نگرانی های تهران را در قبال امنیت ملی اش برطرف کند درآن صورت می توان گفت سیاست موفقی را دنبال کرده است.
از دید تهران سالهاست که آمریکا به طرفهای دیگر اجازه داده است تا درقبال ایران برایش تصمیم گیری کنند و دیدگاههای تهران را به گوش واشنگتن برسانند. اینکار باید متوقف شود. منافع آمریکا بخصوص منافع ژئوپلیتیکی این کشورایجاب می کند که واشنگتن مستقیما" وارد عمل شود و در چارچوب سیاستهای جدیدش درقبال تهران عوامل قاطع و تعیین کننده ای را در نظر بگیرد و برخلاف آنچه سیاستمداران آمریکایی می پندارند راهی که از تهران به واشنگتن می رسد از تل آویو نمی گذرد.
سیاستمداران آمریکایی و اسرائیلی باید بدانند که هرگونه تحول مثبت در روابط ایران و آمریکا بر موضع ایران در قبال روند صلح خاورمیانه تاثیر گذار خواهد بود و بنابراین اشتباه است اگر از ایران بخواهیم دررفتار خود در صحنه سیاست خارجی تغییراتی را مطابق خواست آمریکا صورت دهد .
اگر به ایران فرصت بدهیم و این خواست را پس از تغییر محسوس سیاست آمریکا در قبال تهران مطرح کنیم . احتمالا نتیجه بهتری خواهیم گرفت . گره کور در روابط ایران وآمریکا تنها با پیروی از سیاست های مستدل و مجاب کننده باز می شود. دیگر نباید با ایران با زبان تهدید و ارعاب سخن گفت. ضرب المثلی فارسی هم می گوید گره ای که با دست باز می شود چرا باید با دندان گشود. اما عامل زمان در این باره نقشی حساس ایفاء می کند و دولت بعدی نباید اشتباهات گذشته را ادامه دهد. این دولت باید علاوه بر سیاست مجاب کننده ای که در قبال ایران در پیش می گیرد به زمینه هایی هم که نیاز به جسارت و قدری آزمون دارد وارد شود یکی از آنها هم بررسی دقیق پیشنهاد تعلیق دربرابر تعلیق با درنظر گرفتن برنامه غنی سازی ایران است.
نظر شما