نویسنده و کارگردان "بیست" در این نشست درباره اکران فیلم گفت: "بیست" سومین فیلم کارنامه من و اولین اثر به نمایش درآمده من است. طبیعتاً از این اتفاق خوشحالم، مانند بچهها که صادقانه دنبال چیزی میگردند و بالاخره آن را به دست میآورند. تازه حس واقعی فیلمساز شدن را به مفهوم ارتباط با مخاطب تجربه میکنم.
کاهانی ادامه داد: از همان زمان که نخستین فیلمم "آدم" را ساختم، اکران و ارتباط با مخاطب برایم مهم بود، چون فقط برای خودم فیلم نمیسازم. تا امروز به دلایل مختلف این اتفاق نیفتاده ولی ترجیح میدهم برای موقعیتی که به دست آوردهام، خوشحال باشم و خدا را شکر کنم. با اکران "بیست" میتوانم ارزیابی دقیقتری از خودم و فیلمم داشته باشم و برای آینده کاریام تصمیمهای بهتر بگیرم.
کارگردان "بیست" با تأکید بر اینکه تکامل نهایی یک فیلم را در ارتباط با مخاطب میداند، افزود: هرچند برای دل خودم و تجربه فضاهای جدید بر اساس دیدگاهم فیلم میسازم، ولی مخاطب را هم مد نظر دارم و تجربه اکران این فیلم برایم منحصر به فرد است. بخصوص که تا امروز محک اساسی نخوردم و بسیاری از مخاطبانی که کار را میبینند سابقه ذهنی از آثار من ندارند. آنها میتوانند دستاوردهایی ارزشمندتر از خواندن چند کتاب برایم داشته باشند.
کاهانی تعریف خود را از فیلم تجربی که این روزها بسیار استفاده میشود، این چنین مطرح کرد: به نظر من یک فیلم تجربی هم میتواند کلیشهای باشد هم تازه. صرف به کار بردن عنوان تجربی دلیل نمیشود وجهی جدید در یک اثر باشد. چه بسا فیلمی برآمده از تجربههای شخصی نویسنده و کارگردان باشد یا راههای جدید روایت در سینما و نگاههای تازه به فیلمسازی را به مخاطبانش پیشنهاد دهد. اینها دو شکل مختلف تجربه کردن هستند که تحت عنوان فیلم تجربی قرار میگیرند.
نویسنده و کارگردان "بیست" ادامه داد: دوست ندارم به کسی پیشنهاد بدهم که چه راهی را در سینما دنبال کند، بلکه میخواهم به خودم پیشنهاد بدهم چطور میتوان بهتر فیلم ساخت. در واقع میخواهم ساده و بدون ادا درآوردن مضامین مورد علاقهام را به مخاطب انتقال دهم. دنبال راهی هستم که اگر فیلمم حرفی برای گفتن دارد برای هر مخاطبی قابل درک باشد، اما برخی از فیلمهای تجربی آثاری هستند که سازندگانشان هم نمیدانند چه ساختهاند؟
این کارگردان ارزیابی خود را از فیلمهایش این چنین ارائه کرد: من در "آدم"، "آن جا" و "بیست" دو گونه فیلمسازی را تجربه کردم. در "آن جا" روایت قصهای را با شکست زمانی و فرمت و دکوپاژی خاص تجربه کردم که بسیاری آن را پسندیدند، اما تحلیلهای دور از ذهن داشتند. اینها افرادی هستند که که به دلیل علاقه به فیلم تجربی، هر چیزی را هم که نفهمند دوست دارند، اما من خودم راحت فیلم میبینم و چیزی را که نفهمم دوست ندارم. دوست دارم به سمت و سوی سینمایی حرکت کنم که بدون پیچ و خم با مخاطب ارتباط برقرار کند.
کاهانی درباره تجربههای خود در فیلم "بیست" گفت: برایم جالب بود بسیاری از مخاطبان این فیلم درک کردند ساخت آن برخلاف ظاهر سادهاش، چقدر مشکل است. رسیدن به این سادگی سخت است چون وقتی بخواهی فیلم پیچیده بسازی، دوربینت را در هر نقطهای قرار بدهی میتواند دلیلی خاص پیدا کند، اما فیلمی مانند "بیست" اگر درست از کار درنیاید، پوست من به عنوان کارگردان کنده است چون حتی یک بچه هم میتواند از آن ایراد بگیرد. سختی این فیلم در همین وجه است.
این نویسنده و کارگردان سینما درباره مقطع زمانی شکل گرفتن "بیست" در کارنامهاش اشاره کرد: این فیلم قبل از فکر کردن به "آن جا" شکل گرفت اما تبدیل شد به سومین فیلمم پس از "آن جا". در واقع "بیست" درست پس از اتمام "آدم" شکل گرفت. دلیل فاصله زمانی بین شکلگیری تا مرحله ساختش هم این بود که میخواستم بازیگران مورد علاقهام را در اختیار داشته باشم.
کارگردان فیلم افزود: همچنین میدانستم به دلیل همین سادگی باید از فیلمنامه فاصله گرفته و از حضور نویسندهای مثل آقای حسین مهکام استفاده کنم و از افراد دیگر هم مشاوره بگیرم. باید به این نکته نیز اشاره کنم "بیست" برخلاف ظاهری که دارد ساختش چندان هم ارزان تمام نشد. در نهایت مجموعهای از این عوامل باعث شد برای ساخته شدن آن صبر کنم.
عبدالرضا کاهانی درباره همکاری با مهتاب کرامتی در فیلم گفت: خانم کرامتی مانند سایر عوامل بسیار با ما همراه بودند. ایشان کاری کردند که فهمیدم چقدر انگیزه دارند و آنهم این بود که روز گرفتن تست گریم با چادر و قیافهای متفاوت به دفتر آمدند. در واقع ما از همان لحظه باور کردیم خانم کرامتی میتوانند در این نقش موفق شوند. در کنار ایشان خانم سمیرا علایی را هم داشتیم که همراهی و هماهنگیهای خوبی در پی داشت.
این کارگردان با تأکید بر اینکه حضور پرویز پرستویی در "بیست" به نقشآفرینی خلاصه نمیشود، گفت: تعریفی که من از آقای پرستویی هنگام دریافت جایزه جشنواره فجر کردم، یک تعارف روزمره نبود. ایشان به دلیل علاقهای که به فیلمنامه و گروه تولید پیدا کرده بود، وقتی متوجه شد فیلم سرمایهگذارش را از دست داده یک سرمایهگذار موجه و دوستداشتنی را جذب پروژه کرد. آقای سلیمان علیمحمد علاوه بر پول و سرمایه با خودش احترام هم آورد و به این فضای جمع و جور فرهنگی اعتماد کرد. رسم ادب و انصاف است که ممنون آقای پرستویی باشم.
کاهانی با تأکید بر اینکه مبنای شکلگیری "بیست" رفاقت بوده، افزود: از همان ابتدا که شروع به نگارش کردم شخصیتها را با همین بازیگران در ذهن داشتم، بجز آقای حبیب رضایی که به دلیل درگیر شدن حامد بهداد در یک پروژه، جای او را گرفت. طبیعتاً آن نقش با تغییر بازیگر باید بازنویسی میشد که با پیشنهادهای خوب آقای رضایی و اینکه دوست نداشتیم خودش را تکرار کند، به این سمت و سو رفت. نقش اولیه هر چند برای بهداد تکراری نبود، اما برای رضایی تکرار محسوب میشد.
نویسنده و کارگردان "بیست" درباره چگونگی پیوستن فرشته صدرعرفایی به این پروژه گفت: من به سختی توانستم ایشان را به پروژه جذب کنم که این نکته به وسواسهای وی برمیگردد و برایم محترم است. ایشان به دلیل نگرانیهای موجود و احتمال شبیه شدن نقش فرشته به شخصیت ریحان در فیلم "کافه ترانزیت"، سرسختی کردند که کاملاً بجا بود. در نهایت سه یا چهار روز مانده به آغاز فیلمبرداری قرارداد بستند، در صورتیکه اولین نفری بودند که فیلمنامه را خواندند.
وی درباره تعامل با صدرعرفایی در طول فیلمبرداری فیلم افزود: به دلیل همین وسواسهای بجاست که ایشان اساساً فیلم و بازی بد در کارنامهاش ندارد. سر فیلمبرداری هم با وی بیش از همه تعامل داشتم و گاهی سر یک دیالوگ ساعتها بحث میکردیم تا به بهترین انتخاب برسیم. میخواهم به این نکته برسم که اساس کار ما در "بیست" ادب، احترام و رفاقت متقابل بود.
کاهانی ادامه داد: اگر من توانایی در کارم دارم بیشتر به این نکته برمیگردد که بلدم فضایی ایجاد کنم تا بهترین استفاده را از آدمهای اطرافم ببرم. گروه بازیگران این فیلم جزو فرهیختهترینهای این حیطه در سینما هستند و سابقه، جوایز و ... آنها گویای این مطلب است. من اگر باهوش باشم باید از تجربههای این افراد استفاده کنم.
کاهانی با تأکید بر اینکه فضای ایجاد شده همه اعضای گروه را به نظر دادن در جهت بهتر شدن کار ترغیب میکرد، گفت: همه دوست داشتند در موفقیت کار سهیم باشند و به نوعی سرنوشت فیلم برای آنها مهم شده بود. این نکته به رفتار کارگردان سر صحنه برمیگردد که اگر به گونهای دیگر باشد، فضایی دیگر ایجاد میکند که لزوماً هم بد نیست، اما فضایی که من دوست دارم در آن کار کنم بر این مبنا شکل میگیرد.
کارگردان "بیست" افزود: من هوشمندانه توانستم از نظر همه استفاده کنم و حتی مدیر تدارکات فیلم آقای امیر قربانی هم در این مشارکت سهیم بود. بر اساس تجربههایم به این نکته رسیدهام که در سیستم فیلمسازی ایران اگر با آدمها رفیق نباشید، امکان ندارد اتفاق خوبی بیفتد. به همین دلیل در لحظه لحظه کار هر چند خسته میشدم، اما احساس لذت میکردم و هیچوقت پیش نیامد پلانی را بگیرم صرفاً برای اینکه کاری انجام داده باشم.
وی با اشاره به اینکه "بیست" 35 روزه تولید شده، گفت: این فیلم به شکل متعارف حداقل 45 تا 50 روز وقت لازم داشت. هرچند لوکیشن ما در تهران بود، ولی رفت و آمد به آن نقطه از شهر ساعتها وقت میبرد و مسائل خاص دیگر. خوشحالم این توانایی را دارم تا با افراد گروه و فیلم همدلی متقابل ایجاد کنم و هنوز هم این رفاقتها ادامه دارد. این وجه برای من ارزشش بیشتر از سینماست.
کاهانی درباره حضور علیرضا خمسه در پروژه "بیست" توضیح داد: از هنگام نوشتن فیلمنامه به ایشان فکر میکردم و در فهرستی که به تهیهکننده فیلم خانم پوران درخشنده دادم تنها انتخابم برای این نقش بودند. برای برخی نقشها دو گزینه داشتیم تا اگر بازیگری درگیر پروژهای دیگر بود بر اساس اولویتها از حضور دیگری استفاده کنیم، اما تنها انتخاب من برای نقش آشپز تالار فقط و فقط آقای خمسه بود. مانند آقای پرستویی، خانم صدرعرفایی و خانم کرامتی. حتی نقش خانم صدرعرفایی را از همان ابتدای نگارش فرشته گذاشتم تا به دلیل تعدد شخصیتها سردرگم نشوم.
این نویسنده و کارگردان سینما درباره مولفههای نمادین "بیست" و پرداخت متعادل آنها گفت: آنچه در این جنس فیلمها نگرانکننده میشود رفتن به سمت و سوی احساساتگرایی و سانتیمانتالیسم است. اگر در فیلم به طور مستقیم نمادی را برجسته نمیکنیم، اگر بخش اعظم فیلم در سکوت میگذرد و ... به همین دلیل است. مثلاً همه دیالوگهای آقای پرستویی به عنوان نقش اول فیلم بیش از دو صفحه نمیشود اما احساس میکنیم حرفهای بسیار دارد.
عبدالرضا کاهانی در ادامه تشریح کرد: این ویژگی به همان نگاهی که اشاره کردم برمیگردد. البته دیالوگها سر صحنه با نظر بازیگران مرتب رتوش و البته بیشتر حذف میشد. همواره این نگرانی با ما وجود داشت که مبادا مخاطب با نکته اغراقشده یا برجستهای مواجه شود که او را از زندگی جاری در فیلم جدا کند. اصلاً حضور آقای حسین مهکام برای نگارش فیلمنامه و مشاورهای که از همه بخصوص بازیگران گرفتم، همه در این جهت بود.
وی با تأیید اینکه "بیست" میتواند فیلمی به شدت نمادین محسوب شود، گفت: این فضا و آدمها میتوانند نماینده فضا و آدمهایی خاص باشند، البته نه همه آنها. ما شخصیتهایی مانند پزشک، مشاور املاک و کارگردان را نشان نمیدهیم، چون از نظر ما مهم نیستند و زندگی آدمهای داخل تالار است که برایمان اهمیت دارد. همین لحظات میتوانستند به من این امکان را بدهند که به طور غیر مستقیم به مفاهیم نمادین اشاره کنم. در واقع این فیلم ظرفیت رفتن به سمت نمادپردازی مستقیم را داشت، اما در پایان چیزی میشد که نه خودم دوست داشتم نه مخاطبان.
کاهانی با اشاره به اینکه اکثر نقدهای مثبت و منفی نوشته شده درباره "بیست" را خوانده، افزود: نقدهای منفی شامل پیشنهاداتی بود که خودم به واسطه طولانی شدن پروسه تولید فیلم و مشاوره با دیگران به آنها فکر کرده و رسیده بودم. بیشتر نقدها متمرکز بر ریتم کار، حضور پسر نوازنده و پایان فیلم بود که مدتها در موردش فکر کردیم و عقل جمعی ما به این شکل نهایی رسید.
به گزارش مهر، کارگردان "بیست" ارزیابی خود را از این فیلم چنین مطرح کرد: نمیگویم این فیلم صد در صد رضایت مرا جلب میکند و نمره 18-17 به آن میدهم، اما معتقدم این نمره برای این نوع فیلم کم نیست و با نمره 20 برابری میکند. این جنس فیلمها را هر طور بسازی باز هم میتوان به آن نکتهای وارد کرد و همه فیلمهای من دچار این سرنوشت میشوند.
وی افزود: در مورد "آدم" هم همین صحبتها مطرح بود. میتوانم یک قصه سرراست برای کار انتخاب کنم که در "بیست" این اتفاق افتاد، اما خودم را در حاشیه و جزئیات درگیر میکنم. در واقع آن بخش است که برایم جذابیت دارد نه صرفاً قصهای که در حال پیش رفتن است. توجه و علاقه من به این نوع سینماست و فکر هم نمیکنم خیلی خاص باشد. سینمایی است که میفهمم و بلدم و دنبال یکجور دیگر فیلم ساختن به هر بهانهای هم نیستم.
علیرضا خمسه در نمایی از فیلم سینمایی "بیست"
کاهانی درباره رویکرد متفاوت بازیگران فیلم "بیست" گفت: در این فیلم اتفاقهایی افتاد که آنها را نعمت میدانم. مثلاً بارها در جلسههای جمعی با بازیگران پیش آمد که فردی خودش را حذف کرد. مانند آقای حبیب رضایی که در چند مورد گفت نیازی به حضور شخصیت نمایشیاش در یک سکانس خاص نیست. من هم متوجه میشدم او به نفع نقش حرف زده نه خودش، چون طبیعتاً بازیگر دلش میخواهد بیشتر دیده شود. این رویکرد در فضایی که بر بازیگری ما حاکم شده نعمت است و باید قدردانش باشیم.
این کارگردان در انتها نقش تدوین را در "بیست" مهم دانست و گفت: در روایت فیلمنامه ابتدا به شیوه کلاسیک شخصیتها معرفی میشوند. اولین معرفی هم مربوط به شخصیت فیروزه با بازی مهتاب کرامتی بود. در تدوین وقتی صحنهها را چیدیم، متوجه شدیم فیروزه اولین شخصیتی است که شروع میکند به حرف زدن و به دلمان ننشست. خانم شیما منفرد تدوینگر فیلم پیشنهاد دادند این شخصیت آخر از همه معرفی شود تا سابقه ذهنی مخاطب از خانم کرامتی بشکند و بعد دیالوگ بگوید. معتقدم تدوینگر با یک نگاه جدید به این فیلم کمک کرده است.
حسین مهکام نیز در ادامه نشست نقد و بررسی فیلم در خبرگزاری مهر درباره این همکاری گفت: آقای عبدالرضا کاهانی فیلمنامه را یکبار نوشته بودند و منهم درگیر کارگردانی نمایش "بی در زمان" بودم و فرصت همکاری از ابتدای شکلگیری کار نشد.
بعد ایشان سر فیلم "آن جا" رفتند و پس از آن تصمیم به ساخت "بیست" گرفتند. در این مقطع پیشنهاد بازنویسی فیلمنامه را به اتفاق هم دادند و من هم گفتم به نظرم فیلمنامه کامل است و نیازی به بازنویسی ندارد. خودشان چند بار کار را بازنویسی کردند و از مرتبه سوم یا چهارم بود که منهم به کار پیوستم چون هم دلم میخواست و هم درگیر کاری نبودم.
مهکام که سابقه همکاری مشترک با کاهانی در نگارش فیلمنامه "آدم" را دارد، افزود: الان که فیلم ساخته شده مشکل میتوانم مرز همکاری مشترکمان را مشخص کنم. چون اینطور نیست که بخشی را من بنویسم و بخشی را رضا (کاهانی) و بعد با هم تلفیق کنیم. همه چیز در لحظه شکل میگیرد و واقعاً دو نفری می نویسیم. به همین دلیل نمیتوانم دقیقاً بگویم در بازنویسی نهایی چه بخشی اضافه یا کم شد. فقط خاطرم هست هر دو به این سمت رفتیم که فیلمنامه بیشتر تصویری شود و تا جای ممکن دیالوگها را کم کنیم.
این نویسنده ادامه داد: نکته دیگر پردازش و تراشکاری روی زبان دیالوگها بود که البته نهایتاً در پروسه تولید و همکاری متقابل آقای کاهانی و بازیگران به بهترین شکل ممکن رسید. به نظر من اتقاق نهایی فیلمنامه "بیست" در پروسه تولید و در کنار بازیگران شکل گرفت و این نشان میدهد این فیلم محصول یک حرکت جمعی است.
حسین مهکام تصویری شدن فیلمنامه را در روند نگارش این چنین تشریح کرد: این نوع پرداخت با توجه به اینکه حجم دیالوگها را کاهش میداد، فیلمنامه را به سمت و سوی کاری روانکاوانه پیش میبرد تا شخصیتها در کنشهایشان به تصویر دربیایند. در واقع قرار نبود هر چیزی را در حرف زدن مستقیم روایت کنیم. البته شخصیتهایی هم به کار اضافه شدند که در ادامه برخی حذف شدند.
وی افزود: به تدریج همه چیز در این جهت حرکت کرد که تالار تبدیل به یک شخصیت شود به طوریکه این آدمها اگر آن را از دست بدهند، خودشان از بین میروند. بنابراین هر چه فیلم به پایان نزدیک میشد، باید این افراد در تالار دور هم جمع میشدند که این اتفاق هم افتاد.
نویسنده "بیست" درباره ساختار این فیلمنامه و بازخوانی مدرن از یک الگوی کلاسیک توضیح داد: میپذیرم این اتفاق میتوانست به شکلی بهتر در فیلمنامه بیفتد، بخصوص در پرداخت شخصیتهای فرعی چون پسر سلیمانی. من و آقای کاهانی همه تلاشمان را کردیم تا اتفاق گلدرشتی در فیلمنامه نیفتد. مثلاً تماشاگر در مقطعی حس میکند تم اصلی قصه رستم و سهراب است و یا ... اما این پیشبینیها درست از کار درنمیآید.
مهکام ادامه داد: در واقع اتفاقها در فیلمنامه "بیست" به گونهای بطئی شکل میگیرند نه به صورت منحنی سینوسی پر فراز فرود. بازخوانی مدرن یک روایت کلاسیک نیز به همین شکل اتفاق میافتد که روایت کلاسیک پیش برود، اما مانند اینگونه آثار نقطه اوج و فرود به مفهوم گرهگشایی و ... نداشته باشیم. در واقع این گرهگشایی به شکلی روان و بطئی در طول قصه اتفاق میافتد.
این فیلمنامهنویس با اشاره به اینکه برای گریز از رفتن قصه به سمت و سویی آشنا در اطلاعاتدهی خست به خرج داده شده، گفت: به نظر میآید میزان این خست زیاد شده که دلیل آن فرار از افتادن رابطه سلیمان و پسرش به سمت قصه رستم و سهراب است. البته در فیلمنامه مکتوب نهایی نکاتی وجود داشت که در پروسه تولید و تدوین به نفع کلیت فیلم حذف شده است.
حسین مهکام به برخی از این موارد این چنین پرداخت: به عنوان مثال در فیلمنامه مکتوب برای منصرف کردن سلیمانی از فروش تالار، بین کارگران فضای مشورت ایجاد میشد، اما در پروسه تولید به این نتیجه رسیدیم که آنها نباید با هم مشورت کنند و هر یک به تنهایی باید سعی کنند آدمی بهتر شوند تا سلیمانی هم به خوب شدن آنها واکنش نشان دهد. در ادامه نیز نکاتی جزئی درباره پسر سلیمانی وجود داشت که آنها هم حذف شد.
فیلمنامهنویس "بیست" با تأکید بر اینکه این حذفها به تمرکز قصه بر هسته اصلی کمک کرده، افزود: احساس میکنم آقای کاهانی با هوشمندی این اطلاعات را حذف کرده که البته منجر شده به اینکه شخصیت پسر سلیمانی در نظر برخی منتقدان به درستی کمرنگ جلوه کند، اما در مقابل آنچه اتفاق میافتد این است که هسته داغ فیلم بیشتر به چشم میآید. در واقع حاضریم این نقد را بپذیریم تا تم اصلی فیلم برجستهتر شود.
حسین مهکام در انتها به برخی از حذف و تعدیلهای فیلمنامه در مرحله ساخت، اشاره کرد: شخصیت پیرزن سیگارفروش در یکی از نسخههای فیلمنامه بار نمادین پررنگ داشت بخصوص که در تقابل با گلفروشی قرار میگرفت که در نزدیکی تالار بود. در واقع حضور این دو شخصیت فضای دوگانه عروسی / عزا را برجستهتر می کرد، اما بعد به این نتیجه رسیدیم که قرار نیست روی تم عزاداری تأکید شود و به همین دلیل گلفروش حذف شد و سیگارفروش به شکل فعلی باقی ماند.
مهتاب کرامتی هم در ادامه درباره دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن نقش مکمل از جشنواره فجر گفت: واقعاً برای گرفتن این جایزه خوشحالم و این تقدیر را فقط متوجه بازی خودم در فیلم نمیدانم، زیرا این نتیجه اعتماد متقابل بین من و کارگردان است.
وی ادامه داد: ابتدا برای حضور در نقش فیروزه و باورپذیری آن برای مخاطب، ترس فراوان داشتم، اما در طول کار اتفاقهای خوب و مثبت روی داد و از حضور دوستان و کمکهای آنها بسیار استفاده کردم. در تمام سکانسهای فیلم ما کنار یکدیگر بودیم و این موضوع به من کمک کرد تا حدی جلو بروم که بازیام توی ذوق نزند. در همین مسیر تلاش کردیم چیزهایی را که قبلاً از مهتاب کرامتی دیده بودیم حذف کرده و نکاتی دیگر را وارد کار کنیم.
مهتاب کرامتی
وی افزود: فیلمنامه با آن چیزی که شما هم اکنون میبینید تفاوت داشت و احساس میکنم پختهتر شده است. تمام اینها کمک کرد نقش فیروزه شکل بگیرد و خوشحالم این نقش جدا از بقیه نبود. در جشنواره فیلم فجر هم مخاطبان از کارگردانی و بازیهای یکدست کار راضی بودند.
کرامتی درباره دیالوگهای محدود این نقش و تکیه برجزئیات رفتاری گفت: من پیش از این تجربه بازی در سکوت را در فیلم "آتش سبز" تجربه کرده بودم. در چنین شرایطی کار بازیگر کمی مشکلتر میشود. در واقع متکی بودن به دیالوگ به بازیگر کمک میکند تماشاگر را درگیر کند، زیرا مخاطب در این نوع بازی جذب دیالوگها میشود.
وی ادامه داد: در بازی در سکوت مخاطب بر تمام کارهای شما متمرکز است و کوچکترین اشتباه دیده میشود. به همین دلیل باید خیلی تلاش کرد تا مخاطب پس نزند. نمیتوانم بگویم کدام نوع بازی را ترجیح میدهم، اما خوشحالم توانستم هر دو نوع را تجربه کنم. بعد از این حضور متفاوت و گرفتن جایزه کارم سختتر میشود. امیدوارم امسال هم این شانس را داشته باشم تا در نقشهای متفاوت حضور یابم.
کرامتی درباره انتخابهای آینده خود گفت: دلیل حضورم در جایگاه فعلی تجربیاتی است که از قبل داشتم. خوب یا بد این تجربهها برای من وجود داشته تا به اینجا رسیدهام. همیشه بازی در فیلمهای خاص را ترجیح میدهم. هرچند ممکن است این آثار تلخ باشند یا فروش نکنند، اما برای من تجربهای متفاوت هستند.
وی افزود: همیشه دوست دارم با کارگردانان جوان کار کنم و خوششانس بودم که توانستم این تجربیات را به دست بیاورم. البته در کنار این موضوع علاقمند به همکاری با استادان هم هستم. به هیچ عنوان برای کاری که میخواهم دنبال کنم از قبل تصمیمگیری نمیکنم.
کرامتی تأکید کرد: به عقیده من همیشه باید آماده بود و از شرایط موجود نهایت استفاده را کرد و سال 87 این اتفاق برای من افتاد. شاید امسال کارگردانی که من دوست دارم با او کار کنم بخواهد کار کمدی بسازد و از من دعوت به همکاری کند. به همین دلیل نمیتوانم بگویم در آینده در چه نوع فیلمی بازی خواهم کرد.
این بازیگر درباره حضور خود در نقشهای مختلف گفت: برای بازی در نقشهای تاریخی قطعاً کارگردان با ایدههایی که دارد به بازیگر کمک میکند. اگر یک نمونه زنده از نقش وجود داشته باشد میتوان از آن الگوبرداری کرد، ولی همیشه این اتفاق نمیافتد و بازیگر باید ایدههایی را از افراد مختلف در شرایط متفاوت بگیرد و با هماهنگی کارگردان روی آنها کار کند. من از آن دسته بازیگرانی هستم که باید به کارگردان اعتماد کنم و به همین دلیل ایدههای آنها را میپذیرم.
وی با اشاره به حضور خود در فیلم "شبانهروز" کیوان علیمحمدی و امید بنکدار، افزود: به طور نمونه در این فیلم من دو نقش را ایفا کردم. یکی نقش تاریخی زنی به نام تاجالسلطنه و دیگری بازیگری به نام حورا. سعی کردم زمانی که در نقش تاجالسطنه هستم از نظر جنس بازی با نقش حورا متفاوت باشد.
کرامتی ادامه داد: درباره شخصیت تاجالسلطنه دستنوشتههایی وجود دارد که تا حدودی دیالوگهای فیلم بر اساس آن نوشته شده است. کتاب زندگی این شخصیت را کارگردان در اختیار من گذاشت تا بتوانم بهتر با نقش کنار بیایم. البته درباره نقشهای تاریخی گریم و لوکیشن هم میتواند کمک کند.
کرامتی در انتها درباره همکاریهای خود با عبدالرضا کاهانی گفت: ما پیش از این با هم تجربه کار در فیلم "آدم" را داشتیم. وقتی در شهرستان کار میکنیم صمیمیت بین بچههای گروه بیشتر میشود. البته برای این فیلم نیز چند سفر با یکدیگر داشتیم که باعث شد شناخت ما بیشتر شود. وقتی رفاقتی پشت شکلگیری کارها باشد، بهتر نتیجه میگیریم.
نظر شما