به گزارش خبرنگار سیاسی مهر ، درپی ارائه رسمی بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران به اعضای 1+5 بعد از یک سلسله واکنش متناقض از سوی کشورهای غربی، در اقدامی که چندان قابل پیش بینی نبود، ایالات متحده آمریکا رسما اعلام کرد خواهان "گفتگوی فوری" با ایران با محوریت بسته پیشنهادی شده است.
"فلیپ کرولی" سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در این زمینه گفت : آمریکا خواهان برگزاری نشست فوری با ایران برای بررسی دقیق هدف هسته ای این کشور است، این اظهار نظر به سرعت در صدر اخبار جهان قرار گرفت به طوری که تحلیلگران از آن به عنوان "راهبرد اوباما در قبال ایران" یاد کردند.
در خصوص این "آمادگی برای گفتگوهای فوری" که رویدادی بی سابقه در تاریخ روابط ایران و آمریکا محسوب می شود، چند نکته را می توان طرح کرد که از این قرار است:
1 - بازیگر اصلی و البته مخالف در موضوع هسته ای ایران، از ابتدای شکل گیری پرونده هسته ای ایران (2003) ایالات متحده آمریکا بود .این واقعیتی است که قابل چشم پوشی نیست. با قرار گرفتن "دو قطب اصلی" این موضوع بر سر میز مذاکره، ظرفیت های جدیدی بدور از دخالت ها و اثرگذاری های دلال های دیپلماتیک فراهم می شود که امکان توافق های گسترده تر و دائمی تر را برای طرفین مقدور می کند. آگاهان سیاسی معتقدند در صورت توافق و تعامل ایران و آمریکا در موضوع سخت هسته ای، دیگر موضوعات باقی مانده بین طرفین حل شدنی خواهد بود.
2- آمریکا با وجود اینکه در بسته پیشنهادی ایران سخنی از بحث هسته ای به میان نیامده(در حالی که اصولا فلسفه وجودی 1+5 بحث و رایزنی در خصوص پرونده هسته ای ایران است) برای گفتگوی مستقیم و فوری با ایران ابزار آمادگی کرده است که این وضعیت در شرایط فعلی یک "فرصت ناب دیپلماتیک" برای ایران رقم زده است و در واقع نوعی پذیرش نسبی منطق ایرانی در موضوع هسته ای است.
راهبرد آمریکایی ها در مذاکره برخلاف اروپایی ها این است که "یا به میز مذاکره نمی آیند، یا اگر می آیند با طرح مشخص برای نیل به نتایج مشخص می آیند" بنابراین شاید راهبرد سنتی و قدیمی ایران در مذاکرات هسته ای نیازمند نوعی تحول و تغییر باشد. |
3- به نظر می رسد راهبرد جدید آمریکا برای مدیریت زمان در شرایط فعلی در موضوع هسته ای و گرفتن ابتکار عمل کامل است. به این معنا که اکثر دیپلمات های غربی گمان می کردند که ارائه بسته پیشنهادی از سوی ایران، تداوم سیاستی که آنان "وقت کشی از سوی ایران" می نامند، باشد اما جدی گرفتن این بسته به ظاهر کلی از سوی آمریکا و درخواست مذاکره با محوریت آن، ضمن آنکه موقعیت ویژه و تنگنای کاخ سفید در برابر موضوع هسته ای ایران را روایت می کند، از منظر افکار عمومی و کسانی که به دنبال نشانه های تغییر در رفتار دولت جدید آمریکا می گردند، اوباما را در موقعیت برتری از نظر ابتکار عمل قرار می دهد.
5 -اعلام آمادگی فوری آمریکا برای مذاکره با ایران، این پیام را هم می رساند که اوباما قدر هر "روزنه ای" برای مذاکره با ایران را می داند. دراین شرایط باید دستگاه دیپلماسی کشورمان با درک شرایط جدید و بکارگیری توان حداکثری "سرعت تصمیم گیری"، این فرصت را مدیریت و بدرستی هدایت کند.
5-هرچند برخی از صاحبنظران اعلام فوری آمادگی برای مذاکره با ایران را نوعی "اتمام حجت" با ایران توصیف می کنند، با این وجود وجوه مثبت درخواست "گفتگوی مستقیم و فوری" با ایران، بیش از معانی منفی و ناامیدکننده آن است. ضمن اینکه نباید فراموش کرد در شرایط فعلی با توجه به تحولات بوقوع پیوسته در دو طرف، گفتگوهای مستقیم با ایران برای باراک اوباما بدون هزینه نیست و در موجی از حساسیت و فشارهای شدید سیاسی جمهوری خواهان و لابی های صهیونیستی انجام خواهد شد.
6- بسیاری از دیپلمات ها تصدیق می کنند که شیوه و راهبرد آمریکایی ها در مذاکره برخلاف اروپایی ها این است که "یا به میز مذاکره نمی آیند، یا اگر می آیند با طرح مشخص برای نیل به نتایج مشخص می آیند" بنابراین شاید راهبرد سنتی و قدیمی ایران در مذاکرات هسته ای نیازمند نوعی تحول و تغییر باشد. از این منظر چیدمان و ترکیب تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات آتی باید کارآزموده تر از سابق و بیش از قبل نمایانگر "ملی بودن" موضوع هسته ای باشد.
نظر شما