به گزارش خبرنگار سينمايي "مهر" ماجرا از زماني آغاز شد كه مصاحبه احمد رضا درويش روز شنبه 29/6/82 با صفحه هنر روزنامه همشهري چاپ شد. مصاحبه كننده ها در اين گفت و گو سوال خود را از احمد رضا درويش چنين شروع مي كنند:
آقاي درويش چرا فيلمبرداري دوئل اينقدر طولاني شد و 9 ماه زمان برد؟ " اجازه دهيد فضايي كه براي فيلم بوجود آمده ادامه يابد از شروع تداركات تا مراحل پاياني فيلمبرداري ، نسخه اي 90 دقيقه اي تهيه شده كه در صورت لزوم ارايه مي شود. همه چيز شفاف و حرفه اي در اين فيلم كه از مراحل مختلف توليد تهيه شده به تصوير كشيده شده است. زمان طولاني نياز توليد اين فيلم بوده است اما درصد كمي از آن هم به شرايطي طبيعي و منطقه از جمله جنگ آمريكا و عراق مربوط مي شود. آنچه انجام شده طبق برنامه بوده وخودم تهيه كنندگي طرح " دوئل" را عهده دار بودم و سرمايه گذاري " موسسه تماشا " است.
" چه عاملي در مرحله نگارش فيلمنامه الهام بخش شما بود؟"، ساختار زيبا شناسانه و دغدغه هاي اجتماعي در چارجوب مضاميني امروزي عامل اصلي نگارش فيلمنامه دوئل بود، البته بايد ياد آور شوم داستان اين فيلم از سال 78 درذهنم نقش بست و مقدمات كار از همان ايام فراهم شد . به هر حال طرح خوب ، انرژي زياد گروه منسجم ، فعاليت حرفه اي و دقت خاص خودش را مي طلبد. فيلمنامه " دوئل " بر اساس روايدادهاي امروز جامعه و با موضوع جنگ و آدم هاي آن دوران است كه در محيط جديد قرار مي گيرند.
اظهارات كارگردان فيلم در اين گفت و گو زمينه ساز شكايت مجتبي حبيبي شد . پرونده اين شكايت به شماره 82/14597/20 از تاريخ 29/10/1382 در دادگستري عمومي تهران گشوده شد.
احمد رضا درويش نيز در واكنش به اين اقدام در گفت و گو با خبرگزاري "مهر" اعلام كرد : من در برابر اين شكايت هيچ موضعي ندارم .
درويش ادامه داد: هرشهروندي مي تواند ادعا كند و تا وقتي كه دادگاه تشكيل نشود، نمي توانم موضعي داشته باشم. كارگردان "دوئل" درباره شاكي پرونده گفت: من نه ايشان را مي شناسم، نه فيلمنامه شان را خوانده ام.
با نمايش فيلم دوئل در جشنواره فيلم فجر و روشن شده جزئيات فيلم نكات قابل توجهي در ارتباط با تشابه هر دو اثر روشن شد . فيلمنامه " پاسدار" نوشته مجتبي حبيبي 6/10/74" در اوايل مهر ماه سال 59 خرمشهر از خشكي و آب زير گلوله باران شبانه روزي و يورش هاي پياپي عراقي شكل مي گيرد ؛ اسكله ، پادگان نيروي دريايي ، گمرك و ... منهدم مي شوند . پاسدار جواني كه معاون شهيد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر است ( اسماعيل) در تلاشي خستگي ناپذير براي فرماندهي وتشكيل نيروهاي مردمي مي كوشد . جوان خلاف كاري كه مدتي است از دزفول آمده و مقيم خرمشهر شده است و پيشتر خراب كاريهايي كرده است در بين نيروهاي بومي زير فرماندهي اسماعيل خود را كوشا نشان داده ( اسكندر) و طي چند روز خود را تا حد معاونت اسماعيل بالا كشيده واعتماد او وديگران را جلب كرده است . اسماعيل به دعوت امام جمعه خرمشهر و اعلام ماموريت جهان آرا به وي به محل كنفرانسي اضطراري فرا خوانده مي شود . پسراسماعيل بر روي دستان مادرش شهيد مي شود. شب هنگام در كنفرانس هر يك از مسوولان از شرايط و موقعيت نظامي واداري و ... خود گزارش مي دهد. فرماندهان نيروي درياي و ژاندارمري از تصرف پايگاههاي خودشان خبر مي دهند . امام جمعه پس از شنيدن همه گزارش ها با رايزني كه پيش تر با جهان آرا انجام داده است حكم غير قابل سرپيچي براي حمل گاو صندوق هاي حاوي اسناد و ميكروفيلم ها و دارايي بانك ها و ... را به اسماعيل ابلاغ مي كند و از حاضران مي خواهد كه هر كدام محتوي اسناد محل مسووليت خود را در گاو صندوقي جاي داده و فردا مقابل ساختمان شهرداري آماده كنند. اسماعيل ماموريت مي يابد عده اي پانزده نفره از زبده ترين افراد زير فرماندهي خود را انتخاب كند وخود نيز به همراه كاروان اعزامي به مقصد استانداري اهواز باشد. اسماعيل بعد از بازگشت به محل خدمت خود درخطوط جبهه كليت موضوع را به اسكندر ابلاغ مي كند و از او مي خواهد به هر ترتيب تا زمان اعزام آماده بشوند. هر يك كساني را كه با صلاحيت تر تشخيص مي دهند انتخاب مي كنند . هردو به سراغ آنان مي روند . اسماعيل براي سرو سامان دادن به خطوط دفاعي ساعاتي را در سنگرها مي گذارند. اسكندر با استفاده از شرايط جوي با بي سيم با پايگاه عبدالخان عراق ، پايگاهي مقابل خرمشهر ، ماموريت زمان ومحتوي كل گاو صندوق ها را گزارش مي دهد . از پايگاه عبدالخان كه سران بعثي و يك ژنرال فراري طاغوت و يك فرد محلي هم در بين شان است به اسكندر دستور داده مي شود كه همراه با كاروان باشد و در شرايط مقتضي سيمرغ اصلي حاصل گاوصندوق را به پست بازرسي كاذب عراقي ها در فاصله خرمشهر - آبادان تسليم كند و تا به غنيمت گرفته شدن چند گاو صندوق ديگر با نيروهاي كماندويي عراق همكاري كند . هنگام اعزام ، امام جمعه گاو صندوق اصلي را كه ارزش بيشتري دارد به اسماعيل مي سپارد و مي گويد اصلي بودن آن را به ديگران فاش نسازد. بعد از درگيريهاي مختلف در كنار اروند رود و پايگاههاي كاذب عراقي و زخمي شدن چند نفر از ياران ، اسكندر در جايي كه فكر مي كند مي تواند با گاو صندوق اصلي به عراقي ها بپيوندد و اسماعيل و ديگران را با عنوان به اسارت رفتن خود به دام بكشد عمل مي كند.
تا فاش شدن ماهيت اسماعيل و دستگيري او وعراقي هاي ديگر كه درچند مرحله انجام مي گيرد و هواپيماهاي جنگي عراقي در چند نوبت موقيت اسماعيل و گروهش را با خطرهاي جدي مواجه مي سازند سرانجام اسماعيل با اسارت اسكندر و چند عراقي دستگير شده در حالي كه خود نيز بشدت مجروح است و كاروان تلفات هم داده است. صندوق هاي را به استانداري خوزستان تحويل مي دهند .
داستان فيلمنامه دوئل نيز از جايي شروع مي شود كه زينال حميداوي به اتهام ايفاي نقش ستون پنجم و دستبرد به اموال عمومي درماه اول شروع جنگ ، به دشمن پيوسته و بيست سالي از او خبري نبوده است . زينال چهل ساله است كه وارد روستايي در نزديكي خرمشهر مي شود . حضور در مراسم عروسي، زينال را به روزهاي اول جنگ در خرمشهر مي برد ، جنگ به شدت ادامه دارد و زينال با تماس با جهان آرا فرماندهي نيروها را به عهده دارد. اسكندر با سه نفر نيرويي كه آورده است به زينال مي پيوندد. خود و همراهانش را افراد رياست جمهوري معرفي مي كند در جلساتي كه تشكيل مي شود ( سكانس 23-22) اسكندر و سليماني ماموريت خود را اعلام مي كنند كه گاو صندوق ها را كه محتويات اسناد اداري و امنيتي و ... دارند و درداخل يكي از واگن هاست در بياورند تا دشمن نتواند آنها را به خارج منتقل كند. يكي از سه نفر همراه اسكندر به زينال اطلاع مي دهد كه نسبت به اسكندر اعتماد ندارد . از سكانس 30 تا 45 درگيري با عراقي هاست . گاو صندوق را با بكسل و بستن به نفربر غنيمتي جابجا مي كنند . سه نفر از همراهان كاروان مخفيانه به دست اسكندركشته مي شوند. سرانجام گاو صندوق به يك لندرور منتقل مي شود و زينال آن را در اختيار مي گيرد . از سكانس 47 - 45 لندرور و بليزر در حركتند. درگيريهايي بين زينال و سليماني پيش مي آيد. درگيري اسكندر با زينال ، سوء نظر او به همسر يحيي ، درگيري همسر يحيي به همراه پسرش با زينال كه اورا قاتل شوهرش مي داند . همچنين تلاش اسكندر براي يافتن گاو صندوق مانده در اعماق آب از بچه داستان هاي فيلمنامه هستند كه در خود اطلاعات مربوط به شخصيت ها و ماجراها را دارند . از سكانس 60 تا 106 به رفع سو تفاهم بين اسماعيل و زينال مي گذرد . سرانجام اسكندر زينال را به آب مي فرستاد و از آب اروند استخوان هاي يحيي و گاو صندوق بيرون كشيده مي شود. گاو صندوق به حياط سليمه آورده مي شود . بعد از تحويل استخوان هاي يحيي به خانواده او ، زينال تصميم مي گيرد گاو صندوق را به اهواز ببرد و تحويل استانداري بدهد كه اسكندرمخالفت مي كند و سرانجام گاو صندوق كه ديواره هايش مملو از طلاست منفجر مي شود.
موارد مشترك در اين دوفيلمنامه چشمگير است : 1- اسامي اسكندر ، اسماعيل و يحيي و نوع شخصيت پردازي كه درهر دو فيلمنامه به كار رفته است . اسكندر در هر دو فيلمنامه خائن است . اسماعيل در " پاسدار" قهرمان مثبت و دردوئل پسر قهرمان است. 2- گاو صندوق ها و انتقال آن از خرمشهر به اهواز خط دراماتيك داستان را پيش مي برد . خدمت ها و خيانت ها بر محور ماموريت انجام آن آشكار مي شود. يك فرد مثبت و انقلابي خود را مامورو مسوول رساندن گاو صندوق ها مي داند . فرد ديگر ( خائن) خود را موظف به همكاري با عوامل ضد انقلاب و بهره بردن از محتواي گاو صندوق به قيمت خيانت به مردم و ميهن و انقلاب... 3- زمان هر دو فيلمنامه نيمه اول مهر ماه سال 59 همزمان با روزهاي يورش بعثي ها به خرمشهر است . وقوع داستان فيلمنامه تنها درمهر ماه 59 و درخرمشهر ممكن است . قبل و بعد از نيمه اول مهر ماه 59 موقعيت خرمشهر امكان استفاده از فيلمنامه را نمي دهد. هر دو فيلمنامه هم اساس روايت زماني شان مهر ماه 1359 است. 4- مكان هر دو فيلمنامه خرمشهر، كناراروند رود و شرايط ويژه آنجاست . اگر خط دراماتيك موجود در جاي ديگري از كشور مي بود صورت مسئله به كلي تغيير مي كرد. نه گاو صندوق به آب فرو مي رفت. نه عراقي هامي توانستند نفوذ ستون پنجم شان راممكن سازند و نه قهرمانان از فرهنگ بومي متاثر بودند .5- پايان هر دو فيلمنامه كه قصد دارند گاو صندوق ها را به استانداري اهواز برسانند يكي است.
موارد افتراق دو فيلمنامه چند سكانس اول تا سكانس 9 ابتداي فيلمنامه " دوئل" و صحنه هاي بين سكانس 90 تا 160 است كه به نامزدي اسماعيل فيروزه و نظر داشتن اسكندر به زن شهيد است . دوم : چهره منفي جانباز روستا ( حاجي لطيف) كه مستبدانه حاضر مي شود دختري جوان به شكل دوران مغولي برايش پيش كش بشود . از 120 صحنه فيلمنامه 80 صحنه مشترك هستند .
نتيجه : اگر گاو صندوق ها ، وحدت مكان ، وحدت زمان ، انگيزه و دو نيروي مثبت و منفي ستون پنجم را از هر دو فيلمنامه حذف كنيم چيزي جز بمباران هاي پياپي باقي نمي ماند .
در اين ميان استعلام دادسراي خارك با نيابت كلانتري 104 از مدير كل نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد مورخ 13/12/82 از سوي آن اداره كل اين جواب را شامل مي شود: " با سلام، احتراما بازگشت به نامه شماره 4288/7/82 مورخ 13/12/82 منضمم به تصوير نامه 9/12/82 آقاي مجتبي حبيبي درارتباط با فيلمنامه " پاسدار" اشعار مي دارد فيلمنامه مذكور جهت بررسي توسط نامبرده در سال 74 به اين اداره كل ارايه گرديده و به دليل اين كه شوراي مربوطه داستان آن را غير واقعي و فاقد ويژگيهاي محتوايي - و ارزشي تشيخص داده است به استناد صورت جلسه مورخه 30/10/82 شوراي ياد شده مردود اعلام گرديده است" . جعفر صانعي مقدم ، مدير كل نظارت و ارزشيابي .
اصل تناقض گويي درجوابيه شوراي نظارت و ارزشيابي به فيلمنامه اي كه 6/10/74 بنا به جواب استعلام ثبت شده است يانه؟ بعد از 28 روز با تشكيل شوراي ديگري به گفته خودشان درمورخه 30/10/82 مردود اعلام گرديده است دراختيار دادسرا قرارمي گيرد. درحالي كه خبرگزاري "مهر" پيشتر از طرح شكايت در انجمن سينماي دفاع مقدس (به شماره نامه 2554 در تاريخ 3/8/82 ) خبر داده بود و نظر هر دو نويسنده فيلمنامه را نسبت به طرف مقابل منعكس كرده بود. اين درحالي ست كه شوراي انجمن دفاع مقدس از دادن جوابيه خود به دادسرا از 3/8/82 تا 3/5/83 خودداري كرده ودرمقابل احضاريه هاي دادسرا از طريق كلانتري 104 و دژبان كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين انجمن ارجاء شد اعلام كرد رئيس انجمن سينماي دفاع مقدس( محمد رضا شرف الدين) درغيبت بسرمي برد.
اين امر زماني مجهول بودن خود را بيشتر مي نماياند كه محمد رضا شرف الدين از تكذيب اخبارمربوط به انجمن وخود نيز خودداري مي كند.
در اين ميان بد نيست جوابيه استعلام دادسرا را از خانه سينما بخوانيم كه به آن اعتراض شده است : " در پاسخ به نامه شماره 4288/7/83 تاريخ 17/1/83 آن كلانتري محترم به استخصار مي رساند. ادعاي آقاي مجتبي حبيبي ( شاكي ) برعليه آقاي احمد رضا درويش در خصوص شباهت فيلمنامه پاسدار ( نوشته شاكي ) با فيلمنامه " دوئل" طرح و بررسي ونظر كميته كارشناسي و داوري كانون فيلمنامه نويسان دراين باره اخذ گرديده . بدين وسيله اعلام مي گردد. فيلمنامه هاي مذكوردرموضوع و داستان اصلي ، داستان هاي فرعي ، شخصيت پردازي و جزييات فاقد شباهت است . فقط نام يكي از شخصيت ها ( اسكندر) و موضوع انتقال گاو صندوق ( كه درجريان جنگ تحميلي واقعه اي طبيعي و مستند تلقي مي شود) در دو فيلمنامه مذكور مشابه اند كه از مقوله توارد تصادفي به نظر مي رسد. لذا ادعاي آقاي مجتبي حبيبي وارد نيست . مراتب جهت هر گونه اقدام مقتضي ايفا مي گردد" . با تجديد احترام - بيژن محتشم ، رئيس هييت داوري خانه سينما.
پرونده از زمان اولين شكايت به ارزشيابي وزارت ارشاد به تاريخ 5/7/82 تا 30/10/82 كه در دادسراي عمومي و انقلاب خارك شعبه هشتم دادياري پيگيري شده است همچنان به راه خود ادامه مي دهد . مقايسه فيلمنامه ها و جواب هاي استعلام از سوي نظارت و ارزشيابي معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي وهييت داوري خانه سينما در اين ميان قابل بررسي است . عدم پاسخگويي محمدرضا شرف الدين به استعلام هاي انجام شده نيز چنين است .
حبيبي در پاسخ به ادعاي درويش در نشناختن شاكي پرونده به خبرنگار "مهر" گفت : در سال هاي گذشته در طبقه دوم ساختمان دفتر توليد ايشان مشغول به كار بودم و شخصا فيلمنامه را به ايشان سپردم . در دادگاه روز چهارشنبه گذشته نيز ايشان به قاضي پرونده گفت : " ممكن است فيلمنامه پاسدار را مانند ده ها فيلمنامه ديگر مطالعه كرده باشم و رگه هايي از آن در ذهنم ته نشين شده باشد .
وي در مورد پاسخ خانه سينما مي گويد : اين كه هيات كارشناسي خانه سينما در جوابيه استعلام از ادبياتي ويژه بهره مي برد جاي شگفتي دارد . شگفتي در اين است كه مي نويسد:"... از مقوله توارد تصادفي به نظر مي رسد" تصادف شناسي هيات داوري خانه سينما چگونه دو متن فيلمنامه را كه هشت سال با هم فاصله زماني دارند "توارد" يعني ورود همزمان را دست مايه داوري خود قرار مي دهد ؟ با اين حساب پديده اي به نام تصادف شناسي هم لازم است دردانشگاهها تدريس بشود تا سراز مفهوم " داوري" در بياوريم.
وي عدم پاسخ گويي شرف الدين را نيز چنين بررسي مي كند : ايشان در پروژه هاي سينمايي قبلي با درويش همكاري داشته اند و ارتباط نزديكي با يكديگر دارند . چگونه است كه در تمام اين مدت انجمن دفاع مقدس اعلام مي كند كه ايشان در اين انجمن حضور ندارد ؟ آيا اين دليلي براي گريز از پاسخگويي نيست ؟
وي در مورد وضعيت فعلي پرونده گفت : آخرين دادگاه چهارشنبه گذشته 8 تا 2 بعدازظهر در شعبه 8 دادياري به سرپرستي قاضي فرهاني انجام شد و مقر گرديد راي دادگاه ظرف دو هفته اعلام شود.

فيلم دوئل علاوه برجنجال هزينه و توليد ، پس از آماده شدن نيز از حواشي پر جنجالي برخوردار شد . شكايت مجتبي حبيبي و ادعاي او در مورد فيلمنامه دوئل ماجرايي ست كه همچنان ادامه دارد .
نظر شما