فیلیکس برنسوتر استاد روابط بینالملل در مدرسه مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن است. کتاب قدرت در سیاست جهانی از جمله آثار وی به شمار میرود. او در حوزههای هویت در روابط بینالملل، نظریههای روابط بینالملل، سیاست صلح، تاریخ جنگ سرد، مطالعات امنیتی و سازمانهای بینالمللی صاحبنظر است.
برنسوتر در گفتگو با خبرنگار مهر و در پاسخ به این سوال که در حال حاضر مناظره اصلی در نظریه پردازی روابط بین الملل چیست، گفت: به نظر من مناظره و مسئله اصلی در مورد این پرسش است که تا چه میزان امور و مسایل واقعی خارج از معنایی است که ما به آنها نسبت می دهیم. مسئله این است که چطور و چگونه میتوان این معنا را تغییر داد؟
به نظر من این سؤالات در مناظرههای گوناگون و موجود در گذشته در روابط بینالملل وجود داشته و در آنها مطرح بوده است.
همه پدیدههای بینالمللی قابلیت پیشبینی را ندارند
استاد دانشگاه لندن در خصوص این سوال که چرا نظریه های روابط بین الملل نتوانستند بحران اقتصادی جهانی کنونی را پیشبینی کنند، گفت: در وهله اول باید توجه داشت که این نظریه ها توان درک چگونگی کارکرد نظام بانکی را ندارند. موضوع دوم این است که بسیاری از پدیدههای بینالمللی قابلیت پیشبینیپذیری را ندارند.
عصر مناظرات کلان در نظریه پردازی به اتمام نرسیده است
وی در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند که عصر نظریههای کلان در روابط بین الملل به اتمام رسیده است و آیا با این نظر موافق هستید یا خیر و در صورت موافقت کدام نظریه روابط بین الملل در حال حاضر قدرت تبیین پدیده ها را بیشتر دارد، گفت: همانگونه که اشاره شد با این نظر موافق نیستم که عصر مناظرات کلان به پایان رسیده است. به نظر من امور واقعی معنایی دارند ولی نسبت دادن معانی گوناگون و بعضا مخالف به امور واقعی مساله اصلی در نظریه پردازی است.
به نظر من در حال حاضر نظریهای گوناگونی وجود دارند که پدیدهای گوناگونی را مورد بررسی قرار می دهند. ولی این به معنای آن نیست که این نظریه ها در "مناظره اصلی" شرکت دارند. به عبارت دیگر نظریه هایی برای تبیین حوزه های گوناگون اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ... وجود دارد در حالی که ممکن است در مناظره اصلی و غالب شرکت نداشته باشند.
سازه انگاری به نسبت میان هویت و سیاست بین الملل می پردازد
وی در پاسخ به این سوال که سازه انگاری یکی از نظریه های مطرح در نظریه پردازی روابط بین الملل است و مزیت آن در مقایسه با سایر نظریه ها در چیست، گفت: سازه انگاری توجه ویژه ای به چگونگی شکل گیری هویت و به ویژه هویت جمعی دارد. سازه انگاری تاثیر این هویت را بر سیاست بین الملل مورد توجه قرار می دهد. این در حالی است که سایر نظریه های روابط بین الملل به این مساله توجه ندارند.
در حال حاضر کثرتگرایی در نظریهپردازی را شاهد هستیم
وی در پاسخ به این سوال که برخی از اندیشمندان، علم روابط بین الملل را علمی آمریکایی و انگلیسی می دانند و به گمان شما این علم ریشه در چه سنتها و کشورهایی دارد، تصریح کرد: مسلما روابط بین الملل به عنوان یک رشته و علم تا این اواخر تحت نفوذ اندیشمندان و متفکران امریکایی قرار داشته است. البته این به معنای آن نیست که در هیج جای دیگر این حوزه و علم مورد توجه نبوده است.
در دهه گذشته و در حال حاضر ما چشم اندازهای وسیعی از پلورالیسم و کثرتگرایی را در نظریه پردازی شاهد هستیم. در حال حاضر ما می توانیم علایق، پرسشها و رویکردهای نظری ای را مشاهده کنیم که از نقاط گوناگون دنیا ظهور می کند و مطرح می شود. این دیدگاه ها و رویکردهای گوناگون درک غرب محور از روابط بین الملل که توسط اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل که در پنجاه سال گذشته نهادینه شده است را به چالش می کشد.
نظر شما