پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۰ مهر ۱۳۹۰، ۸:۵۳

اینجا خدا نزدیک‌تر است/

بارگاه حضرت معصومه(س)؛ قطعه‌ای از بهشت خوب خداست

بارگاه حضرت معصومه(س)؛ قطعه‌ای از بهشت خوب خداست

قم - خبرگزاری مهر: در آغازین روز ماه ذیقعده سال ۱۷۳ هجری، انتظار تاریخ به سر می‌آید و زمین گاهواره نوزادی می‌شود که دخت موسی بن جعفر (ع) است و خواهر رضا (ع).

به گزارش خبرنگار مهر، معصومه(س) مفسر واژه مهربانی و آفتابی ست که روزگاری در مدینه طلوع کرد و سال‌ها بعد در راه دیدار برادر به مدینه قم رسید.

و از آن روز، کویر قم به فخر حضور فاطمه معصومه (س) است که به اقیانوس عاشقی مبدل گشته و هر ساله میزبان فوج فوج مشتاقانی است که در این اقیانوس معنویت تنی بر آب می‌زنند و خود را از اندوه و دلتنگی‌ها پاک و روحشان را تازه می‌کنند.

ای بانوی آب و آینه،‌ای بانوی کرامت، تا چشم به سوی ضریحت می‌گشایم رعد اشک، کویر چشمانم را که مدتی است اسیر خشکسالی شده بارانی می‌کند و من دل از تمام باورهای پوچ و احساس تنهایی که داشتم، می‌شویم و در حریم معنوی بارگاهت تجلی حضور خداوند را حس می‌کنم. انگار برق گنبد طلایی‌ات، نوری در دلم روشن می‌کند و من خدا را نزدیک‌تر می‌بینم.

انگار اینجا سجده‌های نمازم سنگین‌تر و دست‌های قنوتم بالا‌تر می‌رود

وقتی در صحن حرمت به نماز می‌ایستم، حضور قلب بیشتری دارم، انگار سجده‌های نمازم سنگین‌تر و دست‌های قنوتم بالا‌تر می‌رود.

نمی‌دانم حرمت چه حالی دارد که حال معنویم را خوب و احوال مادیم را بدحال می‌کند، حس خدایی شدن نزدیکم می‌شود و من نزدیک‌تر به او.

ای پناه کبوتران خسته و پر شکسته، سال هاست صدای بال کبوتران حرمت برایم آهنگ دلنوازی است که با شنیدنش دلم آرام می‌گیرد.

راستی کبوتران حرمت همیشه برایم یادآور خاطره‌ای هستند.‌‌ همان روزی که من غرق در دنیای کودکی‌ام با کبوتری در حرمت دوست شدم و در ازدحام زائران حرمت گم.

آن روز خودم در میان شلوغی زائرانت گم شدم و امروز دلم در میان ازدحام طواف دهندگان ضریحت گم می‌شود.

ملائک با بال‌های خود زیر پای زائرانت را فرش می‌کنند

شنیده‌ام ملائک با بال‌های خود زیر پای زائرانت را فرش می‌کنند و من مراقبم تا بال‌هایشان را نشکنم.

اینجا در کنار ضریحت خط اشک پایانی ندارد و قطره قطره عشق جمع می‌شود و من مانده‌ام که چگونه در این اقیانوس عاشقی شنا کنم.

وقتی به سویت می‌آیم تا زیارت بخوانم، بغض واژه‌هایم را مقطع می‌کند اما می‌دانم خودت از میان همین واژه‌های بریده بریده و زبان قاصرم در ادای بندهای زیارت نامه، حرف‌هایم دلم را می‌فهمی و دعایم را اجابت می‌کنی.

دلم را برای همیشه اینجا مقیم کرده‌ام

می‌خواهم از حرم بیرون بیایم ولی دلم را برای همیشه اینجا مقیم کرده‌ام. با دست‌های نیازم، قلبم را به ضریحت دخیل می‌بندم.

 به هر طرف که نگاه می‌کنم نور امید موج می‌زند و من باور دارم که به همین زودی‌ها حاجتم برآورده می‌شود.

با شور شهر فاصله دارم کنار تو/ احساس وصل می‌کند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد/ در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

..........................................

الهام رحیمی

کد خبر 1420218

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha