پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۲ مرداد ۱۳۸۲، ۱۱:۴۹

حسن فرهنگي ، "رمان نويس و رئيس خانه داستان "در گفتگو با "مهر" :

پيچيده گويي از ويژگي هاي انسان عصيان گر امروز است

پيچيده گويي از ويژگي هاي انسان عصيان گر امروز است

دنياي امروز دنياي پيچيدگي است و انسان عصيان گر امروز قدري پيچيده گو شده است.

"حسن فرهنگي" ، نويسنده و رئيس خانه داستان ايران در گفت  و گو با خبرنگار ادبي "مهر" با بيان اين مطلب گفت :عرصه داستان و رمان در دهه اخير ، تحول ساختاري عجيبي پيدا كرده است ، ما توانسته ايم وارد دنياي مدرن شويم اگر چه هنوز در سطح هستيم و به طور كامل ، مدرنيته و فرايند هاي مربوط به آن را نپذيرفته ايم، لازم مي دانم به اين نكته اشاره كنم كه " پست مدرن" قبل از آن كه بحث ساختاري كند ، بحث معنايي را مطرح كرده است و در ايران  شايد اولين كسي كه در رويكرد به پست مدرن ، حركتي را شروع كرد ، براهني بود و آموزه هاي ديدگاه هاي پست مدرن از كساني چون "فوكو" ، "ليوتار" ، " نيچه" و ديگران نشات مي گيرد. 

 وي  با  تصريح اين كه در حوزه " نقد داستان" هم حركت هايي شروع شده و نشست هايي كه در مراكز مرتبط با مقوله ادبيات  برگزار مي شود ، مي تواند ما را به هدف ، نزديك كند ، افزود : در درجه اول بايد بگويم كه برگزاري اين جلسات ، نهايتا به سود ادبيات خواهد بود ، خود من هم در "خانه داستان ايران" سعي در تداوم اين نشست ها دارم اما در اين زمينه يعني نقد داستان نكته كلي تري وجود دارد كه مخاطب را به تامل وا مي دارد ، متاسفانه منتقدان امروز ادبيات داستاني بر همه مباحث نظري و فلسفي كه در دنيا مطرح است ، اشراف كافي را ندارند يا اگر منصفانه تر قضاوت كنيم ، چنين كساني كم هستند ، حركت نويسنده و منتقد در خلاء  نمي تواند براي اين نوع از ادبيات كاري انجام بدهد و نقد ما در حد سنتي خود باقي مي ماند ، در يك جمله بايد گفت كه جامعه ما هنوز در حوزه نقد داستان مشغول تجربه كردن است ، زيرا نويسنده فكر مي كند  كه فقط با قطع زمان و سيال ذهن ، كار پست مدرن خلق كند ، منتقد هم نمي تواند عملا كاري انجام دهد.

فرهنگي در ارتباط با ادبيات جنگ و نويسندگاني كه به طور حرفه اي اين گرايش ملي را در داستان و رمان دنبال كرده اند ، گفت : البته حتما مي دانيد كه خود من با جنگ و ادبيات جنگ ، داستان نويسي را آغاز كرده ام ، جنگ در سرزمين هاي مختلف ، همواره به عنوان يكي از حركت هاي اجتماعي مطرح است كه انرژي آفرين و داستان زاست . در ادبيات جنگ ، انسان ها و شخصيت هايي كشف مي شوند كه بي نقاب ظاهر گرديده اند ، در جنگ كسي با ديگري تعارف ندارد ، اگر آدم ترسو و بي دست و پايي در جنگ ظاهر شود خيلي زود لو مي رود  اما دسترسي نويسنده در داستان به اين آدم ها كار آساني نيست .

 رئيس خانه داستان افزود : ادبيات جنگ داراي فضاي بكري است ، در جنگ مي بينيم كه دست و پاي كسي قطع شده و مواجهه با او در جاهاي ديگري امكان پذير نيست ، من فكر مي كنم كه بزرگ ترين و مهم ترين شاخصه جنگ ، ايجاد سوالات فلسفي در ذهن انسان است ، ما در پديده اي مثل جنگ بدون تعارف با مرگ و نيستي مواجه هستيم و نويسنده اي كه در اين ارتباط مي خواهد بنويسد بايد به جاودانگي فكر كند مثلا " پوست انداختن " فونتس" موضوع جنگ دارد اما بزرگترين دغدغه اي كه در سطر سطر داستان به دنبال آن است ، جاودانگي است و يا در " طبل حلبي" گونترگراس ، نويسنده آلماني با رويكرد جاودانگي طلبي روبه رو مي شويم واو در آثارش سراغ جايگاه پس از مرگش را مي گيرد.

فرهنگي درباره اظهار نظر اخير دولت آبادي  درباره آثارش و پيچيدگي هاي ساختاري خاصي كه در داستان هايش وجود دارد ، گفت : زماني ما فكر مي كرديم كه نويسنده بايد براي كسب اعتبار يا متفاوت بودن با نويسنده هاي ديگر آثار خود را پيچيده تر كند ، ولي من  نظر ديگري دارم ،  اگر در دو دهه قبل نويسندگاني در ايران و جهان مي بينيم كه سوال هاي  ثابتي داشتند و همواره به دنبال پاسخ بودند امروزه عكس اين موضوع را مشاهده مي كنيم ، يعني  نويسنده معاصر داراي ذهني آشفته و پراكنده است و اين ذهنيت در اثرش ايجاد فرم مي كند ، يعني نويسنده اي كه به دو موضوع "عشق" و "مرگ" فكر مي كند تقابل اين دو در ذهن و انديشه اش باعث مي شود كه او نتواند يك آدم "رئال" باشد واقعيت ها ي امروز نويسنده ، واقعيت هايي تكه تكه هستند كه نويسنده آن ها را به يكديگر بسط مي دهد، امروز در داستان ، داناي كل نامحدود ديگر وجود خارجي ندارد چون نويسنده خود را در جايگاه يكي از مخاطبان فرض مي كند و به عنوان يك روايت گر ظاهر مي شود، در آثار قدما يك فراروايت وجود داشت اما اين فراروايت امروز شكسته شده است و ما شاهد تولد  فضايي متفاوت هستيم.
 

کد خبر 16674

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha