پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۳ دی ۱۳۸۷، ۱۴:۵۳

گفتگوی مهر با مهرعلیزاده -2

تعیین کننده نهایی کاندیدای اصلاحات خاتمی باشد/ یارانه نقدی عاقبت ندارد

تعیین کننده نهایی کاندیدای اصلاحات خاتمی باشد/ یارانه نقدی عاقبت ندارد

عضو ارشد بنیاد باران در تحلیل شرایط فعلی کشور ، تندروی را اصلاحات ندانست ، از تعریف جدید مبانی اصلاحات توسط خاتمی خبر داد و بعد از طرح های شورای حکمیت و نظرسنجی برای اجماع ، مکانیزم سومی را مطرح کرد که بر اساس آن خاتمی خود باید برای اجرای این مبانی به میدان بیاید و یا کاندیدای اصلاح طلبان را او مشخص کند.

محسن مهرعلیزاده معاون سابق رئیس جمهور و رئیس سابق سازمان تربیت بدنی که بعد از حضور در انتخابات ریاست جمهوری نهم تنها در همایش ها و کنگره های سیاسی و ورزشی مختلف حاضر می شد، پس از مدتها سکوت، در خبرگزاری مهر حاضر شد و طی گفتگویی سه ساعته به سئوالات متنوع خبرنگاران پاسخ گفت.

وی که هم اکنون عضو ارشد بنیاد باران است، تاکید می کند عضو رسمی هیچ حزب اصلاح طلبی نیست و خود را جزو حلقه یاران خاتمی می داند. بخش دوم و پایانی گفتگوی مشروح مهر با مهرعلیزاده چنین است: 

خبرگزاری مهر: آیا اصلاحات را از زمان شکل گیری‌اش در دوم خرداد 76 موفق می دانید؟

مهر علیزاده : اصلاحات دورانی بود که در آن برنامه ریزی برای برنامه های پنج ساله قوام و استحکام و معنی بیشتری پیدا کرد. برنامه اول در زمان میر حسین موسوی طراحی شد، وقتی هاشمی خواست شروع کند، یک نیم نگاه اصلاح گرایانه به برنامه  داشت و در حقیقت برنامه اول توسعه با اصلاحاتی بسیار عمیق انجام شد . در بعد اقتصادی سیاست جایگزینی واردات به سیاست توسعه صادرات تبدیل شد . واقعیت این بود که اثرات ناشی از جنگ به مقدار خیلی زیاد بر اجرای برنامه های اول و دوم تاثیر می گذاشت.

سیاست تعدیل اقتصادی را هاشمی عنوان کرد و پای آن ایستاد؛ ولی عملا دیدید که در اواخر دوره وی موانعی ایجاد شد که این سیاست نتوانست به آن نتایج مطلوب برسد  . حال برخی می گویند محکوم به شکست بود و برخی می گویند که شکست داده شد.

در دوره خاتمی نیز فکری نظام مند مبنی بر برنامه محوری بر مجموعه دولت وی حاکم بود ، مسئله اجرای برنامه سوم و طراحی برنامه چهارم را به خوبی پیش برد و بسیار مهمتر از آن به سمت تدوین چشم انداز 20 ساله توسعه برای کشور رفت . یعنی مدیریت کشور توانست این ادعا را داشته باشد که می تواند برای 20 سال آینده هم فکر کند.

مهم این است که جامعه و مردم نیازمند کشوری هستند که روی برنامه حرکت کند، بنابراین در انتخابات آینده هم مردم نیازمند افرادی هستند که به برنامه اعتقاد دارند و  حول محور برنامه حرکت کنند و آن را کنار نگذارند. این فکر باید در کشور مستقر شود؛ اما اینکه فرد مجری آن چه کسی باشد این مرحله بعدی است.

اگرخاتمی احساس کند مبانی اصلاحاتی را که اخیرا تبیین کرده ، خود باید هدایت کند قطعا باید پا پیش بگذارد و وضعیت فعلی را بهبود بخشد، اما اگر نه، باز هم خود خاتمی باید تشخیص دهد که برای حاکم شدن آن اندیشه در کشور چه کسی به نمایندگی از اصلاح طلبان باید وارد شود. 

اخیرا خاتمی جلساتی تحت عنوان تبیین مبانی اصلاحات برگزارکرده که در آن بسیار دقیق اصلاحات را از بعد دین و دین مداری، اعتقاد به قانون اساسی، مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی داخلی و خارجی و مسائل بین المللی و اقتصادی شکافته و خیلی روشن چارچوب این تفکر را تبیین کرده است. اگر خاتمی احساس کند این فکر را خود باید هدایت کند قطعا باید پا پیش بگذارد و این وضعیت فعلی را بهبود بخشد، اما اگر نه، باز هم خود خاتمی باید تشخیص دهد که برای حاکم شدن آن اندیشه در کشور چه کسی به نمایندگی از اصلاح طلبان باید وارد شود.


باید موضوع تعیین کاندیدای نهایی اصلاح طلبان را به خاتمی واگذار کرد به عبارتی در کنار طرح هایی که سایر اصلاح طلبان در جبهه اصلاحات برای رسیدن به اجماع مطرح کرده اند باید این اندیشه هم مطرح شود که با توجه به اینکه نقش هدایت و راهبری در هر جریان فکری بسیار مهم است و کسی که نقش های اساسی صاحب فکری و اندیشه محوری یک راهبر را بر عهده دارد، باید برخی تصمیمات اساسی درباره این جریان را اتخاذ کند. 

*اشاره کردید که باید جامعه را به خط امام (ره) بازگرداند، آیا معتقدید از خط امام(ره) فاصله گرفته ایم؟

- این استنباط درستی نیست که ما فکر کنیم که یک انحراف اساسی از اهداف و اندیشه های  امام(ره) صورت گرفته است؛ ولی به هر حال وقتی امام(ره) ایده حکومت اسلامی را مطرح کردند و طی 15 سال  از 42 تا 57 به طور رسمی آن را دنبال نمودند تا به ثمر نشست و بعد از آن تفکر مورد نظر خود را در معرض انتخاب مردم قرار دادند، باید به این موضوع پی برد که چقدر این تاکید معنی دار است و همچنان این معنا به عنوان یکی از اصول بسیار مهم باید به همراه نظام باشد.

متاسفانه در بسیاری از اظهار نظرها - و البته نه در افعال مسئولان نظام - شنیده می شود که رای مردم، نظر مردم، جمهوریت نظام و متاسفانه حتی در برخی مواقع اسلامیت نظام زیر سئوال می رود.

این استنباط درستی نیست که ما فکر کنیم که یک انحراف اساسی از اهداف و اندیشه های  امام(ره) صورت گرفته است؛ ولی متاسفانه در بسیاری از اظهار نظرها - و البته نه در افعال مسئولان نظام - گاه رای مردم، جمهوریت نظام و متاسفانه حتی در برخی مواقع اسلامیت نظام زیر سئوال می رود.

تعبیر، تعریف و تحلیلی که حضرت امام(ره) از اسلام ناب محمدی داشتند و بارها آن را به کار بردند در ذهن افراد مختلف متفاوت است . متاسفانه در برخی تعابیر عده ای  حتی مسلمان بودن برخی افراد را  زیر سئوال می برند و با دیدگاه های تنگ نظرانه ای به قضاوت می پردازند؛ بنابراین نمی توان گفت که اینها نظرات و تعابیر امام(ره) است. لذا اگر از قانون اساسی و جمهوری اسلامی و یا هر موضوع دیگری که مربوط به انقلاب است  مراقبت نکنیم و هر لحظه با آن مبنای اصلی آن کار، فکر و اندیشه محک نزنیم قطعا در برخی جاها بر آن ناخالصی هایی وارد می شود.

 

می توان گفت آنچه تفکر اصلاح طلبی بر آن تاکید دارد این است که باید مراقب باشیم تا هم اسلامیت و هم جمهوریت نظام حفظ شود. شاهدیم جاهایی که نیاز به حذف رقیب است، اصلاح طلبان لائیک خوانده می شوند.   این به نظر من درست نیست و ما اصلا از حیث اسلامی و دینی مجاز به چنین کاری نیستیم و این موضوع را  مصداق تهمت و افترا به یک گروهی که دارای اندیشه و تفکر اسلامی هستند و از خط امام(ره) پیروی می کنند، می دانم.

* دلیل شما برای طرح مکانیزم سوم انتخاباتی اصلاح طلبان ( بعد از طرح های شورای حکمیت و نظرسنجی) مبنی بر تصمیم گیری خاتمی برای آمدن و در نهایت در صورت عدم ورود، تعیین کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات آتی از سوی وی چیست؟ خاتمی معتقد است فردی به جز  وی بیاید که حساسیت کمتری روی او باشد و از مشی اعتدالگرایانه برخوردار باشد، این فردی که او می گوید، کیست و آیا این موضع وی به معنای عدم حضور خودش در انتخابات نیست؟

- الان نمی توان مصداق مورد نظر خاتمی را معرفی کرد؛ اما خوشبختانه مشی اعتدال هم در رفتار و کردار و هم در تفکر اصلاح طلبی وجود دارد. از طرفی هم بنده مشی اعتدال برای کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم را یکی از نیازمندی های اساسی جامعه در شرایط فعلی می دانم و معتقدم مردم امروز به معیشت، سلامت جسم، فکر و رفاه خود می اندیشند و واقعا هیچ کس به دنبال درگیری ومسائل حاشیه ای نیست ، چون به اندازه کافی در گوشه و کنار دنیا این درگیری ها وجود دارد  .

مردم ایران انسانهایی با فرهنگ، با صبغه تاریخی و ارزشمندی هستند که همواره به دنبال راه سعادت از طریق عقل و هوش هستند و این عقل، هوش، استعداد و تدبیر هم کاملا مترادف با اعتدال است اما نقطه مقابل آن افراط در احساس است و این یعنی ایجاد برخوردهای انفعالی و تندروی درعمل و اجرا.

در حال حاضر نظام بیش از هر زمانی معتقد است شخصی که در راس قوه مجریه قرار می گیرد باید فردی معتدل و کارآمد باشد. اما الان واقعا نمی توان گفت که منظور خاتمی از اینکه گفته باید فردی معتدل و کارآمد به نمایندگی از اصلاح طلبان کاندیدا شود، فرد خاصی است.ا می توانیم دقیقا بگویم که در حال حاضر نام هیچ فردی در ذهن خاتمی نیست و قطعا او تنها مصادیق و معیارهای لازم را بیان کرده است.

*چرا عضو هیچ حزبی نشدید و یا حزبی تشکیل ندادید؟

- چون در مقطع تاریخی فعلی فضای فعالیت سیاسی کشور را طوری می بینم که از مجرای احزاب یا از مکانیزم آنها متاسفانه نمی توان فعالیت کرد.

*یعنی به معنای واقعی در کشور حزب نداریم یا تفکر حزبی ما ایراد دارد؟

در حال حاضر مسائلی ازقبیل شیخوخیت افراد، شناخت از برخی مهره ها" افراد پایه ای نظام"، قومیت ها و حتی بعضا روزنامه ها در مسائل سیاسی تاثیر گذارتر از احزاب هستند ، به عنوان مثال بعضا اثر یک روزنامه در فعالیت های سیاسی کشور بسیار فراتر از 10 حزب به لحاظ فضا سازی است .

- نه اینطور نیست، در کشوراحزاب زیادی داریم که به معنای واقعی حزب هستند ، یعنی با دور هم جمع شدن افرادی تشکیل شده و ثبت شده اند اما منظور من این است که عوامل تعیین کننده در روند سیاسی کشوری عوامل دیگری هستند و احزاب نقش کم رنگ تری در آن دارند، این در حالی است که در ذات نظام قطعا برای پررنگ تر کردن بحث جمهوریت آن باید احزاب قوی و تاثیر گذارتری در کشور داشته باشیم. به هر حال بایستی جامعه به نقطه ای برسد که احزاب نقش پررنگ تری در عرصه سیاسی آن داشته باشند، البته نمی توان به طور زودرس جامعه را به این نقطه رساند؛ چون بایستی حتما تفکر تحزب، تفکر فعالیت در قالب تشکل های غیر دولتی و وزن پیدا کردن اینگونه تشکل ها اعم از تشکل های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر جا بیفتد .

در حال حاضر مسائلی ازقبیل شیخوخیت افراد، شناخت از برخی مهره ها" افراد پایه ای نظام"، قومیت ها و حتی بعضا روزنامه ها در مسائل سیاسی تاثیر گذارتر از احزاب هستند ، به عنوان مثال بعضا اثر یک روزنامه در فعالیت های سیاسی کشور بسیار فراتر از 10 حزب به لحاظ فضا سازی است در نتیجه چون خیلی حضور در احزاب و یا تشکیل حزب در شرایط فعلی جامعه را موثر نمی دانستم، نه حزبی تشکیل داده و نه عضو حزبی شده ام؛ اما اگر مسیر رشد به نقطه ای برسد که احزاب قوی تر شکل گیرد، بنده هم عضوی از آنها خواهم بود.

*نقش بنیاد باران در تبیین مبانی اصلاح طلبی و برنامه ریزی برای اصلاح طلبان چیست؟ گفته می شود این نهاد مغز متفکر اصلاح طلبان است. اینطور است ؟

- بنیاد باران فی نفسه چون بنیادی فرهنگی است، در جهت آسیب شناسی هشت سال حاکمیت اصلاحات و ایجاد فضایی برای همفکری های افرادی که در جبهه اصلاحات هستند، فعالیت می کند و در حوزه سیاسی و تعیین آینده سیاسی اصلاح طلبان خیلی نقش بازی نمی کند، چون تشکل سیاسی نیست و مصر است که شکل فرهنگی خود را حفظ کند؛ اما چون در راس این بنیاد سید محمد خاتمی قرار گرفته که به لحاظ فرهنگی و سیاسی نقش مغز متفکر اصلاح طلبان را ایفا می کند، شبهه سیاسی بودن بنیاد باران ایجاد می شود .

*آیااصلاح طلبان با وجود شرایط فعلی به اجماع می رسند؟ چون برخی کاندیداهای اصلاح طلبان عنوان کرده اند که به نفع هیچ کس کنار نمی روند .

- برای اجماع اصلاح طلبان باید منتظر ماند و دید که در ماه های آینده چه پیش می آید.

* آیا با وجود اندیشه ای از اصلاح طلبان که حتی بعضا مواضعی خارج از چارچوب های نظام دارند ، باز هم به موفقیت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم و اقبال مردم به این طیف خوشبین هستید یا خیر؟

دین و دین مداری در ذات اصلاحات بوده و هست و به هیچ وجه آنهایی که خط قرمزهای نظام و حتی خط قرمز های اعتقادی مردم را زیر پا می گذارند و خود را اصلاح طلب می دانند جزء اصلاحات نیستند.

- اصلاحات طیف وسیعی را دربرمی گیرد،اتفاقا شاید پیشنهاد بنده مبنی برتصمیم گیری خاتمی برای کاندیدای نهایی اصلاح طلبان منبعث از این همین قضیه باشد؛ چون خاتمی در چهار نشست متوالی تحت عنوان "تبیین مبانی اصلاحات" به طور کامل مواضع خود و تفکر اصلاح طلبی را روشن کرده و گفته که اصلاحاتی که من به آن پایبند هستم "اصلاحاتی در درون نظام، در قالب نظام و معتقد به قانون اساسی است" این حدود کاری اصلاحات است لذا "دین و دین مداری در ذات اصلاحات بوده و هست و به هیچ وجه آنهایی که خط قرمزهای نظام و حتی خط قرمز های اعتقادی مردم را زیر پا می گذارند و خود را اصلاح طلب می دانند جزء اصلاحات نیستند" .

از سویی خاتمی در خصوص اندیشه های امام(ره) و چگونگی برداشت ها از اندیشه ایشان و برداشت اعتقادی اصلاح طلبان از اسلام و انقلاب همه ابعاد مختلف را مشخص کرده است؛ بنابراین اگر درهمین محدوده ای که تحت عنوان "مبانی اصلاحات" از سوی خاتمی تبیین شده است حرکت کنیم، شاید خیلی از صاحبان اندیشه های مختلف که در جامعه به اصلاح طلب شناخته شده اند، جزو این جریان نباشند.

*عده ای از اصلاح طلبان اعلام کرده اند که کاندیدا می شوند و به نفع کسی هم کنار نخواهند رفت ، نظرتان چیست؟

- چون همه کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان و برخی افرادی که موضوع کاندیداتوری خود را اعلام نموده اند، جزو دلسوزان نظام هستند و در مقاطع مختلف نشان داده اند که تمام زندگی شان را فدای نظام کرده و اعتبار و حیثیت خود را در راه نظام و انقلاب خرج کرده اند و هیچ وقت در فدا کردن خود در این راه کوتاه نیامده اند و با وجود مشکلات فعالیت های سیاسی در کشور با تمام قوت و توان با احساس مسئولیت پا به میدان گذاشته اند، لذا قطعا اگر روزی اصلاح طلبان به این نقطه برسند که مصلحت نظام و مصلحت برای تداوم حرکت اصلاحی در درون نظام این است که صرفا شخص خاصی کاندیدا شود ، فکر نمی کنم هیچ کدام از کاندیداهای اصلاح طلب برای اینکه حتما کاندیدای ریاست جمهوری شوند، پافشاری کند.

تا جایی که من افراد مطرح برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری در طیف اصلاحات را می شناسم، هیچ وقت، هیچ کدام برای رئیس جمهور شدن حرص و ولع و انگیزه فردی و شخصی ندارند بلکه احساس کرده اند با حضور آنها در قوه مجریه می توان برنامه های مورد نظرشان برای بهبود وضعیت کشور را به نقطه ای مطلوب رساند، در هر حال برای اینکه بدانیم  کدام یک از کاندیداهای اصلاح طلب در نهایت در نوک پیکان فعالیت های این طیف برای ریاست جمهوری قرار خواهد گرفت، باید تا شب انتخابات منتظر بمانیم .

*مفهوم اصلاحات در اندیشه شما مساوی است با خاتمی، اولا اصلاح طلبان تا چه حد این اندیشه را می پذیرند تا به اجماع آنان منتهی شود؟ نظرتان درباره اظهار نظر هایی که در بین اصلاح طلبان برای عبور از خاتمی عنوان می شود و برخی از این طیف معتقدند خاتمی در هشت سال حاکمیت اصلاحات هر چه داشت رو کرد و چیز تازه ای برای عرضه به جامعه ندارد، چیست؟ 

- معتقدم اندیشه اصلاحات را در جامعه خاتمی آورده و او بود که هم در بعد نظری و هم از حیث عملی در سه سال اخیر این اندیشه را پیش برد. اما در آن هشت سال عده ای بودند که از اصلاحات در اندیشه خود یک مجموعه ای از تفکرات خلاف واقع ساخته بودند و آن را انطباق می دادند با جریانی که خاتمی آن را هدایت می کند، حتی در جاهایی وقتی به موضوعی می رسیدند که خاتمی آن را دنبال نمی کرد، مسئله "عبور از خاتمی" را مطرح می کردند و مسائلی فراتر از این را هم عنوان می کردند؛ اما ثابت شد که این تفکر نه خواست مردم را به همراه خودش دارد و نه اینکه در اندیشه اصلاحات جایی دارد. الان هم اگر این اندیشه بار دیگرمطرح شود آن تفکر اصیل اصلاحات آن را بر نخواهد تابید و به دنبال آن مردم هم تابع و مدافع آن فکر و هدف نخواهند بود. در واقع این بخش از تفکرات وزن  ورود در مجموعه اصلی اصلاحات ندارند.

اصلاحات در اصل مجموعه تفکری اصلاح گرایانه ای است که بتواند انطباق هر چه بیشتر حرکت های فکری، عملی و اجرایی نظام را با اساس انقلاب اسلامی، نظریات و آرمان های حضرت امام (ره) و انقلاب برقرار کند، اما هادی این جریان و مولد این فکر خاتمی بوده است. بنابراین ما نگرانی از این بابت نداریم که یک جریانی که در دوران اصلاحات هم تندروی کردند همچنان تندروی کنند، البته آنها در نتایج تندروی گذشته خود تعقل کرده و عدم نتیجه گیری آن را دیده اند، لذا پیش بینی می شود که تندروی گذشته را از سوی آنان شاهد نباشیم، مخصوصا با تجربه سه سال بعد از خاتمی خیلی ها به این نتیجه رسیده اند که باید با واقع بینی یبیشتر و انطباق بیشتر با اخلاقیات حرکت کنند.

*نظر شما به طور مجزا درباره دو مدل پیشنهاد شده "دولت وحدت ملی" و "دولت ائتلافی" چیست؟

- در این بحث که چه کسانی مسئله دولت وحدت ملی را مطرح کردند وارد نمی شوم چون خیلی روی این موضوع بحث شد و مردم اطلاع یافتند که از طرف چه افراد و گروه هایی این بحث مطرح و دنبال شده است.اما کلمه "وحدت" کلمه خوبی است و حضرت امام(ره) از ابتدای انقلاب بر موضوع "وحدت کلمه" تاکید داشتند و واقعا رمز موفقیت مردم ما در براندازی رژیم طاغوت و حفظ نظام اسلامی همین وحدت بین مردم بوده است، اما استفاده از کلمه وحدت باید در جایی باشد که ملزومات وحدت هم فراهم باشد. اگر ملزومات وحدت فراهم نباشد وحرفی در این خصوص عنوان شود کلمه وحدت را هم خراب خواهیم کرد.

پیشنهاد تشکیل دولت ائتلافی و یا شکل گیری وحدت ملی اسم خیلی خوبی دارد اما واقعیت های جامعه ما می گوید که وحدت و همدلی زمانی شکل می گیرد که عده ای که یک نوع فکر می کنند، کشور را اداره کنند. البته ضرری هم ندارد چون در دنیا هم بعضا به این شکل است. اما زمان حضرت امام(ره) چون این خط و خط بازی ها خیلی نمود نداشت، اتفاقا دولت ها به شکل وحدت بین دو تفکر بود. مثلا در دولت میرحسین دور میز هیئت دولت از افکار چپ چپ بود تا راست راست  و کار هم می کردند و یک تعادلی هم برقرار بود که ظرفیت تحمل کردن افراد از سوی هم بسیار بالا بود ، البته ضرورت ها و اولویت هایی هم مثل جنگ بود که منجر به تقویت این همدلی در اجرای امور می شد. الان آن طرز فکر ها هر کدام روشن تر شده و افکار بیشتر تبیین شده و بعضا دیده می شود به قدری این اختلاف نظرها - البته در چگونگی اجرای امور نه در اساس- زیاد شده که نمی توانند دو نفر از دو تفکر با هم تعامل کنند، لذا فکر وحدت ملی و ائتلاف راه هایی است که عملی و اجرایی نیست.

*تحلیل شما از شرایط فعلی و شکل گیری آرای گروههای مختلف اجتماعی و از جمله بحثی که بعضی در مورد آرای خاموش به سمت اصلاح طلبان مطرح می کنند چیست؟

- اگر ما فعال نباشیم و شرایط را برای سمت و سو دادن آراء ناراضی از وضعیت معیشتی فراهم نکنیم و این آرا به سمت سکوت پیش بروند، این موضوع بسیار برای نظام زیان بار است، بنابراین ما هم تمام تلاش خود را برای مشارکت حداکثری مردم خواهیم کرد و قطعا در این صورت کمتر شاهد آن خواهیم بود آنهایی که از عملکرد دولت ناراضی هستند، در خانه های بنشینند اما این آراء در صورت حضور در عرصه انتخابات قطعا این بار به سراغ افراد دیگری خواهند آمد و فرد دیگری را به عنوان رئیس جمهور آینده انتخاب خواهند کرد.

*یکی از تحلیل‌های موجود انتخاباتی این است که اصلاح طلبان و اصولگرایان با چهره های مطرح، آزمونشان را پس داده‌اند و به این ترتیب مردم به اندیشه بینابینی فکر خواهند کرد. نظر شما در این مورد چیست؟

- از بعد انقلاب در کشور ما فقط "چپ ها یا اصلاح طلبان" و "راست ها یا اصولگرایان" در ذهن مردم جا افتاده اند و اگر فردی یا گروهی تفکر سومی را مطرح کرده، قطعا یکی از این دو گروه را به صورت اولی تر قبول داشته و فکر جدیدی را با آن  همراه ساخته است.الان هم بعد از 30 سال فکر سیاسی، اندیشه ها و تفکرات مردم قوام بیشتری پیدا کرده است، فکر نمی کنم گرایش سومی در انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش بیاید، چون مردم عادت کرده اند که به این طیف یا آن طیف رای دهند؛ منتهی طبیعی است که هر کدام از طیف ها نیز وجه مردمی خود را حفظ کنند، بیشتر درد مردم را بفهمند، به آنان شخصیت داده وآنها را درک کنند، مردم آن را بیشتر می پذیرند.

بعد از 30 سال فکر سیاسی، اندیشه ها و تفکرات مردم قوام بیشتری پیدا کرده است، فکر نمی کنم گرایش سومی در انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش بیاید.

مردم مقایسه خواهند کرد که دو دولت چگونه عمل کرده اند؟ یعنی در دولت های گذشته و دولت فعلی چقدر برای خودمان تنش ایجاد کرده ایم و چقدر تنش زدایی کرده ایم، مردم معیشت، زندگی راحت و سربلندی می خواهند؛ مردم ایران انسانهایی بسیار نجیب هستند، آنها با حداقل معیشتی به دنبال آزاد منشی و آزاد اندیشی هستند. مردم از اینکه با آنان با رمز و رموز صحبت شود و فکر کنیم مردم که نمی فهمدند یا نباید بفهمند بیزارند و این را بدترین توهینی شعور اجتماعی خود می دانند؛ آنها از اینگونه موضوعات بیشتر رنج می برند، مردم گشنگی، ناداری و فقر را خیلی خوب تحمل می کنند ولی فقر فکری، فرهنگی و تحقیر را هرگز نمی پذیرند. 

*تاثیرات بحران اقتصادی [ihkd بر کشور به خصوص در حوزه نفت چگونه خواهد بود و آیا با توجه به روند نزولی بهای نفت، رئیس جمهور آینده، توان اداره کشور را مثلا با نفت 10 دلاری دارد؟  

اداره کشور با نفت 10 دلاری خیلی مشکل است؛ ولی نشدنی نیست؛ چون به هر حال کشور باید اداره شود. بین این دو مطلب خیلی باید دقت کرد، اینکه آیا می شود؟ من می گویم مگر می شود که کشور را اداره نکرد.

- اداره کشور با نفت 10 دلاری خیلی مشکل است؛ ولی نشدنی نیست؛ چون به هر حال کشور باید اداره شود. بین این دو مطلب خیلی باید دقت کرد، اینکه آیا می شود؟ من می گویم مگر می شود که کشور را اداره نکرد چون 70 میلیون نفر جمعیت داریم و اینها نان، لباس، آموزش، مسکن و ... می خواهند و از طرفی بالاخره درآمد نفتی داشته ایم که الان هر روز آب می شود. بایستی حتما شخصی بیاید که اعتقاد دارد این کار را می تواند بکند و آن را انجام خواهد داد. به هر حال به نظر من نشد نداریم، می شود؛ اما بسیار کار سختی است ، قطعا و قطعا رئیس جمهور آینده باید بتواند مردم را بیشتر از آنچه تا کنون بوده با خود همراه کند،  به نحوی که مردم کمبودها را درک کنند به عنوان مثال درتابستان سال گذشته ما با کسری 6 هزار مگاوات ظرفیت در روز دو ساعت خاموشی نوبتی داشتیم در سال آینده به احتمال زیاد این میزان به 10 هزار مگاوات خواهد رسید و مطمئن هستیم در سال بعدش این رقم به 13 هزار خواهد رسید، علت این کمبودها هم این است که سرمایه گذاری هایی در این سه سال گذشته باید انجام می شد که نشد.

در پایان دوره خاتمی 500/17 مگاوات برق در حال اجرا بود که در 10 درصد پیشرفت تا 90 درصد پیشرفت فیزیکی در این حوزه داشتیم ، این در حالی است که تا تابستان سال گذشته در طول سه سال تنها 11 هزار مگاوات را توانستند به بهره برداری برسانند که این به جای اضافه شدن سالیانه 5 هزار مگاوات بر اساس برنامه چهارم؛ به 3 هزار و 500 مگاوات کاهش یافت. کلنگ هایی که باید زده می شد 15 هزار مگاوات بوده اما رقم واقعی کلنگ هایی که تا کنون زده شده مجوز آن اخذ، کار اجرایی آن شروع شده و فاینانسور آن مشخص شده باشد  چیزی کمتر از 2 هزارو 500 مگاوات بوده است که این موضوع کسری های زیادی برای ما به همراه خواهد داشت و سال های آینده را به مراتب سخت تر از امسال خواهد کرد وحتی با استقرار نیروگاه های گازی 500 مگاواتی که معمولا دو سال و نیم، سه سال طور می کشد به بهره برداری برسد.

در زمانی که وضعیت اقتصادی ما جواب بدهد مردم اعتماد کنند و سرمایه گذاری کنند و با سرعت کارها پیش رود با فرض همه اینها طی سه سال آینده قطعی 2 ساعته برق حتی به  4 ساعت افزایش خواهد یافت که مردم آن موقع آن را از چشم رئیس جمهور وقت می دانند؛ بنابراین رئیس جمهور وقت باید با مردم خیلی رو راست باشد و بتواند بگوید این خاموشی موضوعی است که به دلیل عدم سرمایه گذاری در دوران گذشته است.

عین این موضوع را درباره مواد غذایی هم خواهیم داشت. مثلا در دولت خاتمی توانستیم به خودکفایی در تولید گندم برسیم در سال گذشته واردات گندم طبق آمار رسمی به 6 هزار تن رسید که البته بخشی از آن ناشی ازخشکسالی بود؛ ولی بخش عمده ای از آن ناشی از عدم توجه و برنامه ریزی نسبت به آنچه در گذشته به دست آورده بودیم، بود.  چندین سال طول می کشد تا این فرهنگ جا بیفتد و مردم در روستاها بمانند و بکارند تا به خودکفایی برسیم؛ اما ظرف دو یا سه سال با یک شعار "آوردن نفت سر سفرده مردم"، یک دفعه همه چیز به هم می خورد و با نفت 140 دلاری در هر بشکه، انگور شیلیایی، پرتقال مصری و سیب لبنانی وارد می کنیم و به مردم می دهیم و این باعث می شود روستاییان برای تامین معیشت خود به حاشیه شهرها بیایند که دیگر به سختی می توان این افراد را برای ادامه زراعت و کشت و کار به منظور خودکفایی کشور به روستا برگرداند. این مسائل را در آینده خیلی خواهیم داشت؛ ولی به نظر من هیچ راهی جز تن در دادن به این راه مشکل و عظیم نیست.

*بهتر نیست کاندیداها دیدگاه خود از واقعیت های آینده کشور را به مردم بگونید و بعد از آن کاندیداتوری خود را اعلام نمایند؟

- به نظر من اگر ما به شعور مردم احترام قائل باشیم و افرادی که بخواهند کاندیدا شوند مردم را خیلی دارای شعور تلقی کنند که هستند، بر اساس آن باید به مردم بگویند که با این محاسبات ما سال آینده در بهترین شرایط مثلا این تعداد ساعت قطعی برق خواهیم داشت.

*آیا خاتمی حاضر است این مسائل را در صورت کاندیداتوری اینطور شفاف به مردم بگوید؟

- نمی دانم؛ ولی معتقدم کاندیدای اصلاح طلبان باید این مشکلات را اول به مردم بگوید. مثلا بگویند با توجه به خشکسالی پیش رو و وابستگی بیشتر بودجه به نفت با توجه به اینکه سال گذشته 6 هزار تن گندم وارد کرده ایم سال آینده حداقل به 5 تا 8 هزار تن گندم نیاز داریم و البته دیگر بشکه نفت 140 دلاری نداریم. یا اینکه سال های گذشته با توجه به بشکه 140 دلاری نفت سالی 50 تا 60 میلیارد دلار از درآمد نفتی هزینه کردیم اگر سال آینده با این منوال پیش برویم و قیمت نفت روی میانگین 30 دلار بماند که نخواهد ماند، دیگر 60 میلیارد دلار در سال نخواهیم داشت که خرج کنیم.

*در استراتژی های جدید اصلاح طلبان گفتن واقعیت های فعلی جامعه و راست گویی به مردم چه جایگاهی دارد؟

خیلی در این خصوص صحبت شده است. من اعتقاد دارم با توجه به روحیات خاتمی در راستگویی به مردم این موضوع یکی از استراتژی های انتخاباتی ما باشد خاتمی وقتی نتوانست کاری را انجام دهد گفت نمی توانم مثلا پس گرفتن لوایح دوقلو از سوی خاتمی همچنان یکی از سئوالات اساسی است.

*طرح هایی به منظور پرداخت نقدی به مردم چه از سوی دولت و چه از سوی برخی کاندیداهای اصلاح طلب ارائه شده است، از نظر شما آیا با شرایط آینده اجرای آن باز هم عملی است؟

- دادن اینگونه وعده ها به مردم هم غیر عملی است و هم نوعی فریفتن مردم است؛ از سوی هر کس می خواهد باشد. در کدام نقطه از دنیا اتفاق افتاده دولت به جای پرداختن به اشتغال، تولید و معیشت وعده هایی به مردم بدهد که تعبیر آن "بالشت زیر سر مردم گذاشتن" است.اینکه می گویند اینقدر پول به مردم می دهیم چه معنایی دارد ؟ شما پول چه کسی را می خواهید به مردم بدهید؟ پول خود مردم را به آنها می دهید؟ این پول مردم است برای نسل آینده.

دادن وعده یارانه نقدی به مردم هم غیر عملی است و هم نوعی فریفتن مردم است؛ از سوی هر کس می خواهد باشد. در کدام نقطه از دنیا اتفاق افتاده دولت به جای پرداختن به اشتغال، تولید و معیشت وعده هایی به مردم بدهد که تعبیر آن "بالشت زیر سر مردم گذاشتن" است.

مردم ترجیح می دهد فرزندشان اشتغال و به دنبال آن آرامش داشته باشند، اتفاقا این روالی برای تولید است.هر کس کاری در جامعه جهت تولید، اشتغال و کار داشته باشد، روند رو به سعادت جامعه است. هر کاری خلاف این باشد کندی و توقف را برای جامعه در بر دارد. اطمینان دارم با پرداخت یارانه نقدی، در ماه اول شاید مردم وضعیت خوبی داشته باشند، اما در ماه دوم قدرت خرید مردم به اندازه گذشته نخواهد بود و هر چه پیش برویم ، نتیجه این می‌شود که پول مردم به اندازه نصف گذشته خود قدرت خرید نداشته باشد. حتی بعضی تورم های بالایی را با اجرای این طرح پیش بینی می کنند.

ما در سه سال گذشته 198 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم در 3 سال طبق برنامه باید 51 میلیارد هزینه می کردیم در طول برنامه مجوز داریم در 5 سال از محل نفت 80 میلیارد دلار هزینه کنیم. اگر 198 منهای 51 شود ، می شود 147 میلیارد دلار و اگر این میزان دقیقا در جهت اشتغال مردم هزینه می شد، برای یک میلیون نفر اشتغال نیازمند 50 میلیارد دلار هستیم دقیقا بچه های مردم فعال بودند و آیا ما شاهد چنین اوضاعی هستیم  .

امیدواریم واقعا یک فکر مبتنی بر احترام به مردم، احترام به عقلانیت و برنامه ریزی حاکم باشد و گرچه چند سال اول مردم به دلیل بی توجهی هایی که شده ممکن است مشکلاتی داشته باشند.

...................................................
گفتگو از: مهدی احمدی و زهرا پاکروان

کد خبر 811149

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha