به گزارش خبرگزاري "مهر"، متن كامل سخنراني جواد وعيدي بدين شرح است :
آقاي رئيس، خانم ها و آقايان
از فرصتي كه در اختيار من گذاشته شده است، سپاسگزارم و اميدوارم در اين مجال اندك بتوانم به بخشي از سوالات شما پاسخ دهم. هر چند اين را هم مي دانم صحبت كردن درباره مسائلي كه با جزئيات حيرت انگيزي پيش از اين مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است، چقدر دشوار و پيچيده مي باشد.
براي درك بهتر ماهيت صلح آميز برنامه هسته اي ايران بايد شرايط مناسبي فراهم شود. در اين مسير مشكلات زيادي وجود دارد و شايد يكي از بزرگترين اين مشكلات آن است كه مسائل و مواضع ايران از منابع ايراني دنبال نمي شود. به عبارت روشن تر اگر يك اتريشي يا فرانسوي يا آلماني يا ايتاليائي بخواهد درباره حقايق مربوط به ايران مطالعه كند، مستقيما به سراغ رسانه هاي غربي و تبليغات آنها مي رود و متاسفام كه بگويم حتي در كشور من ايران نيز گاهي اوقات اينگونه است.
با اين فرض تلاش مي كنم نه بعنوان يك مقام دولتي ايران، بلكه بعنوان يك پژوهشگر سياسي ايراني با شما مسائلي را مطرح كنم.
يكي از نكاتي كه عليه برنامه صلح آميز هسته اي ايران تبليغ مي شود آن است كه تاكيد ايران براي دسترسي به تكنولوژي هسته اي و عدم پذيرش هرگونه توقف مجدد و يا انجام تاخيري در تكميل اين تكنولوژي موجب ايجاد شك و ترديد و بي اعتمادي به نيات ايران است.
براي ايران و ايرانيان دستيابي به تكنولوژي صلح آميز هسته اي مبتني بر يك نياز واقع بينانه است. بزرگترين واقعيت غير قابل انكار آن است كه ما در دنيايي جهاني شده (Globalized) زندگي مي كنيم.
مردم كشورهاي پيرامون در جنوب پيش از اين از مواهب برخورداري هاي كشورهاي مركز در شمال آگاهي كافي نداشتند و آنچه درباره مظاهر پيشرفت هاي اقتصادي و تكنولوژي كشورهاي توسعه يافته مي دانستند، محدود به شنيده هايي بود كه معدود هموطنان آنان زمزمه مي كردند. اما با رشد دسترس مردم به آموزش هاي عمومي و رشد رسانه ها در دهه هاي 80 و 90 ميلادي، توجه مردم كشورهاي پيرامون در جنوب به پيشرفت هاي اقتصادي و تكنولوژيك كشورهاي اروپايي و آمريكايي جلب شد. اين توجه با سرمايه گذاري عظيم كشورهاي غربي بر روي رسانه هاي تصويري ماهواره اي تشديد شده است، افزايش روز افزون مهاجرت از كشورهاي پيرامون به كشورهاي توسعه يافته در شمال يكي از نتايج اين روند است.
مهاجرت نتيجه اين مقايسه است. جوانان كشورهاي در حال توسعه بويژه در خاورميانه جوامع خود را با كشورهاي توسعه يافته مقايسه مي كنند و چون نتايج اين مقايسه به شدت مايوس كننده است، گاهي نااميدي و سرخوردگي شديدي را موجب مي شود. اين سرخوردگي و نااميدي گاهي به بي ثباتي سياسي و اجتماعي داخلي و گاهي به صورت مهاجرت به سوي اقتصاد هاي پيشرفته، خود را نشان مي دهد. مشكل آنجا است كه از يك طرف كشورهاي غربي با تلويزيون ماهواره اي پيشرفت هاي اقتصادي و تكنولوژيك در شمال را به رخ كشورهاي پيرامون در جنوب مي كشند و توجه مردم و جوانان اين كشور را به ضرورت توسعه پايدار جلب مي كنند و از طرف ديگر حاضر نيستند كشورهاي پيرامون وارد حريم انحصار تكنولوژي هاي پيشرفته كشورهاي مركز شوند. اگرچه بخاطر تغيير مناسبات بين المللي كشورهاي شمال بجاي سلطه نظامي و تجاري مستقيم بر كشورهاي جنوب، همكاري را بر اساس تئوري هاي اقتصاد وابستگي بين المللي بعنوان سياست علني خود نمايش مي دهند، ليكن همچنان به دنبال حفظ مكانيسم كنترل جنوب توسط شمال هستند.
كنترل غير مستقيم جنوب توسط شمال از طريق حفظ انحصار تكنولوژي دنبال مي شود.
ديوار نامرئي كنترل جنوب از طريق حفظ انحصار تكنولوژي و فن آوري هاي پيشرفته توسط شمال، بسيار طويل تر و ضخيم تر از ديوار برلين كشيده شده است. فروپاشي اين ديوار نامرئي كنترل كشورهاي در حال توسعه توسط كشورهاي توسعه يافته مسير درستي است و خيلي دور نيست.
ادامه حيات اين ديوار كه به معني استمرار آپارتايد تكنولوژي بين شمال و جنوب است، موجب گسترش آنارشيسم و ناامني از يك سو در داخل كشورهاي جنوب و از سوي ديگر در سطح مناسبات امنيت بين المللي است.
براي ايران و ايرانيان تلاش براي دستيابي بوم به تكنولوژي و فن آوري هاي پيشرفته از جمله فن آوري بومي هسته اي صلح آميز، برداشتن يك قدم درست در مسيري درست است. در ايران هيچ اميدي به انجام كمك هاي واقعي اروپا و آمريكا جهت تسهيل دسترسي ايرانيان به تكنولوژي هاي پيشرفته نيست. دليل آن خيلي روشن است. نيات ايالات متحده براي ايرانيان قابل اعتماد نيست. ايالات متحده در مورد تكنولوژي هسته اي ايران مدعي است به دليل شكاف اطلاعات درباره فعاليت هاي هسته اي ايران ظرف يك دهه گذشته و يا 18 سال گذشته مبادرت به تحريم فروش هواپيماهاي مسافربري و تجهيزات آن به ايران كرده است؟ آيا تحريم فروش هواپيماهاي ايرباس با بوئينگ و تجهيزات آنها به ايران بخاطر بحث فن آوري هسته اي است؟ پاسخ براي ايرانيان روشن است.
در كتاب دبيرستاني دانش آموزان ايراني شعري از علامه دكتر اقبال شاعر پاكستاني با اين مضمون تدريس مي شود:
قدرت افرنگ از علم و فن است از همين آتش چراغش روشن است
دانش آموزان ايراني ياد مي گيرند كه در دنياي جديد، علم و دانش مبناي پيشرفت و رفاه و آينده بهتر است.
دولت جمهوري اسلامي ايران بر اين اساس، الگوي توسعه بومي فناوري پيشرفته را مد نظر قرار داده است. اين نگرش از سال 1988 سال پايان جنگ تجاوزكارانه صدام بر ضد ايران شروع شده است.
ايران با توسعه فناوري پيشرفت همزمان چند هدف را دنبال مي كند. اين اهداف در مسائل سياسي و اجتماعي و اقتصادي براي ايران بسيار حائز اهميت هستند از نظر ايرانيان سرمايه گذاري بر فن آوري هاي پيشرفته مي تواند:
الف) كارآمدي اقتصادي را در ابعاد مختلف، سريع و موثر افزايش دهد.
ب ) موجب ايجاد فرصت هاي شغلي مناسب شود.
ج) موجب رشد صادرات صنعتي و غير نفتي گردد.
د) موجب جلوگيري از فرار مغزها از كشور شود.
ه ) به ايجاد روحيه خودباوري كمك كند.
و) به ايجاد زير ساخت هاي بومي اقتصادي و علمي از طريق توليد علم كمك نمايد.
ز) موجب سربلندي ايرانيان در مقايسه با ساير ملتهاي منطقه گردد.
اين اهداف آن چيزي است كه دستيابي به فناوري هاي پيشرفته مي تواند براي ملت ايران به ارمغان بياورد.
اين نكته نيز شايان توجه است كه تحقق اين اهداف در روندي طولاني و پر از فراز و نشيب ميسر خواهد بود. اما از نظر دولت و ملت ايران مساله مهم آ« است كه گامهاي درست در مسير درست برداشته شود. نكته جالب و حيرت انگيز همه اين ماجرا براي دولت و ملت ايران آنست كه باز هم در آستانه جهشي در توسعه سياسي و اجتماعي و فرهنگي ملت ايران، ايالات متحده با حساسيتي حيرت انگيز به مخالفت با ايران مي پردازد.
آقاي رئيس، خانم ها و آقايان
دولت ايران برنامه چشم انداز بيست ساله ايران را تدوين كرده است و چگونگي رسيدن به اهداف اين برنامه در دستور كار گروهها و احزاب سياسي در ايران است. در انتخابات رياست جمهوري سال گذشته در ايران، برنامه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي در راس برنامه هاي نامزدهاي انتخابات بود و رئيس جمهور منتخب ايران آقاي احمدي نژاد با طرح كردن اهداف و برنامه هاي توسعه اقتصادي و اجتماعي توانست آراي مردم ايران را جلب كند برنامه تدوين شده توسعه اقتصادي و اجتماعي ايران شايد در نحوه اجرا با تفاوت ديدگاهها مواجه باشد اما در مورد جهت گيري ها و اهداف آن اتفاق نظر وجود دارد. برنامه پايدار ايران طبعا صلح آميز و مسالمت جويانه است و پيشرفت هاي هسته اي ايران نيز فقط و فقط در چارچوب توسعه پاسدار معنا دارد.
برنامه هسته اي ايران در الگوي رشد و توسعه اقتصادي و صنعتي ايران تعريف مي شود. ايران به اين نكته نيز واقف است كه دستيابي به know - how به زعم برخي مي تواند به لحاظ تئوري ايران را به قابليت تكنولوژي هسته اي نائل كند. اين نكته نيز مورد توجه ايران بوده است و از اين رو ايران نه تنها كليه اسناد و قراردادهاي بين المللي را امضا كرده و به آن پايبند است حتي در يك مجموعه همكاري هاي حيرت انگيز با اروپا و آژانس حتي فراتر از تعهدات حقوقي خود، ايران سعي كرده است به سهم خود ابهامات و نگراني ها را رفع كند. اقدام ايران در پيوستن به معاهدات خلع سلاح به ويژه سلاح هاي كشتار جمعي در خاورميانه به خوبي نشانگر جهت گيري صلح آميز فعاليت هاي ايران است. اين موضوعي است كه از سوي بسياري از صاحبنظران در غرب مورد توجه قرار گرفته است.
ايران عضو NPT (معاهده عدم اشاعه) بوده و عضو كنوانسيون منع توليد و انباشت و توسعه و بكارگيري سلاح هاي شيميايي و كنوانسيون سلاح هاي ميكروبي است. ايران همچنين معاهده منع جامع آزمايشهاي هسته اي CTRT را امضاء كرده است.
ايران همانگونه كه اطلاع داريد حتي تا فوريه سال 2006 پروتكل الحاقي را داوطلبانه و بدون تصويب مجلس ايران اجرا مي كرد ايران نه تنها در بحث هسته اي بلكه در مقابله با انواع سلاحهاي كشتار جمعي در خاورميانه كارنامه روشني دارد. پيشنهاد ايجاد منطقه عاري از سلاح هاي هسته اي در خاورميانه NWFZ اساسا از سوي ايران مطرح گرديده ولي 30 سال است كه به دليل كارشكني اسرائيل عملا تحقق چنين ايده اي در هاله اي از ابهام است. برخورد دوگانه Doubel Standard با موضع ايران يكي از چالشهاي جدي رژيم عدم اشاعه است.
روش و سياست ايران در اين زمينه كاملا روشن و بدون ابهام است و برخوردهاي آمريكا و اروپا با ايران، دولت و ملت ايران را از اتخاذ چنين سياستي روشن و آشكار پشيمان نكرده است.
دولت ايران همچنان به ادامه همكاريها با آژانس و ادامه مذاكرات با اروپا و طرفهاي ذيربط پايبند است و حاضر است Gap of knowledge را در اين زمينه رفع كند.
همكاري هاي ايران با آژانس و اروپا حداقل اين آثار عملي را داشته است كه برخي از آن به شرح ذيل است:
1) طبق آخرين گزارش مدير كل آژانس در 28 آوريل ايران كليه مواد هسته اي اظهار شده ايران توسط آژانس حسابرسي شده است.
2) طبق آخرين گزارش مدير كل آژانس در 28 آوريل هيچ نشانه اي از مواد اتمي اظهار نشده در ايران بدست نيامده است.
3) طبق گزارش مدير كل آژانس هيچ نشانه اي از انحراف فعاليت هاي هسته اي ايران به سمت اهداف نظامي وجود ندارد.
4) طبق اظهارات مدير كل آژانس برنامه هسته اي ايران هيچ تهديدي بر عليه صلح و امنيت بين الملل نيست.
مايلم در بحث هسته اي ايران نكاتي از برداشت خود را درباره فقدان اجماع ميان بازيگران بين المللي درباره ايران خاطرنشان كنم.
سئوال اين است در حاليكه هيچيك از سخنرانيها و اظهارات مقامات ايراني بطور كامل در رسانه هاي غربي پخش نمي شود و فقط به بازتاب نكات خاصي از اين اظهارات همراه با برداشت هاي ناگوار و تحريف گونه اكتفا مي شود. پس از فقدان اجماع از كجا نشات مي گيرد.
شايد شما فكر مي كنيد بين چين و روسيه از يك طرف و اروپا و آمريكا از طرف ديگر اجماع درباره ايران از بين رفته است. بايد بگويم بين اين دو گروه از ابتدا هم درباره ايران اجماعي وجود نداشت. نكته مهم آن است كه فقدان اجماع درباره ايران نه تنها براي اروپا و آمريكا از بين رفته است بلكه اين اجماع بين داخل اروپا و بين داخل آمريكا از بين رفته است.
آيا ايران آنچنان قوي بوده است كه بتواند بين سياستمداران اروپائي و آمريكائي در دورن كشور خودشان تفرقه بيندازند؟ واقعيت غير از اين است. در ايران ضرب المثلي است كه مي گويد آفتاب پشت ابر پنهان نمي ماند.
بسياري از مشكلات غرب در كشورهاي پيرامون نتيجه كتمان حقايق توسط كشورهاي غربي است. آنچه زمينه اجماع عليه ايران را از بين برده است روشن شدن حقايق است اين نكته يكي از پيامدهاي دنياي جهاني شده (Globalized) است.
يكي از ابتكارهاي جمهوري اسلامي ايران مخاطب قرار دادن مردم در موضوع روابط خارجي بوده است. در دنيايي كه اساسا سياست خارجي در حيطه عمل دولتها و سازمان هاي بين المللي بوده است ، ابتكار توجه به مردم و مخاطب قرار دادن مردم بسيار جالب است. شايد اين ابتكار در نظر اول بر اساس معيارهاي موجود منجر به جذب سرمايه هاي خارجي يا وام صندوق بين المللي پول نشود اما در طرح بنيادين كمك به مردم در زيستن آنگونه كه اعتقاد دارند بسيار موثر است. توجه كنيم كه يكي از مهمترين مسائل سياست خارجي فعلي آمريكا نامحبوب بودن سياستها و مقامات دولت آمريكا در نزد مردم جهان است البته همانطور كه خود نيز طي روز گذشته شاهد بوديد اعتراضات و مخالفتهاي اقشار مختلف مردم اتريش با اينگونه سياستها در خيابانهاي وين نيز كاملا مشهود بوده است. جمهوري اسلامي ايران صادقانه منافع خود را در گرو منافع مردم منطقه ترسيم كرده است و استقبال مردم كشورهاي دور و نزديك از روساي جمهور ايران نشان اين ادعا است. اين پديده براي ايرانيان عادي است اما در صحنه بين المللي حتما حيرت انگيز است.
اجازه مي خواهم در اين فرصت با يادي از پرفسور دكتر برت فراگنر Pro.Dr.Bert Fragner ايران شناس برجسته اتريشي مطلبي را درباره ايران يادآوري كنم.
پرفسور فراگنر مي گويد:
اگر از آلماني ها بپرسيم قدرت شما تا كجاست، مي گويند قدرت آلمان تا جايي است كه شني هاي (زنجير) تانكهاي آلمان مي رود. اگر از فرانسويها بپرسيم كه قدرت شما تا كجاست مي گويند تا جايي كه گلوله توپهاي فرانسوي مي رود و اگر از اعراب بپرسيم كه قدرت شما تا كجاست مي گويند تا جائيكه شمشيرهاي ما عمل مي كند. اما درباره ايران موضوع تفاوت مي كند ايرانيها هيچگاه خود را امپراتوري ايران و يا كلماتي از اين دست نخواهنده اند و ايرانيها هميشه از قلمرو ايران گفته اند. قلمرو، يعني قدرت ايران تا جايي است كه قدرت فكر و انديشه ايراني مي تواند نفوذ كند. اعتراف مي كنم پرفسور فراگنر به نكته اي بسيار دقيق و درست اشاره كرده اند.
قدرت فكر و انديشه ايراني در 27 سال اخير نه تنها ضامن امنيت ايران و ايرانيان بوده بلكه افق هاي تازه اي را نيز براي مردم ايران و منطقه ترسيم كرده است.
براي نمونه به الگوي مردم سالاري ايراني اشاره مي كنم. در مارس 2004 در مطبوعات ايران نوشتم كه:
1- مردم سالاري ايراني اصالت دارد، يعني اينكه بومي است و وارداتي نيست.
2- مردم سالاري ايراني بحران هويت ايجاد نمي كند، يعني اينكه مطابق با تاريخ و فرهنگ و باورهاي بومي مردم است.
3- مردم سالاري ايراني بي ثبات كننده نيست. يعني اينكه بين انتظارات و تعهدات داخلي و ظرفيت كشورها توازن ايجاد مي كند.
4- مردم سالاري ايراني عليه ديگران نيست يعني اينكه الگوي بومي دستيابي به حق استقلال و حق حاكميت ملي و حق و تعيين سرنوشت است.
در مطالعات امور سياسي و روابط بين المللي رايج است كه حكومتهاي دمكراتيك صلح طلب، طالب آرامش و ثبات هستند و ماجراجويي نمي كنند.
شما اگر مردم سالاري ايراني را با مردم سالاري اروپائي مقايسه كنيد به بيراهه رفته ايد. راه بهتر بررسي كارآمدي مردم سالاري ايراني در متن انديشه و تفكر و عمل انسان خاورميانه اي است. اين نوع مقايسه، موقعيت واقعي ايران را براي شما بهتر ترسيم مي كند.
برنامه هسته اي ايران در خاورميانه در چنين چارچوبي قرار دارد. از نظر ايرانيان و بسياري از روشنفكران و ديپلماتهاي غربي و غير اروپائي كه با ما در تماس هستند علت مخالفت غرب با برنامه هسته اي ايران را، عدم قبول شكست مطلق آمريكا در سياست مهار Containment Policy، شكست مطلق آمريكا در سياست انكار Policy Denial مي دانند.
ايران اسطوره همه چيز با آمريكا و هيچ بدون آمريكا را شكسته است. ايران نگاه صادقانه اي به پيشرفت هسته اي خود دارد. پيشرفت هسته اي خود دارد. پيشرفت هسته اي ايران فقط و فقط يك گام به جلو است نه بيشتر. كشورهاي زيادي در تحقيقات هسته اي از ايران جلوتر هستند اما اهميت آن براي ايران و خاورميانه در آنست كه پيشرفت هاي ايران در اوج تحريمهاي اعلان شده و نشده غرب صورت گرفته است.
شرايط سياسي ايران و رفتار مسئولانه ايران در روابط خارجي، از مدتها پيش نگرش جديد در اروپا را موجب شده است. برخي منابع از اين تغيير در تفكر درباره ايران، به تلاش ايران براي ايجاد اختلاف بين اروپا و آمريكا ياد كرده اند. اين نگاه باز هم تلاشي براي كتمان حقيقت است. حقيقت رفتار ايران و سياست ايران عده اي را به فكر انداخته است. كما اينكه آثار اين حقيقت در نزد نخبگان و حلقه هاي سياسي در آمريكا نيز خود را نشان مي دهد. حقيقت سياست و عمل ايران از مدتها پيش اجماع بين آمريكا و اروپا در قبال ايران را از بين برده است و حالا شاهد آن هستيم كه اجماع سياسي در قبال ايران در داخل آمريكا نيز منتزلزل شده است.
آقاي رئيس، خانمها و آقايان
اجازه دهيد در خاتمه چنين جمع بندي كنم.
1- ايران بعنوان يك دولت مسئوليت پذير دقيقا مي داند كه توانائي بيشتر مسئوليت بيشتر مي آورد و در همين چارچوب ايران به معاهده NPT پايبند بوده و همكاري كامل خود را با آژانس بين المللي انرژي اتمي تحت پادمان جامع هسته اي ادامه مي دهد.
2- ايران در دستيابي به حقوق حقه خود در چارچوب NPT اصرار و تاكيد داشته و از آن صرف نظر نخواهد كرد.
3- ايران با تاكيد بر ايجاد توازن بين حقوق و تعهدات در چارچوب NPT از هر گونه راه حلي جهت رفع ابهامات درباره انحراف احتمالي در فرآيند غني سازي در خاك ايران استقبال مي كند.
4- ايران بر باز نگه داشتن درهاي مذاكرات جهت حل مساله هسته اي ايران تاكيد داشته و هرگونه اقدامي در شوراي امنيت را به معناي بستن مسير مذاكرات و ادامه مسير مقابله مي داند.
5- ايران تعليق را نه پيش شرط مذاكره و نه نتيجه مذاكرات مي داند. در اين چارچوب ادامه روند مذاكرات بدون هيچ گونه پيش شرطي تنها چاره حل و فصل مسالمت آميز نگرانيهاي ايران از يك سو و EU3 مي داند.
نظر شما