پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۶ تیر ۱۳۸۸، ۹:۰۹

ترجمه‌ مجدد باید بهتر از ترجمه اول باشد/ تراژدی‌های ‌یونان شعرگونه ترجمه شود

ترجمه‌ مجدد باید بهتر از ترجمه اول باشد/ تراژدی‌های ‌یونان شعرگونه ترجمه شود

به گفته عبدالله کوثری با گذشت چند دهه از ترجمه آثار کلاسیک این ضرورت احساس می‌شود که بار دیگر آثار ترجمه شوند ولی شرط اصلی چنین اقدامی این است که ترجمه جدید اثری بهتر و یا دست‌کم در حد ترجمه قدیمی باشد.

عبدالله کوثری از مترجمان پیشکسوت کشورمان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مسئله که "آیا آن تعداد از متون کلاسیک و کهن غرب که پیش از این به فارسی ترجمه شده‌اند، با گذر چند دهه نیاز به ترجمه مجدد دارند؟" گفت: ما از متون کلاسیک دو تعبیر داریم؛ یکی مربوط به ادبیات یونان است که قدمت آن به 2000 سال می‌رسد و دیگری مربوط به رمانهای قرن 19 است. برای اینکه بتوانیم بحث خود را دقیق‌تر دنبال کنیم لازم است این دو دوره را تفکیک شده بررسی کنیم.

ترجمه آثار کلاسیک از دوران مشروطه شروع شد

وی ادامه داد: ما در ایران از عهد ناصری یا کمی نزدیکتر یعنی از دوره مشروطه، خوشبختانه چند مترجم خوب داشته‌ایم که به ترجمه آثار کلاسیک غرب روی آورده‌ بودند؛ نخستین ترجمه‌هایی که داشتیم و هنوز هم خوبند توسط ناصرالملک قره‌گوزلو انجام شده که از شاهزاده‌های قاجار بوده است. همچنین ترجمه "به تربیت درآوردن دختر تندخو" (ویلیام شکسیر) را داریم که امروز آن را "رام کردن زن تندخو" می‌نامند و حسینقلی سالور از دیگر شاهزاده‌های قاجار آن را ترجمه کرده است.

مترجم "پوست انداختن" کارلوس فوئنتس تصریح کرد: اینچنین ترجمه‌هایی نشان می‌دهد که ما از آن دوره به آثار کلاسیک غرب توجه داشته‌ایم و از دهه 20 به بعد این توجه بیشتر هم شد. در دهه 30 مرحوم سعید نفیسی ایلیاد و ادیسه هومر را ترجمه کرد و در دهه 30 بخشی از تراژدی‌های یونان و بخشی از رمانهای قرن 19 غرب به ویژه از انگلیس، فرانسه و روسیه به فارسی ترجمه شد.

کوثری بحث خود را اینگونه ادامه داد: می‌شود ادعا کرد که ما گزیده خوبی در دست داریم ولی در همه جای دنیا اینگونه است که در برخورد با آثار ماندگار و جاودانه ادبیات، با پشت سر گذاشتن هر دو تا سه دهه یا بیشتر مترجمان فکر می‌کنند که لازم است آثار کلاسیک را دوباره ترجمه کنند و نمونه آن 5 ترجمه معتبر انگلیسی از ایلیاد است.

ترجمه مجدد آثار در ادبیات جهان هم اتفاق می‌افتد

مترجم "جنگ آخر زمان" نوشته ماریو بارگاس یوسا با تاکید بر اینکه ترجمه مجدد آثار کلاسیک در روند ادبیات جهان امری جا افتاده است بیان کرد: هیچ تردیدی نیست که علیرغم داشتن ترجمه‌های خوب که دائما بازچاپ هم می‌شوند، باز هم مترجمانی به ترجمه مجدد آثار کلاسیک اقدام می‌کنند. سلیقه هر مترجم منحصر به خود اوست و شاید سلیقه یک مترجم این باشد که زبان موزون‌تر و شعرگونه‌تری را به کار گیرد که این مساله در مورد تراژدی‌های یونان باستان که متن آنها غالبا حالت شعرگونه دارد بسیار کاربردی است.

باید مترجمی آثار کلاسیک را مجدداً ترجمه کند که دست‌کم به اندازه مترجمان قدیم صلاحیت داشته باشد

کوثری که به تراژدی‌های یونان باستان علاقه وافری دارد به تلاش‌اش برای ترجمه‌ چند تراژدی یونانی اشاره کرد و گفت: من وقتی به ترجمه این آثار اقدام کردم که فکر کردم می‌توانم زبان آنها را بفهمم و در ترجمه منتقل کنم.

وی افزود: ما در حال حاضر نیاز داریم بعد از سه دهه که از عمر ترجمه‌های قدیممان گذشته ترجمه‌های جدیدی از آثار کلاسیک داشته باشیم و این اصلا بدین معنا نیست که آثار گذشته بد بوده‌اند. ولی مساله خیلی مهم که بر آن تاکید دارم این است که مترجمی به سمت این آثار برود که دست‌کم به اندازه مترجمان قدیم صلاحیت داشته باشد.

زبان تراژدی‌های باستانی با رمان تفاوت دارد

مترجم "آئورا" نوشته کارلوس فوئنتس درباره توانایی‌هایی که یک مترجم برای ترجمه آثار کلاسیک لازم دارد، گفت: زبان آثار کلاسیک به ویژه یونان باستان زبانی خاص است که با رمان تفاوت دارد و همین امر باید در ترجمه هم مدنظر قرار گیرد. برای ترجمه اینگونه آثار باید زبان شعرگونه بسازیم و ترجمه‌ای داشته باشیم که درخور شعر بودن آنها باشد و قدرت متن را نشان دهد. به همین خاطر لازم است ما با ادبیات کلاسیک روم و یونان بیشتر آشنا شویم چرا که این آثار پایه ادبیات غرب است و نمی‌توان از آنها به سادگی گذشت.

کوثری در ادامه به دسته دیگر آثار کلاسیک که مربوط به رمانهای قرن 19 است اشاره و بیان کرد: درباره این رمان‌ها هم اشکالی ندارد که ترجمه‌های مختلفی از آنها داشته باشیم ولی باز هم تاکید می‌کنم که آنچه ارائه می‌کنیم باید از آنچه قبلاً مترجمان خوبمان ارائه کرده‌اند، کمتر نباشد؛ به طور مثال ترجمه خانم آهی از "جنایت و مکافات" درجه یک است و اگر کسی تصمیم دارد آن رمان را دوباره ترجمه کند باید مطمئن شود اثری ارائه می‌کند که در حد ترجمه اوست وگرنه کار بیهوده‌ای انجام می‌دهد.

نویسنده امروزی نباید مثل بیقهی بنویسد ولی حق دارد از بیهقی استفاده کند

این مترجم درباره لحن زبانی ترجمه رمانهای غربی نیز تاکید کرد: ‌رمانها باید متناسب با سبک آنها ترجمه شوند و مترجم باید زبانی را انتخاب کند که با متن اصلی همخوانی داشته باشد. یک رمان تاریخی با یک رمان تغزلی و عاشقانه در زبان نوشتاری تفاوتهایی دارد که مترجم هم باید این تفاوتها را دریابد و در انتخاب زبان ترجمه آن را لحاظ کند.

وی درباره تفکیک لحن زبان امروزی و کهن و کاربرد آنها در ترجمه، با ذکر این پرسش که "ابتدا باید معنی زبان امروزی را مشخص کرد"، گفت: شاعران و نویسندگانی چون اخوان، فروغ، گلشیری و دولت آبادی با زبان امروز نوشته‌اند و می‌نویسند. ما باید دایره زبان را وسیع‌تر بگیریم ضمن اینکه زبان را نمی‌شود یک جریان ایستا دانست که بشود دور آن حصار کشید. نویسنده امروزی نباید مثل بیقهی بنویسد ولی حق دارد از بیهقی استفاده کند.

وام گرفتن واژگان و اصطلاحات از گنجینه‌های ادب پارسی

کوثری ادامه داد: ما لازم است از نویسنده‌های قدیم‌مان که آثارشان گنجینه زبان ماست، واژه و ترکیب بگیریم. شاملو اگر سراغ بیهقی نمی‌رفت قطعاً شعرش به این درجه نمی‌رسید یعنی زبان جریانی پویا است که در امروز و دیروز در حرکت است و نمی‌توان آن را به دیروزی و امروزی تقسیم کرد. ضروری است در ترجمه‌ها از واژگان و اصطلاحات ادبیات گذشته‌ وام گرفت.

وی که ترجمه "داستان‌های کوتاه امریکای لاتین" را در کارنامه خود دارد گفت: من این خط‌‌ کشی‌ها را قبول ندارم؛ زبان میراث ماست و البته طبیعی هم هست که در گذر زمان پرورش یافته و به اینجا رسیده باشد. من زبان امروز را نفی نمی‌کنم ولی همین زبان هم باید گسترش پیدا کند. در ضمن ما در عصر حاضر هم نویسندگانی مانند کارلوس فوئنتس داریم که به زبان کلاسیک می‌نویسند و اتفاقا آثار آنها باعث می‌شود مخاطب با زبان کلاسیک آشنا و تهییج شود که بیشتر یاد بگیرد.

ذوق و سلیقه مترجم تعیین کننده است

کوثری که از نسل دوم مترجمانی محسوب می‌شود که سالها ادبیات آمریکای لاتین را ترجمه کرده‌اند، در ادمه تصریح کرد: در ترجمه مساله ذوق و سلیقه مترجم خیلی مهم است و زبانی که او انتخاب می‌کند نباید با متن اصلی تناقض داشته باشد. وقتی مترجم سراغ ادبیات کلاسیک یونان و روم می رود دیگر باید از فردوسی وام بگیرد.

مترجم "سور بز" یوسا در پاسخ به این پرسش که "آیا لازم است نهاد خاصی وجود داشته باشد تا تشخیص دهد چه کتابهایی لازم است دوباره ترجمه شوند؟" گفت: در حال حاضر ناشران برای ترجمه مجدد آثار قبل از سفارش کار با چند مترجم یا ویراستار مشورت می‌کنند که آیا لازم است یک کتاب تجدید چاپ شود یا دوباره ترجمه شود که به نظر من همین روند خوب است.

مرجع قضاوت خوب یا بد بودن آثار، خوانندگان هستند

وی ادامه داد: اصلاً اعتقاد ندارم یک نهاد یا سازمان بیاید و این مساله را هدایت کند چرا که این خودش بعداً آفت و باعث دردسر می‌شود. ترجمه و اصولاً ادبیات باید آزاد باشد مرجع قضاوت خوب یا بد بودن آثار هم خوانندگان هستند پس دلیلی ندارد یک سازمان راه را برای ادبیات مشخص کند.

کوثری در پاسخ به این سوال که "اگر این نهاد کاملا غیردولتی و متشکل از مترجمان و صاحبنظران ادبی باشد باز هم شما با تشکیل‌اش مخالفید؟" گفت: در گذشته بنگاهی که به امور ترجمه و ادبیات مشغول بود داشتیم که کارهای خوبی هم انجام داد. اگر چنین موسسه‌ای با آدمهای صاحب صلاحیت تشکیل شود اشکالی ندارد ولی در شرایط فعلی فکر نمی‌کنم چنین امری محقق شود.

کد خبر 902752

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha