به گزارش خبرگزاری مهر، شصت و هفتمین شب مجله بخارا که به محمدعلی کشاورز اختصاص داشت عصر روز سوم دی در فرهنگسرای نیاوران با حضور طهمورث ساجدی، علیرضا بهنام، سهراب فتوحی، مریم روشن، امیر زنجانیان، یوسف علیخانی، محمد روشن، ترانه مسکوب، جلال سرفراز، فرزانه قوجلو، سیروس علینژاد، جمشید ارجمند، مهجبین مهاجر، محمود فاضلی، ناهید طباطبایی، محمد گلبن، عباس جعفری، مریم شرافتی و منتقدین سینمایی و سردبیران نشریات ادبی برگزار شد.
دکتر صنعتی در این مراسم درباره نقش تئاتر و ویژگیهای بازیگری کشاورز گفت: وقتی دهباشی از من خواست در این مراسم حرف بزنم و خواسته کشاورز هم به من ابلاغ شد به خاطر یک عمر عشق و اشتیاق به تئاتر خوشحال شدم. انگار بار دیگر به سالهایی بازمی گردم که با مشتاقان هنر صحنه در این مرز و بوم آشنا شدم و سالهای سال دوستی و کار مشترک با هم تجربه کردیم. از آن سالها 40 سال میگذرد و نتوانستم همه کارهای کشاورز را ببینم.
وی ادامه داد: اما وقتی کتاب "اکسیر نقش" و فیلم مستند زندگی کشاورز را به من دادند، کتاب را ورق زدم و چشمم به نمایشنامه "بختک" افتاد، تنها نمایشنامه من که در آن زمان مجوز اجرا گرفته بود و آقای کشاورز آن را کارگردانی کردند. با دیدن این کتاب احساس نوستالژیک مرا منقلب کرد؛ شور و اشتیاق برای تئاتری که از آن دور شده بودم و همیشه دلم میخواسته به آن بازگردم.
صنعتی افزود: نوشتن درباره "بوف کور" هدایت یا آثار تارکوفسکی بسیار راحتتر از حرف زدن درباره کشاورز بود. نمیدانم باید از چه بگویم، از خاطراتم، از کشاورز بازیگر و کارگردان. کسانی مثل کشاورز تئاتر را با عشق روی صحنه زندگی کردند و در زندگی هرگز از تئاتر جدا نبودند. هیچوقت نخواستهاند جزئی از صنعت فرهنگ باشند و به خاطر کلیشه دنبالهرو شوند.
این مراسم با قرائت پیام جمشید ملکپور برای کشاورز و نمایش فیلم مستند زندگی وی به نام "سلسله شوق" کار مریم پیربند ادامه یافت و سپس اسماعیل شنگله گفت: بسیاری از واژهها چنان مفهوم ذهنی پیدا کردند که به سختی میتوان آنها را در قالب تعبیر و تفسیر گنجاند. وقتی میگوییم گل نه به خارش فکر میکنیم نه به نوع و نه به بوی آن. بلکه گل، گل است.
وی ادامه داد: امروز درست 52 سال و سه ماه از اولین روزی که من و کشاورز با هم آشنا شدیم میگذرد و این دوستی روز به روز بیشتر شد. اولین همکاری ما در بازیگری سال 37-36 بود، در اولین مسابقه نمایشنامهنویسی دو نمایشنامه برنده جایزه اول شدند: "بلبل سرگشته" به کارگردانی علی نصیریان و "سربازان جاویدان" ابوالقاسم جنتی عطایی که استاد ما در هنرستان بودند و من و آقای کشاورز در بخشی از آن بازی کردیم.
این مراسم با سخنرانی کشاورز پایان یافت و وی با تقدیر از برگزارکنندگان مراسم گفت: من سزاوار نبودم و هنرمندانی بسیار بزرگتر از من در این مملکت هستند. از جمله آقای شنگله که از مترجمان و کارگردانان تئاتر بسیار بزرگ این مملکت هستند و من افتخار داشتم در چند نمایش او بازی کنم. از دکتر صنعتی هم تشکر میکنم که علاوه بر دوستی عمیقمان همشهری هم هستیم و ایشان یکی از بهترین روانکاوها و روانپزشکان ایران هستند.
کشاورز ادامه داد: از خانم کیان افراز هم تشکر میکنم که کتاب "اکسیر عشق" را که گفتگوی ایشان با من بود چاپ کردند و از استاد پایاننامهام دکتر امیرحسین آریانپور هم بسیار متشکرم که من آن را با ایشان گرفتم و استاد بسیار بسیار بزرگی بودند. من همیشه مرهون لطف استادانم هستم.
وی افزود: ما هر چه داریم از مردم سرزمین و فرهنگ آن داریم. آقای شنگله همیشه به من میگفتند به ادبیات کهن رجوع کن و من این کار را کردم و پس از سالها حالا میفهمم معنای عشق چیست. آن زمان معنای عشق را نمیفهمیدم. عشق یعنی دوست داشتن و دوست بودن. ما دیگر پیر شدهایم؛ چون پیر شدی حافظ از میکده خارج شو. حالا باید کنار برویم و دیگر نظارهگر مرگ باشیم.
کشاورز ادامه داد: در پایان به این جوانانی که اینجا هستند سفارش میکنم بچهها معنای عشق را بفهمید، هنر را بفهمید و فضیلت هنر را. هنر تنها کافی نیست باید فضیلت هنر را شناخت. همانطور که کنفوسیوس میگوید فضیلت هنر را باید شناخت و فضیلت علم را و فضیلت انسانیت و انساندوستی را. من کتاب خودم را که خانم کیان افراز و همسرشان آقای محمدی لطف کرده و انتشار دادهاند به دخترم تقدیم کردم که واقعا لایق این بود و راهنماییهای زیادی در زندگی به من کرد.
نظر شما