به گزارش خبرگزاری مهر، دفتر تحکیم وحدت فارس و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علومپزشکی شیراز درباره فضای سیاسی کشور بیانیهای صادر کردند.
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
از پدران و مادرانمان بسیار شنیدهایم که اوایل انقلاب نظرات، عقاید و دیدگاههای مختلف از انقلابیون و روحانیها گرفته تا ملی مذهبیها و مارکسیستها در نشریات، روزنامهها، دانشگاهها و تریبونهای مختلف ارائه میشد.
آنان آزادانه به بیان دیدگاههای خود و حتی مناظره در رسانه ملی میپرداختند و چه هوشمندانه خمینی کبیر این را یکی از مهمترین ضروریات و ابزار تثبیت و تحکیم انقلاب میدانست. سلایق و گرایشهای مختلف سیاسی و فرهنگی، لازمه پویایی و نشاط هر جامعهای است. این امر به خصوص درجوامعی که ملتهای آن بر اساس مبانی عقیدتی و ایدئولوژیکی روزگار میگذرانند، مشهود است.
در جوامع مردمسالار، برای همگان این یک اصل پذیرفته شده است که علیرغم آنکه دیدگاههای مختلف آزادانه برای افکار عمومی عرضه میشود، در نهایت این اکثریت مردم هستند که برای سیاستگذاریها و تصمیمات کلی، تصمیم میگیرند. در واقع این مردم هستند که رفتار و گفتمان سیاسی جریان قدرت را انتخاب خواهند کرد. بدیهی است که از همان ابتدا اشاعه دیدگاههای الحادی و کاملاً متضاد با عقاید و باورهای اکثریت مطلق مردم، مانند دیگر کشورها غیرقانونی اعلام و مطابق قانون با آنان رفتار شد.
بدون تردید رهبر انقلاب نیز در شرایط کنونی به این ضرورت مقتضی زمان، یعنی نیاز مبرم جامعه به فضای آزاداندیشی، نقادی، مباحث فکری و تئوریک پی برده و تأکید کردهاند و چه خوب این مهم را تشخیص دادند که آنچه کشور را در مواجهه با تهدیدها، تحریمها، فشارهای خارجی و تبلیغات سوء دشمن مصون میدارد، نه فقط تجهیز بیش از پیش تسلیحات نظامی بلکه ایجاد و تقویت آزادی بیان و مهمتر از آن احساس آزادی بیان و امنیت روانی برای بیان دیدگاهها و عقاید مختلف است چرا که بزرگترین و مهمترین سرمایه یعنی اعتماد و رضایتمندی مردم از نظام را در پی خواهدداشت.
با ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی انتظار این بوده و میباشد که بسترهای آزاداندیشی و بیان دیدگاههای مختلف و به تبع آن فراهم شدن شرایط انتخاب آگاهانه و غیرتحمیلی توسط ملت، به نسبت اوایل انقلاب باید بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد اما متأسفانه در چند سال اخیر و به ویژه ماههای گذشته شاهد بی اخلاقیها و بیتقواییهای سیاسی و فرهنگی در ابعاد گوناگون هستیم و به جای مشاهده پیشرفت و ارتقای شرایط نقد و بیان دیدگاهها و همچنین سعه صدر مسئولان در مواجهه با انتقادات و اعتراضات، نظارهگر پسرفت و پایین آمدن آستانه تحمل نقدپذیری مسئولان و برخی جریانها و گروههای مختلف سیاسی هستیم که قاعدتاً خود میبایست پیشتاز مطالبه فضای باز سیاسی باشند.
خود سانسوریهایی که نه شرعاً، عرفاً و نه حتی قانونی جایز نیستند، بعضاً با نام مصلحتاندیشی تئوریزه میشود. از سویی آنها که حتی شجاعت مصلحتاندیش خواندنشان را هم در خود نمیبینند، با هجمهها ورفتارهای نامتعارف به خشونت رسانهای دست میزنند و ای کاش تنها به خشونت رسانهای و عدم ظرفیت در اختیار داشتن رسانهها ختم میشد.
آنها که در روز روشن به تجمع غیرقانونی و بدون مجوز مقابل درب منزل منتقدین دست میزنند، آسایش و امنیت را از خانواده منتقدین و معترضین سلب میکنند و شوربختانه همه این اقدامات خلاف شرع و قانون، به نام دفاع از انقلاب اسلامی و ولایتفقیه صورت میگیرد. دو مصداق بارز اینگونه رفتارهای غیرقانونی و متحجرانه در برخورد با سردار علایی و سخنان دکتر افروغ در برنامه تلویزیونی پارک ملت است.
آیا ما مدعی شیعه بودن علی(ع) هستیم که از غصه مردن مرد مسلمان به خاطر در آورده شدن خلخال از پای یک زن یهودی در حکومتش را روا دانست؟ چگونه است که آسایش و امنیت فرد نه یهودی، بلکه مسلمان در نظام اسلامی به نام اسلام و رکن رکین آن یعنی ولایتفقیه، سلب میشود و از دستگاه قضا خبری نیست! آیا فراموش کردهاند که اصولاً بد دفاع کردن بدتر از حمله کردن میباشد؟
چرا مدعیان و کفنپوشان همیشگی دفاع از نظام و اسلام در اینگونه موارد سکوت میکنند؟ مگر نه آن است که وقتی کمسوترین روزنههای انتقاد و آزاداندیشی را از هر طریق غیراخلاقی میبندند، بستر را برای خود رأیی و خدای نکرده استبداد مدیریتی که بدون تردید نارضایتی مردم و فاصله گرفتن از نظام را در بر دارد، فراهم میکنند؟
مگر قانون هر جا که با نظرات ما همخوانی دارد قانون است؟ اگر تجمع بدون مجوز بعد از انتخابات 88 مجاز نبود، تجمع غیرقانونی در سال 90 مقابل منزل یک مسلمان(که حتی اگر مسلمان هم نباشد، توهین و سلب امنیت روا نیست) هم مجاز نیست و حتی خود رهبر انقلاب در جمع دانشجویان در سال 86 این چنین آزاداندیشانه میگویند: اعتراض به نظرات خاص رهبری ضدیت با ولایت فقیه نیست. وقتی رهبر انقلاب در پاسخ استفتائی که از ایشان در مورد مفهوم ولایتپذیری سؤال میشود پاسخ میدهند: هرکس که احکام حکومتی ولیفقیه را پذیرفته و اجرا کند نشانگر التزام کامل به ولایتفقیه میباشد.
اما چرا برخی به اصطلاح کاتولیکتر از پاپ میشوند؟ و مفهوم ولایتپذیری را فقط از دریچه نگاه خود میبینند و یا برای شعور ملت فهیم ایران و رابطهای این چنین معرفتی و عمیق با رهبرشان آنقدر احترام قائل نیستند که فکر میکنند مردم تفسیرهای متملقانه و کاسبگرایانه از ولایتفقیه را با ولایتپذیری واقعیت میز نمیدهند. یا آنکه متاسفانه چون برخی جریانهای نوظهور سیاسی و یا بهتر بگوییم تازه به دوران رسیدههای عالم سیاست، برای رشد و ترقی تصاعدی و نیز نام و نان متوسل به جایگاههای مقدس و تعبیر و تفسیرهای نامتعارف و سوال برانگیز میشوند و به زعم خود ملت ایران حسننیتها را از سوءنیتها تشخیص نمیدهد و یا تاکید های مکرر رهبری را در مورد نگرانی شاناز رفتارهای متملقانه (که یک نمونه از آن در سخنان اخیر یکی از نمایندگان مجلس وتذکر گرفتن وی ازسوی رهبری اتفاق افتاد) از یاد برده است .
غرض رد یا تایید سخنان و مواضع علاییها و افروغها و امثال اینها نیست، بلکه نگرانی از میدان پیدا کردن فرصت طلبانی است که از شرایط خاص سیاسی_ فرهنگی کشور کمال سوءاستفاده را خواهند برد و منافع و مصالح نظام را بی هیچ تأملی به مسلخ شهرتطلبیها و قدرتطلبیهایشان کشاندهاند. روی سخنمان با یک گروه از اینان است که بی هیچ تقوا و اخلاق سیاسی هر شخصیتی را که میخواهند،به جرم عدم همراهی با مواضع خود متهم به تعابیری چون مردودین و ساکتین فتنه مینمایند و یا به ولایتپذیران غیر واقعی متهمشان میکنند.
حتی اگر واقعاً ساکتین و مردودین فتنهای وجود داشته باشند، ما حسن نیتی در شما نمیبینیم که شما مشخصکننده مردودین و ساکتین باشید، چرا که خود ثابت کردید بهترین کاسبین فتنهاید! هیزم آتش فتنه فراهم کردنتان در ایام آنچه فتنه میخوانید و شعلهورتر کردن آن برهمگان واضح است و حمایتها از دولتی که با آن به نام و نشانی رسیدهاید بسیار روشن است. مرزبندی تصنعیتان بین آنچه جریان انحرافیاش میخوانید و دولت، یا نشان از عدم تحلیل سیاسی واقعبینانه و واکاوی حتی سطحی شما دارد یا تعلق خاطرتان به دولت آنقدر زیاد شده است که علیرغم یکی بودن آبشخور فکری دولت و جریان انحرافی باز هم جریان انحرافی را جدای از دولت مطلوبتان میدانید.
کدامیک از آحاد ملت است که نداند اگر واقعا جریان انحرافی وجود داشته باشد، یک دولت دارای این همه محاسن! که شما میگویید این جریان را درکنار خود پرورش داده و هر روز فربهتر میکند؟اکنون با شاید عزلت نشینی اصلاحطلبان و عدم شرکت فعال و موثر در عرصه سیاست کشور ظاهراً شرایط و بستر خوبی برای هویدا شدن ماهیت برخی افراد و جریانهای سیاسی که پیشتر شعارشان " ماشیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت " بود و امروز با کمال تاسف رویکردهای هدفمحورانه و نه ابزاری به قدرت دارند، فراهم شده است.
شوربختی بیشتر آنجاست که آنچه متاسفانه در بین تودههای مردم در حال رایج شدن است، این است که احزاب و جریانها و گروههای سیاسی، چه اصلاحطلب و اصولگرا و چه جبهههای نوظهور که تماماً با شناسنامه و هویت اسلامی، انقلابی و ارزشی فعالیت میکنند، نه برای بدست آوردن فرصتی برای خدمتگذاری بلکه بدست آوردن کرسیها و موقعیتهایی جهت ارضاء حس قدرتطلبیها و شهرتطلبیهایشان میباشند و از اهتمام در رفع مسائل اقتصادی و معیشتی مردم در سطح جامعه که وظیفه اصلی آنان است غافل شدهاند.
پیام ما به کلیه احزاب، جریانات، شخصیتها و گروههای سیاسی و فرهنگی آن است که قدرت فهم مردم ایران اسلامی و وحدت ناگسستنی آنان با ولی فقیه زمان را دست کم نگیرید و آنچه که با عقاید، آرمانها و باورهای این مردم فاصله دارد نکنید، چرا که در اندک زمانی خواهید دید که جز رانده شدن از صحنه فرهنگ و سیاست، آبرویی نیز برای خود نگه نخواهید داشت و نیز از قوه قضائیه و کلیه نهادهای امنیتی خواستار رسیدگی و پیگیری اینگونه اتهامزنیها و دروغپردازیهای غیرقانونی هستیم که در غیر اینصورت طبق وظیفه خود در آینده نزدیک به بیان مصادیق خواهیم پرداخت .
نظر شما