به گزارش خبرنگار مهر محمد بهشتی، معمار، عضو فرهنگستان هنر و رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی، در مراسم بزرگداشت روز شیخ بهایی و معمار که شب گذشته، چهارم اردیبهشت در مجموعه هنرپژوهی نقش جهان برگزار شد، گفت: سالها پیش بعد از فوت استاد میرمیران، بحث روز معمار مطرح شد تا سوم اردیبهشت را که روز شیخ بهایی نیز نامگذاری شده است به عنوان روز معمار انتخاب کنند. در فرهنگستان هنر هم این بحث در میان اعضای گروه معماری پیش آمد.
وی اما به اختلاف بر سر معماربودن شیخ بهایی اشاره کرد: زمانی که اعضای فرهنگستان هنر بر سر این موضوع بحث میکردند، گفتند از کجا معلوم که شیخ بهایی معمار بوده است چون در اسناد باقی مانده از او رد پایی برای اثبات این مسئله وجود ندارد. به همین دلیل اعضا مخالف نامگذاری روز معمار در سالگرد شیخ بهایی بودند.
بهشتی همچنین در مورد انتخاب افراد دیگری از سوی اعضای گروه معماری فرهنگستان هنر برای روز معمار خبر داد: اعضای فرهنگستان تصمیم گرفتند سالگرد قوام الدین شیرازی را برای بزرگداشت روز معمار انتخاب کنند چون آثار معماری مانند مسجد گوهرشاد هرات و... از او باقی مانده است. بااین حال آنها بار دیگر شیخ بهایی را ترجیح دادند.
وی در ادامه این موضوع را مطرح کرد که چرا با وجود نبود سندی مبنی بر معمار نبودن شیخ بهایی هنوز جامعه معماری او را قبول دارد: در اینکه شیخ بهایی براساس مستندات تاریخی، ارتباطی با معماری ندارد، شکی نیست اما چرا جامعهای که به این موضوع علاقه دارد، به سراغ مطالعات تاریخی نمیرود و شیخ بهایی را به عنوان معمار قبول دارد؟
بهشتی سپس گفت: بنظر میرسد اگر بخواهیم به شخصیت شیخ بهایی تقرب پیدا کنیم، اول باید این چالش موجود را برطرف کنیم. به اعتبار ویژگیهای فرهنگی که داریم، در مواردی برای برخی شخصیتهای تاریخی این اتفاق افتاده است یعنی شخصیتهایی در تاریخ داریم که دچار دوگانگی شدهاند مانند اسکندری که از یکسو در تاریخ است و از او دوره سلوکیان باقی مانده و اسکندر دیگری که به اعتبار او، اسکندرنامهها نوشته شد و گفتند به دنبال آب حیات بوده و جالب است که در فرهنگ ما اسکندر دوم بیشتر شناخته میشود.
عضو فرهنگستان هنر در بخش دیگری از این نشست ابراز داشت: در مورد تختی یا رستم هم همین ماجرا اتفاق افتاده است. در تاریخ شاهد هستیم شخصیت دوم که ساخته و پرداخته فرهنگ ما است، جاودان میماند و حتی گاهی به کیفیت فراانسانی میرسد یعنی شخصیتها دارای دو بعد تاریخی و فرهنگی میشوند که شخصیت تاریخی در حبس میماند اما در مورد شخصیت دوم اینطور نمیشود.
بهشتی در توضیح بیشتر شخصیتهای تاریخی عنوان کرد: شخصیتهای تاریخی به شخصیتهای فرهنگی تبدیل میشوند که یک نوع تماس بیواسطه با طبقات فرودست جامعه به خصوص پیشهوران در شهرها برقرار میکردند. همانطور که در قصهها و افسانههای باقی مانده میبینیم شیخ بهایی با پیشه وران حشر و نشر داشته است.
وی با بیان اینکه هر شخصیت تاریخی توان تبدیل شدن به شخصیت فرهنگی را ندارد، اظهار داشت: این بحث را مطرح کردم تا مشخص شود شخصیت تاریخی صرفا معتبر نیست و اکتفا به شخصیتهای تاریخی که به شخصیت فرهنگی تبدیل شدهاند، یعنی نادیده گرفتن تلاش و تکاپوی یک ملت. به عبارتی ملتی سرمایه اصلیاش شخصیتهای فرهنگی هستند که به این طریق بوجود آمدهاند.
این معمار در دنباله برنامه در مورد شخصیت تاریخی شیخ بهایی توضیح داد: حدس میزنم شخصیت تاریخی شیخ بهایی نسبتی با معماری دارد. اما به چه اعتبار؟ در کتیبه مسجد جامع اصفهان از استاد علی اکبر اصفهانی به عنوان معماری یاده شده که البته لفظ شبه معمار برای او بکار گرفته شده است و این نشان میدهد ما مهندسین نظری داشتهایم که چون ساخت و ساز یک کار عملی بوده است، آنها عرض اندام نمیکردهاند و صرفا در بحث ریاضی و محاسبات بودهاند.
وی همچنین استدلال کرد که از این جهت میتوان شیخ بهایی را به عنوان معمار نظری درنظر گرفت و افزود: پس میبینیم شخصیت فرهنگی شیخ بهایی مبین آرزوهای جامعه ایرانی در معماری بوده است. جامعه ایرانی برای معماری رویا داشته و آنچه امروز میبینیم همان آروزها هستند.
بهشتی در نتیجهگیری صحبتهای خود افزود: ما دو شخصیت فرهنگی و تاریخی داریم. هر دو شخصیت معتبر هستند اما باید زبان تقرب به آنها را بدانیم. معمولا معیار شخصیتهای تاریخی را میدانیم اما باید زبان بیان شخصیتهای فرهنگی را نیز بدانیم چون شخصیتهای فرهنگی، آینه فرهنگ و هویت خود ما هستند.
نظر شما