۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ۹:۲۲

تحلیل مهر/

مفهوم شناسی چشم انداز فرهنگی

مفهوم شناسی چشم انداز فرهنگی

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: جغرافیای فرهنگی نظام علمی ویژه ای است که در آن توجه جغرافیدان به ریشه فرهنگی است که سیمای کلی چشم انداز را خلق کرده است. چشم انداز جغرافیایی بدون مطالعه در فرهنگی که در ساخت و پرداخت آن دخالت مؤثر دارد نمی تواند تشریح و توجیه گردد.

کارل ساور جغرافیا را علم مطالعه مورفولوژی چشم انداز دانسته  و وظیفه جغرافیدانان را مطالعه عمیق و درک ماهیت گذر از محیط طبیعی به چشم انداز فرهنگی می داند.

به نظر ساور هدف منطق جغرافیایی تحلیل مورفولوژی چشم انداز به منزله یک تولید فرهنگی است.

بنابراین فرهنگ به عنوان یک عامل کلیدی در مورفولوژی چشم انداز می تواند نقش انسان را در شکل دهی به محیط طبیعی نشان دهد. در این مسیر فکری وظیفه جغرافیدان بررسی و تحلیل تکامل یا خلق چشم اندازها و بررسی نقش پذیری انسان در سطح زمین بوده است.

ساور جغرافیای فرهنگی را نظام علمی ویژه ای می داند که در آن توجه جغرافیدان به ریشه فرهنگی است که سیمای کلی چشم انداز را خلق کرده است.

بنابراین چشم انداز جغرافیایی بدون مطالعه در فرهنگی که در ساخت و پرداخت آن دخالت مؤثر دارد نمی تواند تشریح و توجیه گردد. 

مفهوم چشم انداز با این دیدگاه وارد ادبیات جغرافیایی شد که نقش انسان را در شکل دهی به محیط طبیعی نشان دهد و تغییرات چشم انداز طبیعی را به چشم انداز فرهنگی به نمایش بگذارد.

بنابراین چشم انداز فرهنگی بازتاب فرهنگ حاکم بر آن ناحیه است. چشم انداز فرهنگی همچنین بیانگر انگیزه های گوناگون انسان به منظور دخل و تصرف و تغییر در محیط نیز می‌باشد و شواهد ارزشمندی در مورد منشاء بسط و توسعه فرهنگها نیز می‌باشد.

از آنجا که چشم انداز فرهنگی در زمان و مکان دایما در حال تغییر است، توجه جغرافیدانان به آن جلب شده است تا جایی که بنظر ویدال دولابلاش چشم انداز را همانند کتابی می توان مطالعه نمود. زیرا منعکس کننده ذائقه ها، ارزشها، آرمانها و بیم های انسانهاست. درونمایه چشم اندازها متنوع و پیچیده است و بیشتر جغرافیدانان بر سه وجه آن  تاکید می کنند.
1-  الگوهای سکونتگاهی، شامل تبیین آرایش فضایی ساختمانها، جاده ها 2- الگوهای تقسیم زمین: اندازه قطعات، و نحوه پراکندگی آنها 3- سبک معماری بنا ها.

اگر از فراز زمین ( مثلا از هواپیما ) به چشم انداز بنگریم ، الگوهای سکونتگاهی و تقسیم زمین به بهترین نحو شکل چشم انداز را نشان می دهد. به گونه ای که الگوهای رنگارنگ اراضی کشت شده و نظام شطرنجی منظم و یا خیابان های نا منظم دیده می شود.

بدین ترتیب مفهوم چشم انداز فرهنگی بیانگر کنش جوامع انسانی بر محیط طبیعی است که با توجه به الگوها و باورهای فرهنگی هر جامعه یا گروه انسانی، سازماندهی و شکل خاصی می یابد که توجه به نحوه شکل گیری، تکامل و تحول چشم انداز فرهنگی می تواند به درک و شناختی درست از نواحی منجر شده و در برنامه ریزی ناحیه ای موثر باشد.

توجه به نحوه سازماندهی و شکل یابی برخی چشم اندازها ی فرهنگی از آن جهت اهمیت دارد که بدانیم، جوامع گوناگون با توجه به نگرش و چهان بینی خود به سازماندهی بخش های گوناگون چشم انداز می پردازند . الگوی سکونتگاهی ( آرایش فضایی ساختمانها و جاده ها ) قطعه بندی اراضی، سبک معماری دگرسانی های بیشمار فرهنگی و تکوینی چشم اندازهای شهری در سراسر جهان، عمدتا نتیجه اندیشه های گوناگون جوامعی است که سکونتگاههای خود را از روی تصورات و جهان بینی خویش می آفرینند.

به عنوان مثال مصطفی مومنی در مبحث جغرافیای جهان بینی و در بیان تاثیرایدئولوژی ها بر فضاها و چشم اندازهای فرهنگی معتقد است که شکل دهی چشم انداز فرهنگی شهری و روستایی در کشور ایالات متحده به روشنی نشانگر طرز تفکر خاص آمریکایی هاست.

زیرا چشم انداز فرهنگی شهری امریکایی، برخلاف هر چشم انداز فرهنگی شهری دیگری در جهان ظاهری بسیار متنوع، پخش و پلا و واگشوده، بی شکل و نقشه، چند هسته ای و در عین حال گتویی شکل دارد. بطوریکه این چشم انداز بصورت مصالحه ای بین شهر و ناحیه روستایی بنظر می‌رسد.

او تاکید می کند که واگشودگی و تداخل چشم انداز شهری و روستایی را نمی توان تنها با گسترش فناوریهای نوینی همچون اتومبیل، تلفن یا فضای فراهم در امریکا تبیین نمود بلکه این چشم انداز، از همان ابتدای پیدایش و شکل گیری ایالات متحده آمریکا، آگاهانه نقشه ریزی شده و در طول دو قرن تداوم و استمرار داشته است.

در نهایت، علاقه آمریکایی ها به شکل بخشی چنین چشم اندازی بیش از هر عاملی متاثر از دو ایدئولوژی بنیادین نهفته در فرهنگ آمریکایی است. نخست: فرهنگ فرد گرایانه خواهان مالکیت خصوصی، به عنوان یکی از بنیادهای دموکراسی آمریکایی، در کنار این تصور که نفوذ در جامعه همواره مبتنی بر مالکیت است.

از اینرو توزیع همسان قدرت در جامعه دموکراتیک تنها با توزیع متوازن مالکیت زمین تک تک شهروندان می تواند همراه باشد. از اینرو تفکیک زمین به کوچکترین واحدهای قابل معامله، از طریق قانون مساحی زمین سال 1785مبانی جغرافیای شهر و روستای کنونی آمریکا را پدید آورد.

دوم، شهر ستیزی که مبتنی بر اسطوره جماعت کوچک همگن و مستقل همفکران، به عنوان هسته اصلی جامعه خودگردان دموکراتیک با فضایل همگانی است. در نتیجه آمریکایی ها با تمام پیشرفتهای شهرسازی و فناوری، این پیشرفتها را در خدمت باورهای فرهنگی برای ساختن دنیای مطلوب خودشان و به اصطلاح رویای آمریکایی قرار دادند. معماری نیز به عنوان محیط زیست فیزیکی انسان الگوهای عملکردی خاص فرهنگ ها را مطرح می سازد.

بنابراین قلمروی بومی داشته و پدیده ای فرهنگی بشمار می‌رود. بدین معنی که معماری بکار رفته در شهرها نشان دهنده شکل گیری نمادین فرهنگ ها، نظم اجتماعی موجود، آرزوها، نیازها و بیم هاست.

مثلا فضای اندرونی ساختمانها بیشتر به ماهیت نظم اجتماعی و فرایندهای داخلی آن معنا می بخشد. لوی اشتراوس نشان داده است که چگونه الگوی مجاورت خانه ها در دهکده های جوامع بدوی بازتاب دقیقی از اسطوره های مردم و روابط اجتماعی اشتراکی که میان گروههای گوناگون برقرار است.

کد خبر 1665408

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha